پیمان استراتژیک؛ از حرف تا عمل

۲۷ خرداد ۱۳۹۰ | ۲۳:۲۸ کد : ۱۳۸۰۶ آسیا و آفریقا
محمد ابراهیم طاهریان، سفیر سابق ایران در پاکستان در گفتاری برای دیپلماسی ایرانی معتقد است در دو سال اول دولت انتقالی، همه راه‌های افغانستان باز بود. اما متاسفانه هر چه گذشت شاهد بدتر شدن شرایط بودیم به طوری که امروز حتی نیروهای نظامی خارجی در افغانستان قادر به طی مسافت زمینی از کابل به طرف شرق و جنوب نیستند.
پیمان استراتژیک؛ از حرف تا عمل
دیپلماسی ایرانی: همزمان با دیدار رئیس جمهور با آقای کرزی و ابراز امیدواری آن‌ها نسبت به خروج کامل نیروهای فرامنطقه ای از افغانستان، اخباری مبنی بر مذاکرات محرمانه مقامات دولتی افغانستان با امریکا برای امضای پیمان استراتژیک میان این دو کشور منتشر شده است.

در این خصوص باید گفت دولتیان در کابل بر اساس فضایی که در آن قرار دارند صحبت می کنند و فاصله زیادی میان حرف تا عمل آن‌ها وجود دارد. چیزی که در طول سال‌های گذشته اتفاق افتاده و یکی از عوامل اصلی که باعث شده افغان‌ها زمان طلایی برای بازسازی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی افغانستان از دست دهند، همین رفتار متناقض و فاصله حرف تا عمل بوده است. چیزی را گفته و چیز دیگری را عمل کرده اند.

در رابطه با پیمان استراتژیک و یا ماندن نیروهای خارجی در افغانستان، بر اساس اخبار و اطلاعاتی که رسیده موضوعی که در حرف مطرح است این است که امریکایی‌ها از ابتدای جولای شروع به بومی سازی نهادهای امنیتی، نظامی کرده و مسئولیت تامین امنیت را به افغان‌ها واگذار می کنند. این تاریخ زمانی است که خروج نظامیان خارجی از افغانستان آغاز می شود.

اما در همین مورد یعنی خروج امریکا و نیروهای فرامنطقه ای از افغانستان نظرات مختلفی در دولت‌ها وجود دارد. یعنی حتی در دولت امریکا، حتی در احزاب واحد هم نظرات متفاوتی نسبت به خروج نظامیان از افغانستان وجود دارد. علاوه بر این که در حال حاضر که حزب دموکرات در امریکا بر سر کار است نوع نگاه نسبت به خروج از افغانستان با نگاه جمهوری خواهان متفاوت است. بنابراین اطلاعات دقیقی از تصمیم امریکا درباره خروج از افغانستان در دست نیست.

لذا این که اصولا بحث خروج از طرف امریکایی‌ها یا باقی کشورها تا چه حد جدی است بحثی است که هنوز اطلاعات دقیق و کاملی درباره آن داده نشده است جز این که قرار بر این است که از اول جولای بحث بومی سازی در حوزه‌های امنیت و نظامی صورت بگیرد.

اما یک بحث مهم‌تر و جدی‌تر هم مطرح است که دولتیان افغانستان و مقامات کابل به دنبال آن هستند، و آن بحث پیمان استراتژیک است که همکاری بلند مدت همه جانبه میان کابل و واشنگتن را دنبال می کند. از این بابت نه مقامات کابل و نه مقامات واشنگتن اطلاعات کامل و دقیقی ارائه نکرده اند. به نظر می رسد امریکا و افغانستان قصد دارد این موضوع را به صورت مبهم مطرح کنند تا بتوانند عکس العمل‌ها نسبت به آن را ارزیابی و بررسی کنند.

آنچه مسلم است و به همسایگان افغانستان و به مردم منطقه مربوط می شود این است که آیا ترجمه و کارکرد پیمان استراتژیک میان امریکا و افغانستان یعنی ایجاد قانونی پایگاه نظامی؟ اگر پاسخ مثبت است، به چه تعداد و کجا؟ این مسئله بسیار ابهام دارد و به نظر می رسد در حال حاضر در تمام اطلاع رسانی‌هایی که از طرف مقامات افغانی صورت گرفته نسبت به این موضوعات مبهم برخورد کرده است.

لذا در حال حاضر در این مسئله دو ابهام اساسی موجود است؛ یکی این که آیا اصولا کشورهای فرامنطقه ای و مشخصا امریکایی‌ها بر اساس چیزی که گفته اند عمل خواهند کرد و بحث بومی سازی و واگذاری مسئولیت‌ها به نیروهای افغانی که منتج به خروج نیروهای امریکایی شود، جدی است یا خیر؟

مسئله دوم این است که در کنار همه این بحث‌ها پیمان استراتژیک و بلند مدت امریکا با افغانستان به معنی ایجاد پایگاه دائم نظامی است؟

این مسئله از مواردی است که تجربه آن در گذشته افغانستان هم وجود دارد. شوروی سابق در فضای جنگ سرد هم همین درخواست را از مقامات وقت کمونیست در کابل داشت. اشغال افغانستان در آن دوره که به دعوت مقامات افغانی صورت گرفت نشان داد که اشغال نظامی و ایجاد پایگاه‌های نظامی کمکی به امنیت در پاکستان نمی کند.

آن چه در حال وقوع است و به نظر می رسد که بخشی از مردم افغانستان با مظلومیت آن را مطرح می کنند و بخشی از نخبگان هم به آن اشاره می کنند و هزینه‌های سنگینی هم بابت آن پرداخت می کنند و برای برخی از آن‌ها تهدید و حذف فیزیکی را به دنبال داشته و نگرانی ای که در منطقه وجود دارد این است که اگر بنا باشد هر اتفاقی منجر به ایجاد پایگاه‌های نظامی در افغانستان شود، نه به توسعه امنیت در افغانستان کمک می کند و نه به توسعه امنیت در منطقه. دولتیان افغانستان باید این مسئله را متوجه باشند.

این امر مسئله پیچیده ای نیست و در گذشته افغانستان نیز سابقه داشته است. بنابراین امید می رود مقامات دولتی افغانستان به این موضوع با این معنا توجه داشته باشند که هر اتفاقی تحت هر عنوانی از جمله پیمان استراتژیک، ادامه حضور یا هر چه که منجر به ادامه حضور نیروهای خارجی در منطقه شود،‌ کمکی به حل مسئله افغانستان نخواهد کرد.

جدا از همه این بحث‌ها آن چه امروز در افغانستان اتفاق افتاده و واقع موضوع این است که حضور و فعالیت کشورهای فرامنطقه ای و جریان افراط به مثابه دو لبه یک قیچی عمل کرده اند و با گذشت ده سال از این حضور افغانستان شرایط بهتری نسبت به گذشته ندارد. در دوران انتقالی یعنی دو سال اول دولت انتقالی با ریاست آقای کرزی، همه راه‌های افغانستان باز بود؛ اقتصاد، فرهنگ، همگرایی بین اقوام مختلف و امنیت در حال پیش رفت بود. اما متاسفانه هر چه جلو آمدیم شاهد بدتر شدن شرایط بودیم به طوری که امروز حتی نیروهای نظامی خارجی در افغانستان قادر به طی مسافت زمینی از کابل به طرف شرق و جنوب نیستند. این مسئله بیان گر این است که این راهکار برای حل مشکل افغانستان کارآمد نبوده است.

 

نظر شما :