در مذمت محاکمه مبارک

۱۲ مرداد ۱۳۹۰ | ۲۱:۵۶ کد : ۱۵۱۰۱ اخبار اصلی
هیجان و شور اجتماعی همان اندازه که موتور محرک جنبش‌های سیاسی - اجتماعی و انقلاب‌ها است، می‌تواند به نقطه ضعف و انحراف این حرکت‌ها هم منجر شود. همانطور که در انقلاب‌های بزرگ دنیا چنین اتفاقاتی رخ داد.
در مذمت محاکمه مبارک
دیپلماسی ایرانی: هیجان و شور اجتماعی همان اندازه که موتور محرک جنبش‌های سیاسی - اجتماعی و انقلاب‌ها است، می‌تواند به نقطه ضعف و انحراف این حرکت‌ها هم منجر شود. همانطور که در انقلاب‌های بزرگ دنیا چنین اتفاقاتی رخ داد.

برای مثال در انقلاب کبیر فرانسه، کوتاه مدتی پس از انقلاب تندروی و اعدام‌ها فراگیر شد. قبل از وقوع انقلاب لیبرال - بورژوایی و در زمان سلطنت لویی شانزدهم، فرانسه دارای یک مجلس طبقاتی بود و اشرافیت فئودال از مزایای ویژه‌ای برخوردار بودند که نمایندگان بازرگانان و سرمایه‌داران و صاحبان صنایع فاقد آن امتیازها بودند. در جریان انقلاب فرانسه، رهبری با سرمایه‌داران و بازرگانانی بود که ایده‌های بورژوایی و عصر روشن‌گری را در سر داشتند و تحت شعار “برابری” خواهان حقوق برابر با اشراف و لغو امتیازات ویژة فئودالی بودند. با عقب‌نشینی لویی شانزدهم، سلطنت مشروطه تشکیل شد و بورژوازی لیبرال، بخش عمده‌ای از قدرت را به دست گرفت. اینان در مجلس ملی فرانسه، قوانین بسیاری به نفع سرمایه‌داران و به منظور بسط سکولاریسم به تصویب رساندند، اما فکر چندانی به حال توده‌های فقیر دهقانان و کارگران نکردند. از این رو موج اعتراضات اقشار فرودست، دوباره بالا گرفت و این‌بار نمایندگان جناح تندرو و بورژوازی که “ژاکوبن”‌ها نامیده می‌شدند به قدرت رسیدند. در قریب دو سال حکومت ژاکوبن‌ها (1792 - 1794) در فرانسه، رژیم جمهوری اعلام شد و علی‌رغم شعارهای بسیار در خصوص “حقوق بشر” و “آزادی”، دوران “ترور و وحشت” حاکم شد و نزدیک چهل‌هزار نفر توسط جمهوری انقلابی مدافع حقوق بشر با گیوتین گردن زده شدند و ده‌ها هزار نفر بازداشت و روانة زندان‌ها شدند و جو اختناق شدیدی پدید آمد.

در انقلاب اکتبر روسیه گرچه سازماندهی اولیه انقلابیون مانع از بروز برخی تندروی‌ها شد و انقلاب با مدیریت هیجانات پیروز شد ولی اتفاقاتی نیز مانند اعدام نیکلای دوم، آخرین تزار روسیه و تمام اعضای خانواده اش رخ داد. به گونه ای که خشونت در این انقلاب ( تا قبل از استالین ) به مراتب کمتر از انقلاب فرانسه بود.

در انقلاب مشروطه ایران نیز اوضاع بر همین منوال بود. انقلابی که بنا بود پارلمانتاریسم را در ایران حاکم کند به سمت بناپارتیسم رفت. اتکای این مدل سیاسی به لحاظ اجتماعی بر نیروی طبقاتی لمپن‌ها است و ترور و اعدام یکی از شاخص‌های اصلی ان است. همالنطور که در کنار ترور و اعدام صدهها نفر از مشروطه خواهان و مخالفان ایشان، چهره ای چون شیخ فضل الله نوری مشروعه خواه به دار اعدام اویخته شد و سید عبدالله بهبهانی مشروطه طلب ترور گردید.

در مصر که بعد از تونس دومین کشوری بود که دستخوش تغییرات عظیم سیاسی شد مهمترین خواسته مردم پایان دادن به دیکتاتوری 30 ساله مبارک بود. مصریها انقدر در میدان التحریر ماندند تا حسنی مبارک دیکتاتور این کشور مجبور به ترک قدرت شود. اما از همان ابتدا نیز درباره نظام سیاسی مورد نظر معترضین مصری تردیدهای بسیاری مطرح بود. در مصر اوضاع به گونه ای بود که نه می‌توان گفت انها خواسته‌ها ایدئولوژیک داشتند و نه می‌توان معترضین را از خواسته‌های ایدئولوژیک جدا دانست. اما آنچه روشن است حتی گروههای اسلامگرایی چون اخوان المسلمین هم بارها تاکید کردند که استقرار نظام دموکراتیک خواسته انها راتامین می‌کند. گرچه انقلاب مصر با کمترین خشونت به پیروزی رسید ولی بنظر می‌رسد مصری‌ها هم در حال ارتکاب اشتباهات تاریخی دیگر انقلاب‌ها هستند. انقلابی که به پیروزی نسبی رسیده و دیکتاتوری مبارک را ساقط کرده است، هم اکنون گرفتار هیجان زدگی و پوپولیسم شده است.

هر موقع گروهی به التحریر می‌ریزند شورایعالی نظامی‌با اقداماتی مقطعی مانند تغییر کابینه یا محاکمه تعدادی تلاش می‌کند آنها را آرام کند. ولی اصلا چرا تظاهر کنندگان التحریر خواستار محاکمه عوامل رژیم مبارک می‌شوند مگر مصر مشکلات دیگری ندارد ؟ مگر قانون اساسی این کشور تدوین شده است ؟ مگر زمان دقیق برگزاری انتخابات تعیین شده است ؟ مگر محاکمه مبارک و فرزندانش برای مصری‌ها قانون اساسی جدید می‌شود ؟ مگر در قفس انداختن مبارک پایان ساختار دیکتاتوری در مصر است ؟ در حالیکه انقلاب نیمه رس مصر در اواسط راه متوقف مانده است، تظاهر کنندگان مصری اولویت‌های اساسی یک انقلاب تمام عیار را کنار نهاده و محاکمه این و ان را خواسته اند. واقعیت برهنه این است که در مصر هنوز نظامی‌ها حاکم هستند نظامی‌هایی که در دامن مبارک رشد و نمو داشته اند و همین افراد هستند که می‌خواهند قانون اساسی جدید را تدوین کرده و انتخابات را برگزار کنند.

نکته دیگر درباره محاکمه مبارک تاثیری است که این محاکمه در تحولات منطقه دارد. من معتقدم محاکمه علنی مبارک، ضربه ای جبران ناپذیر بر پیکر حرکت‌های انقلابی در دیگر کشورهای عربی است. لابد مانند بسیاری از مردم دنیا، علی عبدالله صالح، آل خلیفه، ملک عبدالله و دیگران نیز مبارک را در مانده و عاجز در قفس دیده اند. ایا با این وضعیت بنظر شما این حاکمان حاضر خواهند شد قدرت را به دیگران واگذار کنند.

در مجموع وقایع اخیر مصر بخصوص تظاهرات مستمر در میدان التحریر نشان می‌دهد که هنوز احزاب و گروههای سیاسی این کشور نتوانستند بر افکار عمومی‌جهت دهی کنند و این انقلاب در خطر گرفتاری در دام پوپولیسم قرار دارد. خطری که نخبگان مصری باید انرا جدی بگیرند.

 

نظر شما :