به بهانه مبارزه با مواد مخدر ولی با هدف سرنگونی مادورو

لطفا اشتباه لیبی را در ونزوئلا تکرار نکنید

۲۰ آبان ۱۴۰۴ | ۲۰:۰۰ کد : ۲۰۳۶۱۵۴ اخبار اصلی آمریکا
معرفی یک گروه ضربت ناو هواپیمابر، به ویژه با توجه به افزایش تنش‌ها با رئیس جمهور، نیکولاس مادورو و تمایل علنی دولت ترامپ به حمله به اهدافی در داخل ونزوئلا، پرسش‌هایی را در مورد هدف عملیات در کارائیب به همراه دارد. روزنامه میامی هرالد گزارش داده است که حملات در داخل این کشور آمریکای لاتین می‌تواند «در عرض چند روز یا حتی چند ساعت» انجام شود.
لطفا اشتباه لیبی را در ونزوئلا تکرار نکنید

نویسنده: جاستین لوگان، مدیر مطالعات دفاعی و سیاست خارجی در موسسه کاتو و متخصص استراتژی کلان ایالات متحده و نظریه‌پرداز روابط بین‌الملل و سیاست خارجی آمریکا 

دیپلماسی ایرانی: دولت ترامپ هفته گذشته اعلام کرد که ناو هواپیمابر جرالد فورد و گروه ضربت ناو هواپیمابر آن، متشکل از سه ناوشکن موشک‌انداز هدایت‌شونده کلاس آرلی برک، از دریای مدیترانه به فرماندهی جنوبی ایالات متحده منتقل خواهند شد. آنها به یک گروه دریایی قابل توجه که از قبل در کارائیب حضور دارند، ملحق خواهند شد. این گروه در تلاش برای «تضعیف و از بین بردن» کارتل‌هایی که دولت اوایل امسال آنها را به عنوان سازمان‌های تروریستی خارجی معرفی کرده بود، حملات فزاینده‌ای را علیه قایق‌های مظنون به قاچاق مواد مخدر انجام داده است.

معرفی یک گروه ضربت ناو هواپیمابر، به ویژه با توجه به افزایش تنش‌ها با رئیس جمهور، نیکولاس مادورو و تمایل علنی دولت ترامپ به حمله به اهدافی در داخل ونزوئلا، پرسش‌هایی را در مورد هدف عملیات در کارائیب به همراه دارد. روزنامه میامی هرالد گزارش داده است که حملات در داخل این کشور آمریکای لاتین می‌تواند «در عرض چند روز یا حتی چند ساعت» انجام شود.

اندازه و ترکیب نیروی جمع‌آوری‌شده برای عملیات سنتی مبارزه با مواد مخدر بهینه نشده، بلکه برای یک کمپین هوایی و دریایی پایدار مناسب است. در واقع، تعداد ناوهای دریایی در کارائیب اکنون از تعداد ناوها و تجهیزات نظامی که در سال ۲۰۱۱ در سواحل لیبی برای عملیات «طلوع اودیسه» – یک عملیات بمباران تهاجمی که در نهایت به فروپاشی رژیم قذافی منجر شد – جمع‌آوری شده بود، بیشتر است.

درخواست‌ها برای اقدام نظامی ایالات متحده علیه کارتل‌ها در برخی محافل به تلاش برای تغییر رژیم در ونزوئلا تبدیل شده و ایالات متحده نیروی لازم برای انجام این کار را جمع‌آوری کرده است. اگر ترامپ ماشه مداخله «مدل لیبی» را بکشد، خطر تکرار یک اشتباه فاجعه‌بار در سیاست خارجی را که به جنگ داخلی، بحران پناهندگان و بی‌ثباتی منطقه‌ای منجر شود، به جان می‌خرد.

مدل لیبی و درس‌های آن

در مارس ۲۰۱۱، ایالات متحده و متحدان ناتوی آن، حملات هوایی را تحت عنوان مداخله بشردوستانه با حمایت قطعنامه ۱۹۷۳ شورای امنیت سازمان ملل متحد در لیبی آغاز کردند. ماموریت اعلام شده، جلوگیری از جنایات گسترده توسط نیروهای معمر قذافی بود. با این حال، ظرف چند ماه، این کمپین به عملیاتی با هدف سرنگونی رژیم تبدیل شد.

تجمع نیروی دریایی در کارائیب یادآور عملیات در مدیترانه در روزهای منتهی به عملیات طلوع اودیسه است. در واقع، با افزودن یک گروه ضربت ناو هواپیمابر و دسترسی به پایگاه‌های قاره آمریکا، این عملیات به طرز استثنایی توانمندتر شده است. در حالی که این نمایش قدرت ممکن است فقط همین باشد، خطر تشدید اوضاع توسط برخی حوادث پیش‌بینی نشده یا انحراف ماموریت، همان‌طور که در لیبی دیدیم، تصور آن دشوار نیست. درسی که سیاست‌گذاران باید از لیبی بیاموزند، سرعت عمل ارتش ایالات متحده در تبدیل یک نیروی درجه سه به ویرانه نیست، بلکه پیامدهای منفی خارجی است که احتمالاً به دنبال خواهد داشت.

مدل لیبی برای تغییر رژیم، با تکیه بر ‌امکانات هوایی و دریایی برای ارائه پشتیبانی غیرمستقیم به نیروهای ضد قذافی، از تعهد نیروهای زمینی اجتناب کرد. مرحله اولیه مداخله شش‌ماهه، که با نام عملیات طلوع اودیسه شناخته می‌شود، صدها سورتی پرواز هوایی و حملات تاماهاوک از کشتی‌های آمریکایی و متحدان را شامل می‌شد.

قذافی تقریباً شش ماه بعد کشته شد و ایالات متحده موفقیت عملیات خود را در لیبی اعلام کرد. با این حال، لیبی خیلی زود به هرج و مرج دچار شد و کشور به گروه‌های شبه‌نظامی و گروه‌های رقیب تقسیم شد. گروه‌های افراطی، از جمله وابستگان به داعش، ریشه دواندند و سلاح‌های لیبی در سراسر شمال آفریقا پخش شد و بی‌ثباتی را در سراسر منطقه دامن زد. فروپاشی حکومت لیبی، مدیترانه را به کریدوری برای قاچاق انسان و مهاجرت جمعی تبدیل کرد که کشورهای اروپایی هنوز هم با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. لیبی به جای اینکه الگویی باشد که ارزش تکرار داشته باشد، به داستان هشداردهنده دیگری در مورد پیامدهای ناخواسته تغییر رژیم اجباری توسط بازیگران خارجی تبدیل شده است.

ونزوئلا لیبی نیست، اما خطرات مشابهند

ونزوئلا امروز بسیاری از همان وسوسه‌ها و خطراتی را که لیبی در سال ۲۰۱۱ داشت، ارائه می‌دهد. رهبری اقتدارگرای آن ریشه دوانده، اقتصادش در حال فروپاشی است و مردمش از سرکوب و کمبود رنج می‌برند. اما مداخله نظامی این مشکلات را حل نمی‌کند و همچنین از ورود فنتانیل به ایالات متحده مانع نمی‌شود. با این حال، تقریباً مطمئناً آنها را بدتر خواهد کرد.

نیروهای مسلح ونزوئلا به نیکولاس مادورو وفادار هستند و مداخله ایالات متحده احتمالاً ملی‌گرایی ونزوئلا را شعله‌ور می‌کند، یک درگیری داخلی طولانی را شعله‌ور می‌کند، دخالت نیابتی روسیه یا چین را دعوت می‌کند و کشورهای همسایه را که از قبل تحت فشار جریان پناهندگان هستند، بی‌ثبات می‌کند. تنها سازمان‌هایی که از یک درگیری داخلی خشونت‌آمیز بیشتر از ارتش سود می‌برند، کارتل‌ها خواهند بود.

بحران انسانی ناشی از آن بدون شک به درخواست برخی برای دخالت بیشتر ایالات متحده منجر خواهد شد. طرفداران استدلال می‌کنند که نیروهای زمینی برای ارائه کمک‌های بشردوستانه، احیای عملکردهای ضروری پشتیبانی از حیات، یا اینکه مسئولیتی برای محافظت از مردم در برابر جنایات جنگی مرتکب‌شده توسط ارتش ونزوئلا وجود دارد. این سراشیبی لغزنده مداخلات خارجی است که به خوبی پیموده شده است.

عملیات طلوع ادیسه و هرج و مرجی که در لیبی به وجود آمد، به عنوان یادآوری‌های قدرتمندی هستند که حتی مداخلات "محدود" نیز می‌توانند به سرعت به فاجعه تبدیل شوند. قیام ونزوئلایی‌ها علیه مادورو، پیروزی برای آزادی بشر خواهد بود، اما ما نباید از ارتش ایالات متحده به عنوان ابزاری برای انقلاب آنها استفاده کنیم. ایالات متحده باید در برابر تمایل به تکرار اشتباهات تاریخ مقاومت کند.

منبع: موسسه کاتو / ترجمه: سید علی موسوی خلخالی

کلید واژه ها: نیکولاس مادورو ونزوئلا لیبی مدل لیبی امریکا دونالد ترامپ ایالات متحده امریکا امریکا و ونزوئلا مبارزه با مواد مخدر حمله امریکا به ونزوئلا معمر قذافی سقوط معمر قذافی


( ۱ )

نظر شما :