قاهره در تمنای نقش منطقه ای خود

آیا رویای دموکراسی به دیکتاتوری می رسد ؟

۱۲ آبان ۱۳۹۲ | ۱۷:۴۰ کد : ۱۹۲۳۶۲۴ آسیا و آفریقا گفتگو
دکتر عبدالامیر نبوی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل شمال افریقا در گفتگو با دیپلماسی ایرانی به بررسی رابطه منطقه ای مصر با کشورهای عربی و ایرانی و آخرین وضعیت اخوان المسلمین پرداخته است
آیا رویای دموکراسی به دیکتاتوری می رسد ؟

دیپلماسی ایرانی: التهاب در قاهره ادامه دارد. هنوز هم اخوانی ها معترضند و نظامیان بر راس قدرت و یا حتی محبوب تر از اخوانی ها سعی در به دست گرفتن دولت آینده دارند. اما "ائتلاف ملی حمایت از مشروعیت" اعلام کرد که رئیس جمهوری مصر دادگاهی را که قرار است برای محاکمه وی تشکیل شود، به رسمیت نمی شناسد. محمد مرسی قرار است روز 4 نوامبر آتی به اتهام تحریک به کشتن تظاهرکنندگان مصری در دادگاه حاضر شود. در خبرها آمده بود که 5 میلیون امضا برای شرکت السیسی در انتخابات جمع شده و از وی دعوت کرده اند که در انتخابات کاندیدا شود، سوال این است که آیا السیسی رقیبی هم برای خود دارد؟ در این میان دولت موقت مصر صحبت از منافع و امینت کشورهای عربی حوزه خلیج فارس  کرده است و حتی به نوعی امنیت کشورش یعنی مصر را منوط به امنیت این  کشورها دانسته است. در جایی دیگر هم صحبت از میانجی گری میان ایران  و کشورهای عربی کرده  که به نظر می رسد قصد دارد رابطه کشوری همچون عربستان را با ایران بهبود بخشد. دکتر عبدالامیر نبوی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل شمال افریقا، به بررسی روابط کشور مصر با کشورهای عربی و همچنین اوضاع سیاسی داخلی مصر پراخته است:

حازم الببلاوی، نخست وزیر مصر، در سفرش به امارات و طی مصاحبه با شبکه خبری اسکای نیوز عربی گفته است که امنیت کشورهای حوزه خلیج فارس بخشی از امنیت مصر است و  تاکید کرد که قاهره اجازه نمی دهد امنیت کشورهای حوزه خلیج فارس تهدید شود. چرا استقرار و ثبات و حتی منافع کشورهای عربی تا این اندازه به منافع کشور مصر گره خورده است؟ ارتباط مصر با کشورهای حوزه خلیج فارس چگونه است؟

سخنان ببلاوی، نخست وزیر دولت موقت مصر، ناظر بر روابط نزدیک مصر با کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس طی چند دهه گذشته است. مصر همواره نسبت به امنیت منطقه خلیج فارس حساس بوده است و نخبگان مصری همواره در برابر رویدادهای این منطقه دقت و پیگیری داشته اند. گفته می شود بخشی از این امر ناشی از آن است که مصر سودای گسترش نفوذ خود به سمت خلیج فارس را دارد، این نکته را چه بپذیریم یا نپذیریم، نمی توانیم روابط نزدیک دولت های مختلف مصر با کشورهای حوزه خلیج فارس از زمان سادات تاکنون را نادیده بگیریم. طبیعی است که مصر می خواهد و می کوشد نقشی برتر در سیاست های منطقه ای داشته باشد و از این رو در پی گسترش حوزه نفوذ خود بر می آید. در عین حال روابط نزدیک سیاسی و اقتصادی مصر با کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس نکته مهم دیگری است. همانطور که می دانید بیشترین سرمایه گذاری اقتصادی در مصر در طول دهه های گذشته، به ویژه در دوره مبارک، توسط کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس صورت گرفته است: عربستان، امارات متحده عربی، کویت و قطر؛ و در مقابل نیز مصر تعداد زیادی کارگر و کارمند در این کشورها دارد که حجم مالی قابل توجهی را سالانه روانه بانک های مصری می کند. فقط تعداد کارگران مصری شاغل در عربستان حدود یک میلیون نفر  برآورد شده است. در همین مدت کوتاه پس از روی کارآمدن دولت موقت، این کشورهای عربستان، کویت و امارات بودند که حمایت سیاسی و اقتصادی قابل توجهی به عمل آوردند و مانع از آسیب پذیری دولت موقت و ارتش در برابر تحولات داخلی و خارجی شدند. از این روست که دولت های مصر همواره می کوشند حساسیت های کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس را رعایت کنند، سیاست های خود را با آن کشورها مورد مشورت قرار دهند تا نسبت به منافع متقابل اقتصادی آسیبی وارد نشود، بدین معنا که نه نیروی کار مصری در این کشورها آسیب ببیند و نه  به سرمایه گذاری های کلان کشورهای عربی در خاک مصر خدشه ای وارد شود.

در گذشته تحلیل هایی بر این اساس بود که عربستان و مصر دو کشور رقیب در دنیای عرب هستند، اما در خبرها آمده بود که مصر پیشنهاد میانجی شدن میان ایران با کشورهای عربی را داده است. با توجه به این نظریه آیا بحث نزدیکی به ایران گزینه رقابتی برای  مصر و عربستان محسوب می شود؟

طبیعی است که کشورهای مختلف منطقه ضمن روابط حسنه ای که با یکدیگر دارند به دنبال افزایش جایگاه و منزلت خود نیز باشند. مصر از دیرباز جایگاه ممتاز فرهنگی و تاریخی در خاورمیانه داشته است، در دوره هایی نیز این کشور توانسته نقش سیاسی بسیار مهمی ایفا کند، اما به دلایل گوناگون توان اثرگذاری مصر بر مسائل سیاسی منطقه کاهش یافته و در عوض کشورهایی همانند ترکیه، قطر و عربستان توانسته اند نقش مهم تر و اثرگذارتری را ایفا کنند. مصر به ویژه با توجه به رویداد مهم انقلاب  25 ژانویه به دنبال احیای نقش منطقه ای خود برآمده است، در عین آنکه می خواهد روابط نزدیک سیاسی و اقتصادی خود با کشورهای منطقه را هم حفظ نماید. به طور متقابل عربستان نیز قصد دارد مانع از آن شود که مصر از گردونه کشورهای عربی منطقه و سیاست های سابق آن جدا شود، اما بدان معنا نیست که اجازه دهد نقش برتر منطقه ای مصر یا اساسا هر کشور دیگری احیا گردد. در نتیجه، عربستان خواهان حفظ مصر اما در قواره یک شریک پیرو و تابع خواهد بود، بدین صورت که نقش برتر منطقه ای در اختیار عربستان باشد و مصر در همین چارچوب بازیگری نماید.

زمانی که روابط ایران با کشور عربستان حسنه بوده بازهم شاهد بودیم که روابط ایران و مصر احیا نشده بود. با توجه به آنچه که در مصر گذشته در حال حاضر این روابط را چگونه می بینید؟

بازسازی روابط ایران با کشورهای عربی، به ویژه بهبود روابط تهران – ریاض، می تواند زمینه را برای بهبود روابط ایران و مصر نیز فراهم کند، چه آنکه مصر در نهایت جزئی از کشورهای عربی منطقه به شمار می آید و بخشی از هویت سیاست های داخلی و خارجی آن بر این اساس تنظیم شده است.

 این روزها در مصر صحبت از این است که 5 میلیون امضا جمع شده تا السیسی در انتخابات شرکت کند. با توجه به اینکه مردم مصر انقلاب کردند و بر اساس روندهای دموکراتیک در انتخابات شرکت کردند آیا این حضور السیسی بدین صورت در راس قدرت بازگشت به دوران مبارک نیست؟ پیش بینی شما از اوضاع آینده مصر چیست، آیا مردم انقلابی و به ویژه اخوانی هایی که کنار زده شدند با چنین انتخاباتی کنار خواهند آمد؟

 نکته اول آنکه اخوان و گروه های همسو با آن به دلیل ضعف، توانایی مقابله جدی با روند سیاسی فعلی را ندارند و نمی توانند آن را متوقف نمایند. به عبارت دیگر ظهور اخوان و گروه های همسو با آن در قالب یک بازیگر سیاسی اجتماعی نیرومند و اثرگذار نیازمند گذشت زمان و بازسازی وجهه آنهاست.

نکه دوم آنکه معترضان به حکومت اخوانی در حقیقت معتقد بودند که قدرت گیری این گروه ها به شیوه دموکراتیک و از طریق صندوق های رای بوده است، اما عملکرد آنها در همین مدت کوتاه سبب شده است که دموکراسی تثبیت نشود و هیچ تضمینی وجود ندارد که آنها در خلال ماه ها و سال های بعد به شیوه دموکراتیک کنار روند. در حقیقت آنچه از این گروه ها پس از انقلاب 25 ژانویه  و به ویژه در جریان حکومت یک ساله شان مشاهده می شود خلف وعده و عدم اجرای تعهدات اعلام شده است. آنان در واقع حرکت خود را در 30 ژوئن ادامه انقلاب و مخالفت با اقتدارگرایی اخوانی می دانستند.

نکته سوم، وخامت وضع اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پس از انقلاب 25 ژانویه و به ویژه در دوره یک ساله حکومت محمد مرسی سبب شد تا بسیاری از قشرهای مختلف اجتماعی خود را نیازمند دخالت و حمایت ارتش بدانند. طبیعی است این امر دست ارتش را بار دیگر برای سیاستگزاری و دستکاری روندهای موجود باز می گذارد. روشن است که این امر می تواند بازگشت اقتدارگرایی به مصر را به همراه داشته باشد. در حال حاضر نارضایتی از سیاست های پس از انقلاب 25 ژانویه و عملکرد اسلام گرایان سبب شده است که نهاد ارتش به عنوان نهاد نه صرفا نظامی مورد توجه و اقبال بیشتری قرار گیرد و توده ها فعلا به  روندهای کوتاه مدت چشم بدوزند، اما بعید نیست که قدرت گیری مجدد ارتش در صحنه سیاسی مانع از تثبیت یک گذار دموکراتیک به صورت واقعی باشد، بدین معنا که احتمالا نقش برتر ارتش در صحنه های سیاسی و اقتصادی به نحوی حفظ و تضمین خواهد شد.

نکته آخر آنکه آیا این مساله به معنای شروع روندی مغایر و مخالف با روند انقلاب و آرمان های 25 ژانویه نیست؟ در این زمینه به نظر می رسد که بازخوانی کتاب «هجدهم برومر لویی پناپارت» ضرورت داشته باشد.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/14


انتشار اولیه: سه شنبه 7 آبان 1392/ باز انتشار: یکشنبه 12 ابان 1392

کلید واژه ها: مصر دكتر عبدالامير نبوي


نظر شما :