نوبت به دیپلماسی منطقه‌ای رسید

لزوم گفت‌وگوی مستقیم ایران و امریکا بر سر سوریه

۰۹ آذر ۱۳۹۲ | ۱۵:۱۶ کد : ۱۹۲۵۱۹۳ گفتگو خاورمیانه
قاسم محبعلی،‌تحلیلگر مسائل سوریه به بررسی دلایل گره خوردن سرنوشت پرونده هسته‌ای ایران با پرونده سوریه پرداخته است
لزوم گفت‌وگوی مستقیم ایران و امریکا بر سر سوریه

دیپلماسی ایرانی: پرونده سوریه به ایران گره خورده است. این روزها بیشتر شنیده می شود که پس از توافق تهران با 1+5 باید پرونده سوریه هم در مسیر خوبی قرار گیرد و این بحران هم خاتمه پیدا کند. از 26 ژانویه 2011 بود که تظاهرات ها در سوریه آغاز شد و تا امروز هم همچنان میان مخالفان دولت با بشار اسد درگیری ها ادامه دارد. برخی ادامه دار شدن این شرایط را به نیروهای خارجی حامی دو طرف مربوط می دانند که سبب شده تا در هر زمانی یکی بر دیگری برتری یابد. ایران و غرب هر دو در دو سوی پل میان مخالفان و موافقان بشار اسد قرار دارند. اکنون بعد از این که پرونده هسته ای ایران در ژنو به توافق خوبی رسیده، بسیاری ابراز امیدواری می کنند که این توافق بتواند بر پرونده سوریه نیز تاثیر بگذارد و قدرت های بزرگ ضمن گفت وگو با ایران ژنو دیگری این بار برای سوریه رقم بزنند. قاسم محبعلی، تحلیلگر مسائل سوریه در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی به بررسی دلایل انتظارات به حل پرونده سوریه بعد از توافق ژنو 3 بر سر پرونده هسته ای ایران پرداخته است.

به نظر می رسد موضع برخی کشورهای عربی نسبت به سوریه پس از توافق اخیر ایران ضعیف شده است، برخی از تحلیلگران بر این باورند که با شرایط موجود دولت سوریه با موضعی قدرتمندتر وارد عرصه مذاکرات ژنو 2 خواهد شد، شما تا چه اندازه با این نظر موافق هستید؟

مساله هسته ای ایران یکی از مسائل مهم و کلیدی سیاست خاورمیانه ای امریکا در کنار چند مساله دیگر که با پرونده هسته ای ایران ارتباط متقابل داشتند، بوده است. سوال این است که چرا مساله هسته ای ایران تا این اندازه اهمیت پیدا کرده است:

1.      سیاست امریکا در خاورمیانه به امنیت اسرائیل و یا صلح خاورمیانه مربوط می شد. زمانی این اتهام زده می شد که ایران به دنبال سلاح هسته ای است  در نتیحه خودبه خود امنیت اسرائیل به خطر می افتد.

2.      مساله متحدین عربی امریکا در منطقه است که به دلیل مساله نفت برای امریکا اهمیت داشته اند همانند عربستان سعودی و کشورهای خلیج فارس که در دو حوزه سیاست خارجی امریکا قرار می گرفتند که یکی امنیت ملی  و دیگری منافع ملی امریکاست.

3.      مساله افراطی گری مذهبی یا تروریسم است که پس از 11 سپتامبر نقطه اوج خود را طی کرد.

4.      مساله حضور امریکا در منطقه یعنی در عراق و افغانستان و سیاست امریکا در این کشورها و رابطه ایران و غرب است.

تمامی این مسائل با پرونده هسته ای ارتباط متقابل دارد. البته سوریه در این میان نقش کلیدی دارد چراکه هم به مساله امنیت اسرائیل مربوط است و هم به سیاست های منطقه ای ایران به دلیل مسائل شیعی، طایفی، حضور حزب الله و رابطه ایران و جهان عرب، مساله عراق و حتی امنیت منابع  انرژی یا حوزه های نفتی. طبیعتا مساله سوریه در این رابطه هم برای ایران و طرف های دیگر یعنی منطقه ای و بین المللی اهمیت ویژه ای پیدا کرده است. از این رو زمانی که مساله هسته ای ایران به سمت حل شدن میل کند باید منتظر باشیم تاثیرات خود را در مسائل دیگر از جمله مساله سوریه به شکل مستقیم یا غیر مستقیم بگذارد، چرا که اگر مساله سوریه مستقیما روی میز مذاکرات ایران و غرب وجود داشته باشد یا خیر، به هر شکل به صورت غیرمستقیم هم تاثیرات خود را خواهد گذاشت. اما در خصوص این که این تاثیرات چه خواهد بود و آیا به نفع یا ضرر دولت سوریه است و یا طرف های مقابلی همچون عربستان، ترکیه و اسرائیل و قدرت های منطقه ای و مخالفان اسد چه برداشتی از آن دارند، باید منتظر باشیم چرا که در حال حاضر آنها مسلما از این وضعیت احساس خوشایندی ندارند و حتی احساس تهدید می کنند.   

با توجه به پیشروی های سوریه  و توافق ایران با مخالفان و حامیان آنها در موضع ضعف قرار گرفته اند، تا چه اندازه این احتمال وجود دارد که محورها و درخواست ها و مطالبات جدیدی در ژئو 2 متفاوت تر از آنچه که تا کنون مطرح شده، طرح شود؟

وضعیت ارتش سوریه پس از ورود حزب الله و متحدینش به داخل سوریه به مراتب بهبود پیدا کرده و مناطق مهمی را از مخالفین پس گرفته است. از سوی دیگر هرچه زمان بیشتری از شروع بحران می گذرد به جای فراگرد اتحاد، تفرقه در میان مخالفان تشدید شده است و هر روز درحال تقسیم شدن هستند. در حال حاضر سوریه به چند قسمت تقسیم شده است:

بخش عمده ای در دست دولت است. بخشی از آن در دست کردهاست که این مساله مطرح شده که آیا این مساله به خواست دولت بوده یا خود آنها تواستند این مناطق را در دست گیرند. بخشی از در دست متحدین یا هواداران وابسته به القاعده و افراطی های سلفی و سنی است. بخشی هم در دست نیروهایی است که بیشتر به غربی ها نزدیکند همانند ارتش آزاد

تمامی آنها در منطقه ای قدرتی برای خود ایجاد کرده اند و به نوعی ملوک الطوایفی در سوریه ایجادشده است. به نظر می رسد این وضعیت مطلوب هیچ کدام از قدرت های بین المللی نیست و آنها دوست ندارند که  سوریه تبدیل به یک کشور چندپاره ای همانند سومالی و یا به سرزمینی بدون دولت تبدیل شود، از این رو آنها هم علاقه دارند تا زودتر این بحران خاتمه پیدا کند. در چنین شرایطی ارتش سوریه نقش کلیدی دارد برای این که بدون حضور ارتش هر راه حلی هم که بر سر آن توافق شود، هیچ  نیروی تضمیمن کننده ای در این کشور وجود ندارد که بخواهد آن را تضمین کنند چرا که ممکن است هرکدام از آنها این توافق را بر هم زنند. بنابراین چنین مساله ای موقعیت خاصی برای بشار اسد و دولت سوریه ایجاد کرده که در فرایند تحول حتما باید حضور داشته باشند. همچنین ارتش هم وضعیتی دارد که بدون حضور بشار اسد و دولت ممکن است از هم بپاشد. این امتیاز مهمی است که در اختیار بشار اسد قرار دارد و می تواند از آن درژنو 2 خوبی بهره بردای کند چراکه در ژنو 2 هیچ کدام از نیروهای دیگر نمی توانند دولتی جایگزین که تضمین کننده توافقات باشد را به وجود آورند.

ارتش هم وضعیتی دارد که بدون حضور بشار اسد و دولت ممکن است از هم بپاشد. این امتیاز مهمی است که در اختیار بشار اسد است و می تواند از آن درژنو 2 خوبی بهره بردای کند چراکه در ژنو2 هیچ کدام از نیروهای دیگر نمی توانند دولتی جایگزین که تضمین کننده توافقات باشد را به وجود آورند

با این تفاسیر پس باید گفت عملا موضع مخالفان به شدت در نشست ژنو 2 ضعیف شده است؟

بله، اولا به دلیل آنکه مشکل بزرگ هر راه حلی این است که ابتدا باید یک جایگزین مشخص وجود داشته باشد که در میان مخالفان این آلترناتیو به چشم نمی خورد. دوم آنکه اگر چنین جایگزینی هم وجود داشته باشد، در حال حاضر باید بتواند قدرت خود را اعمال کند. حتی اگر مخالفان به توافق هم می رسیدند و جبهه متحدی میان آنها وجود داشت که تمامی قدرت های بین المللی بر آن توافق می کردند، بازهم به دلیل آنکه توانایی اعمال قدرت را در خاک سوریه نداشتند، راه به جایی نمی بردند، در چنین شرایط هم باز باید عملا یک قدرت خارجی ورود پیدا کند همانند عراق که امریکایی ها این کشور را اشغال کرده و سپس اعلام کردند که دولت تشکیل دهند و قانون اساسی بنویسند، اگر این نیروهای خارجی و بین المللی نبودند چه تضمینی وجود  داشت که  چنین اتقافاتی بیفتد. بنابراین در حال حاضر نقش ارتش کلیدی است و اگر در اینجا اسد و متحدین وی هوشمندی به خرج دهند برگ برنده ای در دست دارند منتها این نکته را باید بدانند که به گذشته نمی توان بازگشت. درست است که ارتش و دولت سوریه پیشرفت کرده اما این روند قابل پیش بینی نیست بدین معنا که ممکن است سالیان سال همین وضعیت ادامه پیدا کند یا ممکن است درمدت کوتاهی اوضاع برعکس شود، در نتیجه برای این که بتوان به این جنگ خاتمه داد نمی توان به گذشته رجوع کرد و نباید انتظار داشت که دولتی تمام عیار همانند گذشته در سوریه تشکیل شود و تمامی اختیارات هم در دست بشار اسد باشد و هیچ فرد دیگری و یا حزب سیاسی فعالیت نکند. باید این حقیقت را پذیرفت که دیگر امکان بازگشت به گذشته وجود ندارد یعنی نه قانون اساسی و نه ساختار گذشته امکان بازگشت ندارند بلکه باید به آینده اندیشید که این هوشمندی بشار اسد است که چگونه شرایط را درک کند تا هر چه زودتر این بحران پایان یابد.

"سرگئی لاوروف" وزیر امور خارجه روسیه اعلام کرده است که توافق ایران و گروه 1+5 درباره برنامه هسته ای ایران در مذاکرات ژنو، برای حل بحران سوریه از طریق نشست بین المللی ژنو 2 مفید است. این نگاه روسیه نسبت به پرونده سوریه پس ازتوافق ایران چگونه تفسیر می شود؟

یکی از مشکلات بزرگی که پیش از این وجود داشت این بود که ایران و امریکا میلی به مذاکره نداشتند، اما در حال حاضر این مشکل حل شده و این شایعه گفتگوی غیرمستقیم با ایران از میان برداشته شد، چراکه همیشه کشور ثالثی همانند روسیه، اروپایی ها و یا عرب ها واسطه گفتگو میان ایران و امریکا بودند و همین مسائل را پیچیده تر می کرد. در مساله سوریه نیز چنین مشکلی وجود داشت. زمانی که امریکایی ها نمی توانستند با ایران گفتگو کنند تمامی فشار آن این بود که ایران در میز مذاکره ای  که بناست در خصوص سوریه صحبت شود حضور نداشته باشند. اما اگر بتوانند با ایران صحبت کنند طبیعتا مساله فرق می کند و ایران هم می تواند جزء کشورهایی باشد که در ژنو2 حضور داشته باشد. بنابراین ایران می تواند نقش سازنده ای از نظر طرف های متحد مخالفان داشته باشد، بدین معنا که ایران واسطه ای باشد میان دولت بشار اسد و جامعه بین المللی. اگر ایران علاقه مند باشد که مساله سوریه به راه حل مسالمت آمیزی دست پیدا کند نقش ایران می تواند بسیار سازنده باشد و در خصوص تقسیم قوای آینده سوریه تصمیم گیری کنند. طبیعتا ایران می تواند در این موازنه شرکت کرده و به پیشرفت آن کمک کند که این مساله به نفع روس هاست، چرا که بخشی از  آن باری که می خواستند پیش از این یک تنه در مقابل امریکایی ها به دوش کشند در حال حاضر می توانند بخشی از آن را بر دوش ایران قرار دهند.

دیپلماسی ایران در کنار دیپلماسی هسته ای باید دیپلماسی فعال منطقه ای داشته باشد و این دو مکمل هم باشند. یکی از بخش های مهم دیپلماسی حتما موضوع سوریه است، درست است که در خصوص عراق، عربستان سعودی، افغانستان و حتی در خصوص صلح خاورمیانه و مصر هم هست اما مورد سوریه از همه فوری تر و حیاتی تر است.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/14   

انتشار اولیه: سه شنبه 5 آذر 1392/ باز انتشار: شنبه 9 آذر 1392

کلید واژه ها: بشار اسد خاورمیانه پرونده سوریه قاسم محب علي


نظر شما :