حمله به ایران: نیت، امکان و محدودیت

۰۱ آذر ۱۳۹۰ | ۱۴:۲۶ کد : ۱۷۸۴۴ ترجمه برگزیده
گفتاری از دکتر سید محمدکاظم سجادپور، استاد دانشگاه و تحلیل‌گر مسائل بین المللی برای دیپلماسی ایرانی.
حمله به ایران: نیت، امکان و محدودیت
دیپلماسی ایرانی:‌ انتشار گزارش جدید آمانو، مدیر کل آژانس بین المللی انرژی هسته ای با سر و صدای فراوانی از طرف اسرائیلی‌ها و امریکایی‌ها و به طور کلی غربی‌ها در رابطه با برنامه هسته ای ایران همراه شده و رژیم صهونیستی بحث حمله نظامی‌به تاسیسات هسته ای ایران را در بوق و کرنای تبلیغاتی قرار داده اند.

هرچند که در گزارش اخیر آمانو مطلب جدید و عمده ای برای کارشناسان امور هسته ای مشاهده نمی‌شود و تمام مطالب ذکر شده در این گزارش، مطالب کهنه و حتی به ادعای خود آقای آمانو این مطالب مربوط به سال‌های قبل از 2003 می‌باشد، این پرسش مهم را مطرح می‌کند که این همه سر و صدا با چه نیت و چه انگیزه ای صورت می‌گیرد؟ باید در ابتدا یادآور شد که نه تنها این گزارش بلکه هیچ گزارش دیگری از طرف آژانس نمی‌تواند مجوزی سیاسی و حقوقی برای تعرض و تجاوز به یک کشور فراهم کند.

اما این که این همه سر و صدای تبلیغاتی و رسانه ای به صورت منسجم و هماهنگ علیه ایران صورت می‌گیرد، خود از نیت‌ها و برنامه‌های رژیم صهیونیستی و امریکا خبر می‌دهد. لذا پرسش شناسایی نیت‌های این بازیگران، همراه با امکانات و محدودیت‌هایی برای پیگیری نیت‌های خود دارند، از نظر تحلیلی قابل توجه بوده و موضوع محوری این نوشتار است. به عبارت دیگر این نوشتار در پی یافتن پاسخ به این پرسش است که این همه سر و صدا در این موقعیت را چگونه می‌توان مورد تجزیه و تحلیل قرار داد؟

در پاسخ ابتدا باید به نیت‌ها سپس به امکانات و محدودیت‌های رژیم صهیونیستی و امریکا و دیگر بازیگران همراه آن‌ها برای تحقق این نیت‌ها توجه کرد.

 

نیت‌ها

 

معمولا در بحث‌های استراتژیک از دو مفهوم نیت و توانایی ( Intention & Capability ) سخن گفته می‌شود. زمانی که استراتژیست‌ها در مورد توانایی‌ها اطلاعات دقیقی دارند،‌می‌توانند قدرت طرف مقابل را ارزیابی کرده و امکان عملیاتی حریف را تخمین بزنند. اما برخی استراتژیست‌ها فراتر رفته و معتقدند نباید صرفا به قدرت و امکانات توجه کرد؛ نیت‌ها نیز مهم هستند و این نیت‌ها هستند که شکل دهنده امکانات و قدرت عملی هستند. هرچند که ممکن است بازیگری در وقت معین قدرت کافی را نداشته باشد اما باید نیت آن بازیگر مورد شناسایی قرار گیرد.

هر چند که نیت شناسی امری پیچیده است ولی مکانیزم‌های بین المللی روشن و مشخصی مخصوصا در نهادهای بین المللی مثل آژانس بین المللی انرژی هسته ای برای سنجش نیت وجود ندارد. لذا بحث‌های غربی‌ها در مورد نیت ایران از نظر مبنایی با چالش رو به رو است. اما می‌توان همین چارچوبی که غربی‌ها در مورد نیت‌های ایران مطرح می‌کنند را مبنای تجزیه و تحلیل رفتار خود آن‌ها قرار دهیم. مخصوصا در شرایط فعلی که این کارزار تبلیغاتی ضد ایرانی راه افتاده و برای آن‌ها روشن است که هم زمان ایران دستیابی خاصی به سلاح‌های هسته ای نداشته، زمان و فرصت مناسبی برای شناسایی نیت‌های امریکایی‌ها، رژیم صهیونیستی و غربی‌ها در مورد ایران در دست است.

آن چه غربی‌ها و رژیم صهیونیستی در مورد برنامه هسته ای مطرح می‌کنند آن است که توانایی‌های ایران در زمینه هسته ای را صرفا نباید مد نظر قرار داد بلکه باید به نیت‌های ایران هم پرداخت. البته این بحث از نظر حقوقی و استراتژیک، پر ایراد و پرمسئله است. اما می‌توان همین چارچوب را در مورد رفتار رژیم صهیونیستی و غربی‌ها مطرح کرد و پرسید که نیت‌های آن‌ها در راه اندازی این همه سرو صدا چیست؟

در مجموع تردیدی نیست که در راه اندازی این کارزار تبلیغاتی رژیم صهیونیستی نقش کلیدی و اساسی را بازی می‌کند. البته همراهی و همگامی‌ایالات متحده هم مشاهده می‌شود. هرچند که در مواردی این هم پوشانی تبلیغاتی ممکن است به طور کامل مخصوصا در بخش‌هایی از محافل دولتی امریکا با رژیم صهیونیستی و حداقل با شخص نتانیاهو وجود نداشته باشد. اما در مجموع آن‌ها در یک دستگاه تبلیغاتی حرکت می‌کنند.

نیت‌هایی که امریکا و اسرائیل در مورد ایران در این کارزار تبلیغاتی دنبال می‌کنند را می‌توان به قرار زیر شناسایی کرد:

1. محدود کردن قدرت و جلوگیری از رشد و توسعه ایران؛ بی تردید اصلی ترین هدف تمام این بازیگران، محدود کردن قدرت همه جانبه ایران است و با این سرو صدا در صددند فضای روانی خاصی ایجاد کنند تا ایران را در جمیع جهات از رشد و توسعه بازدارند و مسئله و محور اصلی قدرت ایران و ارزیابی آن‌ها از میزان این قدرت است که به زعم آن‌ها نباید افزوده شود و موقعیت برتری را پیدا کند.

2. درست کردن یک لولو و ترساندن کشورهای منطقه برای افزایش حضور نظامی؛ هم زمان با این سناریوسازی‌ها اعلام شد که دولت امریکا طرح فروش تعداد 4900 بمب موسوم به بانکر را در چند روز آینده به کنگره عرضه خواهد کرد. این مسئله در چارچوب بقیه فروش‌های تسلیحاتی امریکا بدون درست کردن تهدیدی مثل ایران در منطقه امکان پذیر نیست. نباید فراموش کرد که خروج نیروهای نظامی‌امریکا از عراق همراه با تمرکز حضور آن‌ها در کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس شده و فی الواقع حضور روزافزون امریکا در بخش جنوبی خلیج فارس نیاز به توجیهات روانی و استراتژیک دارد. از این جهت ایران لولویی برای فروش اسلحه به این کشور‌ها است.

3. بحران‌های چند جانبه و چند لایه رژیم صهیونیستی؛ رژیم صهیونیستی بعد از فروپاشی نظام دو قطبی و تحولات مربوط به انتفاضه‌های گوناگونی که در اراضی اشغالی رخ داد با بحران هویتی عمیقی رو به رو شد که مورد تایید و تاکید عالمان علوم اجتماعی این کشور نیز می‌باشد. یکی از راه حل‌هایی که برای حل بحران هویتی در رژیم صهیونیستی دنبال می‌شود طرح تهدید بزرگ تر و گسترده تری است که از طریق آن بتوان شکاف‌های داخلی در اسرائیل را پوشاند. در این زمینه ایران نه تنها برای مباحث مربوط به امنیت منطقه بلکه برای مباحث داخلی مورد استفاده مقامات رژیم صهیونیستی قرار می‌گیرد. مسئله حمله به ایران یا حمله ایران به رژیم صهیونیستی نیز در چارچوب بحران‌های عمیق هویتی قابل بحث است.

4. ایجاد فشار در داخل امریکا برای اوباما جهت دست زدن به تحریم‌های یبشتر علیه ایران؛ این مسئله عمدتا از طرف رژیم صهیونیستی دنبال می‌شود. فی الواقع کنگره امریکا به قول پاتریک بیوکنن، دست راستی معروف ولی زاویه دار با رژیم صهیونیستی بخشی از خاک امریکا است که در اشغال اسرائیل قرار دارد و اسرائیل و نتانیاهو با استفاده از این ابزار به دولت اوباما فشار می‌آورد تا مخصوصا در شرایط فعلی که این رژیم با مشکلات عمیق منطقه ای روبه رو است، سیاست‌های او را بیشتر به سمت تل آویو متمایل کند. تحریم ایران یکی از انگیزه‌هایی است که از این فشار‌ها دنبال می‌شود. در طی طرح بحث تهدید نظامی‌و بعد طرح این که حمله نظامی‌پرهزینه و مشکل زا است،‌ امریکا مجبور به پذیرش این ایده می‌شود که باید ایران را بیشتر تحریم کرد و این باز هم در جهت محدود کردن قدرت ایران در ذهنیت استراتژیست‌های رژیم صهیونیستی قابل توجه است.

5. شرایط ویژه بیرونی و خارجی رژیم صهیونیستی؛ به قول کیشون محبوبانی ( Kishone Mohbubani) در گاردین، رژیم صهیونیستی با یک انتفاضه دیپلماتیک رو به رو است. به این معنی که سرتاسر منطقه و جهان علیه این رژیم و سیاست‌های نتانیاهو به پا خاسته اند. کار به آن جا رسیده که حتی در محاوره اوباما و سارکوزی یعنی حامیان نتانیاهو، گله ای جدی از رفتار رژیم صهیونیستی و شخص نتانیاهو مطرح می‌شود. در شرایطی که این فشار مخصوصا با توجه به حل مسئله عضویت فلسطین در یونسکو و همین طور طرح مسئله عضویت فلسطین در سازمان ملل مطرح است و به علاوه فشارهای ناشی از بهار عربی و بیداری اسلامی‌بر رژیم صهیونیستی، این رژیم از نظر منطقه ای با بحران‌های عمیقی رو به رو است که یکی از راه‌های برون رفت از این بحران طرح مسئله ایران و مطرح کردن ایران به عنوان بزرگ ترین تهدید است تا از این طریق به نوعی سایر بحران‌های همزمان داخلی و خارجی پوشانده شود.

اما این نیت‌ها که عمدتا بر بحث تهدید و حمله نظامی‌متمرکز است را نمی‌توان با نیت صرف بررسی کرد و باید دید آیا امکانات و محدودیت‌ها موجود نیز اجازه عملی کردن چنین نیت‌هایی را می‌دهد؟

 

امکانات و محدودیت‌ها

 

بدون تردید امکان تحقق دادن به این نیت‌ها برای رژیم صهیونیستی و امریکا راحت نیست و شرایط بیرونی مهیای پیاده کردن این نیت‌ها نیست. از نظر عملیات نظامی‌بر اساس مطالبی که منتشر شده، امریکا و رژیم صهیونیستی سناریوهای گوناگونی را نه فقط برای ایران بلکه برای عملیات‌های نظامی‌مختلف طراحی کرده اند و آن‌ها را به عنوان سناریوهای عملیاتی مد نظر قرار داده اند. برخی از مطالبی که در امریکا منتشر می‌شود نشان می‌دهد که در این زمینه، حداقل امکان سنجی‌هایی صورت گرفته است. به عنوان مثل م یتوان به تحقیقی که سرهنگ لیف اکهولم ( Leife Echolm ) برای موسسه تحقیقاتی هوور در دانشگاه استنفورد انجام داده اشاره کرد که عنوان آن «اشغال ایران درس‌هایی از عراق» است. این چنین تحقیقاتی نشان می‌دهد که امکان سنجی‌هایی صورت گرفته است اما جالب این است که در تمام این امکان سنجی‌ها به سخت بودن و مشکل بودن حمله به ایران و حتی حمله صرف به تاسیسات هسته ای ایران اشاره می‌شود. بنابراین امکان مورد بررسی قرار گرفته اما با محدودیت‌های عمده ای رو به رو است.

عمده ترین محدودیت برای آن‌ها این است که ایران بازیگری فعال است و به هیچ وجه هیچ تعرضی را بدون پاسخ نخواهد گذاشت. حتی این احتمال چگونگی پاسخ ایران خود تبدیل به موضوع حساس و جنجال برانگیزی شده که ممکن است از نظر برخی از استراتژیست‌ها به جنگ‌های بزرگ منطقه ای منجر شود. به هر حال بازیگری ایران مهم ترین عامل محدود کننده این طراحی‌ها است. سوای این بازیگری محوری ایران باید در نظر داشت که محدودیت‌های ناشی از وضعیت اقتصادی نیز مد نظر حتی خود صهیونیست‌ها قرار گرفته است. در یکی از مهم ترین کمپانی‌های مالی اسرائیلی به نام سلال فاینانس ( Clal Finance ) اخیرا گزارشی تحت عنوان مسئله ایران از چشم انداز اقتصادی منتشر کرده است. نویسنده این گزارش فردی به نام کاهانویچ (Kahanvich) است که بر اساس ارزیابی این فرد هر گونه حمله به ایران از نظر اقتصادی اول برای رژیم صهیونیستی بسیار پرهزینه و غیر قابل تصور خواهد بود و ثانیا بازارهای نفتی را خصوصا در شرایط فعلی بحران‌های اقتصادی جهانی چنان دچار آسیب می‌کند که حد و حساب ندارد و قیمت هر بشکه نفت را به حداقل  250 دلار خواهد رساند.

باید در نظر گرفت حتی د ر داخل امریکا بحث تحریم بانک مرکزی ایران که به شدت پیگیری می‌شد به دلیل این مسئله که این تحریم ممکن است در بازارهای نفتی ایجاد آشوب کند و قیمت نفت را بالا برد از طرف دولت و کنگره امریکا کنار گذاشته شده است. منظور از این یادآوری‌ها این است که این تهدیدات محدودیت‌های اقتصادی فوق العاده قابل توجهی را در بر دارد و باید به ابعاد اقتصادی این محدودیت‌ها توجه شود.

اما بعد دیگری که باید مد نظر قرار بگیرد، محدودیت‌های منطقه ای است که در شرایط فعلی علی رغم هم خوانی نیت‌های برخی از دست نشاندگان غرب در منطقه و رژیم صهیونیستی و امریکا پیامدهای نامشخص منطقه ای حمله به ایران یکی از موانع عمده دست زدن به این نوع تعرضات و تجاوزات قلمداد می‌شود.

در مجموع باید گفت آن چه مهم است بیش از امکانات و محدودیت‌های رژیم صهیونیستی و حامیان غربی آن رژیم، نیت‌های آن‌ها است که در این قضیه به خوبی روشن می‌شود. در مقابل این نیت‌ها البته همیشه باید از نظر نظامی‌و عملیاتی برای همه احتمالات آماده بود و در عین حال با طراحی‌های انسانی و دیپلماتیک شرایط منطقه ای را به سمتی برد که در آن قدرت کنونی ایران نه تنها حفظ بلکه بر آن افزوده شود.

 

نظر شما :