از آمریکای کلینتون تا آمریکای اوباما

۲۷ شهریور ۱۳۹۱ | ۱۴:۵۲ کد : ۱۹۰۶۹۱۷ سرخط اخبار

توماس فریدمن/ ترجمه مریم مرادخانی

شرق:با اینکه به تازگی وارد شانگهای شده ام، اما هنوز به استونی و سخنان «اوباما» و «کلینتون» فکر می کنم. هفته گذشته، مجله «وایرد» گزارشی را منتشر کرد که از برنامه های آموزشی نوینی در مدارس عمومی استونی خبر می داد. به گزارش این مجله آمریکایی، تدوین این برنامه آموزشی که هدف آن، آموزش برنامه نویسی با کامپیوتر در مراحل ابتدایی آموزش است، به منظور رفع مشکلاتی که شرکت های استونی در استخدام برنامه نویسان با آن مواجهند صورت گرفته است. تکنولوژی در استونی، به لطف استفاده از اسکایپ شاهد رشدی روزافزون است. خبر آموزش برنامه نویسی، آن هم در مدارس ابتدایی در استونی، روزنامه گاردین انگلستان را بر آن داشت تا در یک نظرسنجی، اجرای این ایده را در مدارس بریتانیا به رای عموم بگذارد. جالب است که این مطالب را، در شانگهای که سیستم آموزشی مدارس عمومی آن در ریاضی و علوم، سرمشق سایر مدارس جهان است، مطالعه می کردم.
با خودم فکر می کردم که شاید زمان آن فرا رسیده است که در ایالات متحده نیز، اوباما از استناد به این عبارت بیل کلینتون، «سختکوشی در سایه اجرای قوانین»، که برای اولین بار در سال ۱۹۹۲ بدان اشاره کرد دست بردارد. عبارتی که در آن زمان، تنها راه رسیدن به یک زندگی ایده آل را تکیه بر نظام آمریکایی و مقررات آمریکایی می دانست. باید حقیقت را پذیرفت، این عبارت، برای جهان امروز زیادی کهنه است.
امروز، داشتن یک شغل شایسته که شما را به سوی یک زندگی شایسته سوق دهد، نیازمند تلاش بیشتر، برخورداری از آموزشی بالاتر از سطح دبیرستان و به روز کردن اطلاعات تان است. تنها در این صورت می توانید اطمینان حاصل کنید که تعظیم در برابر قوانین، زندگی ایده آل شما را تضمین می کند. عبارت کلینتون، امروز تا حدی گمراه کننده است. با خود فکر می کنید چرا؟ به این علت که در سال ۱۹۹۲، وقتی که کلینتون برای اولین بار این عبارت را به کار برد، اینترنت، به تازگی پدیدار شده بود، بالطبع هیچ کسی حتی یک آدرس «ای میل» نداشت و سرمای جنگ سرد، هنوز در جامعه آمریکا حس می شد. ما هنوز در یک سیستم محدود و بسته زندگی می کردیم، جهان محصور میان دیوارهایی بود که آرام آرام ترک می خوردند و فرو می ریختند. دوران پیش از انقلاب فناوری اطلاعات و پدیده جهانی شدن که در آن، هنوز اتحادیه ها و کارگران از قدرتی نسبی برخوردار بودند و ایالات متحده هنوز می توانست با تصویب قوانین نو، جامعه را به داشتن یک زندگی مناسب تشویق کند.
آن جهان به خاطره ها پیوسته است. جهان امروز، براساس یک سیستم آزاد حرکت می کند و پیشرفت تکنولوژی و پدیده جهانی شدن، شغل های سنتی دست پایین را کنار می زنند. امروز، بیش از هر روز دیگری، آموزش مستمر، تنها راه رسیدن به طبقه متوسط و باقی ماندن در آن است.
جمله ای که آن را به «الوین تافلر»، نویسنده آمریکایی قرن بیستم نسبت می دهند، به زیبایی نیاز به آموزش مستمر را بیان می کند.«در آینده، بی سوادی به معنای ناتوانی در خواندن و نوشتن نیست، بی سوادی، ناتوانی در آموزش مداوم است.» ماندن و در جا زدن، امروز انسان را به شکست محکوم می کند.
در هفته گذشته، تمام آنچه که به گردهمایی جمهوریخواهان مربوط می شد، منعکس کردم، اما وقتی همکارم در«تایمز»، گزارشی را درباره اینکه چگونه شغل هایشان دستخوش تغییر شده است منتشر کرد، به شدت تحت تاثیر قرار گرفتم. تمام آنچه یک گزارشگر در یک روز عادی انجام می دهد، در جست وجوی در اینترنت، پیگیری توییتر، به روز کردن لحظه به لحظه اطلاعات و چک کردن ویدیوهای به تازگی منتشر شده خلاصه می شود. آیا مایلید گزارشگر تایمز شوید؟ امروز روز شماست. باید سخت کار کنید، هوشمندانه کار کنید و هر روز و زودتر از دیگران، به تقویت مهارت های خود بپردازید.
«وان تن کویینلیون»، نایب رییس بخش نیروی کار و توسعه اقتصادی موسسه کالج های محلی کالیفرنیا، افراد خواهان شغل را براساس میزان مهارت هایشان، به چهار گروه تقسیم می کند: نخست، کسانی هستند که هم اکنون آماده اند. این به معنای آن است که این دسته از افراد، تمام مهارت های مورد نیاز را کاملا فرا گرفته اند. دسته دوم کسانی اند که با طی کردن مسیری کوتاه، به گروه اول می پیوندند. در حقیقت، امروز، در تمام نقاط جهان، می توان افرادی از این دست را یافت. شرکت هایی که از یافتن کارمندانی از گروه اول ناتوانند، به این گروه متوسل می شوند. شرکت ها، غالبا، زمانی که افراد از پیش مهارت یافته را نمی یابند سراغ کسانی می روند که مهارت های لازم را به سرعت کسب کنند. کسب مهارت های مربوطه، برای این دست از افراد، در محیط کاری و طی انجام کار صورت می گیرد. در صورت کمبود این نیروها، کمپانی ها ناگزیر به افرادی رجوع می کنند که آماده به کارند. اینها کسانی هستند که پس از دوران ابتدایی، دست کم چهار سال دیگر تحصیل کرده اند و آماده یادگیری مهارت های لازمند. کمپانی ها اغلب ترجیح می دهند که مسوولیت تعلیم این افراد، به مدارس محول شود. و دست آخر، آن دسته از افرادی اند که تا آمادگی برای کار، فاصله زیادی دارند. این دسته از افراد اغلب ترک تحصیل کرده یا به داشتن مدرک دیپلم دبیرستان بسنده کرده اند. چشم انداز این افراد، برای داشتن یک شغل مناسب، چندان روشن نیست حتی اگر «سخت کار کنند و در برابر قوانین، سر تعظیم فرود آورند.»
بنابراین، آنچه باید بدان توجه شود، برخورداری تک تک افراد جامعه از آموزش مستمر است. امروز، نرخ بیکاری ایالات متحده، برای فارغ التحصیلان دوره های چهار ساله کالج، ۴/۱ درصد، برای کسانی که تنها دو سال در کالج تحصیل کرده اند، ۶/۶ درصد، برای فارغ التحصیلان دبیرستان ها ۸/۸ درصد و برای کسانی که ترک تحصیل کرده اند، ۱۲ درصد است. به همین علت است که شعار جدید کلینتون در گردهمایی اخیر دموکرات ها را، که از «سختکوشی در سایه اجرای قوانین» فراتر رفته است به هر شعاری ترجیح می دهم: «سرمایه گذاری روی تک تک افراد جامعه، آماده سازی افراد برای مشاغل جهان امروز.»
منبع: نیویورک تایمز
 


نظر شما :