طالبان، آینده پاکستان و فیلم فرانک دارابونت

۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۸ | ۱۶:۰۰ کد : ۴۴۷۴ اخبار اصلی
نویسنده خبر: جواد ماه‌زاده
سخنان بی‌پروایانه هیلاری کلینتون درباره مولود نامشروع طالبان و نقش تاریخی ایالات متحده در پیدایش و رشد بنیادگرایی دینی در پاکستان، همزمان با نمایش فیلم آمریکایی "مه" در ایران بود که داستان رشد جانوران غول آسا و نامیرایی را حکایت می‌کرد که بر اثر اشتباه دانشمندان نظامی زاده شده بودند.
طالبان، آینده پاکستان و فیلم فرانک دارابونت

هفته گذشته یک فیلم سینمایی آمریکایی با عنوان "مه" ساخته فرانک دارابونت از تلویزیون نمایش داده شد که شکلی جدید از نوع فیلم هایی بود که پیشتر در قالب گودزیلاهای ژاپنی روی پرده سینماها می رفت. با این تفاوت که پایان بندی فیلم های گودزیلایی غالبا با خیر و خوشی بسته می شد و زوج عاشق به هم می رسیدند و هیولای غول آسا به همت نیروهای مردمی و نظامی و یک قهرمان خاص بر زمین می افتاد اما در این فیلم همه انسان های بی گناه توسط نیروی شر نابود می شوند.

تحلیلی بر این فیلم ها حاکی است که گودزیلاها و هیولاهای عظیم الجثه ویرانگر که شهرها و انسان ها و صلح و آرامش را نابود می کردند سمبلی از شرارت های انسانی و بمب های هسته ای بودند که ژاپن در جنگ جهانی آنها را با گوشت و پوست خود لمس کرده بود.

تیره روزی انسان از رهگذر بکار بستن مصنوعات نامشروع بشری موضوعی است که در نیم قرن گذشته بارها دستمایه فیلمسازان کوچک و بزرگ دنیا قرار گرفته است. "جنگ دنیاها"ی استیون اسپیلبرگ نمونه دیگر آنها است. اما فیلمی که تلویزیون ایران هفته گذشته از فرانک دارابونت پخش کرد تفاوت عمده ای با سایر تولیدات این چنینی داشت که ذکر آن رفت؛ این فیلم اگرچه پایانی باز داشت و مرگ قهرمان را به تصویر نکشید ولی در کمال حیرت با به تصویر کشیدن نابودی بشریت به پایان رسید.

این فیلم روایتگر ورود یک توده مه رازآلود به روستایی حومه شهر است که همه اهالی را دربر می گیرد و یک به یک جان ها را می ستاند. انسان ها پی می برند که در زیر این مه جاندارانی هیولایی و غیرزمینی در روستا پرسه می زنند و هر که و هر چه را بر سر راه ببینند نابود می کنند. آدم ها یک به یک خود را به کشتن می دهند و یا در معرض کشته شدن قرار می گیرند. قهرمان فیلم و کودک خردسالش که قرار است نجات بخش همه روستاییان باشد - و تماشاگر همین عاقبت را در ذهن پیش بینی می کند - در آخر همراه با بقیه بازماندگان دست به خودکشی می زند و راهی به خلاصی پیدا نمی کند. نکته اما اینجاست که این پرندگان جهنمی و حشرات مشمئزکننده و خونخوار محصول آزمایش های شیمیایی یک آزمایشگاه نظامی هستند که توسط دانشمندان نظامی اداره می شود. این موضوع زمانی افشا می شود که چاره ای فراروی انسان ها نیست و همه چیز تمام شده به نظر می رسد.

این فیلم تلخ تنها اثری تخیلی، مهیج و پرتعلیق نیست. همان گونه که فیلم های گودزیلایی از ویرانگری پاره ای دستاوردهای علمی ابرقدرت ها و نیات شوم صاحبان تکنولوژی و ابزارآلات نظامی اتمی سخن می گفتند - اما پایانی قهرمانانه داشتند -، فیلم "مه" نیز در ورای تصاویر و صحنه های هول آور خود واجد مفاهیم مشابه و البته پایانی عجیب و متفاوت بود.

پرواضح است که همزمانی نمایش این فیلم با سخنرانی شفاف و اعترافات بی سابقه خانم هیلاری کلینتون درباره پاکستان و تولد موجود عجیب الخلقه و کریه منظری چون طالبان، امری تصادفی بوده است. نیز اینکه دو روز بعد همین وزیر خوش پوش ایلات متحده نسبت به آینده زرادخانه های اتمی پاکستان و امنیت آنها در صورت پیشروی طالبان ابراز نگرانی می کند، بازهم امری اتفاقی و در جریان تحولات تاریخی یک جغرافیای فرهنگی و سیاسی در جهان است.

کلينتون گفته است: زرادخانه‌ هسته ‌اى پاکستان در حال حاضر امن است ولى واشنگتن نگران آن است که اگر طالبان پيشروى کرده و دولت پاکستان را سرنگون کند، چه اتفاقى خواهد افتاد.

وزير امور خارجه آمريکا تاکید کرده است: امنيت زرادخانه‌ هسته‌اى پاکستان مسئله ‌اى است که ما درباره آنها از جانب ارتش و دولت پاکستان اطمینان داریم. ما سال‌ها براى ارزيابى آنها تلا‌ش ‌هاى زيادى انجام داده‌ايم.

هیلاری کلینتون اظهارنظر بی پروایانه ای نیز درباره مولود نامشروع طالبان داشته است که ما را بیش از پیش به یاد فیلم فرانک دارابونت می اندازد. او در مجلس نمايندگان آمريکا درباره پیدایش شبه نظامى‌ گرى در پاکستان و ارتباط آن با جنگ آمريکا عليه شوروى سابق در افغانستان حرف هایی بر زبان آورد که گویای آگاهی مقصر از قصور خویش و یا تلاش برای جلوگیری از رشد سرطانی آن پدیده است.

او گفته است که "مشکلاتى که امروز با آن روبرویيم تا اندازه زيادى با مسئوليت خود ماست و بايد بگوييم که خود در تشکيل آن دخيل بوده‌ايم... بگذاريد يادآورى کنم کسانى که امروز با آنها مى‌جنگيم 20 سال قبل با سرمايه‌گذارى ما تشکيل شدند. ما اين کار را انجام داديم؛ چون در جنگ با اتحاد جماهير شوروى گير کرده بوديم."

اظهارات او به اعترافات همان سرباز ارتشی می ماند که در فیلم مورد اشاره در مظان اتهام قرار گرفت و سرانجام زبان به حقیقت گشود و دست های تکنسین های نظامی و بلندپروازان علمی را در تولید جانوران ویرانگری که به اشتباه و در اثر فرمولی غلط پدید آمده بودند، رو کرد و خبر از موضوعی داد که نتیجه فیلم را مشخص می کرد؛ اینکه این هیولاها در حال رشد و تکثیرند و همین حالا شاید همراه با مه به روستاها و شهرها و کل کشور و شاید کل دنیا رسیده باشند.

هیلاری کلینتون پیدایی و رشد طالبان را این چنین توصیف کرده است: روس ها به افغانستان حمله کردند و ما نمى ‌خواستيم ببینیم که اتحاد جماهير شوروى کنترل آسياى مرکزى را به دست گرفته است. به همين دليل وارد شديم و اين رييس جمهور رونالد ريگان بود که با تصويب و مشارکت کنگره به رهبرى دموکرات‌ها تصميم به تقويت و تشکيل مجاهدين گرفت. اعضاى دموکرات کنگره وقت مى‌گفتند بايد با نيروهاى نظامى و اطلاعاتى پاکستان و نیز نيروهاى شوروى به مقابله بپردازيم، به همين دليل تقويت مجاهدين ضرورى است. حتى اجازه داديم آنها از عربستان سعودى و ديگر کشور‌ها وارد افغانستان شوند و به اين ترتيب وهابى گرى را اشاعه دهند تا ما بتوانيم به اين ترتيب به اتحاد جماهير شوروى سابق ضربه بزنيم. و همان طور شد که ما فکر مى‌کرديم. نيروهاى شوروى عقب نشينى کردند، ميليارد‌ها دلار دچار خسارت شدند و در نهايت اتحاد جماهير شوروى فروپاشيد.

کلينتون در ادامه آورده است: شايد این روش براى سنجش نابودى اتحاد جماهير شوروى موثر بود، اما بايد در مورد آنچه کاشته‌ايم و اکنون مجبور به برداشت آن هستيم بهتر و دقیق تر بينديشيم. ما پاکستان را ترک کرديم و همه چيز را به حال خود رها کرديم. ما به آنها گفتيم با آنچه در کشورتان باقى گذاشتيم مقابله کنيد، با مين‌هاى کاشته شده در طول مرزها و ديگر ما هيچ کارى به شما نداريم. در حقيقت ما شما را تحريم کرديم و به اين ترتيب ما هرگونه معامله و همکارى با ارتش و نيروهاى اطلاعاتى پاکستان را متوقف کرديم و اکنون بايد براى همه اين زمان‌هاى از دست رفته کارى بکنيم.

طالبان و تفکر طالبانی اگرچه در وهله اول ریشه در خاک منطقه و تفاسیر نادرست و تندروانه برخی علمای باصطلاح دینی و مدارس مذهبی داشته است اما آنچه به تکوین آن یاری رساند، مجال دادن به رشد سریع و غیرطبیعی آن برای مقابله با دشمن مشترک در خاک افغانستان بود.

شبه نظامی گری و تعصبات دینی موجود در این منطقه منبعث از اندیشه های بسته دینی است که در مدارس و مساجد پاکستان و افغانستان به نسل نوجوان و جوان آموزش داده شد و وقتی آمریکا ابزار پرورش بنایدگرایی را فراهم ساخت و با کمک نیروی اعتقادی و جهادی آن موفق به شکست روس ها شد، بر خود و روش های نواندیشانه اش که ریشه در بومیت منطقه داشت بالید و سرافرازانه از جنگ به خانه بازگشت.

امروز که سال ها از خروج روس ها از افغانستان می گذرد، ایالات متحده با لحنی سخن می گوید که نشان می دهد متوجه نتایج سیاست های خود شده و سعی دارد طالبان را به سان فیلم های گودزیلایی مهار و نابود کند. آمریکا و متحدانش از تمام ابزار مادی و نظامی و فرهنگی بهره گرفته و به مقابله با تفکر طالبانی شتافته اند. به نظر می رسد گسترش این بیماری مهلک، سریع تر و عمیق تر از آنی است که گودزیلاهای عروسکی نماد آن هستند. حتی اگر نخواهیم ناامیدانه و سیاه نمایانه سخن بگوییم از ذکر این تشابه نمی توانیم چشم بپوشیم که بنیادگرایی یک باور ذهنی و باطنی است و تبلور آن یعنی شبه نظامی گری و انتحارگری و خشونت طلبی در ذات آن نهفته است. به بیان دیگر، امریکا و متحدان و نیز همسایگانی که با تفکر طالبان نزدیکی ندارند، بیش از هر چیز باید متوجه سرچشمه مه باشند و به پایان زودهنگام و خوشبینانه فیلم نیندیشند.

جواد  ماه‌زاده

نویسنده خبر


نظر شما :