سیبل نفرت بدون توجه به عواقب آن

وعده دیوارکشی ترامپ به سود مکزیک است

۰۹ بهمن ۱۳۹۵ | ۱۴:۳۷ کد : ۱۹۶۶۲۴۸ آمریکا گفتگو
احمد سبحانی، مدیرکل اسبق آمریکای وزارت امورخارجه: برخی از کارشناسان شعار کشیدن دیوار از سوی ترامپ را باعث رونق اقتصادی مکزیک می دانند چرا که برای ساخت 3200 کیلومتر دیوار مرزی باید خرید مصالح و کارگر به دلیل ارزانی از مکزیک تامین شود.
وعده دیوارکشی ترامپ به سود مکزیک است

عبدالرحمن فتح الهی -  8 نوامبر 2016 با کاهش ناگهانی 26 درصدی ارزش پزو (پول مکزیک)، درگیری و شورش در اکثر 31 ایالت مکزیک  که شدیدترین آنها در پوئبلا بود و سقوط 3.4 درصدی سهام در بورس مکزیکوسیتی گذشت. در همین روز ترامپ برنده انتخابات آمریکا شد و بسیاری معتقدند که او (ترامپ) با اقدامات نژادپرستانه علیه لاتین تبارها توانست قدرت بیشتری را برای پیروزیش به دست آورد، زیرا یکی از شعارهای مهم انتخاباتی ترامپ که توانست رای بالایی از این محمل برایش کسب کند موضوع مهاجرین غیرقانونی و وعده اخراج آنان بود. ترامپ به این نیز بسنده نکردو در اقدامی روبه جلو خواستار مذاکرات جدید درباره توقف و بازنگری در توافقات تجاری و نیز وادار کردن مکزیک به پرداخت ساخت دیوار مرزی برای محدود کردن رفت وآمدها در مرز میان دو کشور شد. ترامپ وعده داده هزینه ساخت این دیوار را از بخشی از درآمدی که مکزیکی های ساکن در آمریکا که برای کمک به خانواده هایشان ارسال می کنند، تامین خواهد کرد.

تحلیل دسامبر 2016 پایگاه اینترنتی "امریکن مک کلاچی " نیز در همین راستا روابط دیپلماتیک آمریکا و مکزیک را در دوران ترامپ نگران کننده والبته غیر قابل پیش بینی دانسته است. آیا ترامپ مواضع تند خود در قبال مکزیک را تعدیل خواهد کرد؟ مواضع واقدامات دولت مکزیک در برابر این شرایط چگونه خواهد بود؟ وضعیت آینده سیاسی – اقتصادی واشنگتن – مکزیکوسیتی بعد از 20ژانویه (آغاز رسمی کار ترامپ ) به چه سمتی پیش خواهد رفت ؟ تحلیل دقیق این سوالات را در گفتگویی با احمد سبحانی مدیرکل اسبق آمریکای وزارت امور خارجه پی می گیریم.

آمریکا تنها با دو کشور همسایه بوده و با آنها مرز زمینی دارد یکی کانادا ودیگری مکزیک، از این رو باید این ارتباط به دلیل محدود بودن کشورها، عمق و ژرفای بیشتری داشته باشد، اما میزان عمق این روابط با مکزیک چقدر است ؟ روابط واشنگتن  مکزیکو سیتی و تاثیر مکزیکوسیتی بر واشنگتن و واشنگتن بر مکزیکوسیتی چگونه و به چه میزانی است ؟

همچنان که مطرح کردید آمریکا با دو کشور بیشتر همسایه نیست، در شمال کانادا و در جنوب مکزیک؛ بنابراین قرابت های هر دو کشور بسیار به هم نزدیک است، اما در خصوص مکزیک اگر بخواهیم این قرابت را بررسی کنیم به نفوذ و تاثیر بالای مکزیکی ها در آمریکا می رسیم. از بعد فرهنگی این تاثیر شرایطی را موجب شده تا لاتین تبارها و فرهنگ اسپانیولی به قدری در آمریکا صاحب نفوذ شوند که زمانی که قرار بود زبان رسمی این کشور تعیین شود با یک تقلب زبان انگلیسی به عنوان زبان رسمی این کشور تعیین شد در صورتی که احتمال انتخاب زبان اسپانیولی بسیار بیشتر بود. با این وجود اکنون در ایالت های های جنوبی آمریکا به خوبی شاهد نفوذ زیاد فرهنگ اسپانیولی و مکزیکی هستیم و جالب است بدانید این ایالت ها در اصل به خود مکزیک تعلق داشته اند که در سال 1948 از آن کشور جدا و جزء خاک آمریکا شد. ازدواج ها و پیوندهای خانوادگی موجود در بین هر دو کشور آنان را به نقطه غیر قابل بازگشت رسانده، مکزیک با آمریکا بیش از 3200 کیلومتر مرز زمینی دارد، ما اکنون در آمریکا شاهد نسل هایی هستیم که از قدمت چند دهه ای یا چند صده ای برخوردارند این فقط در مورد مکزیکی هایی است که قانونا در این کشور زندگی می کنند و شما باید به این مصادیق یاد شده فهرست مهاجرین غیرقانونی مکزیک را هم بفزایید، که در برخی آمارها از 3 میلون تا بیش از 14 میلیون نفر تخمین زده شده اند و اگر به این آمار، فقط وفقط نسل دو و سه این مهاجرین را اضافه کنیم این رقم در کمترین حالتش خود به 30 تا 35 میلیون نفر هم می رسد. البته این میزان از تاثیر گذاری ارتباط فرهنگی دو مورد آمریکایی های ساکن در مکزیک، البته با رقمی کمتر وجود دارد یعنی از آن طرف هم آمریکایی هایی هم در خود مکزیک ساکنند و با آنان پیوند و رابطه های فرهنگی برقرارکرده اند که همان طور که گفتم این بخش کم رنگ تر از تاثیر مکزیکی های ساکن در آمریکاست.

از بعد اقتصادی هم تاثیر و رابطه دو کشور اگر شدیدتر نباشد، کمتر از شدت بعد فرهنگیش نیست ما امروز شاهد رابطه اقتصادی مهم و پرقدرتی میان دو کشور هستیم که فقط برای نشان دادن عمق آن در زمینه تجارت همین بس که میزان تجارت آمریکا با مکزیک از میزان کل تجارتش با آمریکای لاتین بیشتر است پس به خوبی روشن است گره های فرهنگی و اقتصادی میان دو کشور بسیار پیچیده و در هم تنیده است به طوری که نمی توان به قطع آن دست زد، تاثیری که مکزیکوسیتی بر واشنگتن دارد و تاثیری که واشنگتن  (بیشتر اقتصادی) به این سادگی ها پاره نمی شود.

با تمامی این تاثیرات و روابط عمیق موجود میان آمریکا ومکزیک، ترامپ از همان روز آغاز به کار خود در 16 ژوئن 2016 تا زمان انتخابش یکی از وعده های کابینه اش را مبارزه با مهاجرین غیر قانونی قرار داده است. آمارها در این زمینه (مهاجرین غیر قانونی ساکن در آمریکا) تا 15 میلیون نفر هم تخمین زده شده هر چند که ترامپ از موضع تندش درباره همه مهاجرین نسبتا عدول کرده اما در خصوص مهاجرین مکزیکی این عدول صورت نگرفته است. ترامپ در مصاحبه خود با برنامه "60 دقیقه " شبکه C.B.S  در 13 نوامبر 2016 از برخورد قاطعش با مکزیکی های مهاجر در آمریکا سخن گفت، دلیل سیبل شدن مکزیکی  ها در مسئله مهاجرین غیرقانونی که شاید رقمی بین 20 تا 35 درصد از جمعیت مهاجرین را به خود اختصاص دهند و توهین های مکرر خود ترامپ را، آن هم با وجود شرایط و بافت عمیق فرهنگی – اقتصادی که مطرح شد در چه عواملی می بینید؟

ببینید آمریکا دیگر رونق اقتصادی سابق در دوران ماقبل 2008 میلادی را ندارد. امروز رشد و آمار بیکاری، فقر، میزان بدهی مردم به بانک ها و قدرت پایین بنگاه های اقتصادی به مسئله ای اساسی در خود آمریکا بدل شده به گونه ای که این چالش مدتی است به مرز هشدار رسیده است. صنایع کوچک و متوسط در این کشور دیگر توانایی لازمه را ندارند و اکنون شرکت های بزرگ و صنایع نظامی آن هم در با حمایت دولت می توانند به ادامه فعالیتشان در خاک این کشور بپردازند. در این شرایط کسی که شعار ایجاد شغل و مقابله با مهاجرینی را که فرصت های مردم خود آمریکا را از آنان ربوده سر دهد قطعا به مذاق ملت آمریکا خوش می آید و دلیل انتخاب ترامپ را باید در همین شعارهای پوپولیستی مورد نیاز دید.

اما در مورد سیبل شدن مهاجرین غیر قانونی مکزیکی، در این رابطه باید این گونه جواب داد همان طور که قبلا هم مطرح کردم آمریکا با ایالات متحده مکزیک بیش از 3200 کیلومتر مرز مشترک دارد. بسیاری از آمریکایی هایی نظیر خود ترامپ معتقدند که این مرز زمینی به محملی برای فعالیت کارتل های بزرگ مواد مخدر بدل شده است که این کشور را به مقصد اصلی صادرات مواد مخدر خود بدل کرده اند و از آمار بالای اعتیاد به ویژه میان جوانان، نگرانی از فعالیت کارتل های مواد مخدر را روزبه روزافزایش می دهد و آمریکا در خصوص راه های موثر مبارزه با آنها (کارتل های مواد مخدر) همواره با مشکلاتی اساسی روبرو بوده، از آن طرف مسئله خشونت فزاینده در آمریکا را هم نباید از نظر دور داشت میزان قتل، تجاوز، خشونت های خیابانی و همچنین میزان زندانیان لاتین تبار موجود در زندان های ایالات متحده و هزینه ای که این نگهداری از زندانیان برای دولت داشته و دارد. طبق آخرین آمارها حدود 820هزار زندانی مهاجر در زندان های آمریکا به سر می برند به علاوه هزینه کشتار وخشونت که زمینه ساز این موضع تند ترامپ شده است، در دیگر سو مسئله زنان روسپی و روسپیگری و اشاعه فحشا را هم را مزید بر این عوامل باید دانست، چرا که عمده این زنان از مرز مکزیک به امریکا سرازیر می شوند. شاید به دلیل همین مشکلات عدیده باشد که امریکا با وجود نقاط مثبت در رابطه با مکزیک چندان دل خوشی از مهاجرین مکزیکی نداشته باشد. باید توجه داشت که ترامپ چهره بدن روتوش یک یانکی آمریکایی است او سیاست هایش را در فهمی همه گیر نشان می دهد بنابراین برای مردم آمریکا ترامپ مسئله اعتیاد، فحشا و بیکاری را معطوف به عواملی کرده که یکی از آن عوامل مهاجرین غیرقانونی به خصوص مکزیکی هاست.

اول، مکزیک بعد از پیمان نفتا (NAFTA  ) (North American Free Trade Agreement) در سال 1994 میلادی با حذف تعرفه های گمرکی به یک قدرت اقتصادی بدل شد به گونه ای که اکنون با 44 کشور دنیا مراوده و ارتباط آزاد تجاری دارد، نسبت تجارت به تولید ناخالص داخلی  (GDP)  مکزیک که شاخصی برای اندازه گیری بازبودن اقتصاد یک کشور است از 60 درصد هم فراتر رفته است که از این منظر مکزیک بالاتر از کشورهایی مانند آمریکا، برزیل و حتی چین قرار می‏گیرد. دوم ،مکزیک بزرگ ترین کشور اسپانیایی زبان دنیاست که به جمعیت 140 میلیونیش یک سوم اسپانیایی زبان ها را در خود جا داده است. سوم، براساس پیش بینی های بانک H.S.B.C  در دوره 6 ساله وابستگی آمریکا به مکزیک بیشتر از قبل خواهد بود و مقصد چهار پنجم صادرات مکزیک ایالات متحده می شود که رقم 70 درصدی (GNP) مکزیک را تشکیل خواهد داد. چهارم، حقوق پایین کار در مکزیک، هزینه های بسیار کم لجستیکی و حمل و نقلی کالا در این کشور به سرزمین آرزوهای شرکت های بزرگ تبدیل کرده است. با تمامی این تفاسیر، ترامپ علاوه بر وعده اخراج و کشیدن دیوار، قول بازنگری در وضعیت اقتصادیش با مکزیک را هم داده است، این موضع  ترامپ چه تاثیراتی را بر آمریکا و مکزیکی را دارد؟

اول این که، شعار ترامپ چیز جدیدی نیست. اکنون اخراج مهاجرین در دستور کار دولت اوباما و سایر دولت های قبلی هم بوده است. اکنونی که ما با هم صحبت می کنیم در بخشی از مرز مکزیک دیوارهای مرزی و سیم خاردارهای مرزی وجود دارد و برخی از کارشناسان سیاسی – اقتصادی هم به شوخی و طعنه در تحلیل سیاست های ترامپ خود شعار کشیدن دیوار را باعث رونق اقتصادی مکزیک می دانند چرا که هزینه ساخت 3200 کیلومتر دیوار مرزی هزینه ای نزدیک به 15 تا 20 میلیارد دلار را برای آمریکا در پی خواهد داشت و خرید مصالح و کارگر به دلیل ارزانی که شما هم به آن اشاره داشتید قطعا ومنطقا باید از مکزیک تامین شود. اما در بلند مدت و بعد استراتژیکی اساسا ساختن دیوار و کشیدن سیم خاردار مرزی به نظر کوته نظرانه می آید. در همان دیوارهای مرزی موجود هم که گفتم نقب هایی برای خروج مهاجرین توسط خودشان زده شده است. پس می بینید که این نکته با اشکالات بنیادینی روبروست با این وجود شاید ترامپ دست به این کار بزند و این دور از ذهن نیست اما باید گفت از هر ده نفر ساکن در آمریکا یک نفر مکزیکی است. هزینه شناسایی مهاجران غیر قانونی و همچنین هزینه بازگرداندن آنان برای دولت کم نیست و بودجه قابل توجهی را می طلبد در صورتی که بیشتر این مهاجرین که بیش از 70 درصد آنان را شامل می شود دوباره واز راه های غیرقانونی به آمریکا باز می گردند وعملا تمام بودجه ها صرف هیچ شده است.

دوم، زمانی که ترامپ از برخورد تندش با مسلمانان امریکایی سخن گفت نهایتا به کجا بازگشت؟ ترامپ اکنون درباره مسلمانان به این باور رسیده که فقط باید با مسلمانان کشورهای تروریست مبارزه کرد که خود این مسئله هم باز جای حرف دارد، تروریست از منظر چه کسی؟ کشورهای تروریست کدامند؟ ایران؟ و از آن طرف کشوری را که تروریست نمی دانند کدام کشور است؟ عربستان. شما به خدمات ایران به این کشور نگاه کنید از تولید علم تا افزایش ثروت برای ایالات متحده. آیا در این کشور یک تروریست ایرانی را می توان یافت اما در مقابل عربستان وارتباطش با 11 سپتامبر را نمی توان منکر شد هویت این تروریست ها اکثرا به عربستان بر می گردد وهمه این موارد نشانه تعریف غلط آمریکا از تروریسم است. مکزیکی هم که شما بخشی از ویژگی هایش را مطرح کردید نقطه اتکای سیاست و اقتصاد آمریکا بوده و هست. ایالات متحده در زمان اوج شکوفاییش برای استفاده از کارگران ارزان و تولید باصرفه تر و در نتیجه سود بیشتر به مکزیک گرایش یافت و از آن طرف هم شغل را به مکزیک برد تا مهاجرت عکس شود پیمان نفتایی که مطرح کردید باعث حذف هزینه های گمرکی شده روابط آزاد تجاری مکزیک – کانادا – ٱمریکا تحت تاثیر شعار هایی که من معتقدم تغییر می یابد یا حداقلش تعدیل می شود را نمی تواند تحت تاثیر قرار دهد. اکنون بیش از 20 سال از عمر پیمان نفتا می گذرد واین گذر آن را محکم تر کرده و فعالیت اقتصادی را به واسطه روانی و سهول حمل ونقل کالایی را افزایش داده چیزی که در این میان گفته نشد این است که شعارهای ترامپ ویژگی های مطرح شده تحت تاثیر قرار نمی دهند بلکه شرایط شعارهای ترامپ را تحت تاثیر قرا می دهد .

از یک طرف سود شرکت هایی تجاری و صنعتی مانند شرکت الکترونیکی الکترا، شرکت های خدمات هوایی مانند اینترجت، شرکت های مربوط به کالاهای اساسی مانند وال مارت، شرکت های خودروسازی مانند جنرال موتورز  و فورد، شرکت های پولی ارزی مربوط به کارت های اعتباری مانند آمریکن کردیت و مسترکارت و حتی قهوه فروشی استارباکس، همگی  در مکزیک روندی صعودی به خود گرفته است. از طرف دیگر تجارت 530 میلیارد دلاری 2016 ناشی از پیمان (NAFTA) و همچنین اقتصادهای نوظهور کشورهای بریکس (BRICS)  که شامل برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی است و آنها هم مکزیک را سرزمین موعود تولید به صرفه می دانند، آیا می توانند به عنوان اهرم فشاری برای تغییر شعارهای ترامپ، که خودش یک نئولیبرال سرمایه دار است، عمل کنند؟ چرا که او خواستار قطع همکاری شرکت های آمریکایی با مکزیک و محدود کرن روابط اقتصادی با آنها شده است؟

قطعا در آمریکا حرف اول را سرمایه می زند این سرمایه هم فقط در دست صاحبان شرکت هاست پول انتخابات های آمریکا از کجا تامین می شود جز همین شرکت ها؟ قطعا منطقی نیست که آنها هزینه انتخاباتی را بدهند که موجب ضررشان می شود واز آن سو این شرکت ها در آمریکا که کم هم نیستند والبته به شدت هم تاثیرگذارند به راحتی از سود خود به واسطه تولید ارزان نمی گذارند. آن چه در این جا مطرح است فقط این نکته است شراید خاص اقتصادی آمریکا در چنین شرایطی ترامپ به دنبال بهبود وضعیت آمریکا از نظر اقتصادی و رفاه اجتماعی باشد و گرنه چرا باید مردم آمریکا اورا انتخاب کنند؟ پس لازم به ذکر است خود او هم مشکلی با فعالیت کاری و تولیدی این شرکت ها ندارد ترامپ فقط به دنبال راه حلی است که بتواند شعارهای داخلیش از جمله ایجاد شغل را عملیاتی کند. این که ترامپ بخواهد تمام وضعیت موجود را به هم بریزد نه ممکن است ونه شدنی. اما خود او هم به این امر واقف است. شعار او درباره بازبینی نفتا به معنای قطع آن نیست بلکه از این طریق، محدود کردن روبط آزاد تجاری را در سر دارد و از این گذار با راهکارهایی نظیر تعرفه بندی، افزایش حق گمرکات و بالا بردن هزینه حمل ونقل، به هدف خود یعنی ایجاد شغل دست پیدا کند. در غیر این صورت اگر ترامپ به منوال دروه های قبل بخواهد عمل کند واز شعارهایش دست بکشد علاوه بر ایجاد بی اعتمادی نزد مردم خود باعث می شود که اقتصاد آمریکا با مشکلاتی دست و پنجه نرم کند که حتی اوباما هم در آخرین سخن رانیش به آن معترف بود، یعنی وضعیت اقتصدی به شدت متشتط این کشور.

اما از آن طرف هم، اوضاع سیاسی هم به نظر بی ثبات جلوه می کند. دعوت دولت دست راستی پنیا نیتو و حزبش یعنی حزب انقلاب بنیادین (P.R.I) از ترامپ در 1 سپتامبر 2016 علی رغم توهین های مکرر، مناقشات سیاسی با احزاب دست چپی خود به ویژه لوپز اوبرادور از  حزب انقلاب دموکراتیک (P.D.R) و جوزفینا وازکزموتا از حزب  حاکم عمل ملی (N.A.P)  بر سر انتخابات پیشین با وجود دعوت به گفتگو، رشد به شدت منفی اقتصادی مکزیک در سال اول حکمرانی پنا نیتو از حدود 4 درصد در سال 2012 به حدود یک درصد در سال 2013 حتی با افزایش مالیات ثروتمندان و همچنین افزایش هزینه هایی مانند مستمری بازنشستگان و بیمه بیکاری کارکنان بخش های رسمی، ناکامی در اصلاحات سیاسی مانند امکان انتخاب مجدد سیاستمداران در این کشور و ... ، دولت و در راس آن پنیا نیتو را در دوسال پایانی زمامداریش به چالش کشیده است ،این عوامل ،آینده سیاسی مکزیک را در مواجه با ترامپ چگونه رقم می زند؟

مهمترین مشکلی که مکزیک با آن روبرو بوده و هست که چالش های دولت پنیا نیتو هم متاثر از آن است را باید در این دید که مکزیک در طول روابطش با امریکا خود را به شدت وابسته به این کشور کرد، از سیاست گرفته تا اقتصاد و فرهنگ و غیره. اما نکته اینجاست که هر کشوری که خود را بیش از حد به کشوری، آن هم آمریکا وابسته کند بدون شک با چالش در خود کشور تاثیرگذار، که اینجا آمریکاست که مصداق هایش هم بسیار فراون است، بدون شک کشور متاثرش، که اینجا مکزیک است را با آینده ای به شدت نگران کننده و نامعلوم روبرو می کند. آمریکای بدعهد، آمریکایی که بخشی از سرزمین خود مکزیک را هم تصرف کرده، این عوامل مهمترین لطمه ای بود که خود مکزیکی ها با مسائل داخلی داشتند. شما به رشد اقتصادی منفی 2013 اشاره داشتید این فقط ناشی از رشد پایین اقتصادی در آمریکاست البته رشد اقتصادی در جهان نرخ پایینی است و فقط شامل مکزیک هم نمی شود ولی هنگامی که کشور مکزیک با فرهنگ ریشه دار خود و اقتصادی که اگر به زلف آمریکا گره نمی زد می توانست با رشد کندی برای مکزیک مفید باشد اکنون مکزیک با آینده سیاسی تیره وتاری مواجه است.

اما در پاسخ دقیق تر سوال شما من معتقدم شرایط مکزیک به سمت بدتر شدن البته موقتی و نه خیلی شدیدی پیش خواهد رفت. دولت پنا نیتو ضربه خود را از ترامپ خواهد خورد اما این که این ضربه چقدر کاری است باید منتظر ماند و دید. یعنی اگر ترامپ، نه همه مکزیکی ها، که بخشی را هم بیرون کند در مکزیک رشد فزاینده بیکاری را شاهد خواهیم بود و این امر میزان رشد محبوبیت حزب های چپ، که بیشتر سوسیالیستی هم هستند بالا خواهد برد. در این صورت تارنمای دولت پنیا نیتو تارنمای خوبی به نظر نمی رسد و شاید در دوره بعدی حزب انقلاب بنیادین (P.R.I) دیگر توان لازمه را برای رقابت و پیروزی در انتخابات نداشته باشند. آن هم با یدک کشیدن اتهام تقلب در انتخابات 2012 و این برای خود آمریکا با برسر کار آمدن حزب های چپ هم خوب نیست. همچنانی که شما از "جبهه آزادیبخش فارابوندو مارتی" ، در السالوادور مثال زدید این ترفند تهدیدی همواره برای کشورهای آمریکای لاتین وجود داشته چرا که در دوره های قبل آمریکا هر زمان که دولت چپ گرایی در آمریکای لاتین سر کار می آمد آنها تهدید به بلوکه کردن پولهای ساکنین آن کشور در آمریکا می کرند. طوری که این مسئله برای حدود بیش 50 سال در مورد کوبا هم صدق می کرد. با فرض چنین شرایطی وضعیت از این هم پیچیده تر هم می شود. شما اکنون رفتار دست به عصای دولت مکزیک را در قبال ترامپ نگاه کنید. این سکوت باعث رشد تنفر مردم از دولت مردان خود می شود. سکوت مکزیک نوک پیکان تنفر مردم را به سمت اوهم نشانه می برد مگر این که دولت بتواند با امتیاز دادن ها و امتیازگیریهایی ترامپ را به بازنگری در خصوص روابطش با مکزیک وادار کند .

شما در جواب سوال قبلی از احتمال افزایش تنفر مکزیکی ها گفتید ، وب سایت رزرو اینترنتی – توریستی  "Travelzoo" در سال 2016 اعلام کرد، از 77 میلیون گردشگر خارجی که از آمریکا دیدن کردند 17 میلیون نفر مکزیکی بودند. از یک سو افزایش جمعیت طبقه متوسط  مکزیک به نزدیک 65 میلیون نفر و از سوی دیگر  حضور یک سوم اسپانیولی زبانان جهان در خاک مکزیک، آیا این تنفر بر درآمد 216.8 میلیارد دلاری صنعت گردشگری آمریکا در سال 2016 که اشتغال چهار درصد از مردم آمریکا به طور مستقیم وابسته آن است را دستخوش تحول نمی کند ؟

ببنید شاید همین شرایط بود که ترامپ را در توهین به مکزیکی ها ولاتین تباران به عقب راند  اکنون دیگر ترامپ لاتین تباران را قاچاقچی، دزد و قاتل نمی خواند. از آن طرف ترامپ به مکزیکی که به عنوان توریست وارد خاک آمریکا می شود را قطعا از این ماجرا جدا می داند. اما تمام عوامل یاد شده فعلا در هاله ای از ابهام است این که ترامپ بدون در نظر گرفتن این شرایط بخواهد به اقدامات خصمانه دست بزند بدن شک با هجمه ای منفی روبه رو می شود. آن هم آمریکای لاتینی که زمانی حیاط خلوت خود آمریکا بوده و هنوز هم خود را صاحب آن می داند. البته باید گفت که خود مکزیک هم به واسطه همین مساله بیشترین حوزه روابط سیاسی – اقتصادیش را با آمریکا تعریف کرده که این روابط تجاری تا مرز 80 درصد هم تخمین زده شده است. از آن سو هم چندان میل و رغبتی در روابط با آمریکای مرکزی وجنوبی نداشته، نمی توان این مسئله را در مواجه کل آمریکای لاتین موثر دانست هر چند مکزیک تمام تخم مرغ هایش را در سبد روابط با آمریکا گذاشت. اما به واسطه هم زبانی نمی توان منکر اثرگذاری هر چند نسبی آن هم شد. پس برای جلوگیری از ایجاد چنین تنشی ترامپ قطعا از میزان تندی خود با آنها خواهد کاست. آمریکا دیگر قدرت سابق را ندارد پس بی گدار به آب نمی زند.

و در آخر ارزیابی شما از آینده روابط مکزیکوسیتی – واشنگتن ؟

در ارزیابی کلی باید به چند نکته اشاره کرد. اول این که ترامپ محصول زمان شرایط و موقعیت خودش است. یعنی او فرزند زمان خود است. پس تمامی اقتضائات خاص و در عین حال عجیبش، نه در مورد کشور مکزیک که حتی کل جهان به واسطه تاثیر شرایط کنونی آمریکایی است که اکنون چنین رئیس جمهوری را طلب می کند. اوباما در جهتی کاملا عکس این سیاست ها در لوای شعرهای حقوق بشری نرم سخن می گفت اما تند رفتار و بسیار سخت عمل می کرد. در واقع اوباما مانند مشت آهنینی در زیر یک دشستکش مخملی بود. دوم، رفتارهای ترامپ در مقابل مکزیک به عقیده من یک مدل کوچک آزمایشی است که اگر توانست در مورد مکزیک به نتیجه دلخواه برسد آن را برای مهم ترین چالش خود یعنی چین به کار برد. امروز چین اساسی ترین مشکل آمریکاست. خطری بزرگ برای اقتصاد این کشور که اکنون به اوج خود رسیده است. همچنان که مطرح شد ایالات متحده به واسطه اقتصاد آزاد و تولید ارزان در مکزیک و به خصوص چین از کالاهای این کشورها اشباع شده است. چین ومکزیک سرمایه آمریکا را به کشورهای خود برده وبا پول آنها موجبات توسعه خود را فراهم کرده اند. پس ترامپ فقط با محدود کردن می خواهد اقتصاد و بیکاری کشورش را سامان دهد. البته تندی که ترامپ با مکزیک داشته هرگز نمی تواند درباره پکن رخ دهد. این اژدهای آرام در طول سال ها با پیگیری سیاست کاهش تنش به دنبال توسعه بوده وتحریک کردن کره جنوبی، ژاپن، تایوان و... می تواند خشم این اژدهای خفته را سبب شود و این دلیلی بر انتخاب روسیه به عنوان شریک از سوی ترامپ را توجیه می کند چرا که او فعلا روسیه را کم خطرتر از چین می داند. سوم، در پایان آینده روابط مکزیکوسیتی – واشنگتن را  با تمام نکاتی که طرح شد در اندازه تنش های شدید نمی بینم، چرا که این عوامل در کوتاه مدت تاثیرات خاصش را می گذارد اما در بلند مدت نمی تواند خیلی موثر عمل کند. در پایان باید تکرار کنم که آمریکا فقط با دو کشور همسایه است، یکی کانادا و دیگری مکزیک. در موازاتش سه هزارودویست کیلومتر مرز مشترک زمینی آمریکا با مکزیک، سرنوشتی مشترک را برای هر دو رقم زده است.

انتشار اولیه: سه شنبه 28 دی 1395 / انتشار مجدد: شنبه 9 بهمن 1395

کلید واژه ها: مکزیک مهاجرین ایالات متحده امریکا دونالد ترامپ احمد سبحانی


نظر شما :

کرامت سلیمی ۲۷ دی ۱۳۹۷ | ۰۳:۳۳
دولت امریکا بعد از ساخت دیوار مکزیک وارد رویارویی با ایران خواهد شد. امریکا با تکیه بر برتری هوایی و همکاری کشورهای فرصت طلب منطقه برای این حمله برنامه ریزی خواهد نمود. زیرا از دید امریکا و متحدانش اگر ایران بحرانهای فعلی را پشت سر بگذارد و مهار نشود در اینده ای نزدیک ایران بر تمام منطقه خاور میانه تسلط پیدا خواهد نمود و کنترل نفت خاور میانه را بدست خواهد گرفت و دیگر کسی حریف ایران نخواهد شد. دلیلی که الان امریکا نمی خواهد یا نمی تواند به ایران حمله نماید این است که امریکا به معنای واقعی سلاحی به عنوان سلاح اتمی در اختیار ندارد تا به عنوان سلاح برتر و تعیین کننده سرنوشت جنگ احتمالی رو کند. سلاح اتمی تا بحال یک تفنگ خالی بوده است که هم تهدید کننده و هم تهدید شونده از ان می ترسیده اند. امریکا که حدود 8 دهه با تکیه بر سلاح دروغین و خیالی بمب اتمی در دنیا با ایجاد رعب و وحشت فرمانروایی کرد اکنون به ذلت و حقارت افتاده است و دیگر قادر نیست با تکیه بر دروغهای اینچنینی کشور ایران را تهدید به حمله نظامی نماید و اعتبار تهدیدهای امریکا از بین رفته است.زیرا در عمل قادر نیست چیزی به نام سلاح اتمی را به عنوان اسلحه برتر رونمایی کند.اگر چنین سلاحی داشت حد اقل یک عدد از ان را در سوریه استفاده می کرد تا هم موقعیت استراتژیک بهتری داشته باشد و هم حساب را به دست تمام جهانیان بدهد که امریکا از بکار بردن این سلاح ابایی ندارد. در صورت حمله به ایران مقامات طراز اول کشورمان دروغ بودن سلاح اتمی و خیالی بودن ان را افشا خواهند نمود. و با این کار دولت امریکا دچار هرج و مرج داخلی خواهد شد و گرسنگان کشورهای امریکای جنوبی نیز به سوی امریکا هجوم خواهند اورد. دولت امریکا از همه راهها می تواند مانع هجوم افراد شود جز راه زمینی مرز امریکا و مکزیک که با ساختن دیوار مکزیک و استقرار ارتش امریکا در این مرز جلوی ورود افراد را خواهند گرفت. و در این میان اتحادیه اروپا ، روسیه و چین نیز قربانی خواهند شد. اگر دقت کنیم ترس و نگرانی خاصی در چهره مقامات روسی،امریکایی و اروپایی مخصوصا" اقای سرگئی لاوروف و خانم موگرینی به خوبی نمایان است. که نشان از داشتن یک نقطه ضعف و ترس و وحشت از لو رفتن یک موضوع مهم می باشد. معنی نوشته فوق این است که اگر ایران از لحاط اقتصادی چنان تحت فشار قرار گیرد که کشور ایران دچار مشکل شود مقامات ایرانی یک موضوع را لو خواهند داد که لو دادن این موضوع می تواند به فروپاشی امریکا ، روسیه ، و اتحادیه اروپا منجر شود. انتشار شایعاتی مثل استعفای اقای ظریف و خروج ایران از برجام کار همان برجام سازان می باشد و می خواهند اروپا و امریکا را به خطرات خروج ایران از برجام واقف نمایند و انها را وادار به از میان برداشتن تحریمها نمایند تا برجام ادامه یابد. معنای خروج از برجام ایران چیزی جز افشای غیر واقعی بودن سلاح دروغین و خیالی اتمی نیست. تمام کشورهایی که با دروغ سلاح خیالی بمب اتمی درگیرند و در واقع با کمک این دروغ در بین ملتها رعب و وحشت ایجاد می کنند و بر انها حکومت می کنند از خروج ایران از برجام (یا به معنای واقعی لو دادن دروغین بودن سلاح اتمی توسط ایران) وحشت دارند. هیچ کشوری به اندازه روسیه نگران خروج از برجام ایران نبست. در سالهای اخیر ولادیمیر پوتین سه بار به ایران سفر نمود و هر بار در ابتدا مستقیما” به حضور ایت الله خامنه ای رفتند و به نظر می رسد اقای پوتین با این کار در واقع تلاش نمودند مقامات سیاسی و نظامی ایران را به مصالحه و نرمش در مقابل امریکا وادار نمایند و حتی بعد از اولین سفر پوتین به دستور اقای پوتین سامانه موشکی s-300 نیز در اختیار ایران قرار گرفت تا دل مقامات ایرانی را بدست اورند و انها را ترغیب به تغییراتی در برجام نمایند و همین موضوع نشان می دهد که تمام تلاش روسیه ان است که ایران و امریکا از برجام خارج نشوند چون منجر به فروپاشی کشور روسیه خواهد شد. یکبار ترامپ اعلام کرد که روسیه از برجام خارج نمی شود چون برای روسیه توافق خوبیست. این حرف جای کلی بررسی و تفسیر دارد و بیشتر نشان می دهد که به نوعی ترامپ به این حقیقت اشاره می کند که روسیه برای حفظ قدرت و اعتبارش از هر نظر ( سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی ) کاملا" به امریکا وابسته است و از خود قدرتی ندارد.