اصغرزاده: رهبری ریل سیاست خارجی را تغییر دادند

۲۰ بهمن ۱۳۹۳ | ۱۸:۰۱ کد : ۱۹۴۴۱۱۵ سرخط اخبار

دولت روحانی در شرایط ویژه ای قرار دارد. از یک سو در مذاکرات حساس هسته ای باید منافع ملی را کاملا حفظ کند و از سوی دیگر در داخل تحت فشار نیروهای منتقد و مخالف قرار گرفته است. جریان های سیاسی که در ردیف حامیان او نمی گنجند با تمرکز بر فضای مذاکرات هسته ای در تلاش هستند تا تصویری از روحانی ارایه کنند که بر مبنای آن او را فردی معرفی کنند که نمی تواند پاسدار منافع و ارزش های ملی و اسلامی باشد. در عین حال این تلاش ها در داخل می تواند بر روند مذاکرات هم تاثیرگذار باشد.

اما آیا روحانی می تواند از این تنگنا به سلامت عبور کند؟ تاثیر فرمایشات دیروز مقام معظم رهبری بر آینده مذاکرات هسته ای و سوگیری جریان های سیاسی در کشور در مقابل روحانی چیست؟ ابراهیم اصغرزاده در گفت وگو با «اعتماد» فرمایشات روز گذشته رهبری را با عبارات ایشان پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته مقایسه می کند و آن را بیاناتی بن بست گشا می داند:

 
مقام معظم رهبری بیانات مهمی در خصوص مساله هسته ای ایراد فرمودند. تحلیل شما از شرایط مذاکرات پس از این بیانات چیست؟
من شما را ارجاع می دهم به فرمایشات ایشان پیش از انتخابات سال ٩٢. در آن مقطع دو جمله کلیدی و تاریخی بیان شد. یکی موضوع رای دادن همه ایرانیان فارغ از اعتقاد و عدم اعتقاد آنها به اصل نظام و دیگری بیان موضوع مهم حق الناس دانستن رای مردم. آنجا این فرمایشات یک راهگشایی و بن بست گشایی بود. امروز هم جملاتی بیان کردند که تاثیرش دقیقا مانند آن سخنان بن بست گشایی بود. از ایشان شنیدم که گفتند «یک نکته خوب را رییس جمهور محترم گفتند که مذاکرات یعنی دو طرف به نقطه مشترک برسند» در تفسیر این فرمایش باید گفت یعنی از نظر ما مذاکرات یعنی به نقطه مشترک رسیدن.

این صحبت ایشان نه فقط دولت روحانی را بلکه سیاست خارجی نظام را وارد مرحله جدید می کند. ما در عین اینکه به نظم موجود جهانی اعتراض داریم و سلطه ابرقدرت ها را در نظام بین المللی نمی پذیریم اما در عین حال قبول داریم که امکان رسیدن به نقطه مشترک با طرف مقابل وجود دارد. ما مذاکرات را واقعی و ممکن می دانیم.

به اعتقاد من صحبت های امروز- یکشنبه- ایشان انداختن چرخ سیاست خارجی نظام در ریل جدیدی است که قطار دولت در آن می تواند حرکت کند. حتی ایشان گفتند «این یعنی که طرف نخواهد هرچه توقع دارد در توافق بیاید» در ادامه هم به توقف برخی فعالیت های هسته ای اشاره کردند و آن را اقدام منطقی ایران دانستند. این ضمن پذیرفتن عملکرد دولت روحانی که رهبری نمره قبولی به آن داده برای دولت بسیار مهم است و روحانی دستمزد مقاومت خود در برابر تندروها را از رهبری گرفت و دیگر نیرویی در کشور نیست که بتواند در برابر اقداماتی که مورد تایید رهبری نظام است بایستد.

با این سخنان ، روحانی در نقطه اوج یک حمایت ملی قرار گرفت تا توافق را امضا کند. امکان پذیر بودن توافق از طرف رهبری اعلام شده است. در داخل، افراطیون که مدعی بودند مذاکره کردن یا تفاهم، ما را از آرمان ها و ارزش های انقلاب دور کرده به حالت تعلیق در می آیند. ضمن اینکه نشان داده می شود دولت روحانی موفق عمل کرده است. صحبت های ایشان بسیار هوشمندانه بود و دولت و ملت ایران  را در موقعیت ممتازی قرار داده است.

جمله دیگری هم هست که به نظر من بسیار مهم است ایشان اشاره کردند اگر تحریم ها برداشته نشود ما راه های مختلفی داریم که تحریم ها را بی اثر کنیم. پس دولت یک وظیفه ملی دارد که همان طور که بتواند پرونده را به حالت عادی در بیاورد برداشتن تحریم ها را هم به عنوان وظیفه خود بداند. به هر حال هم بحث تحریم ها و هم امکانپذیر بودن توافق و هم اینکه توقف فعالیت ها منطقی بوده، دولت را در معرض یک پیروزی ملی قرار می دهد و شایسته است مردم ایران در فرصت مناسب با انجام جشن به حمایت از اقدامات دولت بپردازند و نشان دهند قدردان زحمت دولت هستند. بعد از توافق دولت باید به دنبال آشتی ملی برود و اجازه ندهد پیروزی، تفسیر به رای شود. برنامه داخلی باید بردن کشور به سمتی باشد که همه تفکرات داخل چارچوب نظام به تفاهم ملی دست پیدا کنند و کدورت ها را کنار بگذارند.

 
اثرگذاری متقابل فضای سیاسی داخلی و مذاکرات هسته ای ایران با گروه ١+٥ را چگونه ارزیابی می کنید؟
من جزو کسانی هستم که همیشه قایل به رابطه وثیق بین مسائل داخلی و سیاست خارجی بوده ام و سیاست خارجی را امتداد سیاست داخلی می دانم. اگر گره های اقتصادی در ایران نقش هم افزایی در مذاکرات و کمک به برداشتن تحریم ها و جذب سرمایه را ایفا نکند هرچند که آن سیاست خارجی براساس آرمان گرایی تنظیم و تدوین شده باشد نتیجه اش در عمل بی اثر خواهد بود. بسیاری از کشورها در دنیا خواسته اند یک سیاست خارجی آرمانگرا طراحی کنند اما بدون توجه به ظرفیت ها محدویت ها و فرصت های داخلی نمی توان سیاست خارجی صحیحی را تدوین کرد و به پیش برد. بنابراین اصل اساسی سیاست خارجی که تعادل بین واقع گرایی و آرمان گرایی است مبتنی بر این است که چقدر کشور ظرفیت دارد از آن سیاست خارجی دفاع کند. ما روی هوا نمی خواهیم سیاست خارجی را اعمال کنیم. ما در جهانی زندگی می کنیم که پارامترها و عناصر موثرش روشن است.

در عین حال بخش مهمی از درست یا نادرست بودن یک مدل اجرای سیاست خارجی افکار عمومی کشورها و وضعیت اقتصادی آنهاست. البته سیاست خارجی موفق که بتواند موقعیت یک کشور را در سطوح ملی منطقه و بین المللی تقویت کند و از ظرفیت سازمان های بین المللی استفاده کند طبیعتا می تواند به حل گره های داخلی هم کمک بزرگی کند که در حوزه های مختلف این کمک دیده می شود.

موقعیت فعلی دولت روحانی در این تاثیرگذاری دوسویه را چطور می بینید؟
موقعیت فعلی روحانی شرایط حساسی است. او ناچار است مذاکرات کشور را با جهان خارج تنظیم کند. برای این کار همچنین باید مذاکرات را در داخل از طریق دیپلماسی عمومی و ایجاد توازن بین نیروهای داخلی جا بیندازد. برای این منظور او ناچار به ایجاد نوعی توازن بین مسائل خارجی و داخلی است. اگر او بتواند موفقیتی را در مذاکرات بین المللی به دست آورد و به سمت توافق همه جانبه حرکت کند گام مهمی برداشته اما مهم تر از آن این است که افکار عمومی داخل آن را بپذیرد و قبول کند در این فرایند و نتیجه به دست آمده از آن عزت ملی حفظ شده و آنچه در نهایت انجام شده به نفع منافع ملی بوده است.

در عین حال برخی معتقدند سیاست خارجی فراتر از موضوعات داخلی تنظیم و اجرا می شود. در برابر این عقیده چه پاسخی دارید؟
عده ای سعی می کنند تفسیر متفاوتی بدهند و بگویند مذاکرات تاثیری در شرایط عمومی کشور ندارد اما روحانی خودش محصول این بن بست در سیاست های داخلی و انسداد در حوزه اقتصاد است. او خودش محصول نیاز اجتماعی و اقتصادی به گشایش در صحنه بین المللی است و بنابراین باید بتواند بین این تقاضای داخلی و آنچه در صحنه بین المللی به دست می آورد توازن را به مردم نشان دهد. مردم در سال ٩٢ روحانی را به این دلیل انتخاب کردند که کشور را از بن بستی که در دولت احمدی نژاد به وجود آمد بیرون آورد که مهم ترین عامل آن بن بست همین مسائل بین المللی بود.

حال اگر بخواهید تاثیر فضای داخلی را برمذاکرات تحلیل کنید چه می گویید؟
به هر حال قدرت یک کشور پای میز مذاکرات به اتفاقات داخل مربوط است. هر چه دولت بیشتر اکثریت جامعه را نمایندگی کند از موضع بالاتری در مذاکرات برخوردار خواهد بود. رییس جمهور رییس کلیه گروه های اجتماعی است و تجمیع منافع این گروه ها منافع ملی است. اگر تفسیری که از رییس جمهور وجود دارد به عنوان کسی باشد که توانسته اجماع و تفاهم ملی ایجاد کند خیلی راحت تر در مذاکرات حرف می زنیم تا اینکه تصویر رییس جمهوری را ارایه کند که پشتوانه ضعیفی داشته باشد یا قادر نباشد با افکار عمومی رابطه برقرار کند. طبعا دنیا هم آن مدل را به رسمیت نمی شناسد. الان وقتی در دنیا با نمایندگان دولت ها مذاکره می شود اول نگاه به پایگاه اجتماعی آنان می شود.

 
آیا طرح موضوع رفراندوم هم از همین منظر بود؟
به نظر من اینکه آقای روحانی چندی پیش موضوع رفراندوم را مطرح کرد به این دلیل بود که دولت ها برای اینکه بتوانند حرف شان را پیش ببرند احتیاج دارند پایگاه اجتماعی خود را به دنیا نشان دهند تا به پشتوانه آن، قدرت چانه زنی بالایی برای خود خلق کنند.

با این حساب شما برای موضوعی که آقای روحانی مطرح کرد بیشتر کارکرد خارجی قایل هستید تا داخلی؟
رفراندوم کارکرد داخلی هم دارد. به نظر من علت طرح موضوع این بود که بعد از توافق روحانی احتیاج دارد اجماع ملی پشت سرش باشد. در مسیر توافق نمی شود مذاکرات را زیر سوال برد. توافق حاصل کار کارشناسی دقیق است و مردم در آن حوزه نمی توانند نظر بدهند. وقتی توافق انجام می شود باید دید چگونه می توان آن را به زبان جامعه ترجمه کرد. اگر آن توافق در سپهر عمومی یک توافق ضعیف تلقی شود جایگاه دولت تضعیف می شود اما اگر این توافق به عنوان یک پیروزی تلقی شود برای دولت هم موفقیت است.

بنابراین او باید به افکار عمومی بگوید توافق خوب و بد برساخته از تعریف ملت است. آیا ملت ما در قطعنامه ٥٩٨ که حضرت امام آن را جام زهر نامید، احساس شکست کرد؟ حتما پاسخ منفی است. ملت ایران خواست قبول کند قطعنامه یک مرحله واقع بینانه برای گذر از آن شرایط بود چون امام خمینی آن کار را انجام داد احتیاج به رفراندوم نداشت و مردم آن را کاملا پذیرفتند. البته این قطعنامه فرصت هایی را از ایران گرفت اما در کل یک پیروزی بود. حتما توافق انجام خواهد شد چون ملت ایران زندگی دور از جامعه جهانی را نمی پذیرد و این را در انتخابات سال ٩٢ نشان داد و دولت هم به دنبال این توافق است. به اعتقاد من روحانی با بحث همه پرسی می خواست بگوید از مردم خواهد خواست بگویند این توافق خوب است یا بد. مردم ایران احساس می کنند شرایط اقتصادی خوبی ندارند و مشکلات فراوانی دارند و استفاده ما از بازار جهانی محدود شده است.

مردم انتظار دارند وقتی سیاست خارجی موفقیت به دست می آورد بلافاصله در داخل دیده شود. خواست ملی، پتانسیل را ایجاد می کند. دولت آقای روحانی اگر قادر باشد رابطه ایران را با جامعه جهانی بر سر پرونده هسته ای به یک شرایط ثبات برساند و روند آشتی جویی با حفظ منافع ملی با امریکا را ادامه دهد این رابطه بر سایر مسائل سایه می اندازد. برای دشمنان امریکا هم مهم است که ایران چقدر می تواند با این کشور وارد تعامل شود.

کلید واژه ها: دولت روحانی فرمایشات


نظر شما :