موفقیت‌های بعدی با جبران غایبین بزرگ ۴۰ ساله

جنگ ۱۲ روزه، فرصتی برای جبران کاستی‌ها

۰۹ دی ۱۴۰۴ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۳۶۹۴۸ اخبار اصلی اخبار داخلی
نویسنده خبر: محمد مونسان
محمد مونسان در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: جنگ ۱۲ روزه به وضوح جای خالی برخی فناوری‌ها را در ایران نشان داد. فناوری‌هایی که حدود ۴۰ سال در ایران روی آن سرمایه‌گذاری شده و ادعاهایی هم مطرح شده بود ولی در روز مبادا هیچ خبری از آنها نبود.
جنگ ۱۲ روزه، فرصتی برای جبران کاستی‌ها

دیپلماسی ایرانی: جنگ ۱۲ روزه فرصتی برای عیان شدن کاستی‌ها و جبران آنها بود. اگر در جنگ احتمالی بعدی به دنبال موفقیت بیشتر هستیم باید اولا کاستی‌ها را شناسایی کرد و پذیرفت و ثانیا به سرعت درصدد جبران آنها بود. انکار کاستی‌ها و ندیدن نقایص، دقیقا خواسته دشمن است تا مجددا از محل این کاستی‌ها ضربه خود را وارد کند. این مطلب سعی دارد گوشه‌ای از این نقایص را گوشزد کند.

جنگ ۱۲ روزه به وضوح جای خالی برخی فناوری‌ها را در ایران نشان داد. فناوری‌هایی که حدود ۴۰ سال در ایران روی آن سرمایه‌گذاری شده و ادعاهایی هم مطرح شده بود ولی در روز مبادا هیچ خبری از آنها نبود. این موضوعات (که اتفاقا تعداد آنها کم هم نیست) باید به دقت از سوی نهادهای نظارتی و بخصوص نظامی مورد بررسی موشکافانه و دقیق قرار گیرند و مقصرین و مدیران نالایق و کم‌کار شناسایی و مورد بازخواست قرار گیرند. تا زمانی که در ساختار و اجزای نیروهای مسلح، مدیرانی وجود دارند که صرفا به دنبال وقت گذرانی و روزمرگی بوده و هیچ تعهدی برای به نتیجه رساندن وظایف و کارهای خود ندارند، نمی‌توان انتظار محصول شایسته از سرمایه‌گذاری‌های بزرگ انجام شده داشت. کنار گذاشتن چنین مدیرانی جلوگیری از اتلاف بیت المال و تقویت سریع‌تر نیروهای نظامی را باعث خواهد شد. جنگ ۱۲ روزه علی‌رغم تمام خسارت‌ها و تلفات، موهبتی بود تا فرق شعار و عمل، فرق کارآمدی و ناکارآمدی، فرق مدیران لایق و نالایق در میدان نبرد مشخص شود. در ذیل به تعدادی از مهمترین این موضوعات اشاره می‌کنیم.

۱- جنگنده

در چهار دهه گذشته، پروژه‌های متعدد و بی‌سرانجام زیادی برای طراحی و ساخت جنگنده انجام شد که یا کلا هرگز به مرحله ساخت نرسیدند یا تعداد انگشت‌شماری ساخته شد یا صرفا آموزشی بودند یا به حدی با جنگنده‌های نسل ۴ و ۵ فاصله داشتند که عملا در آسمان، کاری از آنها بر نمی‌آمد مانند پروژه‌های آذرخش، صاعقه، ثاقب، کوثر، قاهر ۳۱۳ و اخیرا هم جنگنده شهید باقری (که در سال ۱۴۰۲ از آن صحبت شد). تعدد و بی‌نتیجه ماندن این پروژه‌ها نشان از یک سردرگمی و بلاتکلیفی حاد در این حوزه داشته است. 

اولین جنگنده بومی یعنی آذرخش در سال دهه ۱۳۷۰ تست شد یعنی ایران بیش از 30 سال در این زمینه تلاش کرده ولی به نتیجه مطلوب نرسیده است. مهمترین علت این ناکامی را می‌توان عدم باور به توانمندی‌های علمی روز ایران و الگو قرار دادن جنگنده‌های قدیمی و تاریخ گذشته مانند F5 دانست. به‌طور مثال جنگنده‌های آذرخش، صاعقه، ثاقب و کوثر بر مبنای الگوی جنگنده F5 ساخته شدند در حالی‌که این جنگنده اولین بار ۶۵ سال پیش رونمایی شد و نسخه پیشرفته آن نیز حدود ۵۰ سال پیش رونمایی شد. چگونه ممکن است چنین جنگنده‌ای مبنای طراحی جنگنده‌های ایران باشد در حالی‌که در آن زمان، اصلا موضوعاتی مانند رادارگریزی مطرح نبوده است؟ کشورهایی مانند ترکیه، و کره جنوبی خیلی دیرتر از ایران شروع کردند ولی به دلیل داشتن هدف مشخص و باور داشتن به دانش بومی خود، دستاوردهای بزرگی داشتند و جنگنده‌های رادارگریز نسل ۵ را تولید و حتی صادر کردند. 

از طرفی عده‌ای جاسوس نفوذی یا غافل نادان در چند دهه گذشته توانسته بودند که فرماندهان ارشد نیروهای مسلح را مُجاب کنند که ایران با داشتن سیستم موشکی و پهپادی قوی و داشتن پدافند مستحکم، دیگر اصلا به جنگنده نیازی ندارد. فاجعه‌آمیز بودن این تفکر در نهایت خود را در جنگ ۱۲ روزه نشان داد و دشمن دقیقا از همین روزنه برای رسوخ به آسمان ایران استفاده کرد. این افرادی که چنین تفکرات غلطی را القا کردند الان کجا و در چه سِمَتی هستند؟!

۲- پدافند و رادار

همواره یکی از نقاط قوت ایران، سیستم پدافندی چند لایه آن بوده است که در هماهنگی با سیستم راداری، پوشش محافظتی مناسبی برای آسمان ایران فراهم کند. این اتکا و اطمینان به سیستم پدافندی به حدی بود که به غلط تصور شده بود که ایران با چنین سیستم پدافندی‌ای، دیگر به جنگنده برای دفاع هوایی نیاز ندارد. متاسفانه در جنگ ۱۲ روزه شاهد بودیم که سیستم‌های پدافندی و راداری چگونه به یکباره محو و نابود شدند و آسمان ایران در آن ۱۲ روز به‌راحتی صحنه تاخت و تاز جنگنده‌های اسرائیلی و سپس بمب افکن‌ها و جنگنده‌های آمریکایی قرار گرفت. 

۳- پهپاد رهگیر

ایران بیش از ۴۰ سال تجربه در حوزه پهپادی را داراست. ایران به دلیل نداشتن جنگنده مناسب همواره تلاش کرده است از پهپادهای رهگیر برای مقابله با جنگنده‌های دشمن و پهپادهای مهاجم استفاده کند. یک نمونه پهپاد رهگیر با نام «پهپاد کرار» در سال ۱۳۸۹ رونمایی شد. در جنگ ۱۲ روزه که آسمان ایران به میدان تاخت و تاز جنگنده‌ها و پهپادهای دشمن تبدیل شده بود، جای پهپادهای رهگیر واقعا خالی بود. الآن کجا هستند مدیران و فرماندهانی که متولی ساخت پهپادهای رهگیر بودند؟ اگر فرماندهان و مدیران صنایع دفاعی مربوطه، نیازهای روز را به درستی تشخیص می‌دادند، متوجه می‌شدند که پهپادی مانند کرار هرگز نمی‌تواند در نقش رهگیر جنگنده‌های نسل پنجم با قدرت مانور بسیار بالا و سرعت بالا ظاهر شود. 

ایران تا به امروز روی سرعت، رادارگریزی و قابلیت مانور و موشک‌های هوا به هوا در پهپادها چندان متمرکز نبوده در حالی‌که اینها مشخصاتی است که برای یک پهپاد رهگیر و ضدجنگنده بسیار حیاتی است. به‌طور خلاصه یک پهپاد رهگیر باید مشخصات زیر را دارا باشد: 

۱) تسلیحات و موشک‌های مناسب به‌خصوص موشک‌های هوا به هوا با برد مناسب داشته باشد. منظور از برد مناسب موشک (مطابق جنگنده‌های روز دنیا) این است برای برد متوسط درگیری هوایی دارای برد ۱۵۰ – ۱۰۰ کیلومتر و برای برد دور جهت انهدام هواپیماهای شناسایی و سوخت‌رسان دارای برد ۲۰۰ تا ۴۰۰ کیلومتر باشد. برد موشک‌های جنگنده F35 در حدود ۱۸۰ کیلومتر است. تاکنون اغلب پهپادهای ایران برای شناسایی (بدون سلاح) یا به‌صورت انتحاری (جاسازی مواد منفجره در داخل بدنه و دماغه پهپاد) بوده‌اند و تجارب کمتری برای پرتاب موشک از آنها وجود دارد. 

۲) دارای بدنه رادارگریز که تجربه‌هایی از آن موجود است مانند طراحی بدنه پهپاد جاس ۳۱۳ که بر روی ناو پهپادبر شهید باقری مستقر است. توجه شود که بدنه ایده‌آل برای رادارگریزی با بدنه ایده‌آل آیرودینامیکی برای سرعت بالا معمولا متفاوت و بعضا متضاد است. بنابراین با توجه به نوع ماموریت، باید حالت بهینه‌ای بین این دو انتخاب کرد. هرچه سرعت بالاتر باشد رادارگریزی کمتر می‌شود. 

۳) سرعت: سرعت این پهپادها باید به حدی باشد که بتواند به تعقیب جنگنده‌های پرسرعت مهاجم امروزی بپردازد. سرعت F35 برابر ۱.۶ ماخ (۱۹۷۰ کیلومتر بر ساعت) است و برخی جنگنده‌های سوخو سرعت بیش از دو ماخ دارند. برای حصول چنین سرعتی دیگر سیستم رانش‌های ملخ‌دار به‌کار نمی‌آید بلکه توربوجت و توربوفن (با پس‌سوز) لازم است که نوعی از آنها در پهپاد جاس ۳۱۳ استفاده شده است. بنابراین می‌توان گفت مهمترین چالش یک پهپاد رهگیر ضد جنگنده از قبل در کشور مطرح بوده است. 

۴) رادار و سیستم اویونیک: تمامی سیستم‌های ناوبری و الکترونیکی و راداری یک پهپاد رهگیر باید مطابق جنگنده‌های امروزی نسل ۵ باشد. 

۵) دارای قابلیت مانورهای خاص و تند: تعقیب یک جنگنده مهاجم مستلزم مانورهای خاص و تند است. تاکنون هیچ یک از پهپادهای ایران چنین خاصیتی نداشته‌اند چراکه معمولا برای ماموریت‌هایی طراحی شده‌اند که از یک نقطه برخواسته و بدون نیاز به مانورهای خاص به منطقه هدف خود می‌رسد. مانورپذیری پهپادهای رهگیر را شاید بتوان مهمترین چالش طراحی آنها در ایران در نظر گرفت. 

۴- ماهواره

اولین ماهواره ایران در سال ۱۳۸۴ به نام «سینا ۱» پرتاب شد که با همکاری روسیه ساخته و به فضا فرستاده شد. اما اولین ماهواره کاملاً بومی ایران به نام «امید» در سال ۱۳۸۷ توسط موشک ماهواره‌بر ایرانی «سفیر» به فضا پرتاب شد. اگر ایران یک دهه برای این پرتاب موفق بومی زمان صرف کرده باشد یعنی ایران فعالیت ماهواره‌ای (خود ماهواره و پرتابگر بومی) را حداقل از سال ۱۳۷۷ شروع کرده است یعنی حدود سه دهه قبل. پس از آن ایران چندین ماهواره به فضا پرتاب کرده است که برخی موفق و برخی ناموفق بوده‌اند. ماهواره‌های نظامی ایران عمدتاً تحت سری «نور» توسط سپاه پاسداران توسعه یافته‌اند. 

با شروع جنگ ۱۲ روزه، اسرائیل و غرب به انتشار تصاویر متعدد ماهواره‌ای از سایت‌های نظامی منهدم شده ایران را شروع کردند تا علاوه بر انتشار موفقیت های نظامی خود، روحیه ایرانیان را تضعیف کنند. در مقابل، انتظار بود که ایران نیز با انتشار متقابل اماکن منهدم شده از سرزمین های اشغالی، روحیه را به ایرانیان بازگردانند ولی این انتظار هیچ نتیجه ای نداشت. برخی تصاویر منتشر شده از آنها نیز توسط خود غربی‌ها منتشر شده بود. اگر ماهواره‌های ایرانی می‌توانستند تصاویر متعدد و دقیقی از خسارات اسرائیل منتشر کنند، می‌توانستیم چهره متفاوتی از جنگ را شاهد باشیم. ایرانیان به قدرت فناوری خود افتخار می‌کردند و ساکنان اسرائیل با مشاهده خسارات، اعتماد به‌نفس کاذب خود را از دست داده و نمی‌توانستند همانند امروز، ادعای پیروزی مطلق در جنگ کنند. حال واقعا جای یک سوال اساسی وجود دارد: آیا واقعا ایران اکنون ماهواره‌ای در فضا دارد؟ اگر وجود دارد آیا قابلیت تصویربرداری دارند؟ اگر دارند چرا اثری از آنان در جنگ مشاهده نشد و اگر ندارند، چرا ندارند؟ نتیجه سه دهه سرمایه گذاری ماهواره ای چه شد؟

۵- هواپیمای آواکس و پشتیبانی 

در دهه ۷۰ شمسی هواپیمای ایران ۱۴۰ برای ساخت در ایران (در مجموعه هسا وزارت دفاع) انتخاب شد. نمونه‌های اولیه مسافری بودند و قرار بود نمونه‌های بعدی و تکامل یافته برای کاربری باربری، گشت دریایی و حتی آواکس تولید شود. پروژه مسافربری ایران ۱۴۰ پس از ۳۰ سال کار و سرمایه‌گذاری، پس از سوانح متعدد کنار گذاشته شد. به تبع آن، برای سال‌های طولانی خبری از هواپیماهای باربری، گشت دریایی و حتی آواکس نشد تا اینکه سرانجام هواپیمای باربری سیمرغ که حاصل برخی اصلاحات و بازمهندسی محدود فنی بر ایران-۱۴۰ بوده در سال ۱۴۰۱ رونمایی شد و در سال ۱۴۰۲ پرواز کرد. حال جای سوال این است که واقعا ثمره بیش از ۳۰ سال وقت و سرمایه در یک مجموعه عظیم با تعداد بسیار زیادی کارمند و مهندس باید یک فروند هواپیمای ترابری باشد؟ برخی کشورهای آسیایی مانند ترکیه و ژاپن و چین در بازه زمانی کمتر از ۱۵ سال به سازنده هواپیماهای مسافری و باری تبدیل شدند و حتی چین به صادرات هواپیمای مسافری رو آورده است. باید عمیقا یک آسیب‌شناسی درست انجام شود که چرا در ایران صنعت هواپیماسازی هرگز به درستی شکل نگرفت؟ آیا انتخاب همکار خارجی اشتباه بود یا انتخاب هواپیمای ملخ‌دار به‌جای جت؟ یا اصلا ساختار سازمانی چنین مجموعه‌های عظیم و پرکارمندی اشتباه است؟ اگر یک آسیب شناسی درست و منطقی در یک مورد مانند این مجموعه انجام شود و اشکالات آن رفع شود، گره بسیاری از سازمان‌های نظامی و دفاعی باز خواهد شد.

۶- زیردریایی

ایران از زمان جنگ سرگرم ساخت نمونه‌هایی از زیردریایی‌های کوچک بوده است یعنی در این حوزه حداقل ۴۰ سال تجربه دارد. در این مدت، تعداد زیادی (بیش از ۲۰ فروند) زیردریایی کوچک به نام غدیر (بر اساس مونتاژ یک طرح زیردریایی کره شمالی) برای آب‌های خلیج فارس ساخته شده ولی در این مدت تنها یک فروند زیردریایی بومی به نام «فاتح» برای آب‌های دریای عمان ساخته شده است. امروزه ایران عملا برای دفاع از سواحل اقیانوسی خود در دریای عمان تنها یک فروند زیردریایی بومی در اختیار دارد (سه فروند زیردریایی روسی ایران نیز با بیش از ۴۰ سال سن عملا فرسوده و از رده خارج محسوب می‌شوند). این در حالی‌ست که ایران یک پژوهشکده تخصصی طراحی و ساخت زیردریایی با طراحان خبره در وزارت دفاع داراست. چرا باید بعد از ۴۰ سال فعالیت در حوزه زیردریایی، امروزه ایران برای دفاع از آب‌های ساحلی خود فقط یک فروند زیردریایی فاتح در اختیار داشته باشد؟ آمریکا در جنگ ۱۲ روزه توسط زیردریایی اوهایو از شمال اقیانوس هند، ۳۰ فروند موشک تاماهاوک به تاسیسات هسته‌ای ایران شلیک کرد و هیچ تقابل و مانعی را در برابر خود ندید. آیا در جنگ آینده اگر به دریا کشیده شود، زیردریایی‌های ایران توانایی و تعداد لازم را خواهند داشت؟ به نظر می‌آید زیردریایی که مهمترین سلاح دریایی ایران می‌توانست باشد برای بیش از چهار دهه درگیر مدیریت‌های نادرست و تصمیمات اشتباه بوده است.

۷- پیل سوختی

ایران برای بیش از ۳۰ سال در وزارتخانه‌های مختلف سرگرم ساخت پیل سوختی بوده است که کاربردهای نظامی متعددی دارد از جمله در زیردریایی‌ها (برای افزایش برد زیرسطحی آنها). هم اکنون پس از گذشت چند دهه، هیچ کدام از زیردریایی‌های ایران مجهز به پیل سوختی نیستند. این در حالیست که وزارت دفاع یک پژوهشکده تخصصی در حوزه پیل سوختی داشته که سال‌ها در آن سرمایه‌گذاری کرده ولی هیچ محصول قابل اعتنایی که کاربری عملی در زیردریایی‌ها داشته باشد ارائه نکرده است. چه کسی جوابگوی این ناکارآمدی‌ها و اتلاف سرمایه‌هاست؟ مدیران مربوطه چه تاوانی دادند و الان در چه سِمَتی هستند؟ 

۸- سلاح لیزری

کار روی لیزر و کاربردهای آن در ایران نیز سابقه‌ای در حدود ۴۰ سال دارد و برای سلاح لیزری نیز چند دهه از آن صحبت می‌شده است تا در نهایت در سال ۱۳۹۸ معاون وزیر دفاع از سلاح لیزری «ساتب» رونمایی کرد. در آن زمان، کاربرد این سلاح، حفاظت از مناطق حساس در برابر پهپادهای رادارگریز (بخصوص با بدنه کامپوزیتی) و موشک‌های کروز بیان شد. ولی متاسفانه در جنگ ۱۲ روزه که ایران آماج حملات پهپادها و موشکهای کروز قرار گرفت هیچ اسم و اثری از سلاح لیزری دیده و شنیده نشد. فقدان سلاح لیزری باعث شد، پدافند ایران برای درگیری با اهداف پرتعداد و مزاحم، اشباع شود. آیا ایران واقعا سلاح لیزری دارد؟ اگر دارد، این سلاح کارایی واقعی دارد یا نمایشی؟ اگر کارایی دارند پس چرا در جنگ واقعی به هیچ کاری نیامدند؟ آیا نباید متولیان امر که سال‌ها از بودجه بیت المال برای ساخت این سلاح ارتزاق کردند، نباید پاسخگو باشند و نباید بازخواست شوند؟

۹- سلاح الکترومغناطیس

سال‌های طولانی مباحثی از سلاح سری ایران با عنوان سلاح (بمب) الکترومغناطیس شنیده شد که بر پایه توانمندی هسته‌ای می‌تواند در صورت انفجار در یک محیط، همه تجهیزات الکتریکی و الکترونیکی را از کار بیندازد و حتی یک شهر را به‌طور کامل خاموش کند. این سلاح که عمدتا از توانمندی هسته‌ای نشات می‌گیرد هیچ تلفات انسانی بر جا نمی‌گذارد. از این رو امید مردم ایران به این بود که اگر سلاح اتمی برای ما حرام است، در عوض با سلاح الکترومغناطیسی که هیچ تلفات انسانی ندارد،  می‌توانیم از توانمندی هسته‌ای خود برای بازدارندگی استفاده کنیم. متاسفانه از این سلاح هم در جنگ ۱۲ روزه هیچ خبری نشد. 

۱۰- موبایل

نتانیاهو چندی پیش رسما در یک سخنرانی اعلام کرده بود که «گوشی‌های هوشمند موبایل بخشی از خاک اسرائیل هستند». این از توجه، تمرکز و نفوذ اسرائیلی‌ها در حوزه گوشی‌های موبایل نشان دارد. ایران بیش از دو دهه است که تلاش دارد بازار تلفن همراه خود را به برندهای ایرانی بسپارد ولی موفقیتی نداشته است. جنگ ۱۲ روزه به وضوح نشان داد که مهمترین خطر امنیتی ایران برای ردیابی مقامات و فرماندهان، محافظین آنها و حتی خانواده‌های آنها، شنود و مسیریابی مکالمات نیروهای متخصص و فنی، سرقت اطلاعات شخصی یا محرمانه از طریق موبایل انجام می‌گیرد. متاسفانه گوشی‌های موبایل در ایران از برندهای آمریکایی (آیفون)، سامسونگ (کره جنوبی) و شیائومی (چین) است. این در حالیست که چهار برند ایرانی در حوزه تولید موبایل فعال هستند (GLX، صاایران، ایکس‌ویژن و جی‌پلاس). صاایران زیرمجموعه وزارت دفاع است. در عمل، تولید و فروش گوشی‌های ایرانی در حد حرف و نمایش باقی ماند. ایران به‌راحتی به‌وسیله محدودیت رجیستری می‌تواند فعالیت برندهای خارجی به‌خصوص آمریکایی را محدود کند ولی نکرد. متاسفانه این سهل‌انگاری تا جایی پیش رفته است که بسیاری از مقامات و مدیران دولتی و نمایندگان مجلس دارای گوشی آمریکایی آیفون هستند. آیا ایران با این‌همه مهندس برق مخابرات و الکترونیک هنوز نمی‌تواند گوشی بومی آبرومند تولید کند. موضوع انفجار پیجرهای لبنان و امکان شنود گوشی‌های تلفن ثابت، این هشدار را داد که حتی گوشی‌های ثابت نیز باید بومی باشند. صاایران یک مجموعه توانمند الکترونیکی و از مجموعه‌های دفاعی، آیا هنوز نمی‌تواند این عرصه را در دست بگیرد یا نقشی کوچک در این بازار  ۸۵  میلیون نفری ایفا کند؟  

سخنی با بزرگان

در کنار موفقیت‌های بزرگ صنایع دفاعی – نظامی کشور مانند صنایع موشکی، متاسفانه در بعضی از بخش‌های دفاعی – نظامی ایران یک «ناکارآمدی انباشته» وجود داشته که برای سالهای طولانی به آن بی‌توجهی شده است. شاید یکی از علل آن، تابو انگاشتن انتقاد به مجموعه‌های دفاعی و نظامی بوده است. ۱۰ مورد ذکر شده فوق تنها گوشه‌ای از این ناکارآمدی‌ها هستند. حوزه موشکی سپاه پاسداران به خوبی نشان داد که اگر تخصص و تعهد و مدیریت عالمانه در کار باشد، تا چه حد می‌توان کارهای بزرگ انجام داد و در روزهای سخت، کشور را نجات داد. چرا واقعا بخش‌های مختلف نظامی ایران باید تا این حد متفاوت باشند؟ در گوشه‌ای، پویایی و دانش و حرکت ملاحظه می‌شود و در گوشه‌ای دیگر، خمودگی و سکون و ناکارآمدی غیرقابل باور. واقعیت این است که مدیرانی که دچار روزمره‌گی شده و برای حفظ صندلی خود کوچکترین ریسکی را نمی‌پذیرند به درد مدیریت بخش‌های نظامی و دفاعی نمی‌خورند. مدیرانی سالخورده که هدف غایی آنها، حفظ وضعیت موجود است باید هرچه سریعتر جای خود را به جوانان متخصص، متعهد، انقلابی و دانشمند بدهند که با تفکرات جسورانه و متهورانه به دنبال ایجاد تحول و تغییرات بزرگ باشند و ریسک‌های سازنده را در هر سطحی به جان بخرند و از تبعات آن نترسند. در اینجا مسئولیت ستاد کل نیروهای مسلح دوچندان است. اگر ساختارها اشکال دارند باید فورا اصلاح شوند. باید مطالعه شود که چگونه یک شرکت مانند لاکهید مارتین می‌تواند انواع هواگردها و جنگنده‌ها شامل F35 را تولید کند ولی یک مجموعه مانند «هسا» علی‌رغم داشتن پرسنل پرتعداد، حقوق ماهیانه مناسب، امکانات سخت افزاری مناسب و بودجه و سرمایه کافی هرگز نمی‌تواند جایگاهی مانند لاکهید مارتین داشته باشد. علت این ناکارآمدی‌ها هرچه باشد، از ضعف ساختاری و سازمانی تا اشکالات مدیریتی، هیچ‌کدام توجیهی برای ناکارآمدی نیستند. جنگ ۱۲ روزه هر مصیبت و خسارتی که داشت ولی یک نعمت بزرگ داشت: ناکارآمدی‌ها و نابلدی‌ها و ادعاهای نمایشی و توخالی را بیرون ریخت و عیان کرد. انشاالله که از این فرصت به‌خوبی برای اصلاح امور استفاده شود.

محمد مونسان

نویسنده خبر

استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شاهرود

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: موشک تسلیحات موشکی ماهواره قدرت نظامی جنگنده محمد مونسان جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل حمله اسرائیل به ایران


نظر شما :