واکنش صادق زیباکلام به مصاحبه اردشیر زاهدی

۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۱۶:۳۱ کد : ۱۹۹۱۰۵۵ سرخط اخبار

«اردشیر زاهدی هیچ‌وقت علاقه یا گرایشی به مسئله آزادی، دموکراسی و این جور مقولات نداشته چه زمان شاه چه بعد. به عبارت دیگر زمانی که سفیر ایران در آمریکا بود و می‌دید که تصویر رژیم شاه به علت عدم رعایت حقوق بشر در آمریکا به‌ویژه در سال‌های اواسط دهه۵۰ به بعد سیاه شده اما هیچ واکنشی نداشت.»

نامه‌نیوز نوشت: «مواضع اخیر اردشیر زاهدی، وزیر خارجه ایران در دوران پهلوی دوم و آخرین سفیر ایران در آمریکا در حمایت از سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران و ضدیت با سیاست‌های کشورهای غربی واکنش‌های متعددی را به همراه داشته است. برخی مواضع او را ملی‌گرایانه می‌دانند و برخی هم چنین اظهار نظرهایی را از یک مسئول عالی‌رتبه نظام پیشین مشکوک می‌دانند. برای تحلیل مواضع او با صادق زیباکلام، تحلیلگر سیاسی به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه آن را می‌خوانید.

مواضع چند سال اخیر اردشیر زاهدی را چه‌ طور ارزیابی می‌کنید؟ یکی از نزدیک‌ترین افراد به رژیم پهلوی این روزها علیه سیاست‌های آمریکا و تمجید نظام جمهوری اسلامی و علیه اپوزسیون حرف می زند. چرا؟

فرض بگیریم ایشان می‌خواهد به ایران برگردد و در حال فراهم‌کردن تمهیداتی برای این بازگشت است که اگر برگشت خیلی مورد غضب نباشد و در نتیجه دارد جاده را به اصطلاح برای بازگشتش صاف می‌کند و از در آشتی با مسئولان جمهوری اسلامی کنار می‌آید که شاید خیلی نزدیک به واقعیت نباشد.

چرا؟ ایشان بالاخره ۹۱ ساله است و احتمالا دوست دارد حداقل سال‌های آخر در ایران زندگی کند و در ایران فوت کند.

بله. اگر ایشان به هر علتی خواسته باشد برگردد تنها راهش همین است که با مسئولان جمهوری اسلامی کنار بیاید. اما دو نکته اصلی که می‌خواهم عرض کنم به این مربوط است که با فرض این که ایشان حتی هیچ‌وقت هم نخواهد به ایران بیاید چرا نباید از نظرات ایشان متعجب شد. دلیل اول این است که آقای اردشیر زاهدی هیچ‌وقت علاقه یا گرایشی به مسئله آزادی، دموکراسی و این جور مقولات نداشته. به عبارت دیگر زمانی که سفیر ایران در آمریکا بود و می‌دید که تصویر رژیم شاه به علت عدم رعایت حقوق بشر در آمریکا به‌ویژه در سال‌های اواسط دهه ۵۰ به بعد سیاه شده اما هیچ واکنشی نداشت. من یادم هست عفو بین‌الملل در سال ۵۴ ایران را سیاه‌ترین کشور از نظر کارنامه حقوق بشر معرفی کرد. بودند کسانی که به هر حال سعی می‌کردند دامن رژیم را از اتهامات مبرا کنند یا به شکلی که شاه عصبانی نشود به او بگویند که شاید خیلی هم این تصویری که از ایران ایجاد شده، جالب نیست اما زاهدی هیچ وقت دغدغه این چیزها را نداشت.

مثالش هم می‌شود به درخواست اخراج قطب‌زاده از آمریکا از سوی زاهدی اشاره کرد که البته مربوط به سال‌های قبل‌تر بوده است.

بله و هر وقت مساله حقوق بشر ایران مطرح می‌شد ایشان دفاع می‌کرد و می‌گفت وضع بد نیست بلکه معترضان تحت تاثیر روشنفکران هستند یا می‌گفت افرادی که در زندان هستند یا شکنجه می‌شوند کمونیست و تروریست‌اند و در کل مدافع جدی رژیم شاه در زمینه نقض حقوق بشر بود. همه می‌دانیم که در آن مقطع یعنی سال‌های حساس ۵۵ تا ۵۷ یک دوگانگی در واشنگتن و در دولت کارتر در ارتباط با سیاست ایران وجود داشت. یک طرف سایروس ونس و وزارت خارجه بودند که معتقد بودند شاه باید فضا را باز کند و اصلاحات سیاسی انجام دهد و یک سوی دیگر برژینسکی مشاور امنیت ملی و دیگران که می‌گفتند شاه باید اول یک ثبات ایجاد کند. بحران اعتراضات را پشت سر بگذارد و ما باید کمکش کنیم از این بحران خارج شود و بعد شروع  به اصلاحات سیاسی کند. یکی از کسانی که همان زمان به شدت طرفدار تز برژینسکی بود، زاهدی بود.

مساله دوم حمایت ایشان از سردار سلیمانی است که از نظر من صادقانه نیست. ایشان وقتی از سردار سلیمانی تجلیل می کند در حقیقت از احساسات ناسیونالیستی و میهن‌دوستی‌اش سخن می‌گوید؛ در حالی که برای من یک علامت سوال بزرگ ایجاد می شود. چون ما در طول جنگ ۸ساله هیچ وقت نشانی از این احساسات ناسیونالیستی آقای زاهدی ندیدیم. حتی یک بار ندیدیم که بگوید من با جمهوری اسلامی مخالفم اما حمله صدام به ایران را محکوم می کنم. من یادم نمی‌آید که از ایشان در آن سال‌ها سخنی در باب وطن دوستی و احساسات میهن‌گرایانه شنیده باشم. این ایران‌گرایی ایشان و این که سردار سلیمانی را سمبل تمامیت ارضی ایران دانسته، به تازگی مطرح شده و یک مقدار باورکردنش برای من دشوار هست. من با این که با تئوری توطئه مخالفم اما اگر قرار بود روی انگیزه زاهدی از بیان این سخنان شرط‌بندی کنم، آن را مصالحه و کنار آمدن با نظام می دانستم.

پس برمی‌گردیم به همان سخن نخست که می خواهد به ایران بازگردد.

بله ممکن است. شاید هم اموال و املاکی دارد و می‌خواهد پس بگیرد. نمی دانم ولی در انگیزه اصلی‌اش شک دارم.

کلید واژه ها: اردشیر زاهدی صادق زیباکلام


( ۸ )

نظر شما :

Iranian ۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۲۰:۱۹
آقای صادق زیبا کلام شما همیشه هم زیبا کلام نیستید ، بارها و بارها صدای شما را در یکی از رادیوهای فارسی زبان تورنتو مخالف جمهوری اسلامی ایران را می شنیدم که جمهوری اسلامی را می کوبید و به مفت خورهای خارج از کشور که هیچ کدام اهل بازگشت به ایران نیستند و تازه وقتی هم کسی از آنها فوت میکند همین جا دفن میشود و خیلی هم برایش کارنامه سیاسی میبافند که مبارز بوده و و و ، و این فرصت طلبان خارج از کشور را ما بیشتر از شما آنها را میشناسیم تا جائی که هروقت زنگ زدیم و خواستیم به آنها انتقاد کنیم قطع میکردند ، رادیو این فرصت طلبان با گرفتن امتیاز از سی آر تی سی کانادا برای کار فرهنگی باز شده بود اما محتوای کارشان سیاسی بود و ادعا میکردند که پلی هستند بین ایران و خارج از کشور ، تقریبا کارشان مثل بعضی کلیساهای اینجا بود که نه یهودی بودند و نه مسیحی فقط فرصت طلبانی که از آب گل آلود یعنی شرایط سخت ودشوار ایران ماهی میگرفتند ، یکروز به مسئول آنها گفتم چرا واضح حرف نمیزنید تا مردم زبان شما را بهتر بفهمند ، و در جواب گفتند همینکه دفتر کار ما را منفجر نکردند جای شکرش باقیه......کمونیستهائی را میشناسم که دشمن قسم خورده ایران بودند ولی وقتی پیشرفتهای ایران را دیدند بزبان آمدند و گفتند که ما مخالف دین نیستیم بلکه مخالف خرافات هستیم خلاصه همه به مرور زمان رنگ عوض کردند و شدند مثل مرغ پرکنده که حتی تا روی دیوار کوتاه هم نمیتوانند بپرند......یک رادیو داشتیم که خیلی قلدر بود و به ایرانیها توحین میکرد خلاصه با شکایت رسمی به سی آر تی سی بسته شد و هنوز کپی شکایتم را دارم......و اما موضوع اردشیر زاهدی: بنظرم او هم مثل تمام ایرانیها در خارج از کشور تحقیر شده و بعد سالها که رشد ایران را دیده و بررسی کرده دچار عذاب وجدان شده و متوجه شده که حق با ایران است و ایرانیان داخل کشور را برنده میداند و میخواهد در میان افتخار آفرینان ایران بمیرد و جای تمسخر ندارد.....ماهم که دانشجوئی بیش نبودیم نه انقلاب را تجربه کردیم و نه هشت سال جنگ تحمیلی اما بعنوان یک خوزستانی دربدری خانواده ام را شاهد بودم که چگونه آواره این شهر و آن شهر درایران شدند آنهم بدون تجربه زندگی در مکانی دیگر، از زن باردار گرفته تا پرستار که شب و روزشان در بیمارستان منطقه جنگی جنوب محاصره شده سپری میشد و همین روزها بود که معادله فکری ما به نفع ایران شکل گرفت و خودمان را پیدا کردیم که کی هستیم و باید چکار کنیم ، و تا نفس داشتیم کار کردیم و به خانواده و بستگان در ایران کمک کردیم ، در زلزله بم این حقیر وسائلم را فروختم تا بتوانم پولی به دست زلزله زده گان بفرستم و هروقت هم که کسی حرف مفت زد و به ایران توحین کرد جواب محکم و دندان شکن دادیم .
محمد ۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۲۲:۱۸
توی 92 سالگی می خواد چه معامله ای بکنه؟ این اولین بار زاهدی هم نبود که از این حرف ها می زد. البته جناب زیباکلام هرکس دیگه ای هم از این دست حرف ها بزنه چون با انتظار ایشان متفاوت هست همین حرف رو خواهد زد وگرنه مگه حرف اشتباهی زد این پیرمرد؟
ناشناس ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۰۱:۴۱
حالا از شخص آقای زاهدی بگذریم که بالاخره کارگزار رژیم پهلوی بوده،حرف هاش،حرف های منطقی و خوبی بود.البته خوبه آقای زیباکلام که دارن فکت از گذشته میارن،به فکت های موجود از گذشته خودشون هم نگاه کنند