اگر امریکا به هر بهانهای این جنگ را آغاز کند
تکرار باتلاق عراق در ونزوئلا برای ترامپ

نویسندگان: گیل گوئرا، تحلیلگر سیاست مهاجرت در مرکز نیسکانن است و به عنوان رئیس جوانان متخصص در سیاست خارجی در سال ۲۰۲۶ خدمت خواهد کرد. او به عنوان متخصص نوظهور جوانان متخصص در آمریکای لاتین در سال ۲۰۲۴ در حوزه آمریکای لاتین نیز انتخاب شده است. او دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته امنیت جهانی و مرزها از دانشگاه کوئینز بلفاست و مدرک کارشناسی از کالج سوارثمور است. تمرکز او بر سیاست مهاجرت، جمعیتشناسی مهاجرت نامنظم و فرآیندهای جذب است.
اِما ایزابلا سیج (Emma Isabella Sage)، یکی از بنیانگذاران استارتاپ نرمافزار تحقیقاتی LIVINI، وابسته به دانشگاه گلاسگو، و متخصص نوظهور امنیت ملی در برنامه متخصصان جوان سیاست خارجی ۲۰۲۵ (YPFP) است. آثار او در GLOBSEC ارائه شده، به عنوان مدرک به پارلمان بریتانیا ارائه شده و در تلویزیون ملی ایالات متحده امریکا مورد بحث قرار گرفته است. او با درجه ممتاز از برنامه کارشناسی ارشد بینالمللی اراسموس موندوس در رشته مطالعات امنیتی، اطلاعاتی و استراتژیک، با تخصص در تاکتیکهای اقتصادی و مالی در منازعات، فارغالتحصیل شده است. او مرتباً در مورد ضداطلاعات، فناوریهای نوظهور و جنگ نامنظم مینویسد.
دیپلماسی ایرانی: دولت ترامپ با معرفی مجدد باندهای ونزوئلایی به عنوان جنگجویان در یک درگیری مسلحانه، محدودیتهای قانون و سیاست ایالات متحده را آزمایش میکند – و در این مورد، ممکن است هدف، وسیله را توجیه نکند.
پس از یک سری حملات به کشتیهای غیرنظامی در آبهای بینالمللی، پنتاگون به کنگره اطلاع داد که اعضای مظنون باندهای ونزوئلایی را «جنگجویان غیرقانونی» میداند و آمریکا درگیر «درگیری مسلحانه غیربینالمللی» با آنهاست – بدون اینکه مشخص کند این موضوع کدام نهادها را شامل میشود. ترامپ همچنین به سازمان سیا اجازه داده تا اقدامات مخفیانه مرگباری را در ونزوئلا انجام دهد و نیروهای مسلح ایالات متحده را در سواحل ونزوئلا مستقر کرده است. مقابله با سازمانهای جنایتکار خشونتآمیز یک هدف مشروع است، اما پرونده دولت از نظر داخلی متناقض است، هدف آن نامشخص است و هیچ وضعیت نهایی مشخصی وجود ندارد. کاخ سفید این ماجراجویی نظامی را با پایههای ضعیفی آغاز میکند، جنگ استعاری سابق علیه مواد مخدر را احیا میکند و آن را با تاکتیکهایی که از جنگ بسیار تحتاللفظیتر علیه تروریسم وام گرفته شده است، آغشته میکند. تجمیع اختیارات قانونی فوقالعاده برای پیگیری یک تهدید مبهم بدون هیچ اصل محدودکنندهای، رویکردی خطرناک است که در نهایت ممکن است به شکست منجر شود.
هدف اشتباه
ادعای دولت مبنی بر اینکه ونزوئلا تهدید اصلی مواد مخدر برای ایالات متحده است، با دادههای خود دولت در تضاد است. طبق پایگاه داده تلفیقی مبارزه با مواد مخدر آمریکا – منبع رسمی بین سازمانی برای ردیابی جریانهای مواد مخدر – تقریباً ۲۱۰ تن کوکائین در سال ۲۰۱۸ از ونزوئلا ترانزیت شده است که کمتر از ۱۰٪ کوکائین به مقصد ایالات متحده را تشکیل میدهد. برای روشن شدن موضوع، بیش از شش برابر کوکائین (۱۴۰۰ تن) در همان سال از گواتمالا عبور کرده است. واقعیت این است که ۹۰٪ کوکائین ورودی به ایالات متحده در کلمبیا تولید میشود و ۹۰٪ از طریق مرز زمینی ایالات متحده و مکزیک وارد میشود. مسیرهای ونزوئلا در درجه اول به بازارهای کارائیب و اروپا خدمات میدهند.
تمرکز بر باند ونزوئلایی ترن د آراگوا (TdA) به عنوان بخشی از سرکوب گستردهتر قاچاق مواد مخدر، به ویژه عجیب است زیرا TdA در آن گوشه از دنیای جنایتکاران نقش کمی دارد. وزارت خزانهداری آن را به عنوان نهادی توصیف کرد که عمدتاً در قاچاق انسان و اخاذی فعالیت دارد و قاچاق مواد مخدر «منبع درآمد اضافی» آن است. کیفرخواستهای فدرال، فروش خردهفروشی مواد مخدر و قاچاق در مقیاس کوچک را مستند میکنند، در حالی که تحقیقات سه ساله InSight Crime «شواهد کمی» مبنی بر اینکه TdA «ارتباطات جنایی، ظرفیت لجستیکی یا نفوذ دولتی لازم برای جابهجایی محمولههای بزرگ مواد مخدر برای شبکههای فراملی» را دارد، یافت.
با برخورد با یک بازیگر ثانویه در یک کریدور سوم مانند کارتل سینالوآ، دولت یک استراتژی اجرایی ایجاد کرده است که ظاهری از اقدام جسورانه بدون درگیر شدن با بازیگران اصلی ارائه میدهد.
سوءاستفاده از قانون
چندین باند آمریکای لاتین که مدتها به عنوان شرکتهای جنایی فراملی سودمحور شناخته میشدند، اخیراً دوباره طبقهبندی شدهاند. رئیس جمهور ترامپ در اولین روز ریاست جمهوری خود، یک فرمان اجرایی مبنی بر اعلام وضعیت اضطراری ملی برای مقابله با آنها و دیگری به طور مؤثر برچسبگذاری آنها به عنوان تروریست امضا کرد.
تعیین تروریستها، درک اساساً متفاوتی از ماهیت یک گروه خشونتآمیز و نحوه عملکرد آن را نشان میدهد. یک سازمان جنایی عمدتاً برای سود فعالیت میکند و توسط نیروهای انتظامی غیرنظامی مقابله میشود، در حالی که یک سازمان تروریستی خارجی اهداف ایدئولوژیک/سیاسی را از طریق خشونت دنبال میکند و میتوان از طریق اقدام نظامی در خارج از کشور با آن مقابله کرد. مجرمان و تروریستها ممکن است گاهی اوقات در تاکتیکها همپوشانی داشته باشند، اما به ندرت با یکدیگر اشتباه گرفته میشوند. دو دانشجوی هوانوردی متخلف را در نظر بگیرید که یکی از آنها به دلیل قصد حمل مواد مخدر و کالاهای غیرقانونی، از درس استانداردها و مقررات حرفهای صرف نظر میکند، در حالی که دیگری از بخشی که نحوه فرود هواپیماها را آموزش میدهد، صرف نظر میکند. دولت اساساً ادعا میکند که این دو به یک اندازه در مشخصات یک «تروریست» قرار میگیرند.
اقدام قانونی جسورانه بعدی در ماه مارس رخ داد، زمانی که رئیس جمهور ترامپ به قانون دشمنان بیگانه، قانونی مربوط به زمان جنگ در سال ۱۷۹۸، استناد کرد که در آن زمان برای اخراج سریع اعضای باندهای منتسب به آنها بدون طی مراحل قانونی مورد استفاده قرار میگرفت. این اعلامیه، ترن د آراگوا را مشخص و اعلام کرد که این گروه «تهاجم» به ایالات متحده را مرتکب شده است. در این اعلامیه به صراحت آمده بود که TdA «به دستور» رژیم مادورو فعالیت میکند و اعضای آن را «دشمنان بیگانه» در معرض بازداشت و اخراج بدون حمایتهای قانونی استاندارد قرار میدهد. گزارشهای اطلاعاتی با این ادعا مغایرت داشت و دولت بعداً پیام خود را از جنگ نیابتی تغییر داد، اما عنوان تروریستی هنوز بخش کلیدی از چرخش از جنایتکار غیرنظامی به جنگجوی دشمن را تشکیل میدهد.
حملات جدید به قایقهای ادعایی مواد مخدر با مجوز استفاده از نیروی نظامی (AUMF) سال ۲۰۰۱ توجیه میشود. اکنون به نظر میرسد استدلال اصلی این است که از آنجا که مواد مخدر میتواند مردم را بکشد، ایالات متحده میتواند با هر کسی که در تجارت مواد مخدر دخیل است، در جنگ باشد. این رویکرد آشکارا پوچ است: با این منطق، هر دستفروش خیابانی یک تروریست و یک مبارز دشمن است.
خودزنی
در طول دوره اول ریاست جمهوری ترامپ، دولت او ونزوئلا را از طریق کانالهای مرسوم مانند انزوای دیپلماتیک (به رسمیت شناختن خوان گوایدو به عنوان رئیس جمهور موقت) و تحریمهای جامع علیه بخش نفت و مقامات رژیم دنبال میکرد. بنابراین، سوال این نیست که آیا ترامپ از ابزارهای سنتی بیاطلاع است یا خیر، بلکه این است که آیا شکست آنها در دستیابی به نتایج مطلوب دولت، اقدامات قانونی فوقالعادهای را که اکنون به کار میگیرد، توجیه میکند یا خیر.
دولت ممکن است فرسودگی فشار دیپلماتیک، تحریمها و اجرای قانون سنتی را توجیهی برای اقدامات تهاجمیتر بداند، اما رویکرد فعلی با مجموعهای جدید از خطرات همراه است. مادورو به جای عقبنشینی، اکنون در حال آماده شدن برای یک مبارزه است و اگر رویارویی بیشتر به مرگ آمریکاییها منجر شود، ترامپ ممکن است در تنگنا قرار گیرد و از یک «عملیات نظامی ویژه» به یک جنگ کوچک با تمام عواقب داخلی که در پی خواهد داشت، تبدیل شود. حتی متحدان او نیز از این خروج غیرمنتظره از سیاست خارجی انزواطلبانهای که در مبارزات انتخاباتی خود از آن حمایت میکرد، نگران هستند. این در زمان نامناسبی اتفاق میافتد، با محبوبیت داخلی پایین او و انتخابات میاندورهای پیش رو، که انتظار میرود حزب او در مجلس نمایندگان جایگاه خود را از دست بدهد.
سیاست حمله به قایقها بدون تأیید کنگره یا حمایت رسمی منطقهای میتواند به طرق غیرقابل پیشبینی دیگری نیز نتیجه معکوس داشته باشد. سناریویی که به نظر میرسد ترامپ میخواهد، یعنی برکناری مادورو از قدرت، در صورتی که حملات آمریکا به کشته شدن غیرنظامیان بیگناه ونزوئلایی منجر شود، به خطر میافتد. این امر به رژیم مادورو ابزاری تبلیغاتی برای تقویت حمایت داخلی میدهد و اگر مردم ونزوئلا در مورد احتمال مداخله آمریکا مردد شوند، احتمالاً از قیام مردمی جلوگیری میکند.
رویکرد ترامپ همچنین خطر تضعیف مشروعیت آمریکا در پیگیری اهداف گستردهتر سیاست خارجی خود را دارد. با بنا کردن استراتژی ونزوئلا بر چنین پایه لرزانی، دولت فعلی ممکن است همان اشتباهاتی را تکرار کند که به شدت از اسلاف خود به خاطر آنها انتقاد کرده است. در طول جنگ عراق (که ترامپ آن را محکوم کرد)، علیرغم وجود دلایل مشروع برای مقابله با رژیم صدام حسین – نقض حقوق بشر مستند، بیثباتی منطقهای و سرپیچی از قطعنامههای سازمان ملل – دولت بوش تصمیم گرفت جنگ را بر اساس ادعاهای سلاحهای کشتار جمعی بنا کند. وقتی ثابت شد که این توجیهات نادرست هستند، حمایت از اقدامات دولت از بین رفت.
ونزوئلا نیز پویایی مشابهی را نشان میدهد. دلایل مشروعی برای به چالش کشیدن رژیم مادورو وجود دارد، در درجه اول نقض سیستماتیک حقوق بشر و امتناع او از واگذاری قدرت پس از شکست در انتخابات ۲۰۲۴. دولت به جای تمرکز بر این موضوع، و برخلاف همه شواهد، تصمیم گرفته که اقدام نظامی علیه ونزوئلاییها را از طریق روایتهای اغراقآمیزی که یک باند زندانی را به عنوان یک گروه تروریستی، مهاجم یا یک شبهنظامی که سلاح آنها مواد مخدر برای فروش است، تصویر میکند، توجیه کند. وقتی این روایت به ناچار تحت بررسی دقیق قرار گیرد، دولت اعتباری را که میتوانست صرف مداخلات قابل دفاعتری کند، از دست خواهد داد.
نتیجهگیری
به نظر میرسد رویکرد تهاجمی دولت ترامپ بیشتر ناشی از پیامرسانی سیاسی است تا اعتبار قانونی یا تأثیر عملی. ابزارهای سنتی اجرای قانون میتوانستند بدون به خطر انداختن حاکمیت قانون، مسیری مشروعتر و قابل دفاعتر را برای مبارزه با جرم فراهم کنند، اما دولت به طور فزایندهای آنها را به نفع رویکرد آتشبازی برای مبارزه با جرم کنار گذاشته است. حتی در حالی که وزارت دادگستری غیرنظامی به طور فعال در حال پیگیری پیگرد قانونی علیه اعضای TdA است، دولت قصد خود را برای استفاده از رویکرد عدالت نظامی نشان میدهد که شامل گسترش تعاریف فراتر از باور برای برخورد با قایقها در آبهای بینالمللی به عنوان کشتیهای دشمن تحت قانون درگیریهای مسلحانه (LOAC) میشود. قوانین تعامل، استانداردهای شواهد و حمایتهای قانون اساسی در این چارچوبها به طور چشمگیری متفاوت است و سوءاستفاده از قوانین زمان جنگ، در درازمدت، در واقع توانایی دولت برای زندانی نگه داشتن این مجرمان را کاهش میدهد. این بدان معناست که دولت اکنون انگیزهای نادرست برای کشتن، نه دستگیری دارد - یک ضعف استراتژیک که وقتی ایالات متحده دو بازمانده اول حملات را به کشورهای مبدا خود آزاد کرد، به طور کامل نمایان شد.
این رویکرد همچنین ایالات متحده را به سمت یک بحران قانون اساسی سوق میدهد. تنها در یک مثال، وقتی شورای اطلاعات ملی به این نتیجه رسید که TdA «به دستور رهبر ونزوئلا عمل نمیکند» و فاقد منابع و سازمان لازم برای انجام یک کمپین شبهنظامی هماهنگ با دولت است، این ارزیابی، پایه قانونی اخراجهای فوقالعادهای را که در مارس ۲۰۲۵ رخ داد، تضعیف کرد. اگر ارزیابی آگاهانه جامعه امنیتی گستردهتر، پایههای پرونده دولت را بیاعتبار کند، این سؤال مطرح میشود: وقتی همه میدانند که دولت برای توجیه روشهای جدید خود، دادگاه را فریب میدهد، چه اتفاقی میافتد؟
در بدبینانهترین تفسیر از وقایع، دونالد ترامپ به خود اختیارات جدید خارقالعاده و نگرانکنندهای میدهد که پیامدهای شوم داخلی و بینالمللی دارد. در خوشبینانهترین تفسیر، دولت به سادگی قادر به انتخاب یک پیام منسجم، انجام یک ارزیابی تهدید مناسب یا اعمال صحیح قوانین آمریکا نیست.
منبع: مرکز مطالعات روسی (RUSI) / ترجمه: سید علی موسوی خلخالی


نظر شما :