آیا رئیس جمهور ضدجنگ فرمان حمله می دهد؟

یک جنگ و هزار بهانه

۱۷ شهریور ۱۳۹۲ | ۱۷:۰۱ کد : ۱۹۲۰۹۵۰ نگاه ایرانی خاورمیانه
محمد فرازمند تحلیل گر مسائل منطقه در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی به بررسی سهم خواهی های سیاسی مخالفان بشار و دلایل دمیدن در شیپور جنگ در سوریه پرداخته است
یک جنگ و هزار بهانه

دیپلماسی ایرانی : کمتر از سه سال پس از تحولاتی که قرار بود بهار اعراب باشد منطقه خاورمیانه در آستانه جنگی دیگر با ابعاد بین المللی قرار گرفته است. موافقان حمله نظامی به سوریه، با توسل به انگیزه هایی  که ضرورتاً ربطی به مسائل انسان دوستانه و دفاع از مردم سوریه ندارد، منتظرند تا کنگره امریکا به اوباما چراغ سبز بدهد. پازل صف بندی های ستنی در خاورمیانه بهم ریخته، بازیگران منطقه ای و بین المللی سعی دارند بر اساس نظم مطلوب خود قطعات این پازل را بچیند و نظم مطلوب طرفهای دیگر را بهم بریزند. در سطح منطقه رصد کردن مواضع ترکیه ، عربستان ، اسراییل و مصر به نتایج قابل تاملی می انجامد که بیانگر ابعادی از تصویر بهم ریخته ی  خاورمیانه ی پس از 2011 است. در این یادداشت نگاهی به مواضع این 4 بازیگر منطقه ای می اندازیم.

ائتلاف برای جنگ با انگیزه ها و غایات متفاوت

دو کشور اسلامی ترکیه و عربستان در کنار اسراییل ضربه نظامی به سوریه را ضروری می دانند. آنها فارغ از اینکه چه کسی مسئول استفاده از سلاح شیمیایی بوده طرفدار و بلکه مشوق حمله هستند. ترکیه  که بیش از دوسال است محاسباتش غلط از آب درآمده، (در باره سوریه بطور خاص و بهار عربی بطور عام) برای اقدام نظامی علیه بشار اسد بی تابی می کند و حاضر است در هرائتلافی برای جنگ مشارکت کند. این موضع دولتمردانی ست که شعارشان در سیاست خارجی صفر کردن مشکلات با همسایگان بود! نخست وزیر و وزیر خارجه ترکیه اعلام کرده اند که هدف حمله باید ساقط کردن دولت سوریه باشد. غایتی که فعلا امریکایی ها آن را رد می کنند. عربستان در مورد ضرورت حمله و هدف حمله با ترکیه هم داستان است اما خاستگاه این مطالبه مشترک ترکها و سعودیها متفاوت است. حزب عدالت و توسعه ترکیه از منظر حمایت از همفکرانش (اخوان المسلمین ) و در رویای بازتولید شکل جدیدی از امپراطوری عثمانی با تشکیل دولتهای زنجیره ای اخوانی  در سراسر منطقه ، از ابتدای بحران سوریه عَلَم مخالفت با اسد را برداشت اما شکی نیست که سعودیها اخوان را دشمنان خود می دانند ولی در سوریه از منظر توازن قوا  و رقابت با ایران دنبال سرنگون کردن بشار اسد هستند. در این میان موضع اسراییل در مورد انگیزه و غایت جنگ، با ترکها و سعودیها از برخی جهات هم پوشانی و از جهات دیگر تفاوت دارد. اسراییل طرفدار ضربه کنترل شده به سوریه است به شکلی که منجر به ساقط شدن حکومت نشود. وجود عناصر افراطی و نزدیک به القاعده در بین مخالفان اسد اسراییل را نسبت به آینده سوریه نگران می کند. برای تل آویو یک دشمن شناخته شده در مرزهایش قابل تحمل تر از یک دشمن ناشناخته، و تازه نفس است، امّا اسراییل در مورد پیام این جنگ برای ایران با عربستان هم نظر است.

وزیر خارجه امریکا طی روزهای اخیر بارها بر این نکته تاکید کرد که ضربه به سوریه متضمن پیامی جدی برای ایران است. سعودیها و اسراییلی ها از همین منظر معتقدند که عدم ورود به جنگ اعتبار امریکا را خدشه دار می کند. طرفه آنکه در قاهره دولت دست نشانده نظامیان که از حمایت عربستان برخوردار است، قویاً حمله به سوریه را رد می کند. نبیل فهمی وزیر خارجه مصر  در اجلاس هفته گذشته اتحادیه عرب در مقابل سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان ایستاد و جنگ را مشروع ندانست. تردیدی نیست که کودتای ارتش علیه دولت اخوانی مصر با حمایت گسترده عربستان صورت گرفته و پس از سرنگونی مرسی نیز سه کشور حاشیه خلیج فارس که در دشمنی با اخوان یدطولایی دارند برای سر پا نگه داشتن دولت کودتا اعلام کردند که ۱۲ میلیارد دلار کمک در اختیار مصر قرار می دهند. اما عنصر ضدیت با اخوان المسلمین آنچنان در سیاستهای دولت جدید مصر پر رنگ است که بر رعایت حق دوستی سخاوتمندانه سعودیها می چربد. سوال اینجاست که سعودیها که کینه اخوان المسلمین را در دل دارند، چرا مانند نظامیان مصری نگران قدرت گرفتن اسلامگرایان در سوریه نیستند؟ پاسخ این سوال "ایران" است. در همه تحرکات منطقه ای سعودیها تضعیف ایران الویت دارد. حتی به قیمت قدرت گرفتن اخوان المسلمین در سوریه- (عربستان در دو کشور حمایت از اخوان را مطلوب می داند اول سوریه و سپس یمن.)

گم کردن صورت مسأله

واقعیت این است که در بحث های  مربوط به اقدام نظامی علیه سوریه در غرب حتی در گزارش وزرای خارجه و دفاع امریکا به کمیته روابط خارجی سنا بر روی تبعات و اهداف حمله و یا عدم حمله  بیشتر تاکید می شود تا دلایل مشروعیت حمله. در این گزارشها مکررا به نام ایران و پیام  این حمله برای ایران اشاره می شود.  لذا با وجود همه نقص ها و شکافهایی که گزارش کارشناسان اطلاعاتی آمریکا در مورد نقش دولت سوریه در استفاده از سلاح شیمیایی دارد، کسی چندان به این شکافها توجه نمی کند ، امریکا مدعی است که تردیدی در بکارگیری گاز سمی سارین توسط نیروهای دولت سوریه ندارد. اما  اختلاف فاحشی بین گزارش اولیه امریکایی ها که تعداد کشته را بیش از ۱۴۰۰ اعلام کردند با آمار نهادهای اطلاعاتی انگیس و فرانسه که تلفات را کمتر از ۵۰۰ نفر اعلام کردند، به چشم می خورد. نکته جنجالی دیگری که در گزارش امریکا وجود دارد اینست که مدعی شده اند از سه روز قبل از ۲۱ اگوست ( روز استفاده از سلاح شیمیایی در حومه دمشق)  فعالیت نیروهای دولتی سوریه را در محلی که سلاحهای شیمیایی در آنجا ترکیب و سپس پرتاب شده، رصد کرده اند. سوال اینجاست که اگر امریکایی ها از سه روز قبل چنین اطلاعاتی داشته اند چرا به مردم و مخالفان هشدار ندادند؟ در حالیکه در دسامبر گذشته که احتمال مشابهی مطرح بود چنین هشداری داده شد و در همان زمان بود که اوباما اعلام کرد استفاده از سلاح شیمیایی خط قرمز امریکاست.

همین اولتیماتوم سبب شد تا کشورهایی که بیش از دو سال منتظر ورود غرب به جنگ با بشار اسد هستد بلافاصله بعد از 21 آگوست از اوباما بخواهند که به تعهد خود عمل کند . از نظر این کشورها ارجاع موضوع حمله به کنگره  نوعی تعلل ورزیدن است و موجب زیر سوال رفتن اعتبار اوباما نزد متحدانش در منطقه می شود.

تردیدی نیست که دولت سوریه در سرکوب مخالفانش از قوه قهریه افراطی استفاده کرده بخصوص در روزهای نخستین بحران و قبل از ورود تروریستهای مورد حمایت کشورهای عربی اشتباهات هولناکی مرتکب شده و برهمین اساس شاید افکار عمومی عربی و بین المللی به سادگی بپذیرد که کاربرد سلاح شیمیایی کار دولت سوریه بوده امّا در شرایطی که دو گروه مسلح علیه یکدیگر از همه ابزارها و رفتارهای خشن و غیر انسانی استفاده می کنند امکان کاربرد سلاح شیمیایی از سوی هریک از دو طرف منتفی نیست. سازمانهای امنیتی کشورهای عربی که علنا پول و سلاح در اختیار مخالفان قرار می دهند، حتی در صدد تطمیع کشور بزرگی مثل روسیه برمی آیند و در یمن و بحرین و مصر مقابل مردم قرار گرفته و به هر قیمتی خواستار پایان دادن به خیزش های مردمی در خاورمیانه هستند اکنون در سوریه برای تشکیل یک ائتلاف برای جنگ بی تابی می کنند. آیا این سازمانهای امنیتی که به اندازه دولت سوریه مسئول وخامت اوضاع در آنجا هستند، نمی توانستند مقداری گاز سمی را به دست مخالفان دولت و گروههای افراطی برسانند تا اوباما و دولت امریکا را وادار سازند که به التیماتوم خود عمل کنند؟ آیا بعد از آنکه اوباما در دسامبر سال 2012 گفت استفاده از سلاح شیمیایی خط قرمز امریکاست، کاربرد سلاح شیمیایی توسط دولت سوریه یک حماقت محض نیست که هر سیاستمدار و یا نظامی تازه کاری قاعدتاً باید از آن اجتناب کند؟ 

اوباما برای حمله محدود به سوریه نیاز به مجوز کنگره نداشت و در حالی که وزیر خارجه او تبعات اقدام نکردن را بیش از تبعات جنگ می داند آیا اگر او از گزارش منابع اطلاعاتی کشورش در مورد حتمیٍ بودن استفاده دولت سوریه از سلاح شیمیایی مطمئن بود باز هم به کنگره رجوع می کرد؟

مردم آمریکا از پرداختن هزینه های جنگ در خاورمیانه خسته اند ، خاطره ی گزارش دروغ  کالین پاول وزیر خارجه اسبق امریکا در مورد سلاحهای شیمیایی عراق هنوز از اذهان پاک نشده که  ماشین ثروت و لابی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس  برای وارد کردن امریکا به یک جنگ دیگر به راه افتاده است. دیپلمات سابق سعودی و مسئول امروز دستگاه اطلاعاتی این کشور آقای بندر بن سلطان که در دهه 1990 در مقام سفیر عربستان در واشنگتن  از روابط نزدیک و دوستانه خود برای درگیر کردن بوش پدر در جنگ با عراق استفاده کرد، این روزها دوباره فعال شده و در صدد ایجاد یک ائتلاف دیگر برای جنگ به هر قیمتی است. نقش پشت پرده او و کشورش در تهیه ساز و برگ این جنگ چیست؟ آیا او و سایر جنگ طلبان موفق خواهند شد رئیس جمهوری را که برنده جایزه صلح است و با شعار ضد جنگ وارد کاخ سفید شده است  و حتی در سال 2012 از پذیرش فرماندهی نیروهای حمله کننده به لیبی اجتناب کرده، وادار کنند که فرمان آتش بدهد ؟  آیا واقعا دولت سوریه از سلاح شیمیایی استفاده کرده و این جنگ مشروعیت خواهد داشت؟ اینها بخشی سوالات و ابهاماتی است که در صورت وقوع جنگ تا سالهای متمادی می تواند برای اقای اوباما دردسرساز باشد.

انتشار اولیه: جمعه 15 شهریور 1392/ باز انتشار: یکشنبه 17 شهریور 1392

کلید واژه ها: سوریه محمد فرازمند


نظر شما :