اروپای وارونه

۱۸ اسفند ۱۳۸۷ | ۱۳:۵۴ کد : ۴۰۵۷ سرخط اخبار
مقاله‌اى از يوشکا فيشر
اروپای وارونه

وارن بوفت، سرمایه دار افسانه ای امریکا یکبار جایی گفته است تنها زمانی که موج ها آرام بگیرند، همه چیز مشخص می شود.

این جمله هوشمندانه برای زمانی مناسب است که شرکت ها در شرایط بحران اقتصادی قرار می گیرند، اما همچنین می تواند به کشورها و اقتصاد نیز ارتباط داشته باشد.

در اروپا این وضعیت، نگرانی ها را افزایش داده است چراکه بحران اقتصادی به دلیل محدودیت ها و کاستی ها اتحادیه اروپا بی رحمانه تر دیگران را مورد آسیب قرار می دهد. در واقع آنچه که اتحادیه اروپا با عدم پذیرش قانون اساسی مشترک از دست داد اکنون خود را بهتر نشان می دهد و آن اعتماد به خود و آینده مشترک است.

در بحبوحه این بحران اقتصادی که از سال 1929 در نوع خود بدترین بحران اقتصادی قلمداد می شود، امریکا برای آغازی کاملا جدید خود را آماده کرد و باراک اوباما را به عنوان رییس جمهور خود برگزید و در حال حاضر در حال تازه اندیشی برای خود است. در عوض هر روز که می گذرد در واقع اعضای اتحادیه اروپا را از یکدیگر دور و دورتر می کند. اروپا به جای اینکه برای خود نو اندیشی کند ، تحت تاثیر فشار و بحران اقتصادی و تضادهای داخلی با خطر بازگشت به گذشته روبه رو است.

اروپا امروز واحد پول مشترک و بانک مرکزی اروپایی دارد که می بایست از نظر ثبات اقتصادی اتحادیه را در مقابل بحران اقتصادی حفظ کند. هرگونه سستی در هر یک از این دو موارد می تواند موجب خسارت های زیاد به خواست های مشترک اروپایی ها شود. اما رفتار دولت های اتحادیه اروپا در ماه های اخیر موجب ایجاد شک و تردید در دیدگاه های آنها به این مسئله است.

هز چه این بحران بیشتر ادامه پیدا کند، بیشتر مشخص می شود که پول واحد و بانک مرکزی اروپایی توانایی اتحاد بازار اروپایی را ندارند. بدون اقتصادی مشترک و سیاست های اقتصادی همتا، همکاری بین اعضای منطقه اروپا، با خطر بسیار جدی روبه رو است. این بحران در تمامی کشورهای جهان خود را نشان داده است اما تفاوت ها و ناهماهنگی اقتصادی در اروپا بیشتر دیده می شود.

درحالی که در کشورهای ایتالیا، اسپانیا، ایرلند، پرتغال و یونان اعتماد مالی در حال از بین رفتن است. کشورهایی با اقتصادی قدرتمندتر در شمال اروپا در شرایط بهتری به سر می برند، هرچند این کشورها نیز از شرایط بد اقتصادی رنج می برند. اگر شرایط با همین وضع ادامه پیدا کند، بدون شک یوروو به طور جدی با خطر رو به رو خواهد شد. تصور اینکه اگر یوروو با شکست روبه رو شود چه خواهد شد به هیچ وجه دشوار نیست.

کشورهایی که به تازگی به اتحادیه اروپا پیوسته اند، به خصوص کشورهای اروپای شرقی که نه از لحاظ اقتصادی و نه از بعد سیاسی با ثبات هستند با مشکلات فراوانی روبه رو شده اند. این درحالی استکه برخی دیگر از کشورهای منطقه اروپا مانند اتریش نیز با مشکلات دست و پنجه نرم می کنند و این نشان می دهد که بحران اقتصادی به طور مستقیم منطقه اروپا را تحت تاثیر قرار داده است. بنابراین اتخاذ استراتژی انتظار، روش درستی نیست.

هیچ دلیل قانع کننده ای وجود ندارد که نشان دهد این بحران در حال گذر است. بنابراین برای نجات تنها دو راه وجود دارد: یا کشورهای ثروتمندتر، با اقتصادی با ثبات تر در شمال اروپا مانند آلمان از منابع بزرگ اقتصادی خود برای نجات کشورهای ضعیف تر استفاده می کنند یا یوروو با یک خطر جدی روبه رو می شود و پروژه اروپای متحد با مشکل رو به رو می شود.

بنابراین چرا از ابزارهایی جدیدی مانند مکانیزمی برای اروپا قابل مقایسه با صندوق بین المللی پول را معرفی کند. چنین مکانیزمی هرچند بسیار پرهزینه است- به ويژه برای آلمان- اما جایگزینی برای این مکانیزم مسلما بسیار پرهزینه تر خواهد بود.

متاسفانه، اکنون موتور همکاری های فرانسه و آلمان در حال حاضر متوقف شده است. سخنان آنها نشان می دهد که فرانسه و آلمان منافع مشترک زیادی دارند اما واقعیت چیز دیگری را نشان می دهد. آلمان و فرانسه ابتدا به فکر منافع خودشان هستند، و منافع اتحادیه اروپا در اولویت های بعدی آنها قرار دارد.

اتحادیه اروپا همواره به عنوان یک گروه مصالحه گر شناخته می شود و باید به این روش در بحبوحه بحران اقتصادی جهانی ادامه دهد. اگر فرانسه و آلمان نتوانند اختلاف های خود را به سرعت برطرف کنند و پاسخی استراتژیک به بحران بدهند، به خودشان و به اتحادیه اروپا ضربه خواهند زد.

نباید فراموش کرد که اتحادیه اروپا پروژه ای است برای پیشرفت مشترک اقتصادی. اگر این هدف اقتصادی از بین برود، خواسته های هر کشوری فوران خواهد کرد و سبب از بین رفتن این پروژه خواهد شد. اروپای امروز در قدرت اقتصادی دچار کاستی نیست، بلکه کمبودهای سیاسی در عملکرد متحد است. اینجا، جایی است که فرانسه و آلمان باید رهبری مسیر را برعهده بگیرند.


نظر شما :