وداع با ایده جهان عاری از سلاح اتمی؟

عصر دوم هسته‌ای آغاز شده است

۰۳ دی ۱۳۹۳ | ۱۳:۲۹ کد : ۱۹۴۱۹۹۳ پرونده هسته ای ترجمه برگزیده
پل بریکن، استاد دانشگاه ییل آمریکا در مقاله‌ای ابراز عقیده کرده بر خلاف ایده واهی جهان عاری از سلاح اتمی، واقعیت این است که تسلیحات هسته‌ای فاکتورهای بسیار مهمی در جهان امروز هستند.
عصر دوم هسته‌ای آغاز شده است

دیپلماسی ایرانی: پل بریکن، نویسنده کتاب های متعددی در زمینه تفکر استراتژیک است: «عصر دوم هسته ای: استراتژی، خطر و سیاست های قدرت جدید»، «آتش در شرق: ظهور قدرت نظامی آسیایی و فرماندهی و کنترل نیروهای هسته ای.» او در مدرسه مدیریت دانشگاه ییل، تجارت، حکومت، جهانی شدن و مدیریت سازمان های جهانی تدریس می کند. مدت هاست از مفهوم عصر دوم هسته ای یا جهان چند قطبی هسته ای حرف می زند و معتقد است امریکا در عین پذیرش تکثر در بین دارندگان سلاح اتمی و قدرت های نظامی نوظهور در آسیا خود نیز باید استراتژی به روز شده تر هسته ای را اتخاذ کند. مقاله او را درباره آغاز عصر دوم هسته ای می خوانید:

تغییراتی در گرایش های موجود نسبت به تسلیحات اتمی در حال وقوع است. درک وسیع و در حال گسترشی بوجود آمده که بله، ما در حال ورود به جهان چند قطبی هسته ای هستیم. با رونمایی از موشک ها و تسلیحات جدید در روسیه و چین، ادامه برنامه هسته ای ایران، کره شمالی، پاکستان و اسرائیل و برنامه اتمی سه گانه هند، بسیار سخت است که باور کنیم جهان به سمت نوعی رژیم خلع سلاح هسته ای پیش برود. آنچه در حال وقوع است خلع سلاح نیست بلکه بیشتر نوعی مدرنیزاسیون اتمی است. این کشور ها در حال موضع گیری های اتمی هستند، به گونه ای که مناسب با شرایط قرن بیست و یکم باشد. بدون شک این کشور ها اشتباه می کنند. اما نکته مهم این است که تلاش امریکا برای طرح ریزی جهان بدون سلاح اتمی، چندان موفقیت آمیز نبوده است.

امریکا جنگ عراق را برای مقابله با تسلیحات کشتار جمعی به راه انداخت و حتی اعلام کرد که نظم «جهان عاری از سلاح اتمی» آغاز شده است، اما واقعیت غیرقابل انکار این است که کشورهای حاکم نهایتا انتخاب خود را انجام می دهند. تلاش برای تضعیف یا واژگون کردن آن ها کاملا اشتباه است. سوال را جور دیگری مطرح می کنم، تسلیحات اتمی به عنوان منبع نفوذ و قدرت در نظام بین الملل دوباره به صحنه بازگشته اند. سوال های مهمی وجود دارد که باید درباره شروع عصر دوم هسته ای بپرسیم. یکی از اساسی ترین این سوال ها این است که آیا زندگی در چنین جهانی ممکن است یا نه؟ بحران ها و ضربه ها به قدری می تواند جدی باشند که قدرت های بزرگ دیگر آن ها را تحمل نکنند. در اینجا منظورم سلاح های اتمی است. دسترسی به این سلاح ها به هیچ وجه شبیه حملات تروریستی نیست که چند هزار نفر را می کشد. تسلیحات اتمی توانایی انهدام کل یک کشور را در یک روز دارد. قدرت های بزرگ می دانند که بعضی احتمالات بسیار خطرناک و غیرقابل تحمل اند و اقدام متناسب و فوری در مقابل آن با نیروهای متعارف، اتمی و قدرتمند ضروری است.

کمتر از جنگ اتمی که یک کشور مثلا اقدام به شلیک سلاح اتمی می کند، ممکن است بحران های به مراتب خطرناکتری از بحران موشکی کوبا به راحتی اتفاق بیافتند. در حقیقت وقوع این بحران ها قابل تصورند... و این نکته مهم است. الان دیگر وقت آن است که کاری را شروع کنیم، درباره شوک ها و بحران های یک جهان اتمی تامل کنیم. برای پرداختن به این موضوع سه رویکرد وجود دارد؛ رویکردهایی که مضمون مشترکی دارند. ایالات متحده نیاز دارد تا سرمایه فرهنگی درباره جهان هسته ای چند قطبی ایجاد کند. هدف پر طول و درازی است. مقاومت های جدی حتی در مورد طرح اولیه و وجود چنین نظمی وجود دارد. بعضی ها به محض طرح این ادعا، مورد سوال قرار می گیرند که بله ایالات متحده امریکا تعهد خود به جهان عاری از سلاح اتمی را رها کرده است. در واقع توجیه این جهان چند قطبی هسته ای در تقابل با ایده خلع سلاح هسته ای است.

بر خلاف ایده واهی جهان عاری از سلاح اتمی، واقعیت این است که تسلیحات هسته ای فاکتورهای بسیار مهمی در جهان امروز هستند. ایران در آستانه تبدیل شدن به قدرتی اتمی است و اسرائیل و عرب های محافظه کار در حال تدوین سیاست هایی برای رویارویی با ایران هستند. کره شمالی و چین به واسطه در اختیار داشتن بمب اتمی، بازیگران کلیدی هستند که می توانند به محیط سیالی شکل دهند. تغییر در گرایش ها نسبت به سلاح اتمی مهم است. هم نخبگان امریکا عوض شده اند و هم افکار عمومی امریکا. همین که مردم به روسیه، چین و دیگر قدرت ها نگاه می کنند، می فهمند که باید در مورد این مسائل فکر و اقدام جدی کرد و اصلا مهم نیست که این کار چقدر ناخوشایند باشد.

من سه رویکرد برای پیشبرد درکمان از نحوه چگونگی مدیریت این خطرات در عصر دوم هسته ای بیان می کنم. اول قبول این نکته است که بعد از پایان جنگ سرد، ایالات متحده در مورد تسلیحالت اتمی بی دقت بوده است. برای مثال نیروی هوایی در این زمینه اشتباه های ناگوار و تاسف آوری انجام داده است، اشتباه های فردی و تکنیکی فراوان. باید چیزی فرا تر از متوقف کردن صرف رویه های موجود اتفاق بیافتد. رویه هایی که تثبیت شدند کار بر مبنای آن شروع می شود اما حل این مسائل حل همه مشکلات نیست. ایالات متحده با رها کردن نیروهای اتمی اش عملا مشغول سوزاندن سرمایه های فنی و روشنفکری خود است. همه مطالعاتی که سال های گذشته در مورد اتفاقات ناگوار نیروی هوایی انجام شده اند به نتیجه مشابهی رسیدند. مشکل، نیروی هوایی نیست یا حداقل بگوئیم فقط نیروی هوایی نیست.

در راس وزارت دفاع اعتقاد چندانی به نیروهای اتمی وجود ندارد. حتی جدی تر از این، در بین بعضی از گروه های سیاستمداران این باور وجود دارد که اگر اجازه بدهیم نیروی اتمی به سمت اضمحلال پیش برود، مسیر قابل اعتمادی را به سمت جهان عاری از سلاح اتمی می پیمائیم. تا حدودی، اگر همین استدلال را اصل بگیریم عملا تسلیحات اتمی از بین می روند. اما تامل در مورد تسلیحات اتمی هنوز از بین نرفته است. نه در کره شمالی، نه روسیه، پاکستان، هند، چین، ایران یا اسرائیل. بگذارید بریتانیا و فرانسه را هم به این لیست اضافه کنم. من بحث های جدا تامل برانگیزی با کار شناسان مختلف در لندن و پاریس داشته ام. این کار شناسان انتظار بازدارندگی هسته ای در قرن بیست و یکم دارند. در واقع خیلی کار دارد تا ما در امریکا بتوانیم از این ها یاد بگیریم. در واقع بی دقتی را به راحتی می شود با احساسات سیاسی تنظیم کرد و گفت که ما به سمت یک نظم جدید جهانی غیرهسته ای پیش می رویم. اما وقت پرداختن به این موضوع رسیده است.

هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه معتقدند که بلاتکلیفی در این حوزه خطرناک است و خطرناکتر از این در هم برهمی، اینکه رقبا و دشمنان هم در حال مدرنیزاسیون تسلیحات اتمی شان در قرن ۲۱ هستند و در این میان امریکا فقط نگاه می کند. دانشگاه ها و اندیشکده های مختلف نیز در حال تغییر روش برخورد هایشان با موضوع هستند. پیش بینی من این است که مناظره جدی در امریکا درباره شکل آتی موضع گیری هسته ای، حملات جراحی شده، جنگ سایبری، پهپاد ها و دیگر تسلیحات مرتبط با چالش های موجود در مورد توان و تسلیحات اتمی کشور به راه خواهد افتاد.

در مورد نکته دوم باید بگویم که ما باید طیف سناریوهای مورد توجه را گسترش دهیم. مردم اغلب علیه آن چیزهایی که غیرمحتمل است، استدلال می کنند، سناریوهای خیالی. اما من موضع مقابل این را می گیرم. مسئله عمده تر ایالات متحده هم اکنون تدوین چارچوب سفت و سخت برای مسئله هسته ای است. این باور که ما به همه چیز برای داشتن توانایی ضربه دوم علیه روسیه یا چین نیاز داریم، همان تدوین چارچوب سفت و سخت برای مسئله ای استراتژیک است. این شامل مدیریت بحران، تحریک، تشدید و مقابله با بحران، ارتباطات، چانه زنی و پیش برداشت های سیاسی از برابری اتمی است. برای ایالات متحده، رویارویی با نیروهای اتمی دیگر کشور ها در بهترین حالت با نیروهای غیرهسته ای (متعارف) اتفاق می افتد. مسیرهای خاص برای اقدام در این زمینه در واقع به استراتژی اتمی مربوط است. مجموعهٔ احتمالات در دوره ما به مراتب بیشتر از دوره جنگ سرد است و به همین دلیل ما به سناریوهای بهتری نیاز داریم. کشورهای مختلفی دارای تسلیحات اتمی اند و در عین حال فناوری هایی وجود دارد که بتوان به آن ها حمله کرد.

رویکرد سال های جنگ سرد این بود که نیروهای متعارف را از انتخاب های اتمی جدا می کردند و با استفاده از یک چارچوب تشدید بحران به شکل استراتژیکی آن ها را به هم متصل می کردند. نردبام قدیمی تشدید بحران آستانه های بحران را برای هر دو طرف مشخص می کرد و این به رهبران سیاسی - نظامی اجازه می داد تا در چارچوبی مشابه استراتژی های خود را تعیین کنند. راه حلی بدی هم از آب در نمی آمد. اما این روز ها اوضاع و شرایط به مراتب بسیار پیچیده تر است.

باید پرسید به همین دلیل نیاز به تحریم های بیشتر است؟ برای اینکه این پیچیدگی ها و تفاوت ها را کنار بگذاریم و سر میز بحث های بازی داشته باشیم؟ در این بازاندیشی هسته ای موسسات و کالج های نظامی حرفه ای نقش بسیار مهمی ایفا می کنند. باید از این موسسات درباره این سوال ها پرسش کرد، چه نوع تسلیحاتی باید خرید و چه استراتژی هایی باید بکار گرفت؟ ارتش مسئولیت نهایی امنیت ملی امریکا را بر عهده دارد. قطعا باید فرماند هان نظامی درباره این سوالات مورد سوال کنگره قرار بگیرند. بطور خلاصه، ارتش باید تفکری را که رهبری مواجهه با نیروهای اتمی را در اختیار این نهاد قرار می دهد، احیا کند.

در کنار این پرسش که جایگاه تسلیحات اتمی در استراتژی کشورهای دیگر چیست، جایگاه منطقی این نوع تفکر، یک نظام آموزشی حرفه ای است مثل نیروی هوایی، دریایی و موسسات و کالج های نظامی جنگ. ارتش نباید بحث درباره استراتژی هسته ای را به دانشگاه ها یا اندیشکده ها واگذار کند. این اقدام مهمی است. استراتژی هسته ای برای استراتژی کلان ایالات متحده بسیار مهم است به همین دلیل ساده که قدرت های بزرگ هم چنین تسلیحاتی در اختیار دارند.

اگر امریکا موضع قابل اتکا یا انعطافی نداشته باشد، نمی تواند با این مسئله و با کشورهای دیگر به درستی تعامل کند. آسیب پذیری نهایی بر دیگر انتخاب های امنیتی تاثیر می گذارد. این موضوعی است که اگر اشتباهی در کارمان باشد، می تواند مضراتی زیادی به همراه داشته باشد. آنچه به آن نیاز داریم، تنوع ایده ها و قضاوت های مختلف است. حتی یک اشتباه می تواند پیامدهای فاجعه باری داشته باشد، چرا که در مقابل اشتباه هسته ای دیگر هیچ کاری برای تسلیحات اتمی و نظم بین الملل نمی توان کرد. به استدلال های مشورتی و تامل های جدی نیاز داریم. در یک بحران دیگر جایی برای جبران باقی نمی ماند. امروز وقت پرداختن به این موضوع است.

منبع: SLD/ مترجم: فرنگیس بیات

انتشار اولیه: چهارشنبه 26 آذر 1393 / انتشار مجدد: چهارشنبه 3 دی 1393

کلید واژه ها: تسلیحات اتمی سلاح اتمی


نظر شما :