چالش‌هاى ديپلماسى عمومى

۰۱ مرداد ۱۳۸۹ | ۱۸:۱۲ کد : ۸۱۳۱ باشگاه خوانندگان
يادداشت تفصيلى و تحليلى مائده کريمى در باب ديپلماسى عمومى
چالش‌هاى ديپلماسى عمومى

مفهوم دیپلماسی عمومی‌در سال 1965 برای اولین بار توسط گولیون مطرح گردید. در طول زمان در معنا و کاربرد این واژه تحولاتی صورت گرفته است. نیک کال[1] تلاش دولت‌ها برای مدیریت روابط بین‌الملل و تأثیر بر افکار خارج از کشور از طریق هواداری و حمایت، ارتباطات، روابط فرهنگی و برنامه‌های مبادله را دیپلماسی عمومی‌ می‌نامد.[2]

تعریف‌های متفاوت و گاهی متضاد و عدم انطباق آن با واقعیت‌های عرصه بین‌الملل موجب شده این نوع از دیپلماسی با ابهام و چالش مواجه باشد. اما به دلیل آن که، دیپلماسی عمومی ‌به نوعی کسب و نمایش قدرت بدون اعمال مستقیم و قهرآمیز قدرت است و برای مردم جذابیت دارد، کاستی‌ها و معایب آن نادیده گرفته می‌شود.

لذا در این مقاله چالش‌هاى دیپلماسی عمومی ‌بررسی مى‌شود.

دیپلماسی یا توسط دولت‌ها و یا با حمایت مستقیم و غیرمستقیم آن‌ها هدایت می‌شود. اقداماتی که گروه‌های غیردولتی، جنبش‌های فراملی و شرکت‌های خصوصی انجام می‌دهند در حوزه دیپلماسی قرار نمی‌گیرند، در صورتی که از پشتیبانی حکومت برخوردار نباشند.

یکی از شروط موفقیت دیپلماسی مطابقت آن با منافع ملی است. همه اقدامات دولت‌ها در چارچوب منافع ملی قابل تبیین است. حال گاه ممکن است در راه دستیابی به منافع ملی، سودی نیز نصیب کشور دیگر شود ولی نباید سود بیشتر عاید سایر دولت‌ها گردد. چون در میان مدت یا دراز مدت نتایج معکوس خواهد داشت. اقدام به ترویج فرهنگ و تمدن با هدف همراه کردن سایر کشورها با مواضع اقتصادی و سیاسی خود صورت می‌گیرد، نه برای بالا بردن فرهنگ مردم جهان. اگرچه ممکن است چنین تبلیغ شود. شناخت انگیزه دولت‌ها امکان پذیر نیست و منافع ملی معیار قابل استناد برای ارزیابی عملکرد کشورها است.

دیپلماسی عمومی ‌در جامعه علاوه بر دولت‌ها، مردم و ملت را نیز هدف قرار می‌دهد. این گزاره ممکن است به چند شکل منعکس شود:

 1- جامعه مقصد، به دلیل وابستگی‌های فرهنگی، دینی، جغرافیایی و میهن دوستی عمیق، به ارزش‌ها و فرهنگ وارداتی عکس‌العمل منفی نشان دهد.

2- در عین این که افراد و گروه‌های اجتماعی سنت، فرهنگ و اعتقادات و حکومت‌ها سیاست‌های خود را حفظ می‌کنند؛ از محصولات مادی و معنوی وارداتی نیز استفاده نمایند. برای مثال دیکتاتور کیم جونگ دوم ادعا می‌کند که علاقه‌مند به مشاهده فیلم‌های امریکایی است اما این امر روی برنامه هسته‌ای او تأثیر نداشته است.[3]

3- جامعه به شدت تحت تأثیر گونه‌های مختلف دیپلماسی عمومی ‌قرار گرفته و با شکاف میان خواسته‌ها و کار ویژه‌های دولت ناآرامی ‌و بی ثباتی در جامعه نسبت به حکومت خود یا حکومت دیگر ایجاد می‌شود.

اگر حالت اول پیش بیاید اقدامات و فعالیت‌هاى يک دولت در جامعه ديگر بی ثمر بوده و اتلاف هزینه و وقت محسوب می‌شود. در حالت دوم سود مادی و اقتصادی نصیب کشور برنامه‌ریز می‌شود و هم چنين نوعى اختلاط فرهنگى يا تحول در بخش‌هايى از جامعه پديد مى‌آيد. اما مشخص نيست کفه‌هاى ترازو به نفع کدام طرف باشد. در سومین حالت اگر جامعه از حکومت خود ناراضی باشد، این پیامد باعث افزایش هزینه‌های کشور برای ثبات شده و لذا تأثیرگذاری دولت در داخل و نظام بین‌الملل دچار اختلال می‌شود. ماهیت تعارضی یک جامعه نسبت به حکومت دیگر نیز هميشه از کارآيى برخوردار نيست. چنان که مخالفت سازمان ملل و مردم با امریکا هنگام جنگ عراق باعث توقف جنگ نگردید و امروز تلاش‌ها برای عدم دستیابی کشورها به سلاح هسته‌ای مانع تولید این سلاح توسط کره شمالی نشده است.

اگرچه این طور استنباط می‌شود که هزینه این گونه دیپلماسی بسیار کمتر از استفاده از ابزارهای اقتصادی و نظامی‌ است؛ اما این موضوع همواره صحیح نیست. تأثیرگذاری فوری و کوتاه مدت هزینه چندانی ندارد. برای مثال ارسال یک پیام تلويزيونى یا مناظره انتخاباتی با هزينه محدود بر افکار عمومی ‌تأثیر می‌گذارد، اما برنامه‌های طولانی مدت آموزشی، فرهنگی و رسانه‌ای هزینه‌های هنگفتی برای دولت‌ها به دنبال دارد، ضمن این که این هزینه‌ها بدون برخورداری از قدرت نظامی، اقتصادی، علمی ‌و فناوری کارساز نیست. پس هزینه کشورها چند برابر می‌شود. در ضمن تعیین میزان موفقیت دیپلماسی عمومی‌ دشوار است. برای مثال ممکن است همزمان دو کشور سیاست‌های فرهنگی و آموزشی گسترده و متفاوتی را در یک کشور واحد به اجرا گذارند. پیش بینی این که نهایتاً کدام یک اثرگذاری قوی تری خواهند داشت یا این که هیچ یک موفق نخواهند شد، با موانع بسیاری مواجه است.

حالت دیگر آن است فعالیت دیپلماسی عمومی‌ با هدف اثرگذاری بر گستره وسیعی از کشورها برنامه‌ریزی شود. اما به دلیل تفاوت انسان‌ها و به تبع آن کشورها با یکدیگر نتایج متفاوتی خواهد داشت. تفاوت در آزادی از از جباریت تا دموکراسی، از بردگی اقتصادی تا برابری را شامل می‌شود. عدالت و دموکراسی در این جا به یک معنا و در جای دیگر معنایی کاملاً متفاوت دارد. بدین ترتیب تضاد میان باورها وتمایلات اساسی روانی، فقدان تجارب مشترک و باورهای اخلاقی جهانی مانع وجود افکار جهانی یکسان است.[4] در نتیجه فیلم، نمایشگاه، سیاست‌های رسانه‌ای و فعالیت‌های فرهنگی کشور مبدآ در عین حال که ممکن است توسط جامعه‌ای جذب شود، جامعه‌ای دیگر از آن اجتناب کند.

جذابیت‌های فرهنگی و ارزش‌ها باید نمود بیرونی داشته باشند. و این نیاز به سرمایه‌گذاری اقتصادی و بهره‌مندی از تکنولوژی پیشرفته و شبکه‌های ارتباطی و ماهواره‌ای دارد. منابعی از قدرت نرم برای مردم جذابیت دارد که پشتوانه ای از قدرت سخت داشته باشد.

چالش‌های انواع دیپلماسی عمومی

دیپلماسی رسانه‌ای- کانال‌های دولتی یا با حمایت دولت در جهت توضیح، توجیه و تبلیغ شرایط اجتماعی، فرهنگ، هنر، ورزش، رشد علمی، اقتصاد و سیاست داخلی و خارجی عمل می‌کنند. به این منظور یا واقعیت‌ها را بیان کرده یا از پروپاگاندا استفاده می‌نمایند. پروپاگاندا یعنی فرآیندی که عامدانه می‌کوشد تا از روش‌های قانع کننده پیش از آن که مخاطب بتواند آزادانه تعمق کند، وی را به نتیجه رسانده و در نتیجه از واکنش‌هایی که مطلوب تبلیغات کنندگان نیست، آن‌ها را ایمن سازد.[5]

يعنى واقعیت به گونه‌ای گزارش داده می‌شود که چهره موجه از ما و متحدانمان و مخدوش از دیگران ارائه نماید. مقصود از ما گروه‌های برتر جامعه است، همان طور که آنتونی گیدنز می‌گوید: رسانه‌های همگانی امروزی به انعکاس شیوه‌های مسلط در جامعه گرایش دارند.[6]

دیپلماسی رسانه‌ای با توجه به تعاریف ارائه شده از قدرت نرم و دیپلماسی عمومی ‌با اشکالاتی روبرو است:

1- دیپلماسی رسانه‌ای با هدف توجیه آن چه ما می‌خواهیم صورت می‌گیرد که در بیشتر مواقع چیزی غیر از حقیقت است.

 2- تأثیرپذیری از تبلیغات یک کشور لزوماً افزایش قدرت آن محسوب نمی‌شود.

3- دولت‌ها بدون بهره گیری از دیپلماسی رسانه‌ای نیز می‌توانند اهداف اقتصادی و نظامی ‌خود را دنبال کنند.

 4- اکثر مخاطبان رسانه‌هایی مانند تلویزیون و اینترنت عامه مردم هستند. امکان نفوذ بر عامه مردم سهل‌تر است؛ در عین حال این تأثیر از عمق کمتری برخوردار است. در مقابل مخاطبان رسانه‌های سرد مانند کتاب، مجلات و تا حدی مطبوعات غالباً به آسانی تغییر گرایش و عقیده نمی‌دهند. زیرا نخبگان و متخصصین جامعه بعد از طی مراحلی از تحصیل علم و کسب تجربه عملی یا با استعداد ذاتی مبدع دیدگاه و نظریه‌ای گشته‌اند یا ایده‌ای را پذیرفته‌اند. لذا ذهن پیچیده آن‌ها به سهولت و با هر تلنگری تغییر نمی‌کند. آن هم در شرایطی که داده‌های متفاوت و متضاد به طور همزمان ارائه می‌شوند. این نکات به معنای انکار دنیای رسانه در قرن 21 نیست. اما موضوع مهم آن است که پدیده‌ها را باید به میزان کارکرد آنها مورد توجه قرار داد چنان که دنیای رسانه مانع اقدامات دولت‌ها نیست و تصور نقشی فراتر از حد کارآیی آن، عامل اصلی در شکل گیری تحولات را نادیده می‌گیرد.

دیپلماسی مبادله- هدف این دیپلماسی نخبگان و افراد خاص هستند. دیپلماسی مبادله غالباً بین کشورهایی اعمال می‌شود که با یکدیگر روابط سیاسی و اقتصادی دارند. برای مثال دولت A از دریچه رسانه قادر است دولت‌های بی تفاوت و حتی معارض را مخاطب قرار دهد، اما لازمه مبادله دانشجو، توریست و نخبگان روابط حسنه میان دولت‌ها می‌باشد. سطحی از منافع مشترک عنصر ضروری برای جذب دیگران است. در امریکا برنامه‌هایی نظیر برنامه مبادله فولبرایت، بورسیه تحصیلی همفری ( Humphrey fellowship)، تبادل شهروند و توریست بین‌المللی وجود دارد. این برنامه‌ها با کشورهای توسعه یافته اقتصادی و با توان مالی بالا صورت می‌گیرد.[7] در حالی که عموماً زمانی به دیپلماسی عمومی‌نیاز است که سطحی از اختلاف و ناهماهنگی میان کشورها وجود دارد.

علی‌رغم آن که برخی معتقدند سرمایه‌گذاری روی تعداد افراد مشخص موفق‌تر از کسب حمایت گروه بزرگی از افراد است،[8] اما پرورش چنین انسان‌هایی به زمان طولانی و آینده نگری نیاز دارد. نفوذپذیری عامه مردم بسیار بیشتر از قشرهای آگاه و نخبه، ثروتمند و صاحبان قدرت است.

دیپلماسی فرهنگی- دستیابی به منافع اقتصادی و ايجاد علاقه به جنبه‌هايی از فرهنگ کشور نتیجه دیپلماسی فرهنگی است؛ اما همیشه انتظار نتیجه سیاسی نمی‌رود. رینهولد وانلیتنر[9] دانشجوی معترض به جنگ ویتنام می‌گوید: ما در حالی که شلوار لی و تی شرت جین به تن داریم، با شرکت در اعتصابات و نرفتن به کلاس‌ها اعتراض خود به امریکا را نشان می‌دهیم.[10]

با تأکید بر آن که حتی کسب سود اقتصادی و محبوبیت نیز با تبلیغات صرف حاصل نمی‌شود. اگر فعالیت‌های تجاری به تولید محصول بی کیفیت بیانجامد، میزان تبلیغات هر چند هم که گسترده باشد، موثر نیست. در مقابل آیا لذت بردن از غذاهای اسپانیایی یا پوشیدن لباس‌های چینی یا گوش دادن به موسیقی امریکایی به معنای بهبود روابط سیاسی با آن کشور است؟ آیا در تغییر دیدگاه سیاسی مردم نسبت به آن دولت اثرگذار است؟ اگرچه برای استفاده از محصولات فرهنگی یک کشور ممکن است قراردادهای خرید و فروش بسته شود که حتماً در سابقه کشورها ثبت می‌گردد. اما دیپلماسی فرهنگی نمی‌تواند به تنهایی کشور را در رسیدن به اهداف دیپلماتیک و سیاسی یاری کند.

نتیجه گیری- به کار گیری ديپلماسى عمومى باید با توجه به مولفه‌های زمان، مکان، میزان قدرت کشور، موضوع، رفتار و عکس‌العمل دولت‌های دیگر باشد. تعیین دیپلماسی در یک فضای انتزاعی به معنای نابودی است. به منظور بهره گیری از این نوع دیپلماسی نکات ذيل باید مورد توجه قرار گیرد:

1- طراحی و اجرای دیپلماسی عمومی‌ به طور مستقل کشور را آسیب پذیر و در مواقع بحران به مرز تباهی می‌کشاند.

2- با توجه به اهمیت رسانه به ویژه شبکه‌های ماهواره‌ای و اینترنت، انواع دیگر دیپلماسی یعنی دیپلماسی فرهنگی و عملیات روانی و در موارد محدود تر دیپلماسی مبادله در چارچوب دیپلماسی رسانه‌ای قرار می‌گیرند. البته موارد به کارگیری دیپلماسی عمومی ‌خارج از بعد رسانه نیز وجود دارند. مانند مبادله دانشجو، برگزاری برنامه‌های فرهنگی در کشورهای دیگر و ... اما به نظر می‌رسد تفکیک کامل انواع دیپلماسی عمومی ‌امکان پذیر نباشد.

3- دیپلماسی عمومی‌همیشه کاربرد ندارد. برای حفظ منافع حیاتی مانند مقابله با تهاجم نظامی، استفاده از قدرت سخت اجتناب ناپذیر است و حتی باید برخی منافع کم اهمیت‌تر را قربانی کرد. حتی در زمان صلح نیز دیپلماسی عمومی‌ همواره کارآمد نیست. در مقابل نيز جامعه هدف ممکن است موانعى بر سر راه ديپلماسى عمومى ايجاد نمايد. زیرا برخی مسائل دارای اولویت ویژه‌ای برای دولتها هستند و جزء منافع حیاتیشان به شمار می‌روند و لذا از هر اقدام دیپلماسی عمومی‌ برای نفوذ در کشورشان خودداری می‌کنند. محدود کردن رفت و آمد با کشور مورد نظر، محدودیت در صادرات و واردات کالا، کنترل شهروندان تابع آن کشور، نظارت بر سایت‌های اینترنتی و شبکه‌های ماهواره‌ای نمونه‌هایی از فعالیت‌های بازدارنده نفوذ هستند. تردیدی نیست که این اقدامات نیاز به اطلاعات و هزینه‌های فراوان دارد و باز هم راه‌هایی برای تاثیرگذاری باقی می‌ماند. اما اصل موضوع با نارسایی و نقص مواجه می‌گردد و کشور مبدأ نیز تا حد معینی آماده پرداختن هزینه است.

4- حکومت‌ها به طور کامل قادر به کنترل دیپلماسی عمومی ‌نیستند. این امر به دلیل چند عامل است:

1- ماهیت ذهنی و انتزاعی دیپلماسی عمومی ‌در اکثر موارد؛

 2- عدم وجود معیار مشخص برای تعیین میزان کارآیی آن؛

 3- اعمال همزمان چندین موج از دیپلماسی عمومی ‌توسط کشورهای مختلف که ممکن است در یک راستا یا متضاد با یکدیگر باشند.

5- یک برنامه دیپلماسی عمومی‌هرقدر که خوب باشد، قادر نیست یک سیاست خارجی بد را جبران کند.

6- مروری بر تحولات بین‌الملل به عنوان بستری برای پیاده کردن دیپلماسی عمومی ‌ضروری است. جنگ‌ها و آشوب‌های داخلی و خارجی حاکی از آن است که جوامع و دولت‌ها برای رسیدن به مقصودشان هر اقدامی‌ انجام می‌دهند. زیرا در دنیای متغیر امروز دولت‌ها و گروه‌ها سرنوشت خود را در خطر می‌بینند. لذا دیپلماسی فرهنگی و مبادله در یک وضعیت ثبات و آرامش قابل اجرا می‌باشند. عملیات روانی و پروپاگاندا نیز بیشتر از آن که بتوان آن‌ها را در زمره عناصر قدرت دولت‌ها به شمار آورد، سیاست‌های رایج میان همه دولت‌ها است.

منابع

1- ملیسن، جان. دیپلماسی نوین، قدرت نرم در دیپلماسی بین‌الملل، ترجمه کلهر و محسن روحانی، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق. 1388

2- مورگنتا،‌هانس جی. سیاست میان ملت‌ها، حمیرا مشیرزاده، تهران: موسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه. 1374

3- نای، جوزف. قدرت نرم، ترجمه محسن روحانی و مهدی ذوالفقاری، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق(ع). 1387

4- ---------، ثبات سیاسی و رسانه‌ها، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی. 1381 5- ashna1343.persianblog.ir/post/68, 12 ارديبهشت 1389 6- Scott-Smith, Giles. ”Mapping the Undefinable: Some Thoughts on the Relevance of Exchange Programs within International Relations Theory” .The ANNALS of American Academy of Political and Social sciences, AAPSS. 616. March 2005  



1- Nick Cull
2- Giles Scott-Smith ,”Mapping the Undefinable: Some Thoughts on the Relevance of Exchange Programs Within International Relations Theory”, The ANNALS of American Academy of Political and Social sciences, AAPSS, 616(March 2005), P.175

1- جوزف نای، قدرت نرم، ترجمه محسن روحانی و مهدی ذوالفقاری.( تهران: انتشارت دانشگاه امام صادق(ع)، 1387)، چاپ اول، ص53

1- هانس جی مورگنتا، سیاست میان ملت‌ها، ترجمه حمیرا مشیرزاده.(تهران: موسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، 1374)، چاپ اول، صص 427-426

2- جان ملیسن، دیپلماسی نوین، قدرت نرم در دیپلماسی بین‌الملل، ترجمه کلهر و محسن روحانی (تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق، 1388)، چاپ اول، ص65

3---------------، ثبات سیاسی و رسانه‌ها .( تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1381)، چاپ اول، ص130

1- ashna1343.persianblog.ir/post/68, 12اردیبهشت 1389
2- Giles Scott-Smith, op. cit. p.190
3- Reinhold Wagnleitner

1- جوزف ناى، پيشين، ص112
 

نویسنده: مائده کريمى قهرودى  

نظر شما :