وضعیت دردناک زندانیان ایرانی در مالزی

۲۵ فروردین ۱۳۹۰ | ۱۴:۵۶ کد : ۱۱۸۸۱ سرخط اخبار
 «تن تمامی ایرانیان بازداشتی تاول‌های قرمز رنگ داشت که علت را سئوال کردم گفتند اینجا به یک بیماری پوستی دچار شدیم که اسمش "خارشک" است. تن ما مستمراً خارش شدید دارد و کورک و تاول می‌زند. وقتی هم به پزشک زندان مراجعه می‌کنیم، پزشک می‌گوید شما که اعدامی هستید چه ضرورتی دارد که معالجه شوید»

 

به گزارش ایسنا، حسین عسکری راد، عضو هیات مدیره کانون وکلای دادگستری مرکز به ارائه گزارشی از بازدید هیات اعزامی از کانون وکلای دادگستری مرکز از زندان کوالالامپور در سایت کانون وکلای دادگستری مرکز پرداخته است. متن این گزارش به شرح زیر است:‌

 

«در ساعت ‌‌٤ بعد از ظهر روز ‌‌١٥ اسفند ‌‌٨٩ هیات اعزامی از کانون وکلای دادگستری مرکز به همراه گروه اعزامی از کانون بین المللی وکلا (IBA) و گروه حقوق بشر کانون وکلای دادگستری مالزی با هماهنگی قبلی وارد زندان کوالالامپور شدیم و مستقیماً مورد استقبال رییس زندان که افسری هندی الاصل خوش برخورد، خوش قامت و مسلط به زبان انگلیسی روان و مدیری با تدبیربود قرار گرفتیم و وارد سالن مخصوصی که از قبل آماده پذیرای ما بود شدیم. پس از استقرار در پشت میز بزرگ بیضی شکل، رئیس زندان توضیحات کلی در مورد زندانیان و اتهامات ایشان و تعداد ملیت‌هائی که زندانی در مالزی دارند ارائه کرد. تقریباً بیشترین تعداد زندانی خارجی متعلق به ایران بود که اتهامشان قاچاق مواد مخدر بود.

 

زندان مزبور در محوطه‌ای بسیار زیبا و خوش منظره قرار داشت که هر کسی با عبور از آن محل از طبیعت زیبای آن بهره می برد به جز افرادی که داخل آن حبس بودند.

 

هنگامیکه رئیس زندان در مورد شیوه نگهداری زندانیان، نحوه تغذیه و بهداشت و درمان آنها با استفاده از اسلاید و پاورپوینت توضیح می‌داد مترصد بودم امتیازات آن را یادداشت و به مسئولین زندان خودمان بدهم تا الگوئی برای نگهداری زندانیان باشد. رئیس زندان توضیح داد که هرروز پنج وعده زندانیان پذیرایی می‌شود. ‌‌١- صبحانه، ‌‌٢- ساعت‌‌١٠ چای ‌‌٣- ساعت ‌‌١٢ نهار‌‌٤- ساعت ‌‌٤ بعد از ظهر چای با بیسکوییت و ‌‌٥- شب هم شام.

 

سئوال کردم هزینه سرانه هر زندانی چقدر است؟ گفت: ‌‌٧٧ رینگت که هر رینگت حدوداً معادل ‌‌٣٣٠ تومان است. سئوال کردم این هزینه تغذیه است؟ گفت: خیر، شامل آب و برق، هزینه پلیس و زندانبانان کلیه تجهیزات و خدمات و از جمله بهداشت و غذا که البته در ملاقات با یکی از مقامات کشورمان ایشان عدد مزبور را ‌‌٦٦ رینگت اعلام نمودند که اگر رقم مزبور صرفاً برای تهیه غذا خرج شود یک انسان متعارف سیر نمی‌شود. پس از پذیرایی مطلوبی که از میهمانان صورت گرفت و عکس‌های یادگاری که گرفته شد رئیس زندان ما را به بندهائی هدایت کرد که از حیث طبقه بندی، زندانیان آن اولین بار بود که بازداشت شده بودند ساعت حدود ‌‌٥ بعدازظهر به داخل بندها هدایت شدیم، صدای فریادهای دسته جمعی به گوش رسید. از رئیس زندان سئوال کردم در سالنی که صدا می‌آید استادیوم ورزشی زندانیان است؟ گفت: نه، چون نهارشان دیر شده فریاد می‌زنند. اولین جائی بود که تعارضی بین آنچه شنیده بودم و آنچه می‌دیدم احساس کردم. برنامه غذایی زندانیان ساعت ‌‌١٢ تا ‌‌١٣ بود ولی به دلیل انتظار برای بازدید گروه حقوق بشری، نهار زندانیان تا غروبگاه داده نشده بود. با خودم گفتم اگر حقوق زندانی این قدر رعایت می‌شود نباید ‌‌٦-5 ساعت زندانیان را گرسنه نگه دارند تا غذایشان را نشان گروه بازدید کننده بدهند.

 

از دفتر زندان به داخل محوطه، از محوطه به بخش بازدید بدنی و از قسمت مزبور به بخش ورودی بند، از بخش ورودی به داخل بند و هر قسمت از درهای پولادین چند جداره بهره‌مند بود که تا زمانیکه در ورودی کاملاً و به طور اتوماتیک بسته و قفل نمی شد، درب خروج آن قسمت باز نمی‌شد تا بالاخره پس از عبور از درهایی که واقعاً معنای زندان می‌داد به داخل بند رسیدیم. قریب ‌‌١٥٠ نفر در یک سالن با شلوارک‌های نازک و بدون پیراهن در انتظار بودند. هوای کوالالامپور بین ‌‌٣٠ تا ‌‌٣٥ درجه سانتیگراد بود و مالزی تقریباً مجاور خط استواست. گرمای طاقت فرسا و هوای شرجی اجازه نمی‌داد که بتوانی خیلی در یک نقطه توقف کنی. نه سیستم (خنک کننده) نه یک پنکه سقفی و نه حتی یک هواکش ساده، گرمای آزار دهنده، محیطی تنگ با دیوارهای بدون پنجره، تعریق زندانیان و حضور تعداد مزبور در حدود ‌‌١٥٠ متر مربع، حال انسان را به شدت دگرگون می‌کرد زیرا توقف برای چند دقیقه هم ما را به شدت آزرده می‌ساخت و درآنجا زندانیانی بودند که سال‌های سال بلاتکلیف در همان مکان و در همان آب و هوا باید زیست می‌کردند.

 

این شرایط دردناک بود اما نکات غم انگیز امور دیگری است. با صدای بلند گفتم بین شما ایرانی وجود دارد چند نفر به فارسی پاسخ مثبت دادند و التماس می‌کردند و قسم می‌دادند به ایرانی‌ها بگویید فریب ساک‌های خالی را نخورند که به سرنوشت ما دچار نشوند. گفتم جریان ساک‌های خالی چیست؟ گفتند: تهران یک ساک یا چمدان خالی می‌دهند و می‌گویند وسایلتان را داخل آن بگذارید به فرودگاه کوالالامپور که رسیدید چمدان را تحویل دهید و دو میلیون تومان بگیرید.

 

با ورود به فرودگاه، پلیس مالزی جدارهای چمدان را پاره می‌کند و مواد مخدر را کشف و ما را به زندان هدایت می‌کنند.

 

یکی از آنها گفت من خودم در این زندان هستم همسر و مادرزنم در زندان زنان و بچه هایم را پلیس با هماهنگی سفارت به ایران برگرداند.

 

تن تمامی ایرانیان بازداشتی تاول‌های قرمز رنگ داشت که علت را سئوال کردم گفتند اینجا به یک بیماری پوستی دچار شدیم که اسمش "خارشک" است تن ما مستمراً خارش شدید دارد و کورک و تاول می‌زند و جالب این بود که ازمیان زندانیانی که از ‌‌٣٦ ملیت بودند فقط زندانیان ایرانی به این بیماری مبتلا بودند.

 

گفتند وقتی که به پزشک زندان مراجعه می‌کنیم، پزشک می‌گوید شما که اعدامی هستید چه ضرورتی دارد که معالجه شوید.

 

به بند دیگری هدایت شدیم که فقط ایرانیها بازداشت بودند و آنها را آماده کرده بودند که ما ملاقاتشان کنیم.

 

توالت‌ها بدون در و حتی پرده بود هرکس می‌خواست قضای حاجت کند باید جلوی دیگران انجام می داد و حتی یک هواکش ساده هم نصب نبود.

 

به رئیس زندان که همراه ما بود گفتنم اینها مسلمانند و از لحاظ دینی قضای حاجت در انظار دیگران معصیت دارد گفت اگر پرده بگذاریم پشت آن سکس می‌کنند. زندانیان می‌گفتند مدتها بلاتکلیف هستند و این بلاتکلیفی به ‌‌٥/ ‌‌٢ و ‌‌٣ سال و گاه تا ‌‌٥ سال هم طول می‌کشد و پتویی که استفاده می‌کردند از جنس پتوی سربازی خودمان با ابعاد ‌‌٥/ ‌‌١ متر بود که همواره سر و پایشان بیرون از آن بود و زندان اجازه نمی‌داد که حتی با هزینه‌های خود پتوی مناسب داشته باشند علت را جویا شدم رئیس زندان گفت اگر پتو بزرگ باشد زیر آن سکس می‌کنند. ماجرای پنج وعده پذیرائی را از زندانیان جویا شدم آن را تأیید کردند اما گفتند هم آب زندان آلوده است که باید مصرف کنیم و هم مقدار غذا بسیار ناکافیست و باید به آن تفاوت فاحش ذائقه ایرانی با غذاهای مالزیایی را اضافه کرد که حتی در رستوران‌های خوب کوالالامپور هم آدم یک غذای خوب که با ذائقه ایرانی سازگار باشد کمتر پیدا می‌کند. زندانیان گفتند، تلفن زندان پنج ماه قطع بوده است. یک هفته قبل از ورود ما وصل شده است برابر توضیحات رئیس زندان هر زندانی در ماه می‌تواند مکالمه کوتاه داشته باشد ولی زندانیان از خرابی مستمر تلفن ها شکوه داشتند.

 

شکایت دیگری که زندانیان ایرانی داشتند از نحوه دسترسی به وکیل بود که می‌گفتند معمولاً یک سری دلال پول از آنها اخذ می‌کنند که برایشان وکیل بگیرند دیگر نه دلال را پیدا می‌کند و نه وکیل را و البته باتوجه به اینکه زندانیان مواد مخدر اغلب مواجه با اعدام هستند دادگاه برایشان وکیل تسخیری انتخاب می‌کند اما چه زمانی وقت دادگاه می‌رسد خدا می داند . زندانیان می‌گفتند این بند که می‌بینید بهشت است و زندانیان آرزو می‌کنند برای تحقیق یا دادسرا یا دادگاه نروند زیرا که یک هفته قبل از اعزام و یک هفته بعد از تحقیق باید به قرنطینه بروند و هر کسی که اسم قرنطینه را می‌شنود آرزو می‌کند اعدام شود ولی به قرنطینه نرود. سئوال کردم یعنی چه محدودیت‌هایی وجود دارد که این قدر وحشت از قرنطینه دارید گفتند بقدری وحشتناک است که قابل توصیف نیست. سئوال کردم آیا شما را کتک هم می زنند؟ گفتند: خیر.

 

دیگر وقت ملاقات و بازدید تمام شده بود و ناچار باید زندان را ترک می‌کردیم با کوله باری از اندوه تمامی گروه ‌‌٣٠ نفره زندان را ترک کردیم و در مینی بوسی که به شهر برمی‌گشتیم هیچکس حرفی نمی‌زد و سکوت همگی یک فریاد بزرگ بود.

 

واقعیت این است که مواد مخدری که حمل و قاچاق می‌شود گویا در ایران هر کیلو چهار میلیون تومان تهیه می‌شود و به مالزی که می‌رسد هشتاد میلیون تومان و با دوساعت فاصله در تایلند یکصد و بیست میلیون تومان به فروش می‌رسد. این فاصله زیاد سود آن هم در حجم زیاد مواد مخدر تمامی موانع پلیسی و امنیتی را از کلیه مرزهای کشورها بر می دارد تا به مالزی برسد و در آنجا در اختیار باندهای مخوف قرار گیرد که گویا متاسفانه بعضی از سران آنها هم ایرانی هستند و آنها که به دام پلیس می‌افتند کسانی هستند که خارج از شبکه پای در کفش بزرگان کرده اند و بعضاً توسط همین باندها به پلیس معرفی می‌شوند. ایرانیان، اعم از قاچاقچی، محصل، تاجر و توریست همگی کالاهای ارزشمندی برای مالزی محسوب می‌شوند قاچاقچیانی که مواد با ارزششان مصادره می‌شود. هزینه های پیگیری پرونده که می‌پردازند توریست‌هایی که برای خرید و تفریح در آنجا پول خرج می‌کنند محصلینی که برای فرار از خدمت سربازی به کلاس زبان می‌روند کلاسهایی که از ‌‌٣٠ نفر، ‌‌٢٥ نفرشان ایرانی است و همه فارسی صحبت می‌کنند و دیگرانی که به هر انگیزه که می‌روند احتمالاً ماهیانه به پنجاه هزار نفر بالغ می‌شوند حداقل با ‌‌٢٠٠٠ دلار می‌روند و با جیب خالی برمی‌گردند و شهریه‌های گزافی که برای مدارس و دانشگاهها پرداخت می‌شود.

 

جالب است که بدانیم مالزی با ‌‌٢٤ میلیون و ‌‌٧٠٠ هزار نفر جمعیت در سال ‌‌٢٠١٠، بیست و پنج میلیون نفر توریست جذب کرده است. بزرگترین قمارخانه دنیا و بزرگترین برج های دوقلو دنیا را در خود جای داده است.

 

اگر ایران بتواند با این همه جذابیت تاریخی و طبیعی و علمی با برنامه‌ریزی مناسب بستر جذب گردشگر را فراهم کند هم جلوی خروج سرمایه را می‌گیرد و هم سرمایه های هنگفتی به مملکت وارد می شود. برای جلوگیری از گرفتاری شهروندان که برای کسب درآمد اندک اما ناگهانی در دام قاچاقچیانی که هرگز خود به دام نمی افتند از پلیس فرودگاههای کشورمان درخواست می‌کنیم چنانچه از لحاظ فنی چنین امکانی وجود دارد چند قلاده سگ را در دروازهای خروجی بارو مسافرقرار دهند. تا حاملان مواد مخدر قبل از عزیمت شناسایی شوند و آسیب‌های گسترده این بلا محدودتر شود.»


( ۱۴ )

نظر شما :