هنوز راه درازی تا برقراری روابط ایران و امریکا مانده است

۱۴ مهر ۱۳۹۲ | ۱۶:۴۶ کد : ۱۹۲۲۴۵۶ سرخط اخبار
گفت‌وگوی آسمان با ‌گری سیک عضو سابق شورای امنیت ملی امریکا

تلفن گری سیک این روزها تند و تند زنگ می زند. جای تعجبی هم نیست. با سفر رئیس جمهور ایران، حسن روحانی، برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، گمانه زنی ها در مورد احتمال آغازی جدید در روابط ایران و آمریکا بالا گرفت و در مجامع علمی و دیپلماتیک آمریکا کمتر کسی به اندازه گری سیک در این مورد تخصص و سابقه دارد. 

اولین برخوردهای او با ایران به زمانی برمی گردد که در سال های پیش از انقلاب در نیروی دریایی آمریکا، ناخدا بود و از جمله در خلیج فارس گشت می زد. انقلاب سال ۵۷ که در ایران صورت گرفت، گری سیک دستیار ارشد کاخ سفیدِ جیمی کارتر در زمینه مسائل خلیج فارس بود. او این سمت را از سال ۱۹۷۶، از زمان ریاست جمهوری جرالد فوردِ جمهوری خواه، برعهده داشت و تا سال ۱۹۸۱، یعنی زمان ریاست جمهوری ریگان، نیز آن را حفظ کرد. سیک در زمان سه رئیس جمهور متفاوت عضو شورای امنیت ملی آمریکا و دارای مناصب بالا در دستگاه دیپلماسی کشور بوده است. سیک اما در همان اوایل دوران ریگان راهش را از او جدا کرد و از آن پس بیش از 30 سال است که خود را وقف تدریس در دانشگاه، پژوهش و تحلیل کرده است. او را بیش از هرچیز به عنوان مشوق روابط مستقیم بین ایران و آمریکا می شناسند.این پیرِ دیپلماسی اما بالا و پایین های بسیاری دیده است و در نتیجه با دیدن هرگونه تحولی زود هیجان زده نمی شود. او تاکید می کند که گرچه موقعیت کنونی مثبت است، هنوز راه درازی تا برقراری احتمالی روابط بین دو کشور مانده. او هفته بسیار شلوغی را داشت و هر روز با ده ها رسانه مختلف مصاحبه داشت. با این وجود علاقه ای که همیشه به ایران داشته، باعث شد گفت وگو با آسمان را بپذیرد. این گفت وگوی تلفنی با او در دفترش در نیویورک صورت گرفت.

پروفسور، به نظر شما تحولات سوریه چه تاثیری در روابط احتمالی بین ایران و آمریکا دارد؟

ایران و آمریکا از بعضی لحاظ موضع یکسانی در مورد سوریه دارند. مثلا ایران مسلما مخالف استفاده از سلاح های شیمیایی است. در نتیجه با اینکه ایران و روسیه همچنان موضع شان این است که درواقع اپوزیسیون بوده که از تسلیحات شیمیایی استفاده کرده هردو متعهد به انجام موفق وعده حذف تسلیحات شیمیایی اسد توسط او هستند. این دقیقا همانی است که آمریکا می خواهد. در ضمن فکر می کنم ایران پیوسته گفته به جای جنگ داخلی، می خواهد شاهد حل منازعه از طریق مذاکره باشد به طوری که تمام اطراف درگیر اختلاف با دولت مورد حفاظت قرار بگیرند و حتی اگر رئیس جمهور اسد کنار گذاشته شود، شرایط طوری باشد که علوی ها و سایر اقلیت ها مورد حفاظت قرار بگیرند یا بخشی از دولت باشند. این هم مشابه موضع آمریکا در مورد سوریه است.

به نظر من می رسد که در اینجا بنیانی وجود دارد که آمریکا براساس آن رسما از ایران برای شرکت در کنفرانس ژنو دو دعوت کند. چنین حرکتی مورد استقبال بسیار در ایران قرار می گیرد و نشانی از حسن نیت از طرف آمریکا خواهد بود و در عمل هیچ خرجی هم برای آمریکا ندارد. چراکه ایران یک طرف مباحثات است و باید شرکت داده شود. همین است که به نظرم سوریه به جای اینکه مانع مهمی باشد در چند هفته گذشته در واقع به نقطه ای تبدیل شده که دوطرف می توانند از آن به عنوان اهرم مثبتی استفاده کنند و به نظرم این نکته مثبتی است. 

شما قبلا از عناصری در هر دوطرف گفته اید که مانع مذاکرات و روابط احتمالی بین دوکشور می شوند. در آمریکا به نظرشما کدام نیروها هستند که جلوی روابط احتمالی بین دو کشور ایستاده اند و چقدر نفوذ دارند؟

و اما در طرف آمریکا مخالفت بسیار بسیار شدیدی نسبت به هرگونه مذاکره در سنا و کنگره موجود است. شماری از افراد کلیدی در مقامات بسیار بالا در مجلس نمایندگان که تحت کنترل جمهوری خواهان است این موضع را دارند و همچنین افرادی در مجلس سنا که تحت کنترل دموکرات هاست.  اسرائیل و لابی اسرائیلی از سرسخت ترین مخالفان هستند و فشاری شدید می آورند و خواهان این هستند که آمریکا موضعی افراطی (به نظر من) بگیرد.

در واقع آنها تنها موقعیتی را قبول می کنند که در آن ایران هیچ سانتریفیوژی نداشته باشد و اصلا غنی سازی اورانیوم نکند. این موضع درواقع حتی فراتر از موضع فی الحال افراطی است که آمریکا و متحدینش تا به حال گرفته اند. 

آن کسانی که معمولا «نومحافظه کار» خوانده می شوند در این مورد بسیار صریح بوده اند و به هرگونه معامله با ایران حمله می کنند. آنها احساس می کنند هیچ چیز در ایران عوض نشده و ایرانی ها احتمالا سر ما کلاه خواهند گذاشت. بهترین نماینده این موضع، ویلیام کریستول، سردبیرِ «ویکلی استاندارد»، نشریه اصلی این جریان است. «ویکلی استاندارد» تا حدود زیادی نشریه اصلی نومحافظه کاران و جنبش محافظه کاری در آمریکاست.  آنها تمام و کمال مخالف هرگونه معامله ای با ایران هستند و هشدار می دهند این حقه ای ازسوی ایران است. تمام این افراد، به نظر من در این لحظه پیروز میدان نیستند.

مردم آمریکا و خیلی های دیگر می گویند اکنون لحظه دیپلماسی است و امکانی برای به راه انداختن امور. اما اگر نقصی پیش بیاید، اگر چیزی جواب ندهد، اگر ناگهان خبر بدی از راه برسد یا یکی از دوطرف حاضر به پذیرش هیچ نوع معامله ای نشود، به نظرم صدای آن نیروها را هم بسیار بلندتر خواهیم شنید. 

خلاصه اینکه درحال حاضر به نظرم این نیروها وجود دارند و نقش شاخصی دارند اما فعلا پیروز میدان نیستند. اما فکر می کنم اگر در آینده نزدیک اتفاق بدی پیش بیابد، صدای آنها را بسیار بلندتر خواهیم شنید و بسیار قانع کننده تر. 

به نظرتان آقای اوباما،  اگر راه متفاوتی را طی کند و مثلا با ایران مذاکره کند، چگونه می تواند موفق شود؟ منظورم با توجه به مخالفان قوی که در آمریکا وجود دارد.

مشکلی که همیشه وجود داشته است، این است که این درواقع بازی دوطرفه است. ایران اخیرا پیغام های خیلی مثبتی فرستاده است و اینها در آمریکا به روشنی شنیده می شوند و از توجه کسی پنهان نمانده اند اما این تازه آغاز روند است.  رئیس جمهور اوباما چند کار می تواند انجام دهد. به زودی دور دیگری از مذاکرات بین ایران و گروه ۵+۱ را خواهیم داشت و به نظرم شیوه آغاز آنها می تواند مفید باشد. من شخصا امیدوارم رئیس جمهور پیش از هر گونه جلسه ای از فرصت دیپلماسی خاموش استفاده کند. نمی دانم این اکنون دارد اتفاق می افتد یا قرار است بیفتد یا نه. اما به نظرم اگر واقعا می خواهد پیشروی سریع انجام دهد، بهترین راه آن دیدار با خود ایرانی ها خواهد بود. نه لزوما با رئیس جمهور بلکه با نمایندگانش برای صحبت در مورد چارچوبی که باید پیگیری شود. دیگر نکته ای که می تواند بسیار مفید باشد این است که ایران در آینده بسیار نزدیک با آژانس بین المللی انرژی هسته ای وارد همکاری شود. ایران می تواند به ناظران آژانس اجازه دهد به سایتِ پارچین بیایند، کاری است که الان چند سال است در تلاش برای انجام آن هستند. چنین حرکتی بعضی صداهای راست گرا در آمریکا را خاموش می کند. در این صورت خواهیم دید که روند کار پیش می رود و جدی است و اتفاقاتی دارد می افتد که قبلا نمی افتاد و این پیغام مثبتی است.  خلاصه اینکه کارهایی هست که دوطرف می توانند انجام دهند. نکته کلیدی که می خواهم مطرح کنم این است که کارهایی هست که رئیس جمهور اوباما مشخصا می تواند انجام دهد. نمی دانم چنین می کند یا نه. وابسته به او هست و ما هنوز روند کار را ندیده ایم. روشن است که اگر او می خواهد پیشروی ببیند، باید محتاطانه عمل کند. درعین حال او نیاز به چیزی ازسوی ایران دارد و ایران هم نیاز به چیزی ازسوی او دارد تا منکران و مخالفان آن طرف را قانع کند که این روند، واقعی است و باید جدی گرفته شود.

وزیر امور خارجه جدید ایران آقای ظریف است و فکر می کنم تا حدودی با او آشنا باشید و

بله، می شناسمشان.

نظرتان راجع به آقای ظریف چیست؟ ایشان در بسیاری از محافل دیپلماتیک خیلی شناخته شده است. به عنوان استاد دانشگاه کتاب های درسی در مورد دیپلماسی چندجانبه نوشته و بسیار طرفدار این نوع دیپلماسی است.  در کتاب خاطراتش  از دیپلماسی چندجانبه زیاد صحبت می کند و از افکارش در مورد روابط بین الملل پیش رو در جهان. نظر شما راجع به آقای ظریف و افکار عملی اش برای دیپلماسی ایرانی چیست؟

به نظرم انتصاب او به عنوان وزیر خارجه احتمالا قوی ترین پیغامی بود که روحانی در ارتباط با روابط آمریکا و ایران داده است. آقای ظریف در آمریکا خیلی شناخته شده است. فکر می کنم اینجا ۵ سال سفیر در سازمان ملل بود. قبل از آن هم به دلایل دیگری اینجا بود. او شناخته شده است. بسیار مورد احترام است. او را دقیقا به عنوان طرفدار توافق دیپلماتیک می شناسند. او مدافع سرسخت منافع و حقوق ایران است و در عین حال به دنبال تامین نیازهای نه فقط ایران که مخالفینش به شیوه ای که به راه حلی دیپلماتیک برسد تا به نفع هر دو طرف باشد. او بهترین نماینده ممکن است که ایران در حال حاضر می تواند داشته باشد. او بسیاری از دیپلمات ها و مقامات آمریکایی را می شناسد و آنها هم او را می شناسند و این آغاز خوبی است. 

بخش اعظم زندگی شما در عرصه های مختلف به نوعی مربوط به روابط ایران و آمریکا بوده است. می خواهم بپرسم در این نقطه مشخص به نظرتان روابط دوجانبه بین دو کشور واقعا می تواند برای منفعت ملی هر دو کشور مفید باشد؟ و یک سوال مشخص تر. اگر دولت آقای اوباما چنین راهی را طی کرد، شما خودتان را کجا می بینید؟ شما مسلما یکی از مشهورترین حامیان رابطه بین ایران و آمریکا هستید. فکر می کنید بازگشت به نقش دیپلماتیک در دولت اوباما یا دولت های بعدی داشته باشید؟

اول اینکه بله من به نفع روابط بهتر بین ایران و آمریکا موضع گرفته ام و این کار را کرده ام چون آن را در جهت منفعت ملی آمریکا می دانم. به نظرم حل مشکلات و نزاع موجود بین ایران و آمریکا قدم مهمی به سوی جلو خواهد بود. اگر آمریکا بتواند در زمینه روابط با ایران پیشرفت واقعی نشان دهد، از لحاظ بسیاری دمای تقریبا تمامی منازعات مختلفی که در منطقه دارد پایین می آید. بدون شک، تهدید موجود در خلیج فارس در صورت آشتی آمریکا و ایران کاهشی چشمگیر می یابد. در سوریه و عراق و افغانستان و خیلی جاهای دیگر هم که آمریکا مشکلی دارد همین طور. این کار حداقل بعضی دشواری های پرداختن به آن مسائل را از میان می برد. این است که من نوعی آشتی را بسیار مطلوب برای منفعت ملی آمریکا می بینم.

با این وجود، من فکر نمی کنم شاهد بازگشتی سریع به رابطه دیپلماتیک بین آمریکا و ایران باشیم. من شخصا چنین اتفاقی را مثبت تلقی می کنم اما فکر نمی کنم خیلی نزدیک به آن هستیم. از اینکه بگذریم، من اینجا نیامده ام دنبال کار بگردم، به اندازه کافی کار برای انجام دادن دارم و از زندگی ام همین طوری که هست خیلی راضی ام. دنبال فرصت نیستم.

کلید واژه ها: ایران و آمریکا


نظر شما :