ايران - غرب و آژانس ماجراى هسته‌اى ايران

۲۶ تیر ۱۳۸۷ | ۱۸:۳۸ کد : ۱۱۱۹۰ نگاه ایرانی
نویسنده خبر: سید محمد صادق خرازی
مقاله اى درباره برنامه هسته اى ايران
ايران - غرب و آژانس ماجراى هسته‌اى ايران

موضوع برنامه هسته‌اى ايران و بخصوص غنى‌سازى اورانيوم در چارچوب اين برنامه، اين روزها به گرهى تبديل شده است که نه تنها روابط ايران با ساير کشورها و بخصوص دول غربى را شديدا تحت تأثير قرار داده است، بلکه اثرات آن، بواسطه تحريم‌هاى اقتصادى-تجارى و فنى اعمال شده عليه ايران، چه از طريق سه قطعنامه صادره شوراى امنيت سازمان ملل متحد، و چه به دليل تضييقات يکجانبه اعمالى دول غربى عليه ايران، در عرصه اقتصاد داخلى نيز کم‌وبيش نمودى پيدا کرده است که با توجه به ظرفيتهاى بالا وتوان زياد ايران قابل تحمل است.

 

مسئله هسته‌اى ايران دو بعد دارد : نخست، کار با آژانس انرژى هسته‌اى است که همچنان در موقعيت پيچيده‌اى قرار گرفته است. از زمانى که NIE ، ارزيابى ملى اطلاعاتى آمريکا، اعلام داشت که ايران از سال 2003 برنامه هسته‌اى نظامى‌خود را متوقف کرده است، آژانس انرژى اتمى ‌دچار بحران مشروعيت در عملکرد خود شد. لذا در طول يک همکارى خاص،  پرونده مربوط به انرژى هسته‌اى ايران را در طى 18 سال، جمع‌آورى نمود تا ارزيابى ملى اطلاعاتى آمريکا از آن پيشى نگيرد. اينک آژانس انرژى اتمى‌در گزارش اخير خود گزارشى مختصر با صفحات محدود ارائه کرده است که بيشتر بر روى مسائل نظامى، دفاعى و موشکى ايران تمرکز نموده وحتى مى‌توان گفت که يک گام فراتر از گزارش NIE نسبت به واقعيت هسته‌اى ايران برداشته است.

 

مسئله دوم، تاريخچه کار با اروپا و غرب است.اگرچه اروپا در گذشته موضعى متفاوت با آمريکا داشت و تلاش ناموفقى را براى فيصله دادن به موضوع هسته‌اى ايران آغاز کرد ولى برخى دگرگونى‌ها در دو سيستم داخلى طرفين، برنامه‌هاى اروپا را تغيير داد والبته برخى شعارهاى تند و بى‌مورد و علامت دادن‌هاى غلط، بى‌تاثير در اين رفتارها نبود.

 

نتيجه نگرفتن‌هاى دو طرف مذاکره و عمق سوء برداشت‌هاى اروپا، موجب چرخش جدى به سمت سياست‌هاى آمريکا شد. مساله عمده اروپا مشکل جدى در مذاکره با طرف ديگر بود. سوء تعبير وجود چندگانگى در ايران خود مزيد بر علت شد و اروپا گام به گام به دليل قفل شدن مذاکره به سمت آمريکا پيش رفت.

 

اينک پيشنهاد اروپا همان پيشنهاد دو سال قبل و در حد اعلام رئوس و برنامه‌هاى کلى و فاقد تعهدات جزئى است. تصور مى‌شود که اروپايى‌ها به دنبال ايجاد فرصتى هستند که تا هنگام انتخابات ماه نوامبر ايالات متحده، قدرت چانه‌زنى خود را بازخوانى کنند و درگير يک اقدام غيرمترقبه نشوند. لذا تلاش دارند تا اين فرصت را به چين، روسيه و ايران بفروشند اگرچه اروپايى‌ها در بيان و لحن، نرم سخن مى‌گويند ولى در عمل فشار خود را مضاعف کرده و تحريم‌هاى قبل از مذاکره را تحميل کردند و متاسفانه هيچگونه واکنش و عملى از سوى دولت ايران نسبت به اين تحريم‌هاى جديد به عمل نيامد. ايران مى‌بايست در برابر تحريم اروپا اقدام جدى به عمل مى‌آورد.

 

در اين ميان طى روزهاى اخير، و پس از مبادله بسته‌هاى پيشنهادى ميان طرفين، و نيز پيرو سفر خاوير سولانا مسؤول سياست خارجى اتحاديه اروپا به ايران، ازسرگيرى مذاکرات ميان طرفين در روزهاى آينده را مطرح کرده است. اما صرفنظر از نفس از سرگيرى مذاکرات که بخودى خود مى‌تواند اميدوارى‌هايى نسبت به حل بحران چند ساله در روابط ميان ايران و غرب بدست دهد، مسأله قابل توجه در اين بين عدول نسبى طرفين از برخى مواضع قبلى خود است. در مکانيزم پيش‌بينى شده براى شروع گفتگوهاى رسمى، پيش‌شرط تعليق کامل غنى‌سازى اورانيوم جاى خود را به " تعليق توسعه " داده است و طرف اروپايى نيز پذيرفته است اعمال مجازات‌هاى بيشتر و از جمله تصويب قطعنامه چهارمى‌عليه ايران را معلق سازد.و اين در شرايطى است که آغاز مذاکره بدون پيش شرط توسط ايران خواسته اعلام شده است.

 

 

اين نرمش نسبى طرفين اگر در کنار ساير تحولات اخير منطقه قرار گيرد مى‌تواند ارزيابى بالنسبه معنادارترى بدست دهد. آتش‌بس موقت ميان اسرائيل و حماس در نوار غزه (به رغم دشوارى‌هاى عملى اجراى آن)، توافق براى تشکيل کابينه آشتى ملى لبنان پس از ماهها بلاتکليفى سياسى در آن کشور، مبادله اسيران مقاومت حزب الله لبنان  و اسرائيلى‌ها و حتى شروع مذاکرات مقدماتى صلح ميان سوريه و اسرائيل، مى‌تواند نشانگر تمايل غرب به حل يا کاهش و مديريت بحران موجود در روابط ميان آنها باشد. رويکرد طرف غربى را مى‌توان نوعى زمينه کنار آمدن آن با واقعيات و به‌رسميت شناختن ضمنى حق مسلم ايران در استفاده صلح‌آميز از انرژى هسته‌اى و نيز تلاش بخش‌هايى از حکومت آمريکا  براى کاهش تنش‌ها در سال سرنوشت‌ساز برگزارى انتخابات رياست جمهورى آن کشور و خلع سلاح کردن طرفداران اقدامات خشن و حتى نظامى‌عليه ايران، نظير آنچه با انتشار گزارش جامعه اطلاعاتى آمريکا اتفاق افتاد دانست. 

 

 

در هر صورت، نکته قابل توجه در اين ميان، نقش و جايگاه رهبرى است که به صورت جدى مذاکره را تبيين کرده‌اند و اين پيامى ‌است به طرفهاى ديگر که موضوع هسته‌اى ايران، امرى داراى وجاهت ملى  است و سياست اصلى نظام سياسى در چارچوب نظرات ايشان عينيت مى‌يابد و تصور اين است که اينک غرب و جهان نيز اين نکته را به خوبى درک کرده‌اند و به آن بهاى خاص مى‌دهند.

 

از سوى ديگر موضع‌گيرى‌هاى بعضى  مقامات ايرانى، و نيز ارزيابى مثبت آقاى متکى وجليلى و آقاى سولانا را مى‌توان نوعى ملايمت نسبى طرف ايرانى دانست که مى‌تواند با هدف خنثى کردن برخى تهديدات عريان نومحافظه‌کاران جنگ‌طلب، آنهم زمانى که در پايان يک دوره هشت ساله زمامدارى قرار دارند، انجام گرفته باشد، بخصوص که با توجه به اطلاعات موجود فعلى، و در صورت عدم وقوع سورپريز يا رخدادى بحران‌ساز، نظير يک درگيرى، بخت پيروزى کانديداى مسن جمهورى خواهان در برابر نامزد جوان و سخنور دموکرات‌ها اندک به‌نظر مى‌رسد.

 

ترديدى نيست که در تحليل نهائى اولويت‌هاى اروپا با آمريکا در برخورد با قضيه هسته‌اى ايران تفاوتهاى ماهوى دارد و حتى منافع استراتژيک و درازمدت روسيه  يا چين نيز بگونه متفاوتى با امريکا و حتى اروپا فرمول‌بندى مى‌شوند.              

 

 

اما دو نکته مهم ديگر مطرح است، از اين پس همه چيز بايد بر اساس يک تفاهم جامع با غرب و آژانس به پيش برود.

 

بايد در مقابل انحراف رفتار آژانس مقاومت نمود. همکارى‌هاى غير مربوط با آژانس با اهدافى که اينک آژانس دنبال مى‌کند، اهداف نظامى‌و دفاعى امرى غير قابل دفاع است. به نوعى  مى‌توان گفت اگرچه آغاز اين  همکارى با ايران خواهد بود ولى پايان آن با منويات آژانس و غرب پيوند خواهد خورد.

 

ممکن است اين راه پرتنش باشد ولى با مذاکرات جامع  و نگاه جديد ما مى‌بايست اقدام جدى نمود.   

سید محمد صادق خرازی

نویسنده خبر

سید محمد صادق خرازی سفیر ایران در سازمان ملل متحد (۱۹۸۹ تا ۱۹۹۵) و کشور فرانسه (۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶) و مشاور ارشد

اطلاعات بیشتر


نظر شما :