رد پای انگلیس در فریب روسیه

ولادیمیر پوتین رهبری که شناخته نشد

۰۱ آذر ۱۴۰۱ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۱۵۹۸۵ اروپا نگاه ایرانی
نویسنده خبر: سید وحید کریمی
وحید کریمی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: ولادیمیر پوتین تا یک قدمی رهبری بلامنازع جهان تک قطبی پیش رفت. استراتژی بیست ساله پوتین در گام های نزدیک به موفقیت بود. اما چرا پوتین گفت؛ اول لندن را می زنم و اخیرا هم گفت، انگلیس خط انتقال گاز به اروپا را منهدم کرد. پوتین وقتی متوجه شد که؛ ضربه را خورده بود. پوتین نه تنها متوقف بلکه در آستانه سقوط قرار گرفته است. پوتین رهبری موفق بود و شناخته نشد و به دلیل کج فهمی سیاست بین الملل، اغفال و در آستانه شکست قرار دارد.
ولادیمیر پوتین رهبری که شناخته نشد

دیپلماسی ایرانی: مروری بر اولین استراتژی امنیت ملی روسیه در سال 2000 میلادی که پوتین رهبری آن را عهده دار شد، بصورتی عریان بر تلاش روسیه برای ادغام در موسسات اروپایی اشاره دارد. هدف پوتین اروپا بود و هست و موفق هم بود. طی بیست سال ریاست جمهوری  پوتین، آلمان وابسته به انرژی روسیه شد و به همراه فرانسه، هر دو کشور، همزیستی مسالمت آمیز با روسیه پوتین را پذیرفته بودند. با خروج انگلیس از اتحادیه اروپایی؛ روسیه جایگزین مقبولی برای ترویکای اروپایی بود. نفوذ پوتین در ایتالیا، احزاب متعدد کشورهای بخش غربی اروپا، از اسکاندیناوی تا جنوب اروپا موفق و قابل تحسین بود. آنگلا مرکل در آلمان، دربست در همراهی با پوتین بود. خانم لوپن در فرانسه، آینده ای مشابه آلمان و مرکل برای فرانسه در روابط با روسیه ترسیم می کرد. حضور پوتین در گروه کشورهای صنعتی و شورای ناتو، بیانگر جایگاه روسیه و شخصیت پوتین به عنوان رهبری موفق در میز مذاکرات و تصمیم گیری های بین المللی بود. اروپا، همیشه مرکز علم و تکنولوژی و ابداع گری و تصمیم سازی بوده و هست و باقی خواهد بود. 

جنگ و صلح اروپا، بر کشورهای جهان و روابط بین الملل تاثیرگذار است. پوتین بر کشورها و موسسات اروپایی اشراف پیدا کرده بود و در حال گسترش نفوذ روسیه بود. پوتین در انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری امریکا و خنثی کردن ماهیت نظامی امنیتی پیمان نظامی ناتو و "درهم تنیدگی اقتصادی با اتحادیه اروپایی" موفق بود. پوتین از طریق ترامپ، در ایجاد فاصله و جدایی بین اروپا و امریکا موفق بود. پوتین از طریق کاخ سفید در ایجاد بی تفاوتی و نق زدن به متحدین توسط امریکای ترامپ موفق بود. 

پوتین با انتخاب ترامپ در کاخ سفید، شخصیت بلامنازع قدرتمند جهان شده بود. هرگاه پوتین و ترامپ، به عنوان دو رهبر قدرتمند جهان، در کنار هم می ایستادند، برتری پوتین به عنوان قدرتمند بودن در مقایسه با دونالد ترامپ مشهود بود. ترامپ در مقابل پوتین رام بود و محافل رسانه ای امریکا و بین الملل بر این امر اذعان داشتند. ترامپ، دوست صمیمی پوتین، در تضعیف ناتو و بی توجهی به متحدین اروپایی و اتحادیه اروپایی نهایت تلاش را خواسته و ناخواسته انجام می داد و داد. ترامپ، رئیس جمهوری وقت امریکا، سفیر اتحادیه اروپایی در واشنگتن را نپذیرفت و تنزیل درجه داد. اروپا علنا به حمایت و همراهی آمریکا مشکوک و ناامید شده بود و در راستای توجه بیشتر به همکاری با روسیه و جدایی از امریکا فکر می کرد. موارد فوق همه از موفقیت های پوتین طی بیست سال، از سال ۲۰۰۰ تا پایان ریاست جمهوری ترامپ، در سال ۲۰۲۰ بود.  

در همین رابطه، "برگزیت" را می توان این گونه تحلیل کرد که سیاسیون در لندن به این نتیجه رسیدند که اروپا از دست رفته و جایی برای انگلیس و تفکر انگلوساکسون باقی نیست. آلمان و فرانسه با توجه به همراهی با روسیه علیه انگلیس و امریکا در جنگ عراق و مناقشه در شورای امنیت سازمان ملل، خط مشی سیاسی خود از انگلیس را جدا کرده بودند و فاصله بین بروکسل با لندن ادامه داشت. لندن بر آن شد تا طرحی دیگر در نظم در حال شکل گیری جدید با محوریت روسیه پوتین بیندازد. لندن با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا زنگ خطر را در گوش های خود حس کرده بود اما برای مقابله با پوتین و جلوگیری از پیشروی روسیه پوتین در اروپا؛ از قدرت سخت امریکا تحت ریاست جمهوری دونالد ترامپ در کاخ سفید برخوردار نبود. 

پیمان نظامی ناتو، به گفته ایمانویل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه دچار سکته مغزی شده بود. با عینک لندن ترامپ باید می رفت. ناتو احیا می شد. آلمان مجددا به زیرمجموعه آنگلوساکسون باز می گشت و روسیه از اروپا اخراج می شد. اگر بپذیریم ناتو اهرم و قدرت سخت اجرایی لندن است، انگلیس برای احیای ناتو، نیازمند تنش منجر به جنگ در اروپا بود تا ناتو تمام عیار فعال شود.

نقاط ضعف پوتین که منجر به غافگیری و رو به سقوط شد

آیا پوتین از نقش لندن غافل بود و اغفال شد؟ پاسخ کوتاه؛ بله است. آیا پوتین متوجه غفلت از لندن شد. پاسخ کوتاه؛ بله است. کرملین اعلام کرد؛ خط لوله گاز سیبری به آلمان را انگلیس منهدم کرد. پوتین گفت؛ در صورت تشدید جنگ در اوکراین و دخالت ناتو و مجموعه غرب، "برلین و پاریس را نمی زنم؛ اول لندن را می زنم." انگلیسی ها با حملات محدود جنگ شیمیایی توسط پوتین در داخل خاک انگلیس علیه مخالفین پوتین ساکن انگلیس، که به ۹ نفر می رسد، نفوذ، قدرت پوتین و خطر پوتین از دید لندن را حس کرده بودند، اما توان تقابل به موقع نداشتند زیرا نه از حمایت آمریکا، با وجود ترامپ در کاخ سفید خبری بود و نه پیمان ناتو برای مقابله نظامی احتمالی آمادگی داشت. "جنگ انگلیس با روسیه" از نیمه دهه 2000 با شروع قتل مخالفین در خاک انگلیس و استفاده از سلاح شیمیایی شروع شده بود اما لندن منتظر فرصت مناسب بود. 

با آمدن جو بایدن و تأکید کاخ سفید بر چندجانبه گرایی و مشورت با متحدین، زمینه حرکت لندن برای مقابله با پوتین فراهم آمد. ناتو باید فعال و اوکراین زمین بازی می شد که شد. پوتین در اوج شکوه تزاری، رهبری موفق، اروپا و آمریکا را درنوردیده بود. 

شاید یکی از دلایل گرایش تفکر در تعدادی از رهبران آسیایی و "نخبگان شرق نگر" به روسیه، هم همین امر بود. پوتین علنا از بازگرداندن سرزمین های شوروی و جایگاه از دست رفته گذشته روسیه سخن می راند. تعداد زیادی از رهبران و احزاب رده دوم اروپای غربی، علنا با شجاعت در کسب حمایت مالی از پوتین یاد می کردند. پوتین روسیه را به اوج قدرت و نفوذ در اروپا و آمریکا رسانده بود. بازگرداندن ابهت و استقلال و ترفیع جایگاه بین المللی روسیه که توسط پوتین در سخنرانی های غرا و طولانی اظهار می شد؛ ضربه خورده ها از غرب را به وجد می آورد و آورده بود. 

پوتین الگو شده بود. "اخم پوتین" در جمع رهبران غربی، زبانزد مجامع سیاسی و نخبگانی بسیاری شده بود. پوتین به غیر از کشور هند، همسایگان آسیایی را نه تنها تحویل نمی گرفت بلکه "نگاه به کرملین/شرق" را الگویی مناسب حال آنها ترسیم و تشویق می کرد. تئوری سازی های جدید در اندیشه سیاسی پوتین و نخبگان روسی به همان سبک، "تز و سنتز و آنتی تز" شکل گرفته و در حال غلیان، مثل همان جوش آمدن آب در حرارت صد درجه بود. چرا پوتین ناکام ماند. 

علاوه بر اغفال و غفلت از نقش لندن در سیاست بین الملل، نفوذ و گسترش قدرت پوتین، بر مبنای روش و روند علمی و جذب نخبگانی نبود. همانطور که تز و سنتز و آنتی تز شوروی موفق نبود. 

پوتین با رشوه، ارعاب و تطمیع، قتل و کشتن مخالفین و قدرت سخت، تهدید، ثروت الیگارشی نیابتی و امثالهم، سعی در نفوذ و موفقیت جلوه دادن داشت. مستند است کرملین بیش از 100 مخالف را فقط در اروپا به قتل رسانده است. روش پوتین علمی نبود. روش پوتین بر مبنای شناخت سیاست بین الملل نبود. روش پوتین تولید علم نبود و چنانچه دیدیم قدرت سخت پوتین در مقابل قدرت نرم لندن که از طریق؛ زمزمه و وسوسه جذب اوکراین در ناتو و اتحادیه اروپایی مطرح شد؛ درهم شکست و فرو ریخت. پوتین رهبر موفقی بود و تا چند قدمی رهبری بلامنازع و تک قطبی پیش رفت اما چون تک روی و شخصی بود و بر مبنای "خرد جمعی" و "نزدیک به اجماع نبود؛ فرو ریخت، پوتین بهم ریخت و با آینده ای مبهم مواجه است. آیا پوتین همچون هیتلر، کشورش را هم متلاشی خواهد کرد؟ سوالی ایست که با گذشت زمان باید رصد شود.

درس برای کشورهای ثالث

اروپا مرکز سیاست و تاثیرگذار بر جهان است. با ترفند اروپا، مسکو و واشنگتن، قدرت های نیابتی برای رقابت بین کشورهای اروپایی هستند. لندن، موفق جنگ با روسیه بود. جنگ اوکراین، جنگ بین انگلیس و روسیه است و زمین بازی اوکراین است. پوتین بازنده بود. فرانسه در کمای سیاسی و دور شدن از تفکر گلیستی مستقل از امریکا و "گم گشتگی سیاست خارجی" سیر می کند. آلمان تادیب شد و به دامن آنگلوساکسون بازگردانده شد. امریکا برنده اقتصادی است و مجددا چتر امنیتی بر اروپا را بازگشود. خالی از اهمیت نیست یادی از "مک میلان"؛ نخست وزیر اسبق انگلیس کنیم که در خاطرات سیاسی نوشت؛ "در تاسیس ناتو 3 هدف بود؛ تعهد امریکا به دفاع اروپا؛ دور نگه داشتن روسیه از اروپا و کنترل آلمان بود." 
امریکا به اروپا بی تفاوت شده بود. آلمان اگر نگوییم در حال طغیان بود؛ در طلوع جدید سیاسی بود. روسیه بر اروپا ورود کرده بود. همه اینها مطلوب لندن نبود. پوتین موفق بود و تا یک قدمی فتح رفته بود اما با یک اشتباه تاکتیکی که "الکساندر دوگین"، نظریه پرداز روسیه نیز بر آن تاکید دارد، "اغفال" شد. پوتین و روسیه، کماکان آینده کشور خود را در ادغام در موسسات و سازمان های اروپایی می بینند و امید پیروان پوتین، اغفال نشوند.

سید وحید کریمی

نویسنده خبر

دیپلمات و دکترای روابط بین الملل که در حال حاضر در گروه اروپا/امریکای دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه فعالیت دارد. 

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: روسیه ولادیمیر پوتین روسیه و اوکراین جنگ روسیه و اوکراین جنگ اوکراین سید وحید کریمی بریتانیا روسیه و انگلیس ناتو روسیه و ناتو


( ۸ )

نظر شما :

ناشناس ۰۱ آذر ۱۴۰۱ | ۱۳:۰۳
اشتباه نظامی روسها که البته مسبوق به سابقه است ( افغانستان ) را پای شعبده بازی انگلستان ننویسید . از آن امپراطور جهانی الان جزیره ای مانده که تمام جادویش خلاصه شده در حد اسکی رفتن رو اعصاب فوتبالیستهای ایرانی ، که البته نتیجه هم داد .
مسعود ۰۱ آذر ۱۴۰۱ | ۲۳:۳۳
دست شما درد نکند ، پیام شما رسید : و امید پیروان پوتین اغفال نشوند!؟
محمود ۰۲ آذر ۱۴۰۱ | ۱۵:۱۹
با سلام و عرض ادب . این نوشتار بدور از واقعیت های جاری است زیرا برخلاف نظر نویسنده مقاله فوق الاشاره نه پوتین به یک قدمی رهبری جهان تک قطبی رسیده بود و نه اروپا مرکز سیاست و تاثیرگذاری بر جهان است. این نگاه بزرگ نمایی و محور انگاشتن آمریکا و اروپا و تحقیر اقدامات سایر کشورهای قدرتمند و نوظهور فعلی جهان است . این تحلیل ها به ارتقاء علم سیاست و روابط بین الملل نمی انجامد، بلکه موجب تحیر و سرگشتگی بیشتر سیاستمداران و دیپلمات های جوان و ناپخته می انجامد. شاید این طرز تلقی و تحلیل در محافلی خاص به نوعی جذابیت داشته باشد و با تحسین مواجه شود ولی اکثر دوستان با تجربه به تک بعدی و قدیمی بودن این نوع نگاه صحه می گذارند.
خسرو ۰۳ آذر ۱۴۰۱ | ۱۹:۴۲
شاید در بزرگ نمایی پوتین افراط شده بود ولی کل قضیه نوشته ، صحیح بود سید وحید کریمی استراتریست خوبی است انگلیسی ها با تفکر و سیاست توانستند بازیگردانی کنند اسم این را اغفال یا استراتژی یا فریب یا... هرچه بگذارید فرقی نمی کند پیروزی بزرگی بود شاخ غول ( کاریزمای قدرت و شکست ناپذیری روسیه فرو ریخت ) شکست!!! پوتین با هر نوع بازی در حال مات شدن است و البته روسیه --- مهمات جنگی اش تمام شده و اقتصادش با تحریم‌ها در حال مرگ است شاید حتی ژاپن بخواهد (با تحریک امریکا و انگلیس ) جزایر کوریل را از روسیه پس بگیرد فدراسیون روسیه مانند یک دایناسور بزرگ و سنگین و کند است فقط غرب نمی‌خواهد با تجزیه روسیه سرزمین های وسیع روسیه در شمال چین ---به تصرف چین درآمده و چین بزرگترین قدرت جهان شود با این حال ایران باید مواظب تله های انگلیس باشد (تحریک برای درگیری با همسایگان ) غرب هیچ دلیلی ندارد که ایران را یکپارچه ببیند
ابراهیم قدیمی ۰۵ آذر ۱۴۰۱ | ۱۶:۵۲
روسیه مطمئنا با اطلاعات کافی ودر زمان مناسب از نظر و با تحلیل های خودش از منطقه که غلط هم نبوده است عمل کرده است۔سیاست های اعمال شده در اوکراین مطمئنا اسرائیلی و نیروهای موثر اوکراینی ،ناتوئی است۔اسرائیل از یک طرف عامل اطلاعاتی مخفی ناتو هم است۔اینکه ارتش روسیه صحیح ویا با اشتباه در مواجه با ناتو که کل اروپا وامریکا است عمل کرده را نظامیان با توجه به بسیاری از مسائل دیگر باید تحلیل کننند۔روسیه به اهداف خود بنظر میرسد مدت طولانی است که رسیده است۔تبلیغات دروغین برای تحریک اوکراین ومردم جهان در خدمت به ناتو ونه مردمداوکراین بسیار پر قدرت وپر توان است۔اخبار وتبلیغات جهانی در کل غربی است۔ناتو سوریه ،لیبی واوکراین را فدای خودش کرد و موفق هم نبوده است۔
وحید کریمی ۰۷ آذر ۱۴۰۱ | ۰۸:۵۲
تشکر از دوستانی که نظر دادند .... نگاه به سیاست بین الملل می تواند متفاوت باشد اما باید از قدرت استدلال برخوردار باشد .. ممکن است گفته شود پوتین خودش هم نمی دانست و عقیده نداشت که جهان تک قطبی ایجاد کرده ....... ولی ترامپ و کاخ سفید را در اختیار داشت .... لوپن فرانسه و مرکل آلمان و احزاب ایتالیا با او همراه بودند .... انگلیس را لوله کرده بود و عملیات ترور در انگلیس انجام می داد ..... انسجام در غرب را مخدوش کرده بود .... ناتو تقریبا ناکار شده بود ... اینها حقایق حال آن روز غرب است. احتمالا سال ها بعد .... بعد از پوتین؛ غربی ها اعتراف و تدوین خواهند کرد. مهم این است که "نگاه ابرانی" .... نگاهی دیگر داشته باشیم که البته باید؛ استدلال متقاعد کننده باشد. الکساندر دوگین گفته پوتین در حمله به اوکراین اشتباه کرد..... با احترم و تشکر از اظهار نظر عزیزان
سعید ۰۷ آذر ۱۴۰۱ | ۱۷:۳۵
با نویسنده کاملا موافق هستم ولی عمده اشتباهی که پوتین مرتکب شد بیشتر برمی گردد به اعتمادی که به ارتش کرد متاسفانه این ارتش روسیه بود که شکست را برای پوتین به ارمغان اورد حمله بسیار ضعیف بدون هماهنگی نیروهای هوایی و زمینی و حرکت ستون چند صد کیلومتری تانکها و کامیونها ی سربازان در جاده که هدفی راحت برای پهبادها و نیروهای رزمنده پارتیزان بود حتی از یک نفر غیر نظامی هم بعید بود چه برسد به نظامیان کارکشته
بهزاد کاویانی ۲۰ آذر ۱۴۰۱ | ۱۹:۰۴
چه جالب ما فکر میکردیم دلیل دشمنی با اروپا، سیاست های انگلستان علیه فرانسه و خود اروپا بود راستی آقای کریمی عزیز درباره کودتای آمریکا در آلمان هم یک صحبتی‌کنید ببینیم این کشور غرق در فساد و جنایت چه کاری میخواد در آلمان بکند باتشکر
وحید کریمی ۱۹ دی ۱۴۰۱ | ۰۸:۴۱
جناب کاویانی سلام ... ممنون از پیگیری ... سوال شما ظاهرا جدی به نظر نمی رسد و ظنز است ولی لازم است بدانید .... آلمان سرگردان است. گروگان گذشته است. اشغال شده است. خواهان ظهور است اما اجازه نمی دهند. شاید استحقاق کمک کردن داشته باشد ولی گرفتار و محصور است. بعضا با بعضی اتفاقات کم اهمیت سعی در ایجاد خبرسازی دارد. کودتا در کشورهای غربی هم اتفاق می افتد مگر ترامپ قصد کودتا نداشت. خود امریکایی ها از اقدام ترامپ به عنوان کودتا نام بردند. آلمان تحت اشغال فرانسه/انگلیس/امریکا است و متاسفانه تا کی گروگان نسل دوران جنگ دوم باشد؛ مشخص نیست. ولی؛ شایسه ظهور است و اگر سرکوب شود چه بسا رایش سوم در راه باشد و باید رصد کرد. با احترام