ترس آمریکا از عواقب قشون کشی نظامی

احتمال حمله به ایران صفر است

۱۴ دی ۱۳۹۰ | ۱۳:۳۳ کد : ۱۸۹۶۷۲۶ اخبار اصلی
بی‌شک امریکا نمی تواند دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای را ببیند و تلاش خود را برای متوقف کردن ایران به کار می گیرد.استفاده از گزینه های بسیاری ممکن است اما نه همه گزینه ها.
احتمال حمله به ایران صفر است

دیپلماسی ایرانی: این روزها بحث حمله نظامی به تاسیسات هسته‌ای کشورمان بیش از هر زمان دیگری مطرح است. اگر تا دیروز غرب و در راس آنها ایالات متحده امریکا مدعی بودند که با اعمال تحریم‌های سنگین علیه ایران می‌توانند جلوی برنامه‌های هسته‌ای ایران را بگیرند، اکنون بی‌محابا صحبت از جنگ می‌کنند و می‌گویند، اگر چه همچنان از گزینه‌هایی مثل تحریم برای توقف فعالیت‌های هسته‌ای ایران استفاده می‌کنند ولی همچنان گزینه نظامی را روی میز به قوت خود محفوظ می‌دارند. در این میان هر وقت که امریکایی‌ها و اروپایی‌ها حرف از جنگ می‌زنند، مقام‌های اسرائیلی گل از چهره‌شان شکفته می‌شود و با آغوش باز به استقبال چنین تهدیدکنندگانی می‌روند. فارغ از این که همان طور که بسیاری از مقام‌های اسرائیلی می‌گویند، هر گونه حمله نظامی به تاسیسات هسته‌ای ایران فاجعه‌ای غیرقابل جبران به دنبال خواهد داشت و قطعا تا سال‌ها عواقب آن باقی خواهد ماند. اما آیا واقعا امکان حمله به ایران وجود دارد؟

روزنامه القدس العربی، چاپ لندن یادداشتی را به نقل از روزنامه یدیعوت احرونوت، منتشر کرده و تلاش کرده است که به نوعی به این پرسش پاسخ دهد. این روزنامه اسرائیلی می‌نویسد: اظهارت لئون پانه‌تاف وزیر دفاع امریکا که گفت دستیابی ایران به بمب هسته‌ای خط قرمز برای ما محسوب می‌شود و اگر لازم باشد به ایران حمله می‌کنیم تا ایران به این موقعیت نرسد و هم‌زمان اظهارات مارتین دامبسی، رئیس ستاد ارتش امریکا که گفت، در ارزیابی تصمیم ما اشتباه نکنید، به طور رسمی و غیر رسمی با استقبال اسرائیلی‌ها مواجه شد و خوشنودی آنها را به دنبال داشت. اکنون عده‌ای گوش‌های خود را تیز کرده‌اند تا از هر جایی که شده خبر حمله هوایی اسرائیل به ایران را بشنوند.

نویسنده این یادداشت سپس هم‌مسلکان خود را خطاب قرار می‌دهد و می‌نویسد: دوستان آرام باشید، احتمال حمله ایالات متحده امریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران اگر حقیقتا صفر نباشد نزدیک به صفر است. آن‌چه بیش از همه منطقی به نظر می‌رسد این است که لئون پانه‌تا که خود یک سیاستمدار خالص و تمام عیار است با ایراد این اظهارات تلاش کرده است که حملات نامزدهای جمهوریخواه ریاست جمهوری را از اوباما دور کند. آنها به ناحق باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا را متهم می‌کنند که سیاست خارجی‌اش را مطابق با سیاست دشمنان امریکا هماهنگ می‌کند. شاید هم نیت پانه‌تا این بوده است که با ایراد این اظهارات رای یهودی‌ها را در انتخابات ریاست جمهوری پیش روی امریکا به دست آورد. آن‌چه از اظهارات دامبسی برداشت می‌شود نیز این است که او می‌خواهد بیش از همه ایران را بترساند و الا خود از مخالفان حمله نظامی به ایران است.

در ادامه این یادداشت آمده است: بی‌شک ایالات متحده امریکا نمی‌خواهد ببیند که ایران به سلاح هسته‌ای دست یافته است و برای آن که جلوی ایران را بگیرد بیش از اینها ممانعت خواهد کرد؛ استفاده از بسیاری از موانع ممکن است اما نه همه موانع. ایالات متحده امریکا نیز مانند اسرائیل که در سال 1982 وارد لبنان شد و موفق شد قبل از آن که متحمل فاجعه سنگینی شود سال 2000 از آن خارج شود، همچنان بازخوردهای تاسف‌آور جنگش در عراق را تحمل می‌کند. جنگی که مجبور شد تا آخرین سرباز خود را با گریه و شیون از آن خارج کند. حال مساله ایران سخت‌تر از آن چیزی است که بتوان آن را با عراق مقایسه کرد.

نویسنده این یادداشت سپس می‌نویسد: ولی به هر حال وقت آن رسیده است که بپرسیم آیا مواضع اسرائیل با مواضع ایالات متحده امریکا بر سر برنامه هسته‌ای‌اش تطبیق دارد؟ پاسخ محق به این سوال منفی است. حقیقت این است که ایالات متحده امریکا برخورداری ایران از سلاح هسته‌ای را هیچ تهدید حیاتی برای خود و مصالح حیاتی‌اش در منطقه نمی‌بیند. از همه اینها مهم‌تر برای امریکا این است که نظام‌های حاکم بر عربستان و امارات همچنان بتوانند نفت مورد نیازش را تامین کنند. با این دیدگاه امریکا بر عکس حمله نظامی اسرائیل به ایران را تهدیدی حیاتی برای خود می‌بیند.

در پایان این یادداشت آمده است: واقعا ایران می‌خواهد که اسرائیل همیشه مرعوب بماند ولی حتی اگر ایران 50 بمب هسته‌ای هم در اختیار داشته باشد و بتواند همه آنها را بر سر اهداف از پیش تعیین شده‌اش در اسرائیل بریزد، قطعا در توانایی‌هایش اغراق می‌کند، چرا؟ برای این که می‌داند اسرائیل نیز قدرت هجومی دارد و می‌تواند به ایران حمله مرگ‌باری انجام دهد حتی اگر حمله‌اش به اسرائیل حمله هسته‌ای باشد. در حال حاضر لازم نیست که ثابت کنیم چنین تحلیل‌هایی درست است یا خیر، آن‌چه مهم است این است که بدانیم رهبران ایران به اسرائیل چگونه می‌نگرند. هر کس که رهبران ایران را افراد غیر عاقلی بداند کاملا به خطا و گمراهی رفته است. از سال 1979 که حاکمان فعلی ایران بر سر کار آمده‌اند آنها همیشه و به طور کامل عقلانی و منطبق با فکر و منطق رفتار کرده‌اند. ما هر چقدر هم از ایران نگرانی داشته باشیم و فعالیت‌های هسته‌ای آن را تهدیدی برای خود بدانیم استفاده از گزینه نظامی علیه آن امری کاملا اشتباه و مردود است. باید این حقیقت را بدانیم که هسته‌ای شدن ایران هر چقدر برای اسرائیل سنگین باشد تهدید حیاتی برای آن نیست. از این رو حمله نظامی به ایران شاید برخی خواسته‌های اسرائیل را تامین کند ولی قطعا زخم‌هایی که در پی آن خواهد خورد چنان عمیق خواهد بود که به این راحتی‌ها امکان درمان آن نیست.  

نظر شما :