کشته شدن بن‌لادن؛ برندگان و بازندگان

۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ | ۱۳:۳۶ کد : ۱۲۴۴۵ آسیا و آفریقا
پیر محمد ملازهی، کارشناس مسائل شبه قاره در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی معتقد است در قضیه کشته شدن بن‌لادن به دست نیروهای امریکایی، بازنده اصلی پاکستان است
کشته شدن بن‌لادن؛ برندگان و بازندگان

دیپلماسی ایرانی: تردید‌ها درباره صحت خبر کشته شدن بن‌لادن تا چه حد جدی است؟

 

ابهامات زیادی درباره این که بن‌لادن چگونه کشته شده است وجود دارد. بعضی معتقدند که حتی ممکن است او قبلا فوت کرده باشد یا ممکن است عملیاتی به این شکل که امریکایی‌ها اعلام کرده اند درست نبوده باشد، اما آن چه مهم است این است که این خبر پیامدهای مهمی‌برای امریکا، افغانستان،‌ پاکستان، هند، ایران و کل منطقه خواهد داشت و این پیامدهای قابل تامل است.

 

پیامدهای کشته شدن بن‌لادن برای کشورهای منطقه چه خواهد بود؟

 

برداشت من این است که بازنده اصلی در این قضیه پاکستان است. به این دلیل که پاکستان همواره مدعی بود که بن‌لادن در پاکستان نیست ولی الان امریکایی‌ها در داخل پاکستان و در نزدیکی اسلام آباد و در یک منطقه نظامی‌عملیاتی انجام داده اند که منجر به کشته شدن بن‌لادن شده است. با توجه به این که پایگاه‌های اصلی نیروی زمینی و هوایی پاکستان در این منطقه قرار دارد، سوالی که در پاکستان درباره این مسئله مطرح است این است که یا پاکستان با امریکایی‌ها در این عملیات همراهی کرده است، یا اگر همکاری نکرده،‌ امریکایی‌ها چگونه توانسته اند بدون اطلاع پاکستانی‌ها در این منطقه هلی برد انجام دهند و در این صورت این ارتش چگونه می‌تواند از کشور دفاع کند؟ در هر حال باخت پاکستان از هر زاویه ای که نگاه کنیم در این قضیه جدی است.

در مقابل به نظر می‌رسد افغانستان و هند در سطح منطقه برنده این مسئله هستند. هندی‌ها و افغان‌ها از قبل می‌گفتند که مرکز تروریسم در پاکستان قرار دارد و تا زمانی که پاکستان از تروریسم حمایت می‌کند، نمی‌توان جنگ افغانستان را پایان داد یا با تروریسم در دنیا به صورت جدی برخورد کرد. در این جریان هم حرفی که هند می‌زد ثابت شده و هم دیدگاهی که آقای کرزی مطرح می‌کرد و به امریکایی‌ها می‌گفت شما بی جهت در روستاهای افغانستان به دنبال تروریسم می‌گردید و ریشه تروریسم را باید در پاکستان دنبال کرد.

کشتن بن‌لادن و انتشار خبر کشتن او هشداری هم برای سایر رهبران افراطی از جمله رهبران طالبان به حساب می‌آید که اگر در روند آشتی ملی حضور نیابند، ممکن است به سرنوشت بن‌لادن دچار شوند.

از طرف دیگر به نظر من کشته شدن بن‌لادن یک پیروزی برای اوباما و حزب دموکرات امریکا هم به حساب می‌آید از این منظر که بسیاری از مشکلاتی که در حال حاضر در خاورمیانه و یا در مناطق دیگر دنیا و حتی در داخل خود امریکا وجود دارد، را پوشش می‌دهد. این مسئله می‌تواند در انتخابات ریاست جمهوری آتی امریکا که در حال حاضر در مراحل اولیه و ثبت نام نامزدها قرار دارد، تاثیر گذار باشد و موقعیت اوباما و شانس او را برای پیروزی ارتقا می‌دهد.

بنابراین قضیه کشته شدن بن‌لادن هم برندگانی دارد و هم بازندگانی، بازنده اصلی پاکستان است، برنده اصلی هند و افغانستان هستند و از طرف دیگر امریکا هم برنده این جریان به حساب می‌آید.

 

چند روز پیش اوباما اعلام کرد که در تیم امنیتی خود تغییراتی انجام خواهد داد. جابه جایی افراد نظامی‌و اطلاعاتی در این تغییرات قابل توجه است. به نظر شما می‌توان ارتباطی در همزمانی این تغییرات با کشته شدن بن‌لادن یافت؟

 

تغییراتی که ممکن است در رابطه با کشته شدن بن‌لادن مهم باشد، رفتن پترائوس که فرمانده نظامی‌امریکایی‌ها و ناتو در افغانستان بود به سازمان سیا است. شاید نتوان ارتباط نزدیکی در این مسئله یافت اما به هر حال این مسئله یک پیروزی برای تیم جدید سیا هم به حساب خواهد آمد.

 

به نظر شما واکنش القاعده نسبت به این مسئله چه خواهد بود؟ آیا باید منتظر اقدام تلافی جویانه آن‌ها بود؟

 

در کوتاه مدت و حتی میان مدت به نظر می‌رسد که القاعده عملیات خود را در پاکستان و افغانستان تشدید خواهد کرد. اما در بلند مدت شکی نیست که سازمان القاعده تحت فشار قرار می‌گیرد که از پاکستان بیرون رود و نیروهای خود را از این منطقه خارج کند و این می‌تواند ضربه بزرگی برای القاعده باشد. اما باید به این نکته توجه داشته باشیم که القاعده بلافاصله می‌توانند فرد دیگری را به عنوان رهبر تعیین کنند. بنابراین کشتن بن‌لادن به تنهایی به این معنا نیست که القاعده از عملیات دست بکشد. البته ضعیف تر می‌شود اما تروریسم هم چنان ادامه پیدا خواهد کرد.

 

اوباما در نطق خود به این مسئله اشاره کرد که جنگی که در دوران بوش برای مبارزه با تروریسم شروع شده بود، اکنون به نتیجه رسیده است؛ به نظر شما این مسئله باعث خروج سریع‌تر نظامیان امریکایی از منطقه خواهد شد؟

 

امریکایی‌ها از قبل تصمیم گرفته بودند که از ژوئن آینده نیروهای خود را در افغانستان کاهش دهند و از این کشور خارج شوند. اما باید به یک نکته توجه داشت که وقتی امریکایی‌ها می‌گویند از افغانستان خارج می‌شویم، به معنای آن نیست که به طور کامل افغانستان را رها خواهند کرد. به نظر من بحث پایگاه‌های نظامی‌بسیار جدی است.

تاثیری که کشتن بن‌لادن دارد، حداقل این است که دست اوباما باز خواهد شد که نیروهای خود را به شکل آبرومندانه از افغانستان خارج کند. یعنی آن تهدیدی که سازمان القاعده داشت و خواهان آن بودند که امریکا را از نظر نظامی‌شکست دهند، کم شده و فرصتی به دست آمده که بخش مهمی‌از نیروهای خود را از افغانستان خارج کنند و یا تغییر وضعیت دهند. به این معنا که رویارویی مستقیم با طالبان و القاعده را به ارتش ملی افغانستان واگذار کنند و خودشان در پشت صحنه پشتیبانی کنند و به طور نظامی‌درگیر نباشند که هم تلفات بدهند و هم مشکلاتی در داخل امریکا به وجود آید.

بنابراین به نظر من سازمان القاعده در منطقه تحت فشار قرار خواهد گرفت که نیروهای خود را از منطقه پاکستان خارج کند و دیگر پاکستانی‌ها در موقعیتی نیستند که حضور القاعده را در خاک این کشور انکار کنند. از طرف دیگر امنیت ملی پاکستان هم به دلیل افراط گری طالبان محلی که با القاعده مرتبط هستند، به خطر افتاده است.

وقتی به مجموع شرایط نگاه کنیم به نظر می‌رسد که در طولانی مدت سازمان القاعده بخش مهمی‌از امکانات خود را از منطقه خارج خواهد کرد.

 

این مسئله بر روابط دوجانبه امریکا و پاکستان چه تاثیری خواهد داشت؟

 

به نظر من پاکستانی‌ها به شدت تحت فشار امریکا قرار دارند. امریکا در پاکستان از سیاست چماق و هویج پیروی می‌کند. از یک طرف فشار را افزایش می‌دهند تا پاکستان با امریکا هماهنگ شود و از طرف دیگر امتیاز می‌دهند. البته پاکستان هم سیاست دوگانه ای داشته است اما به نظر می‌رسد از این به بعد دیگر نتواند به سیاست دوگانه ای که داشته است ادامه دهد. به این معنا که پاکستان دیگر نمی‌تواند در پشت پرده از طالبان و القاعده حمایت کند و در همان حال از امریکایی‌ها برای مقابله با تروریسم پول بگیرد.

بنابراین به نظر من پاکستانی‌ها دیر یا زود مجبور خواهند شد یک سیاست یک دست اتخاذ کنند و در نهایت طالبان را تشویق کنند تا در روند مصالحه با دولت کرزی مشارکت کنند. اگر این اتفاق بیفتد به نظر می‌رسد که ممکن است در ماه‌های آینده روند صلح و آشتی ملی در افغانستان از سرعت بیشتری برخوردار شود و پاکستانی‌ها از این طریق، یعنی فرستادن طالبان به قدرت در افغانستان که قبلا درباره آن مذاکراتی انجام شده تا مناطقی از شرق و جنوب افغانستان در اختیار طالبان قرار گیرد و در دولت مرکزی هم شریک شوند، در روند تحولات به ایفای نقش بپردازند.



نظر شما :