چین جدید به رقابت با آمریکا ادامه خواهد داد؟

تهران، اهرم حفظ نفوذ پکن در منطقه

۲۷ آبان ۱۳۹۱ | ۲۱:۴۸ کد : ۱۹۰۹۲۱۲ اخبار اصلی آسیا و آفریقا
رضا آقارضی،‌ کارشناس مسائل بین المللی و رئیس سابق نمایندگی ایران در هنگ کنگ در گفتاری برای دیپلماسی ایرانی به مهم ترین چالشهای روابط چین و آمریکا می پردازد و با اشاره به تغییر در رهبری حزب حاکم در چین معتقد است در صورت تداوم مواضع کنونی مقامات چینی، سیاستهای امریکا در منطقه دچار ضعف و چالش می شود.
تهران، اهرم  حفظ نفوذ پکن در منطقه

ديپلماسي ايراني:‌ از آنجا که سیاست راهبردی چین در دنیا سیاست باثبات و با تغییراتي آرام محسوب می شود، چینی ها علاقه مند بودند باراک اوباما، کاندیدای حزب دموکرات رای بیاورد. چین به دنبال این است که روابط خود را در سطح بین المللی با آرامش و طمانینه دنبال کند از این رو برای هیئت حاکمه چین رای آوردن اوباما، بر رامنی ترجیح داشته است.

در روابط چین و آمریکا چند مسئله حائز اهمیت است. اولین مسئله اتفاقاتی است که در رابطه با جنگ تجاری بین آمریکا و چین رخ داده  که عمده آن  شکل  رقابت ارزی به خود گرفته است. در سالهای گذشته سنا و کنگره آمریکا و همچنین کاخ سفید فشار زیادی بر دولت چین وارد کرده اند تا  این دولت، حمایت همه جانبه از  پول ملی اش، یوان، را کنار بگذارد. در واقع به دلیل رقابتی که این دو  در سطح تجارت جهانی داشتند، حاکمیت آمریکا یوان شناور را ترجیح می دهد و به چین اين ارز را توصیه می کنند. آمریکا و اتحادیه اروپا به دنبال این بودند که یوان از وضع فعلی خارج شود تا بتوانند صادراتشان به چین را افزایش دهند و از بحران بیکاری خود بکاهند. به نظر می رسد در آینده نزدیک این سیاست تداوم پیدا خواهد کرد و با توجه به افزایش قدرت اقتصادی چین، آمریکا این فشارها و محدودیت ها را برای چین افزایش خواهد داد. در روابط تجاری دوجانبه، گاهی در مورد برخی کالاها مثل فولاد،‌ منسوجات،‌ کفش و ... چالش هایی ایجاد می شود که دو طرف تلاش کرده اند که در مناسبات خود با دادن امتیازاتی به صورت مسالمت آمیز آنها را حل کنند ولی عمده چالش کنونی بر سر تغییرات ارز  است و اعتراض به این كشور در چارچوب  آن قرار  دارد تا  دولت چین  ارز خود را به صورت  شناور  تعریف کند؛ با وجود این که چین تغییراتی در این راستا انجام داده ولی چندان انعطاف نشان نداده است.

از سوی دیگر از آنجا که بزرگترین حجم بدهی آمریکا به چین است و آمریکا بدهی بسیار سنگینی  به چین دارد بنابراین این خطر برای اقتصاد آمریکا وجود دارد که در صورت مطالبه چینیها، اقتصاد آمریکا  دچار تزلزل و بحران می گردد .

در زمینه سیاسی، می توان گفت در دکترین جدید آمریکا، توسعه مناسبات با آسیای شرقی در اولویت است و در دو سه دهه اخیر سیاستمداران و مراکز طراحی سیاست خارجی آمریکا، جنوب شرقی آسیا را مورد هدف قرار داده اند. از آنجا که در منطقه اقیانوس آرام از منظر جذب بازارهای کشورهای منطقه  و تاثیرات محیطی وهمچنین نفوذ فرهنگی و سیاسی، چین قدرت برتر محسوب می شود به عنوان رقیب برای آمریکا مطرح است و از این رو آمریکا جدی تر در این مسئله وارد می شود و به نظر می رسد که یکی از اولویت های اوباما این خواهد بود که در این حوزه وارد رقابت شود که احتمالا منجر به چالش  با چین شود.

از طرف دیگر آمریکا تلاش می کند کشورهایی مثل ویتنام، فیلیپین و..... دیگران را ترغیب کند که نوعی گریز نسبت به چین را تعریف کنند و امتیازاتی هم در این راستا به آنها خواهد داد.

  به علاوه در سیاستی که آمریکا در شرق آسیا دارد موضوع تایوان بسیار اهمیت پیدا می کند. آمریکا موضع تایوان را جزو اولویت های خود قرار می دهد تا به عنوان اهرم فشار علیه دولت چین از آن استفاده کند. چینی ها هم در این رابطه بسیار حساس هستند و همیشه به  آمریکا گوشزد کرده اند که این مسئله موضوع داخلی وحاکمیتی چین  محسوب می شود و می تواند چالش جدی آمریکا و چین در شرق آسیا باشد. تا به حال دو دولت به شکل کج دار و مریز با رقابت پنهان و آشکار با هم در این منطقه به رقابت  خود ادامه داده اند. ضمن این که  تا حدی این رقابت در حال تند تر شدن است. توجه به حمایت های امریکا در مورد جزایر مورد اختلاف ژاپن وچین در این منطقه قابل تامل است .

بنابراين از آنجا که به نظر می رسد در دور دوم  ریاست جمهوری اقای اوباما تصمیمات جدی تری اتخاذ می کند، بنابراین علاوه بر این که سیاست های کنونی اوباما ادامه پیدا می کند رقابت های دو کشور تشدید  خواهد شد. نفوذ و قدرت روزافزون چین در حوزه اقتصادی وتجاری و علاوه بر ان قدرت روز افزون این کشور در حوزه نظامی موجب افزایش رقابت آمریکا و چین می شود و درواقع در حوزه نظامی هم،  افزایش قدرت چین آمریکا را می ازارد و این  برای آنها قابل قبول نیست و  روابط نظامی  با کشورهای حوزه شرق آسیا  را با تهدید های جدی روبرومی کند.

ایران

ایران شاید مهم ترین قدرت منطقه ای از دید چین باشد که غربی ها از نفوذ کمی در آن دارد. لذا ایران می تواند متحد خوبی برای چین باشد تا یک قدرت منطقه ای را در کنار خود داشته باشد. از سوی دیگر به دلیل این که ایران روابط عادی و متعادلی با آمریکا ندارد تلاش کرده است که با یک ابرقدرت اقتصادی به نام چین روابط خوبی برقرار کند. لذا این دو قدرت مکمل یکدیگر در شرق و غرب آسیا شده‌اند. به علاوه روابط دو کشور سابقه تاریخی دارد و به دوران جاده ابریشم باز می گردد؛ دورانی که همواره از ان به سمبل همکاری دو قدرت  با تاریخ و تمدن عمیق و کهن اسیایی تعبير شده است. بر این اساس چینی ها نگاه مثبتی به روابط تجاری با ایران دارند و پس از انقلاب  نیز همواره این روابط مستحکم تر شده است. در حال حاضر سطح مناسبات تجاری دو طرف به 45 میلیارد دلار در سال رسیده است که رقم قابل توجهای محسوب می گردد. هم اکنون و در شرایط تحریم ایران از سوی اروپا و امریکا  توسعه روابط دو جانبه چین و ایران  موجب نارضایتی  مقامات غربی را فراهم کرده است.  

اما سوال مهم این است که با توجه به تحریم های یکجانبه آمریکا علیه ایران و روابط آمریکا و چین، چینی ها چه عکس العملی به این تحریم ها و فشار آمریکا نشان می دهند؟ چین تاکنون با تحریم های یکجانبه آمریکا علیه ایران، خارج از قطعنامه های سازمان ملل همراهی نداشته است و به نظر می رسد پس از این نیز این سیاست را ادامه دهد. گاهی ممکن است این سیاست از نظر رسانه ای در محاق رود ولی به نظر  می رسد که تغییرات همه جانبه و زیر بنایی نخواهد کرد، چرا که  مقامات چین می دانند که در منطقه خلیج فارس  قدرتمند ترین کشور، ایران است و غرب از نفوذ کمی در آن بر خوردار می باشد. علاوه بر اين  بخش وسیعی از نیاز حیاتی چرخه اقتصادی چین به انرژی را ایران تامین می کند که این مسئله تحت تاثیر فشار غرب تغییر نخواهد کرد؛‌ در حالی که کشور های عربی حوزه خلیج فارس از چنین استقلال رای و ثباتی برخوردار نیستند. لذا دولت چین  همواره تلاش می کند با سیاست  دوستی و همزیستی به ایران نگاه کند تا بتواند بخش بزرگی از انرژی مورد نیاز کشور خود را از ایران تامین کند و از طریق این کشور در میان افکار عمومی مسلمانان  نیز نفوذ داشته باشد. به نظر می رسد که چینی ها می توانند با تقویت  سفارت خود و افزودن دیپلمات هایی که به تاریخ وتمدن اسلامی و ایران آشنایی بیشتری دارند موجبات توسعه روابط  دو جانبه را افزایش دهند تا از تحولات ایران و منطقه خاورمیانه اطلاعات دقیق تری به چین بدهند.

به نظر میرسد رفتاری که چین در قبال ایران در مقابل تحریم ها و سیاست اروپا و آمریکا اتخاذ می کند بسیار پر اهمیت است؛ چرا که گرایش  به سمت غرب خطری برای از بین رفتن نفوذ چین در منطقه خواهد بود.

 

  

بحران  سوریه ونقش چین:

مقاومت چین در شورای امنیت در مورد تصویب قطعنامه علیه حکومت سوریه را باید در چارچوب سیاست فعال تر آنها  در حوزه بین الملل تعریف کرد. چین تلاش می کند روابط با سوریه را تحت شعاع فشار غرب قرار ندهد به این دلیل که غرب و كشورهای مرتجع عرب  فشار زیادی وارد می کنند تا  حکومت سوریه از هم بپاشد و در مقابل سیاست حمایت از ثبات سوریه مورد توجه چین است. از سوی دیگر آنها می دانند سقوط دولت حاکم بر سوریه منجر به ایجاد بدعت جدیدی در نظام بین الملل می گردد و آن مداخله برای سرنگونی دولت ها به بهانه های مختلف در کشورهای مخالف هژمونی امریکا خواهد شد. علاوه بر این چین از ایجاد ناامنی در منطقه نگران است چرا که این مسئله بر تامین انرژی از این منطقه تاثیر گذار است. از سوی دیگر چین می داند که غرب قصد دارد که بعد از سوریه به ایران فشار بیشتری وارد کند. بنابراین سیاست کج دار و مریز خود در مسائل بین المللی را تغییر داده اند و با مداخله نظامی غرب در سوریه به طور جدی و عملی  مخالفت کردند.

همچنين چین می داند که چنانچه در مسئله سوریه به نحو دیگری برخورد کند روابط با ایران هم تحت الشعاع قرار می گیرد. بنابراین دولتمردان چینی تاکنون توانسته اند با انتخاب های درست از منافع ملی خود دفاع کنند. باید منتظر بود ودید که تا چند ماه اینده رهبری جدید چین، چگونه می تواند از موقعیت خود در آسیا و منطقه خاورمیانه بهره برداری نماید؛‌ مسئله ای که در صورت تداوم مواضع هوشمندانه مقامات چینی، غرب و سیاستهای امریکا را دچار ضعف و چالش می نماید./ 16

کلید واژه ها: چین آمریکا سوریه رضا آقارضي


نظر شما :