هر دو صندلى را ترک کن

۰۳ آذر ۱۳۸۶ | ۱۸:۲۴ کد : ۱۰۸۸ سرخط اخبار
مقاله اى از نواز شريف نخست وزير اسبق پاکستان
هر دو صندلى را ترک کن

کشور من اکنون در آتش می سوزد. اکنون دیگرقانون اساسی حاکم نیست. قضات براساس بوالهوسی، دستگیر و یا از کار اخراج می شوند، رهبران سیاسی به زندان می افتند و کانال های تلویزیونی از رفتن روی آنتن باز می مانند.

 

فعالان حقوق بشر، قاضی­ها و سایر اعضای نهادهای مدنی طعم تلخ سرکوب یک رژم ستمگر را تحمل می کنند. افراطی گری از امکانات و بسط و پیشرفت عظیم و قابل توجهی برخوردار شده است.

 

همه اینها نتیجه کارهای یک مرد است: پرویز مشرف. او ابتدا مغز و هسته اصلی دموکراسی را در 12 اکتبر 1999 هدف قرار داد، زمانی که با نشانه رفتن اسلحه بر شقیقه­هایمان حکومت را از ما گرفت.

 

درحالی که دولت من با رأی مردم در انتخابات آزاد و منصفانه بر مسند قدرت نشسته بود. اما مشرف از محبوبیت من در پاکستان به قدری ترسید که مرا از کشورم تبعید کرد و اجازه بازگشت به من نداد.

 

بعد از آن که امسال دیوان عالی پاکستان حق بازگشت مرا به کشورم اعطا کرد در ماه سپتامبر با هواپیما به سمت اسلام آباد پرواز کردم اما مشرف وقیحانه مانع ورودم به کشورم شد.

 

مشرف سوم نوامبر امسال هم دوباره قلب دموکراسی را نشانه رفت. قانون اساسی را لغو و اعلان وضعیت اضطراری و حکومت نظامی کرد. برای مشرف قانون اساسی چیزی جز کاغذ پاره نیست و به راحتی می توان آن را مچاله کرد و دور انداخت. وقتی که دیوان عالی پاکستان در مقابل مشرف ایستاد و قصد اعاده قوانین اساسی و بنیادین مردم را داشت؛ وی به تلافی، "افتخار محمد جودهری" رئیس دیوان عالی کشور را از مقامش عزل کرد.

 

با این حال با جنبش موفق نهادهای مدنی، چودهری به مقام قبلی خود بازگشت اما مشرف باز هم به تلافی، حاکمیت قانون را به حالت تعلیق درآورد. دیوان عالی کشور در حال تجدید نظر در مورد مشروعیت انتخاب رئیس جمهور با حفظ سمت ریاست ستاد مشترک ارتش بود اما پیش از آن که حکمی در این زمینه صادر شود مشرف کل قوه قضائیه را منحل اعلام کرد.

 

اینها همه از آثار دیکتاتوری است. کلید حل مشکلات پاکستان در دستان دموکراسی است. مشرف امیدوار است که ملل دنیا تمامیت خواهی او را به هرج و مرجی ترجیح دهند که به ادعای او بعد از خروجش از قدرت بروز خواهد کرد. این دروغی است که آمریکا و سایر کشورهای غربی نباید قبول کنند. ستمگری هیچگاه جایگزین مناسبی برای آزادی نخواهد بود و برای دموکراسی هم جایگزینی متصور نیست.این عقیده مشرف که برگزاری انتخابات آزاد سبب به قدرت رسیدن افراطی­ ها می شود به نفع هیچ کس جز خود او نیست و این عقیده را به این دلیل ابراز می کند که در دل غربی ها رعب ایجاد کند.

 

اول، باید مردم فرصت پیدا کنند به فرد مورد اعتمادشان رأی دهند. حزب من، یعنی حزب  "پاکستان مسلم لیگ" و حزب خلق پاکستان به رهبری بوتو از حمایت زیادی در سراسر کشور برخوردارند. هر دو حزب هم از نظام خودکامه و ناکارآمد ژنرال [مشرف] پویاتر و دوراندیش تر هستند.

 

دوم، اگر انتخابات آزاد و بدون جانبداری برگزار شود، دنیا خواهد دید که میانه روی در پاکستان پا خواهد گرفت. پاکستان کشوری میانه روست. این دیکتاتوری است که هیزم آتش افراطی گری را فراهم می کند. حق رأی را به مردم بازگردانید آن وقت نتیجه آن را خواهید دید. مشرف و مردانش به آزادی پشت کرده و تشنه قدرت هستند و حفظ قدرت را بر منافع مردم ترجیح داده اند. آنها به این امید بسته اند که حکومت نظامی و اعلام وضعیت اضطراری موجب تداوم کنترل آنان بر قدرت شده وبه همین دلیل چشمان خود را بر روی زیان ریشه ای و بنیادی به پاکستان بسته اند.

 

آمریکا همیشه دوست پاکستان بوده است. این کشور دوست و هم پیمان طبیعی و استراتژیک ماست. من هنوز روابط خوب خود با دولت بیل کلینتون در دورانی نخست وزیری ام را به خاطر دارم. زمانی که تصمیم ناخوشایند سال 1999 مشرف در کارگیل، پاکستان را تا مرز رویارویی هسته ای با هند پیش برد، من از طریق مشورت با کلینتون ورق را برگرداندم. من به خاطر می آورم که کلینتون رئیس جمهور آمریکا گفت: "دنیا باید از نواز شریف تشکر کند که مانع رویارویی هسته ای بین هند و پاکستان شد".

 

کلینتون در سفر سال 2000 خود به پاکستان از دست دادن با مشرف و عکس گرفتن با اوامتناع کرد. مردم هم این رفتار او را به حساب رفیقی گذاشتند که خیر و صلاح پاکستان را می خواهد. کلینتون با امتناع از معاشرت با دیکتاتور، دل مردم پاکستان را به دست آورد و آن سیاستی بود که باید ادامه می یافت. این سیاستی است که بهتر است امروز هم دنبال شود. آمریکا نباید با حمایت از دیکتاتوری که تفنگ را به منطق ترجیح می دهد  160 میلیون پاکستانی را به حال خود رها کند.

 

آمریکا باید ملت پاکستان را حمایت کند نه یک فرد را. آمریکا همچنین باید از فرایند دموکراتیک در پاکستان حمایت کند. مردم پاکستان منتظر صدای بلند از آمریکا هستند که به وضوح به گوش دشمنان آزادی برسد. ژنرال ها باید به پادگان ها برگردند. قوه قضائیه نیز باید به همان وضعیت پیش از حکومت نظامی بازگردد. راه دیگری پیش رو نیست.

 

ما برای بازگشت دموکراسی اصیل در پاکستان تقلا می کنیم. زندان های ما باید جای جانیان و قانون شکنان باشد نه سیاستمداران و قضات قانون مدار. ارتش پاکستان باید مدافع آزادی مردم به رهبری افراد منتخب غیرنظامی باشد نه آن که در خدمت غاصبان قدرت و برای ایجاد حکومتی پلیسی قرار گیرد. مشکل اصلی مشرف است و او باید کناره گیری کند-هم از ریاست ستاد مشترک ارتش و هم از ریاست جمهوری.

 

*نواز شریف دو بار نخست وزیر منتخب پاکستان بوده است. او اکنون در عربستان سعودی در تبعید به سر می برد.


نظر شما :