چشم انداز روابط ایران و آمریکا

۰۸ مهر ۱۳۹۲ | ۱۵:۳۹ کد : ۱۹۲۲۲۰۳ یادداشت
یادداشتی از غلامعلی خوشرو، معاون وزیر امور خارجه در دولت اصلاحات.
چشم انداز روابط ایران و آمریکا

شرکت دکتر روحانی در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد، شور ونشاط فراوانی در جامعه فراهم آورده است. مردم امید دارند تا با تدبیر حکمت امیز ریاست جمهوری  گره ها و عقده های بین المللی باز شود. اما باید توجه داشت که در عرصه بین المللی  همانقدر که گره روی گره زدن سهل است و سریع، باز کردن این گره ها دشوار است و دیریاب. درکانون این مشکلات رابطه ایرا ن و آمریکاست که بیش ازسه دهه روابط ایران وغرب را بحرانی کرده است.

دکتر روحانی با شعار اعتدال ، تعامل ، عقلانیت و امید وارد کارزار انتخاباتی شد و مردم با هوشیاری معنای این شعارها را در زندگی عملی خود درک کردند و با نشاط و امید به این رویکرد رأی دادند .تعامل فعال و هدفمند ایران با جهان و نقش ایران در تأمین ثبات و امنیت منطقه ای عامل مهمی در ایجاد صلح و دوستی و پیشرفت درمنطقه خواهد بود.

 در پرتو این تحولات و با توجه به مکاتبات و سخنان روسای جمهور ایران و آمریکا مایلم به طور گذرا به فراز و فرود روابط ایران با آمریکا بپردازم و با نقد گذشته چشم انداز آینده را ترسیم نمایم.

در بن مایه تمام اختلافات ایران و آمریکا دو ادعای بزرگ نسبت به نیت طرفین وجود دارد که مانع  اصلی تنش زدایی بین دو کشور و  بازنگری در روابط بین آنها شده است.

 ایران مدعی است عیب جویی هایی آمریکا از سیاستهای  ایران در حوزه های مختلف در واقع بهانه جویی است و نیت نهایی آمریکا تغییر رژیم ایران است.

آمریکا مدعی است نیت نهایی ایران از برنامۀ هسته ای تولید بمب است. وقتی که چنین سوئ ظن خطرناک ومتقابلی وجود دارد نباید متوقع بود که دو ریس جمهور با یک ملاقات حاشیه ای به تفاهم پایدار و حتی درک مشترکی برسند. این نیاز به یک تلاش مستمر و محاسبه شده دیپلماتیک دارد.  

 ما برای اینکه این نیت ها را که جنبۀ ذهنی دارد بهتر تحلیل کنیم و درستی و نادرستی آن را نشان دهیم باید آنها را در متن عینی و تاریخی واقعیت های موجود قرار داده و به بررسی آنها بپردازیم .

البته رییس جمهور آمریکا در مجمع عمومی سازمان ملل اعلام کرد آمریکا چنین هدفی ندارد اما شواهد و سوابق را با ید با احتیاط بیشتر مد نظر قرار داد .

الف- نیت امریکا

مدعای ایران را میتوان در بستر واقعیت های زیر مورد بررسی قرارداد:

-  آمریکا شصت سال قبل در امور داخلی ایران مداخله کرده و بهمراه بریتانیای دولت قانونی دکتر مصدق را با کودتا سرنگون کرده و پس از آن به مدت 25 سال از یک رژیم خودکامه و وابسته حمایت کرده و از این طریق درسرکوب مردم ایران مشارکت نموده است. بنحوی که این رژیم و نهاد دیرپای سلطنت در ایران  با مردمی ترین انقلاب تاریخ معاصر جهان سرنگون شد و آمریکا بزرگترین متحد منطقه ای خود را از دست داد.

- آمریکا بزرگترین قدرت نظامی جهان است بنحوی که بودجۀ نظامی آمریکا در سال بیشتر از روسیه، چین بریتانیا ْفرانسه و هند است.  آمریکا همچنین در سراسر جهان پایگاه نظامی فعال دارد.

- آمریکا در سه دهۀ گذشته در سه جنگ در خاورمیانه و در همسایگی ایران مشارکت مستقیم داشته که صدها هزار کشته و مجروح بر جا گذاشته است. درکشورافغانستان و عراق که جمعاً بیش از دو هزار کیلومتر مرز با ایران دارند. هرکدام حدود ده سال در اشغال آمریکا و متحدانش بوده که خود تهدیدی جدی علیه ایران تلقی شده است.

رئیس جمهور بوشدر اوج اقتدار نظامی خود در آغاز حمله به افغانستان ایران را محور شرارت نامید. و سیاست آمریکا را در جهت خصومت شدید با ایران سامان داد. این درست مخالف مسیری بود که ایران در جهت همکاری با جبهه متحد جهت مقابله با طالبان اتخاذ کرده بود.

-آمریکا در جنگ عراق علیه ایران از صدام حسین حمایت کرد و ناوگان جنگی خود را به خلیج فارس آورد و پایانه های نفتی ایران را منهدم ساخت و هواپیمای مسافربری ایران را با 285 نفر برفراز خلیج فارس هدف موشک قرار داد.

-      آمریکا از گروههای سیاسی و تروریستی که هدفشان براندازی رژیم ایران بوده است حمایت مادی و معنوی بسیار به عمل آورده و بودجه های خاص را به صورت علنی و مخفی جهت تغییر رژیم اختصاص داده است.

-       دولتمردان آمریکایی و بعضی متحدان آنها صراحتاً از تغییر رژیم و خشکاندن ریشۀ ملیت ایران، بازبودن همۀ گزینه ها جهت برخورد با ایران سخن گفته اند.

-       وضع تحریم های چندجانبه و یک جانبه و فرامرزی جهت به زانو درآوردن ایران بنحوی که صنایع نفت و گاز و تجارت و تبادلات ارزی را تا مرز محاصره کامل به پیش برده است.

هیچکس تاکنون مدعی نشده است که ایران خطری حیاتی برای آمریکا تلقی می شود اما امریکا باتوجه به واقعیت های فوق تهدیدی حیاتی برای ایران تلقی می شود.مجموعۀ این شرایط نشان می دهد که نگرانی ایران بی وجه نیست و هر تحلیل گر بی طرفی را به تفکر وا می دارد.بی اعتمادی ایران به آمریکا ناشی از گمان ورزی و توهم نیست بلکه مبتنی بر واقعیت هایی است تاریخی و عینی.آمریکا اگر میخواهد بهبودی در روابط خود با ایران به وجود آید باید یکبار از زاویه دید مردم ایران به رفتار و کردار خود در ایران نظر بیفکند تا دلایل نگرش مردم ایران  به آمریکا را بهتر دریابد.

ب-  نیت ایران

نگرانی های آمریکا از ایران بیشتر متوجه حمایت ادعایی آنها از تروریسم و تهدید اسراییل و مداخله در سوریه و بالاتر از همه توسعه برنامه هسته ای است. جواب هریک از این مسایل نیاز به یک بحث جداگانه دارد دراینجا به مهمترین آن که تولید بمب هسته ای است میبردازیم. 

ادعای آمریکا مبنی بر اینکه نیت اصلی ایران از پیگیری برنامۀ هسته ای تولید بمب اتمی است برپایۀ چه شواهدی استوار است؟

در اینجا باید واقعیت های عینی را مورد توجه قرار داد:

-       ایران عضو NPT است.  بنابراین قانوناً متعهد به معاهده منع گسترش سلاح هسته ای و ملزم به رعایت ضوابط  آنست. درحالی که اسرائیل، پاکستان و هند در همسایگی ایران با نپیوستن به NPT به تولید بمب هسته ای اقدام کرده اند.

-       ایران تحت بازرسی های معمول و مستمرآژانس قرار دارد و کلیۀ مواد حساس تحت حسابرسی و نظارت کامل IAEA  است.

-       آژانس بارها اعلام کرده است که شواهدی موجود نیست که برنامه هسته ای ایران به سمت غیر صلح آمیز منحرف شده باشد.

-       حتی در گزارش سازمانهای امنیتی آمریکا تصریح شده است که ایران از 2003 برنامۀ هسته ای غیر صلح آمیز نداشته است.

-      مقام  رهبر معظم رهبری در جایگاه یک رهبر دینی در یک فتوای تاریخی واجب الاطاعه تصریح کرده است که تولید و نگهداری و کاربرد سلاح هسته ای حرام است.

-       ایران به همراه مصر حدود چهل سال است که پیشنهاد خاورمیانه عاری از سلاح هسته ای را به مجمع عمومی سازمان ملل ارائه کرده اند و مکرراً خواستار توجه جامعۀ جهانی به این مسأله مهم و حیاتی درخاورمیانه شده اند.

-       ایران اورانیوم را حداکثر تا سطح بیست درصد غنی کرده است که برای میله های سوخت در تولید رادیو داروها لازم دارد در حالیکه اورانیوم برای تولید بمب باید با 95 درصد غنی شود.

-       مسائل باقیمانده بین ایران و آژانس اموری صوری هستند تا محتوایی. ایران در سال 2003 حتی پروتکل الحاقی را موقتاً و داوطلبانه به اجرا دراورد و غنی سازی را موقتاً تعلیق کرد تا نشان دهد که ایران چیزی برای مخفی کردن ندارد. بعداً که ایران و اروپا نتوانستند به یک راه حل سیاسی مرضی الطرفین برسند، ایران اقدام دواطلبانه خود را متوقف کرد.

ج- راه برون رفت:اعتماد سازی متقابل

بدبینی و بی اعتمادی روابط دو کشور را به مرز خصومت کشانده است. با این وجود  اینک زمینه های مناسبی برای تعامل سازنده بین دو کشور ایجاد شده است که می توان به موارد زیر اشاره کرد.

1-انتخاب جناب آقای دکتر حسن روحانی در انتخاباتی شفاف و رقابتی

2.    حساسیت شرایط منطقه ای و ریشه بنیادگرایی و ناامنی

3.    وضعیت خطرناک افغانستان پس از خروج نیروهای ناتو و رشد طالبان درپاکستان و افغانستان

4.    طولانی و فرسایشی شدن جنگ داخلی در سوریه و تجمع نیروهای بنیادگرای جهادی در سوریه و خطرگسترش افراطی گری در کل منطقه

5.    ناامنی و بی ثباتی درعراق و خطر گسترش تروریسم فرقه ای بنیادگرا و فعالیت مجدد عناصر وابسته به رژیم بعثی

6.     لزوم ثبات و امنیت در بازار انرژی و انتقال نفت

با توجه به این شرایط مناسب ،  ابتدا باید اقداماتی کرد که این بی اعتمادی و بدبینی کاهش یابد.  مرحله بعدشروع گفتگو های معنا دار و جدی بین دو طرف است. این گفتگو ها باید از موضع برابر براساس احترام و منافع متقابل و با اهدافی قابل دستیابی و اعتماد سازی طراحی گردد. این گفتگوها باید بتواند بدبینی شایع نسبت به نیت یکدیگر را کاهش دهد. سخنان اوباما و روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل گام های ابتدایی برای شروع مذاکرات جدی است. این مذاکرات حول دو محور مسئله هسته ایی و لغو تحریم ها متمرکز خواهد بود.

 الف -مسئله هسته ایی

برنامه صلح آمیز هسته ای ایران یک موضوع ملی و فراجناحی است. بدون اذعان به حقوق مسلم ایران در غنی سازی صلح آمیز امکان هر نوع مصالحه ای غیر ممکن است. مهمترین گام در حل وفصل این موضوع  ضرورت شناسایی حق غنی سازی برای اهداف صلح آمیز برای ایران براساس روح ومتن معاهده منع اشاعه سلاح هسته ای  (جزئیات قابل مذاکره خواهد بود). درصورتی که ایران نسبت به اعمال حقوق هسته ای خود مطمئن شود ایران میتواند نسبت به موارد زیر یه صورت جدی وارد مذاکره شود.

-       تقویت همکاری ایران با آژانس

-       تضمین و تعهد ایران نسبت به عدم انحراف در آینده و اجتناب از ساخت بمب

-       پاسخگویی به اتهامات گذشته و تعهد به شفافیت در اقدامات جاری

ب- لغو تحریمها

ائتلاف و اتحاد اروپا و امریکا در تصویب، اجرا و پیگیری مداوم تحریم های چندجانبه و یک جانبههمچنان تداوم دارد. مهمترین این اقدامات تحریم های بانکی و نفتی است که هدفش فلج کردن کامل اقتصاد ایران است..

بر خلاف ادعای تصویب کنندگان آن تنها بر اقشار مختلف مردم فشار وارد کرده است واثری بر برنامه هسته ای ایران نداشته است. اعمال تحریم ها علیه مردم ایران نه تنها خلاف عدالت و اخلاق که ضد صلح و انسانیت است. این تحریم ها برخلاف ادعای قدرتها سلطه گر، مردم و بخصوص اقشار آسیب پذیر را هدف قرار داده است. رویکردی که می خواهد با تحریم مردم را به تسلیم وادارد، پیشاپیش محکوم به شکست است. دولت تدبیر و تعامل با دیپلماسی سازنده و فعال و با استفاده از فرصت شرکت در سازمان ملل برای رفع تحریم ها و کاهش اثرات آن بر زندگی مردم تلاش خواهد کرد.

 با موقعیتی که با انتخاب جناب آقای دکتر روحانی در ایران فراهم آمده است دولت اوباما باید تصمیم شجاعانه و جدی بگیرد تا روابط سازنده ای با ایران برقرار سازد.گامبعدی برای اعتماد سازی و ایجاد روابط متقابل عبارتست از  کاهش تحریمهای فرامرزی و چند جانبه در حوزۀ انرژی و بانک مرکزی. ایران کشوری نیست که بتوان آن را نادیده گرفت و یا آنرا چنان منزوی ساخت تا از درون فروپاشد. نفوذ و اقتدار ایران در منطقه امروز علی رغم همۀ تحریمهای کمرشکن پیش از هر زمان دیگریست.

* این یادداشت نخستین بار در هفته نامه آسمان منتشر شده است.

کلید واژه ها: تحریم


نظر شما :