آروزهاى بر باد رفته کاهش فقر جهانى

۱۶ آبان ۱۳۸۸ | ۱۷:۲۱ کد : ۶۰۳۴ اخبار اصلی
بر اساس تعریف سازمان ملل متحد‌، هر کس درآمدی کمتر از 25/1 دلار در روز داشته باشد زیر خط فقر مطلق قرار دارد.
آروزهاى بر باد رفته کاهش فقر جهانى

دیپلماسی ایرانی: طبق تخمین سازمان تغذیه جهانی وابسته به سازمان ملل (فائو) بیش از یک میلیارد نفر در جهان از گرسنگی رنج می‌برند. به غیر از عوامل طبیعی که بر گسترش گرسنگی بیشترین تاثیر را می‌گذارند، تصمیمات نادرست سیاسی، اقتصادی و هنجارهای توسعه نیافته اجتماعی نیز در گسترش گرسنگی دخیل هستند.

بنا به تخمین مرکز آمار سازمان ملل تا سال ۲۰۵۰ جمعیت کره زمین به ۹ میلیارد نفر خواهد رسید. ۹۷ درصد این جمعیت در کشورهای جهان سوم و توسعه نیافته متولد خواهند شد که امروز از گرسنگی در رنج هستند.

کره زمین بر خلاف تصور بارور است و می‌تواند غذای جمعیت بیشتری را نیز تامین کند. ۲۰ سال پیش سازمان تغذیه جهانی (فائو) اعلام کرد که مشکل گرسنگی ناشی از کمبود مواد غذائی نیست، بلکه ناشی از نبود خواست سیاسی برای مقابله با گرسنگی است.

تقریبا نیمی از مردم جهان با کمتر از دو دلار در روز زندگی می‌کنند. یک پنجم اهالی کره زمین حتی یک دلار هم در روز در اختیار ندارند. این‌ها انسان‌هایی هستند که شب با شکم گرسنه می‌خوابند و از سوء تغذیه رنج می‌برند.

در همه کشورهایی که دولت‌هایشان با موفقیت اشتغال و درآمد برای مردم ایجاد می‌کنند، از میزان گرسنگی نیز کاسته شده است. اما بر عکس در بسیاری از کشورها نیز تصمیم‌های غلط دولت‌ها فقر و گرسنگی را به دنبال داشته است. مثلا زیمبابوه و برمه که زمانی صادر کننده مواد غذائی بودند، اکنون نمونه بارز اتخاذ تصمیم نادرست سیاسی دیکتاتورهای حاکم هستند. مردم این کشورها به کمک‌های غذائی جامعه جهانی وابسته‌اند.

علاوه بر آن گرانی مواد غذائی در بازارهای جهانی در سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ بر تعداد گرسنگان جهان افزود. هنوز چندی از کاهش قیمت مواد غذائی نگذشته بود که بحران اقتصادی و رکود به جهان سوم نیز رسید. این بحران برای بسیاری از این کشورها به معنی از دست رفتن بازار صادرات بود.

دیگر اینکه با تغییرات اقلیمی و خشکسالی ناشی از آن که ساخته دست بشر هستند، بخش اعظمی از پیشرفت‌های حاصل شده در مبارزه علیه گرسنگی به ویژه در چین و هند که پرجمعیت‌ترین کشورهای کره خاکی محسوب می‌شوند، از دست رفتند.

تقاضاهای جدید از کشورهای پیشرفته

از آنجا که بخش اعظم ساکنان کشورها‌ی جهان سوم فقیرهستند، قدرت خرید وجود ندارد و دهقانان بیشتر از نیاز خانواده‌شان تولید نمی‌کنند. از این رو از کشورهای توسعه یافته خواسته شده با تعدیل تعرفه‌ها و قوانین خود در بخش صادرات و واردات کمک بیشتری به کشورهای فقیر کنند. 

هانس یواخیم پروس مدیر‌عامل جامعه همکاری تکنیکی آلمان به خبرگزاری آلمان می‌گوید: «ما باید با کاهش عوارض گمرکی برای کشورهای فقیر امکان دسترسی به بازارها را فراهم آوریم. ما بدین وسیله به کشورهای در حال توسعه شانس تولید و صادرات کالاهائی مثل پنبه را هم می‌دهیم. فروش این کالاها درآمدزا هستند. درآمد، تقاضا را افزایش می‌دهد و تقاضا باعث افزایش تولید مواد غذائی خواهد شد.»

بیشتر کارشناسان معتقدند که کشورهای صنعتی باید بازارهای خود را به روی فراورده‌های کشاورزی کشورهای جهان سوم باز کنند. اما آنها تاکید می‌کنند، این توصیه‌ها کارساز نخواهند شد، مگر اینکه خود کشورهای در حال توسعه نیز از نقش دولت در اقتصاد بکاهند و با فساد مالی مبارزه کنند تا نوآوری‌های خصوصی شکوفا شوند. آنها باید مثل چین و هند برای مردم فرصت‌های شغلی و درآمد فراهم کنند.

آروزهای بر باد رفته

تا همین چند سال پیش مجامع بین‌المللی انتظار کاهش پنجاه ‌درصدی آمار فقر در جهان تا سال ۲۰۱۵ میلادی را داشتند. اما اکنون کمتر کسی باور دارد که چنین تعهدی عملی شود. هر چند که تنها وجود عزم سیاسی برای عملی شدن این هدف کافی است.  

در سال ۲۰۰۰ میلادی کشورهای جهان متعهد شدند آمار جهانی فقر را تا سال ۲۰۱۵ میلادی تا 50 درصد کاهش دهند. این هدف پنج سال بعد در نشست بین‌المللی نیویورک، بار دیگر مطرح و بر دست‌یابی به آن تأکید شد. اما به نظر می‌رسد هر چه زمان می‌گذرد احتمال عملی شدن چنین هدفی کم‌رنگ‌تر می‌شود.

بر اساس تعریف سازمان ملل متحد‌، هر کس درآمدی کمتر از 25/1 دلار در روز داشته باشد زیر خط  فقر مطلق قرار دارد. اما خبر خوشی هم وجود دارد و آن این که بر اساس آمار موسسه جهانی تحقیقاتی دیده‌بان جهان (World watch) در سال گذشته میلادی تنها ۶ دهم درصد از جمعیت جهان زیر خط فقر مطلق قرار داشتند. اما بعد منفی قضیه اینجاست که با وجود این خبر خوش هیچ حرکت مثبتی برای کاهش فقر در سطح جهان صورت نمی‌گیرد.

بربل دیک‌من مدیر سازمان آلمانی  مبارزه با گرسنگی در جهان ضمن اعتراف به بر باد رفتن آرزوی کاهش 50 درصدی فقر تا سال 2015 می‌گوید: «همه ما می‌دانیم که به اهداف تعیین شده از جمله کاهش 50 درصدی آمار فقر نخواهیم رسید. آنچه جامعه بین‌الملل در سال 2000 میلادی وعده داد هر چند که تعهدی انسان‌دوستانه بود اما عملی نخواهد شد.»

 در تعهد کشورهای صنعتی علاوه بر کاهش پنجاه درصدی فقر کاهش مرگ‌ومیر نوزادان و مادران، فراهم کردن شرایط تحصیل برای کودکان و فراهم آوردن شرایط مناسب بهداشتی هم جزء اهداف تعیین شده بودند. هر چند که در گوشه و کنار جهان نمونه‌های قابل ذکری از پیشرفت‌های دلگرم‌کننده ‌در این زمینه‌ها مشاهده می‌شود اما تصویر کلی هنوز هم خاکستری است. بودجه‌ای که قرار بود هزینه عملی کردن این اهداف شود در گرداب بحران مالی در جهان ناپدید شد. اوکسفام سازمان جهانی امداد، تخمین می‌زند در پی بحران مالی در جهان در هر دقیقه یک‌صد نفر زیر خط فقر سقوط می‌کنند.

افزایش فقر در جهان بیش از همه گریبانگیر کشاورزان و ساکنان روستاها در کشورهای در حال توسعه است. ۷۰ درصد همه کسانی که زیر خط مطلق فقر قرار دارند کشاورزان خرده و کارگران مزارعی هستند که از خود زمینی ندارند. چندین دهه متوالی است که اقتصاد کشاورزی کشورهای در حال توسعه مورد بی‌توجهی قرار گرفته است.

بربل دیک‌من می‌گوید: «به همین دلیل سازمان ‌مبارزه با گرسنگی در جهان و بسیاری از نهادهای غیردولتی از سیاست‌های رئیس‌ جمهوری جدید آمریکا خرسند هستند. باراک اوباما در در نشست گروه هشت در ایتالیا اعلام کرد که ایالات متحده امریکا در نظر دارد سرما‌یه‌گذاری برای توسعه اقتصاد کشاورزی را گسترش دهد. این نشانه خوبی است.»

البته این نشانه‌‌های خوب برای بهبود وضعیت کنونی حقیقتا ضروری هستند. اثرات منفی تغییرات اقلیمی در این زمینه کاملأ محسوس است. خشک‌ سالی‌های طولانی مدت یا طغیان‌های ناگهانی که تمامی محصولات کشاورزی را نابود می‌کنند، در سطح جهان کم نیستند. همان طور که خانم دیک‌من هم می‌گوید، این مشکل، مشکلی جهانی است. وی اشاره می‌کند:«دست‌کم باید اندکی به اهداف تعیین شده نزدیک‌تر شویم و امکان تحصیل، تهیه آب ‌و خوراک و بهداشت مناسب را فراهم کنیم. در غیر این صورت این مشکلات به کشورهای در حال توسعه ختم نخواهد شد.»

جفر دی ساکس، اقتصاددان معروف امریکایی هم معتقد است ثبات سیاسی کشورهای ثروتمند در گرو ثبات سیاسی کشورهای در حال توسعه است. جفر دی ساکس می‌گوید: «شرایط لازم برای عملی کردن اهداف تعیین شده مهیاست. از نظر برنامه‌ریزی در ابعاد جهانی موفق بودیم. توافق‌‌ها و تعهد‌هایی تعیین کرده‌ایم که برای عملی کردن آنها لازم نیست خیلی فکر کنیم. کافی است که رهبران سیاسی جهان اراده کنند تا این مشکلات حل شوند.»

با پرداخت تنها ۷ /۰ (هفت دهم) درصد از درآمد ناخالص جهانی تمامی اهداف ذکر شده قابل دسترسی است؛ اهدافی که از ۳۰ سال پیش مطرح‌ هستند. همان طور که جفری دی‌ساکس نیز اشاره می‌کند این مسئله تنها یک خواست سیاسی است حتی در شرایطی که همه کشورهای جهان گرفتار بحران مالی و اقتصادی هستند.


نظر شما :