عربستان کابوس غرب برای سوریه را تعبیر می‌کند؟

۲۳ مرداد ۱۳۹۰ | ۰۰:۱۳ کد : ۱۵۳۳۱ اخبار اصلی
در حال حاضر عوامل خارجی تلاش می کنند تا اعتراض‌ها را در سوریه تقویت کرده و فشارها را بر اسد بیشتر کنند تا شاید حتی کار را به یک خودکشی دسته جمعی مثل جنگ داخلی در سوریه بکشانند.
عربستان کابوس غرب برای سوریه را تعبیر می‌کند؟
دیپلماسی ایرانی: مواضع پادشاه عربستان در قبال تحولات سوریه همچنان در جامعه عربی بازتاب دارد. کشوری که در تمامی تحولات عربی سکوت مطلق اختیار کرده بود اکنون در برابر سوریه علوی در عالی‌ترین سطح ‌ایستاده تا ضمن برانگیختن تعجب بسیاری از ناظران و تحلیلگران این پرسش را به وجود آورد که آیا عربستان به دنبال تبدیل تحولات سوریه به یک کش‌مکش طایفه‌ای است؟

روزنامه النهار، چاپ لبنان در یادداشتی تلاش کرده به این پرسش پاسخ دهد. در ابتدای این یادداشت آمده است: اظهارات پادشاه عربستان در قبال مسائل سوریه باعث هلهله شادی بسیاری از اعراب هم‌فکر او در جهان عرب شده است. جالب است که کسی انتقاد از فساد، دیکتاتوری و سوء استفاده از قدرت امنیتی و نظامی علیه مردم می‌کند که در کشور خود تمامی این موارد در بدترین شکل ممکن وجود دارد. عربستان خود غرق در فساد، دیکتاتوری و استبداد و سوء استفاده از امکانات امنیتی و نظامی علیه شهروندانش است. به هر حال پس از اظهارات شدیداللحن پادشاه، دبیر کل اتحادیه عرب، شورای همکاری خلیج فارس و شیخ الازهر نیز علیه سوریه موضع گرفتند تا پادشاه عربستان آغاز گر حرکتی جدید علیه بشار اسد باشد. اما پرسش این است که چرا پادشاه عربستان چنین مواضع تند و صریحی را اتخاذ کرد؟ عربستانی که از ابتدای انقلاب بهار عربی حتی در برابر شدیدترین دشمنان خود یعنی معمر قذافی و لیبی سکوت اختیار کرد و تلاش می‌کرد در هیچ بخشی از این تحولات وارد عمل نشود، چگونه شده است که علیه سوریه این گونه موضع گرفته و تمام قد در سطح عالی‌ترین مقام کشور در برابر بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه ایستاده است؟

در ادامه این یادداشت آمده است: پاسخ این پرسش را از لابه‌لای خبرهای تازه‌ای که از منابع نزدیک به عربستان سعودی و حکومت آن به بیرون درز کرده، می‌توان یافت. با کاوش در این اطلاعات در می‌یابیم که دو رویکرد موضوعی نسبت به دلایل اتخاذ چنین مواضع سختی از سوی عربستان علیه نظام اسد وجود دارد. رویکرد نخست، ممکن است یک دلیل به ناامیدی عربستان و غرب از انجام اصلاحات مورد توجه خودشان – و نه ملت سوریه – توسط بشار اسد بازگردد. آنها انتظار دارند که اصلاحات مورد نظرشان سریع و گسترده باشد. البته آنها از آینده سوریه نگرانند، چرا که به هیچ وجه تمایل ندارند که تنش فعلی تبدیل به یک تنش باز و گسترده شود چرا که در صورت تداوم چنین وضعیتی جامعه عربی به طور کامل به فروپاشی کشیده خواهد شد. از این رو به باور آنها سقوط نظام سوریه باعث سقوط دیگر نظام‌های عربی نیز خواهد شد و حداقل آن این است که انقلاب تداومی سراسری در تمامی ابعاد جامعه عربی خواهد داشت. اولا، عربستان بیش از همه نگران نظام خودش است. چرا که مطالبات داخلی عربستان بسیار متنوع و گسترده است، برخی مطالبات شیعی است، برخی دیگر سنی سلفی است، برخی به دنبال مطالبات لیبرالی دموکراتیک هستند، برخی مطالبات اجتماعی گسترده دارند و این تنوع گسترده همچنان ادامه دارد. ثانیا، در یک طرف ماجرا ایران ایستاده است. ایران اسلامی اهدافی را دنبال می‌کند که چندان باب میل عربستان سعودی نیست. حداقل عربستان این گونه فکر می‌کند که بسیاری از تحولات منطقه را ایران هدایت و مدیریت می‌کند. از این رو از قدرت گرفتن ایران واهمه دارد و برای ضربه زدن به ایران تلاش می‌کند.

نویسنده این یادداشت در ادامه می‌نویسد: دیگر بسیار روشن است که اعتماد به کشور خارجی یا قدرت‌های بزرگ هیچ سودی برای دولت‌ها و حکومت‌ها ندارد و تجربه ثابت کرده است که اتخاذ چنین رویکردی به هیچ وجه مفید نخواهد بود. این موضوع را عربستان سعودی به خوبی درک کرده است. عربستان دو نمونه روشن را در برابر خود می‌بیند، یکی بحرین که زیر فشار ایالات متحده است و به شدت از سوی واشنگتن مورد انتقاد قرار گرفته است، دیگری، مصر که در نظر عربستان از مسئولیت خود در حمایت از مبارک دست کشید و به سقوط او کمک کرد. از این رو عربستان به این درک رسیده است که حساب کردن بر حمایت‌های خارجی کاری عبث و کاملا بیهوده است.

در ادامه این یادداشت به سر در گمی عربستان نیز اشاره شده و آمده است: رویکرد دوم، عربستان یک بی‌ثباتی و سر در گمی در اتخاذ مواضع را تجربه می‌کند. به رغم همه انکارهای لفظی و مذهبی که بخشی از رویارویی جاری در سوریه است، همچنین درگیری‌های سیاسی، امنیتی و رسانه‌ای که در لبنان، بحرین، یمن و دیگر کشورهای مختلف عربی جریان دارد، عربستان سعودی از اتخاذ یک موضع روشن حتی در سطح پادشاهی عاجز و ناتوان است و این در حالی است که سایه نفوذ ایران را در منطقه روز به روز بیشتر می‌بیند.

در پایان این یادداشت آمده است: حال سوال دیگری که مطرح می‌شود این است که بالاخره عربستان از اتخاذ چنین مواضعی چه اهدافی را دنبال می‌کند؟ پاسخ این است: هیچ کس به طور دقیق نمی‌داند. ولی با توجه به مواضع اتحادیه عرب، شیخ الازهر، کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و مواضع در حال تشدید ترکیه می‌توان این گونه برداشت کرد که یک هماهنگی پشت پرده‌ای میان تمامی این کشورها با کشورهای خارجی وجود دارد. از این رو تلاش می‌شود تا اعتراض‌ها را در سوریه تقویت کنند و فشارها را بر اسد بیشتر کنند تا شاید حتی کار را به یک خودکشی دسته جمعی مثل جنگ داخلی در سوریه بکشانند. در آن صورت احتمالا وارد کردن شورای امنیت و ناتو در بحث سوریه نیز بخش دیگری از این سناریو خواهد بود که در نتیجه آن حمله نظامی به سوریه در دستور کار قرار خواهد گرفت. خلاصه باید گفت، بسیاری از پژوهشگران امریکایی که مواضع پادشاه عربستان را جدی تلقی کرده‌اند، مواضع او را با مواضع مترنیخ، وزیر امور خارجه اتریش در نیمه نخست قرن نوزدهم مقایسه کرده‌اند. او در آن موقع با هم‌فکران اروپایی‌‌اش به توافق رسید که به اسپانیا و مملکت سیسیلیا حمله شود تا از نظام اجتماعی اروپا حمایت شده و بر کسانی که در حالا جدا شدن از قاره اروپا پس از فروپاشی نهایی ناپولیا هستند، فایق آیند. ولی او که این کار را در 1835 انجام داد در سال 1848 پس از آغاز بهار انقلاب‌های مردمی اروپا، همان طور که هو جور میریمن، مورخ امریکایی می‌گوید، مجبور به استعفا شد و مشخص شد که راهش اشتباه بوده است.          

 

نظر شما :