سی‌ودومین یادداشت از سلسله نوشته‌های سرکیس نعوم

امریکایی‌ها چقدر در فساد مالی عراق دست داشتند؟

۲۷ بهمن ۱۳۹۰ | ۲۲:۴۰ کد : ۱۸۹۸۰۴۸ اخبار اصلی
وقتی درباره این موضوع با بعضی از عراقی‌ها صحبت می‌کنیم، می‌گویند: عادی است در سراسر دنیا وجود دارد.
امریکایی‌ها چقدر در فساد مالی عراق دست داشتند؟

سرکیس نعوم، روزنامه‌نگار و متفکر مشهور لبنانی سلسله مقالاتی را در روزنامه لبنانی النهار منتشر کرد که با توجه به تحولات فعلی منطقه به ویژه انقلاب‌های عربی افقی تازه پیش‌روی بسیاری از تحلیل‌گران به‌خصوص ناظران مسائل خاورمیانه قرار می‌دهد.

این یادداشت‌ها در حقیقت ماحصل سفر نعوم به ایالات متحده و دیدارش با مقام‌های مختلف امریکایی و متفکران و استراتژیست‌های آن کشور است.

نعوم عمده این یادداشت‌ها را به صورت گفت‌وگو و موجز بدون ذکر نام مصاحبه‌شدگان و فقط با اشاره به پست و جایگاه آنها در ۶۳ قسمت تهیه و منتشر کرد. تعدادی از این یادداشت‌ها که عمدتا از شماره ۵۰ به بعد بود در نوبت‌های مختلف در دیپلماسی ایرانی منتشر شد.

دیپلماسی ایرانی در مکاتبه‌ای با سرکیس نعوم متن اصلی یادداشت‌ها را تهیه کرد. "دیپلماسی ایرانی" با توجه به اهمیت و جذابیت این مطالب هر پنج‌شنبه یک مورد را در اختیار مخاطبان قرار خواهد داد.

نعوم خود در مقدمه‌ای که برای دیپلماسی ایرانی نوشته، درباره این یادداشت‌ها می‌نویسد: «من ستون‌نویس ثابت النهار هستم. النهار را می‌شناسید، یکی از قدیمی‌ترین روزنامه‌های لبنانی و عربی است. این روزنامه را می‌توان به جرات یکی از پرتیراژترین و پرمخاطب‌ترین رسانه‌های کاغذی لبنان دانست. اگر چه با برخی افکار دوستانم در روزنامه النهار موافق نیستم ولی همگی تلاش می‌کنیم که دموکراسی را رعایت کرده و بدون تحمیل اندیشه‌هایمان به یکدیگر در کنار هم برای النهار یادداشت بنویسیم و تلاش کنیم روزنامه وزینی را تحویل خوانندگان دهیم.

بی‌شک در ایجاد چنین فضایی غسان التوینی، رئیس و مدیرمسئول روزنامه النهار که لطف و محبت بسیاری به تک‌تک روزنامه‌نگاران و خبرنگاران النهار دارد، نقشی مهم ایفا کرده است. من هر سال یک یا دو بار چند هفته‌ای را در لبنان نیستم. چندین سال است که به ایالات متحده می‌روم و در این کشور و سازمان‌ها و ارگان‌های مختلف آن می‌گردم.

به واشنگتن می‌روم و در اداره‌های دولتی آن سرک می‌کشم و به نیویورک که مرکز بسیاری از اندیشکده‌ها و پژوهشکده‌های امریکایی است می‌روم و ضمن این که سری هم به سازمان ملل می‌زنم و با نمایندگان کشورهای جهان در این سازمان به گپ و گفت می‌نشینم، با بسیاری از مقامات سابق، مشاوران فعلی، بسیاری از استراتژیست‌ها، متفکران و صاحب‌نظران بحث و تبادل نظر می‌کنم. دیگر رویه‌ام شده، وقتی به لبنان باز می‌گردم نتیجه این گپ و گفت‌ها را در قالب یادداشت در روزنامه النهار منتشر می‌کنم. اهمیت این یادداشت‌ها در این است که تلاش کرده‌ام تمامی مناقشه‌ها و بحث‌‌هایی که با مقامات مختلف امریکایی و غیرامریکایی درباره تحولات مختلف دنیا داشته‌ام را به رشته تحریر در آورم.

به‌‌خصوص و به‌طور خالص مسائل مرتبط با خاورمیانه، جهان اسلام، جهان عرب و لبنان. البته امسال من سفر ۱۰ روزه‌ای هم به سیدنی استرالیا داشتم که طی آن جایزه جهانی "جبران خلیل جبران" که یکی از مهمترین جوایز حائز اهمیت برای لبنانی‌ها است و نزدیک ۳۰ ساله است به روزنامه‌نگاران و پژوهشگران برتر لبنانی استرالیایی، لبنانی امریکایی و عرب داده می‌شود، دریافت کردم. امید است این یادداشت‌ها مورد توجه خوانندگان محترم قرار بگیرد.»

بخش‌‌های اول تا سی‌ویکم این یادداشت‌ها هفته‌های گذشته منتشر شد که در آرشیو دیپلماسی ایرانی همگی آنها در دسترس هستند و اکنون سی‌ودومین بخش از این سلسله مقالات تقدیمتان می‌شود:

درباره فساد]اداری و مالی[ در عراق با همان مسئول مهمی که به طور مستقیم در کاخ سفید با موضوع عراق در ارتباط است، صحبت کردم، گفت: «بسیار زیاد است، آن هم در همه سطوح. وقتی درباره این موضوع با بعضی از عراقی‌ها صحبت می‌کنیم، می‌گویند: عادی است در سراسر دنیا وجود دارد.»

پرسیدم: چقدر از امریکایی‌ها دستشان به فساد ]اداری و مالی[ در عراق آلوده ‌است؟ جواب داد: به نسبت خیلی کم است. وجود شرکت‌های بزرگ باعث می‌شود که آنها نتوانند در فساد دست داشته باشند. فقط زمانی ممکن است درگیر فساد شوند که قراردادهایی که بسته می‌شود در حین اجرا نیازمند حمایت‌های امنیتی باشند و لازم باشد که برای آنها پول صرف شود. اما برای امریکایی‌ها ممنوع است که پول بدهند و کار بگیرند یا قرارداد ببندند. شاید در ابتدا پول‌های بسیاری برای ساخت کارخانه‌ها و صنایع و غیره صرف شد، ولی هیچ کدام از آنها دستاوردی نداشتند و بیشتر از هزینه‌های رسمی تعیین شده در قراردادها هزینه در بر داشتند. این بدان معنا است که در آن‌جا پول‌هایی هدر رفته‌اند. البته برخی امریکایی‌ها که این اختیار را داشتند که بتوانند قراردادهای بزرگ ببندند از موقیعتشان سوء استفاده کرده و توانسته‌اند برخی پول‌ها به جیب بزنند.»

پرسیدم: نظرت درباره کردهای عراق و ترکیه چیست؟ کردهای عراق و عرب‌های این کشور و مشکل کرکوک؟ جواب داد: «مشکل کرکوک واقعا سخت است. چاره‌ای ندارند جز این که در آخر برای حل آن به توافق برسند. به هر حال لازم است که این راه حل در چارچوب عراق یکپارچه باشد. عراق تجزیه شده نه به مصلحت کردهای عراق است و نه به مصلحت مردم آن. به اعتقاد من به مصلحت کردها هم نیست که برای حل کرکوک با عرب‌ها بجنگند بنابر این چاره‌ای جز حل آن ندارند.»

پرسیدم: نظرت درباره روابط عراق و سوریه چیست؟ جواب داد: «روابط آنها در سطح هم‌پیمانی نیست. حتی در دوران دولت اول مالکی و در دوران تشکیل دولت دوم او، دو کشور از هم بسیار دور بودند. اکنون روابط را بر این اساس پیش می‌برند که یکی برای دیگری مزاحمت ایجاد نکند. اما نمی‌توان حداقل تا حالا، درباره روابط دوجانبه نزدیک شده نهایی میان آنها صحبت کرد.»

پرسیدم: آیا واقعا به نسبت شمار بسیاری از تروریست‌ها از سوریه وارد عراق می‌شوند. جواب داد: «آن‌چه من می‌دانم تعداد این افراد نسبتا کم شده برای همین تعداد عبور غیر قانونی آنها به عراق نیز کم شده است.»

از مسئول مستقیم پرونده سودان که همچنان در کاخ سفید امریکا درگیر این پرونده است درباره سودان البشیر و سودان "جبهه ملی" و سودانی که اکنون به شمال و جنوب تقسیم شده است، پرسیدم. اول از او پرسیدم آیا کسی در جهان گمان می‌کرد که البشیر، رئیس جمهوری سودان قبول کند که جنوب از کشور جدا شود؟ آیا او را به مجازاتی یا چیزی شبیه آن تهدید کردید که کار را قبول کرد؟ جواب داد: «موضوع مجازات در میان نبود. حتی حالا هم لایحه کفری بین‌المللی که در حق او صادر شده است را نیز پس نگرفته‌ایم. شاید درباره کاهش تحریم‌های سودان و همچنین درباره عادی‌سازی روابط واشنگتن با خارطوم صحبت شده باشد. شاید جان کری، رئیس کمیسیون روابط خارجی مجلس سنا در اثنای سفرش به سودان به البشیر وعده داده باشد که لایحه تحت پیگرد قرار گرفتن او را از مرحله اجرا خارج کند. اما قطعا مواضع او آن چیزی نیست که کاخ سفید وعده داده است. او یکی از نمایندگان کنگره است و با همین عنوان به سودان می‌رود. به هر حال پنج سال پیش، یعنی پس از امضای توافق‌نامه میان جنبش ملی آزادی‌بخش سودان و خارطوم، یعنی دورانی که جان گرینگ که در حادثه هوایی کشته شد، رهبر جنبش بود، آن موقع به اعتقاد من بشیر جدی نبود و هیچ تلاشی برای تسهیل ساختن به پایان رسیدن پنج سالی که خود در رفراندوم ملی‌اش وعده داده بود، نمی‌کرد و نمی‌خواست که جنوبی‌ها خودشان سرنوشت خودشان را تعیین کنند. پس از آن حوادث دارفور پیش آمد، علاوه بر آن اختلاف‌هایی میان منطقه ثروتمند نفت‌خیز "ابیی" پیش آمد که به موضوع شمال و جنوب منجر شد. در آخر سال پنچم، و هنگامی که کمیته برگزاری رفراندوم برای آن دستاورد تشکیل شد، عمر البشیر می‌خواست که برگزاری رفراندوم در موعد مقرر را به چالش بکشد. ریاست این کمیته را از سوی خارطوم فردی به نام "خلیل" بر عهده گرفت. به نظرمان آمد که او بیشتر مرد البشیر بود چرا که بر پیچیدگی کارها می‌افزود. اما در نهایت مشخص شد که او فرد بی‌طرفی است و تلاش می‌کرده که رفراندوم با موفقیت برگزار شود. او می‌خواست که رفراندوم در سودان با اشراف سازمان ملل برگزار شود نه عکس آن، همان طور که که در متن توافق‌نامه تصریح شده بود. در نهایت همه با او موافقت کردند و رفراندوم با موفقیت برگزار شد. اما از سوی طرف "حرکت ملی" که نماینده او در کمیته نیز از لحاظ دقت و کار فردی شبیه خلیل بود باعث شد تا موفقیت این رفراندوم بیشتر ممکن شود.»  

نظر شما :