قصه پررمز و راز سقوط یرموک

حماس تقاص جنگ با بشار را پس داد

۳۱ فروردین ۱۳۹۴ | ۱۴:۵۳ کد : ۱۹۴۶۴۳۳ ترجمه برگزیده خاورمیانه
چندان تعجب آور نیست اگر مسلحان «شاخه سوری» جنبش حماس که تا دیروز سر نیروهای ارتش سوریه و «فرماندهی مرکزی» را می بریدند اکنون داعشی ها سر آنها یعنی «متحدان دیروز» را در میدان های اردوگاه سر می برند و به دار می کشند. اما الآن وقت سرزنش نیست.
حماس تقاص جنگ با بشار را پس داد

دیپلماسی ایرانی: ظرف یک شبانه روز، یعنی قبل از این که آفتاب طلوع کند و قبل از آن که غروب کند، اردوگاه یرموک در جنوب شهر دمشق به تلی از خاکستر تبدیل شد. آن چه از نزدیک می بینید حیرت آور است، فلسطینی ها می گویند می خواهیم از این جهنم بیرون بیاییم: این جا فقط خاک و غبار ماسه و بلوک های سیمانی ای است که گلوله های خمپاره و انفجارهای پیاپی آنها را تراشیده و سوراخ سوراخ کرده اند. خانه ها آن قدر زود ویران شده اند که اکنون فقط خاطره ای از ساکنان مهاجرت کرده آن، باقی مانده است. چیزی از بازماندگان نمانده جز لباس های پاره و بقایای اثاثی که ساکنان وقت نکرده اند آنها را با خود ببرند.  

گشتن در بخش شمالی اردوگاه که مبارزان فلسطینی متشکل از «جبهه ملی – فرماندهی مرکزی» بر آن تسلط دارند، بسیار خطرناک و وحشتناک است. از ورودی شمالی تا میدان الدمشقی، در جنوب اردوگاه، راه طولانی ای نیست. همچنان مرغ یخ زده و سوخت شهری که ماده سفیدی در آن است به همراه بطری های کوچک سبزرنگ آب برای خوردن و آشامیدن رد و بدل می شوند!

در جایی که هیچ اشعه ای از نور آفتاب به آن وارد نمی شود، «ابوالعمرین» یا «الحاج» خالد جبریل، پسر دبیر کل جبهه آزادیبخش فلسطین، احمد جبریل و فرمانده نظامی آن، سیگار می کشد و دود سفیدی را در اتاق می دمد، این آخرین دیداری بود که با یک خبرنگار انجام می داد.

نقشه اردوگاه بر صفحه یک تلفن همراه بزرگ در دستش است. خلاصه می گوید، بعد از این که «وحشی های داعش» بر مناطقی که تروریست های دیگر بر آنها مستولی شده بودند، مسلط شدند، ما توانستیم آنها را عقب برانیم و کنترل برخی مناطق را به دست بگیریم. آنها دو بخش یرموک و فلسطین در داخل اردوگاه را به کنترل خود در آورده بودند. قبل از 10 روز پیش «فرماندهی مرکزی» بر 20 درصد اردوگاه یعنی این دو منطقه، در شمال را تحت کنترل خود داشت. اما اشغال داعش از جنوب اردوگاه یعنی منطقه حجرالاسود، نقشه جدیدی را کشید. بعد افراد مسلح «اکناف بین المقدس» تفنگ ها را دست به دست کردند و با «فرماندهی مرکزی» و دیگر گروه های فلسطینی مثل «جبهه النضال» و «فتح الانتفاضه» پیمان بستند. چندان تعجب آور نیست اگر مسلحان «شاخه سوری» جنبش حماس که تا دیروز سر نیروهای ارتش سوریه و «فرماندهی مرکزی» را می بریدند اکنون داعشی ها سر آنها یعنی «متحدان دیروز» را در میدان های اردوگاه سر می برند و به دار می کشند. اما الآن وقت سرزنش نیست. به گفته الحاج «این دریچه خروجی برای حماس است تا شر این جنگ را از اطراف دشمنان سوریه و فلسطین دور کند.» الآن فلسطینی ها بر 40 درصد اردوگاه مسلط هستند، به خصوص در مناطق شمالی. در حالی داعش و هم پیمانش، جبهه النصره بر 60 درصد باقی مانده تسلط دارند. آمارهای مختلفی درباره شمار شهروندان باقی مانده تحت کنترل این آدم کش ها و مجریان «دادگاه های شرعی» منتشر شده است. می گویند بین 9 هزار تا 13 هزار شهروند تحت کنترل آنها هستند در حالی که 5 هزار شهروند طی روزهای گذشته به یلدا و ببیلا و دو هزار نفر به شهر دمشق وارد شده اند.  

ابو العمرین به نقشه در «میدان الریجی» در وسط یرموک اشاره می کند و می گوید: «داعشی ها این جا نشسته اند.» ابو العمرین می گوید: «داعشی ها اسطوره هستند. چیزی به اسم دفاع ندارند. همش حمله است. بهشون یاد می دهم که چگونه دفاع کنند.» از بابت ارتش سوریه و گروه های فلسطینی نگران نیست، می گوید آنها تصمیم گرفته اند که داعشی ها را در سریع ترین زمان ممکن تعقیب کنند و «اکناف» الآن در کنار دیگر گروه های فلسطینی می جنگد. بیش از 150 نفر از نیروهای مسلح خودشان را تسلیم ارتش کردند و دوباره به میدان مبارزه با داعش بازگشتند. به موازات حمله از همه محورها به نظر می رسد اکنون اولویت نخست تسلط بر الریجی باشد. اما الحاج مخفی نمی کند که میدان الریجی خطری بزرگ برای نیروهای در حال پیشروی است برای این که ویرانی جزئی این منطقه یعنی این که مکان ها برای تک تیراندازهای داعش امن هستند. نیروهای مهاجم کشته های بسیاری دادند و «ما اکنون در الریجی تصمیم گیرنده نهایی هستیم.» راه حل چیست؟ «استفاده از موشک های سنگین و پیشروی.» وقتی که می خواهد توصیف خود را از اوضاع آغاز کند، موشک کاتیوشایی به وانت کوچکی که مبارزان را به خارج از اردوگاه می برد، اصابت می کند و بعد از آن مواد منفجره پیرامون آن نیز منفجر می شوند.  

جوان 22 ساله ای حضور دارد که بسیار بااراده است که به استقبال هم رزمش از اهالی طبریا می رود. حسن اهل عکا است و در کمینی نزدیک دشمن سنگر گرفته است. می گوید ما از هیچ چیز نمی ترسیم. «داعشی ها مثل همه هستد. اما از پس ما بر نمی آیند.» او همچنین می گوید فقرایی هستند که با یک پیک نیک گاز و چند تخم مرغ روزگار را می گذرانند اما همین فقرا آرزوهای بزرگی دارند.

جهاد مزهوا، یک جوان فلسطینی دیگر که یک بیل و یک فندک در اختیار دارد به گوشه ای از اتاق اشاره می کند و می گوید: «فلسطینی ها در حفاری حرفه ای هستند. فرماندهی مرکزی آنها را با حفاری مشغول کرد.»

او سپس می گوید: «متاسفانه تونل کندن را اختراع کردیم تا با اسرائیل بجنگیم اما اسرائیلی ها هم تونل کندن را یاد گرفتند!»

عمار، فرمانده مسئول بخش او حرفش را پی می گیرد و می گوید: «همه جوانان فلسطینی در حیفا و یافا و عکا و طبریا و غزه و صفد می توانند تونل بکنند و با این افعی ها بجنگند.»

او سپس به نیروهایش اشاره می کند و آنها را افراد کاملا زیرک و با دقتی توصیف می کند و می گوید: «اشتباه کردن این جا ممنوع است. اگر چشمانت را باز نکنی، خیلی راحت نفوذ می کنند و رفقا و خانواده ات را سر می برند.»

در دسامبر 2012 نیروهای مسلح مخالفان سوری با تشکیلات گوناگونشان توانستند اردوگاه یرموک را به تصرف خود در آورند و تقریبا به طور کامل بر آن مسلط شوند. بعد از آن شماری از عناصر «ارتش آزادیبخش فلسطین» و جنبش حماس گروه های مخفی در اردوگاه برای مخالفان ایجاد کردند، هدف آنها این بود که بتوانند بر اردوگاه مسلط شوند تا به دنبال آن طرح بندر بن سلطان در جولای 2012 برای حمله و نفوذ بر دمشق را جامه عمل بپوشانند. ارتش سوریه توانست بخش شمالی اردوگاه را از منطقه المیدان و الغرب در خیابان سی ام جدا کند، به این ترتیب دروازه های اردوگاه از حجر الاسود و یلدا و ببیلا به همراه جنوب و شرق باز ماندند. روشن بود که دستور داده شده نیروهای فلسطینی وارد این مناطق نشوند. مخالفان سوری و کشورهای حامی آن وانمود کردند که ارتش سوریه از چهار طرف شهر را محاصر کرده است. با گذشت زمان نیروهای مسلح حماس «اکناف بیت المقدس» را تشکیل دادند که 750 نیروی مسلح به عضویت آن در آمد، حماس برای دو سال هر گونه ارتباطی با این گروه را رد می کرد. در همین مدت شمار نیروهای مسلح النصره و جیش الاسلام و دیگر گروه های تروریستی به بیش از سه هزار نفر رسید. نیروهای مبارز «فرماندهی مرکزی» توانستند پیشرفت جزئی ای در شمال اردوگاه داشته باشند و وارد جنگی پیچیده و مرموز شدند. اما مذاکرات از همان روز اول متوقف نشد با این تلاش که اردوگاه بی طرف بماند و نیروهای مسلح از آن عقب نشینی کنند اما کار به جایی رسید که اهالی داخل اردوگاه درگیری با یکدیگر را آغاز کردند.

روز پنجشنبه 2 آوریل 2015 موعد امضای اعلام بی طرفی اردوگاه فرا رسید و گروه های فلسطینی و دولت سوریه توانستند با نیروهای مسلح اکناف و النصره به توافقی دست یابند، پیش از این از ژوئن 2014 امضای توافق بارها به تعویق افتاده بود. چند روز قبل از امضای توافق جبهه النصره یحیی الحورانی، مسئول رسمی حماس در اردوگاه را ترور کرد، سپیده دم روز چهارشنبه نیروهای داعش که مورد حمایت تروریست های النصره بودند به رهبری ابو علی الصعیدی و گروه های خفته مخفی در داخل اردوگاه حمله خشنی را به آن انجام دادند و به سرعت مناطق مختلف اردوگاه به دست آنها افتاد. سرها بریده شدند و جسدها در خیابان ها کشیده شدند و پرچم های فلسطین همگی آتش زده شدند. در حالی که جامعه جهانی دست بسته نشسته بود و نظاره می کرد و شورای امنیت نیز مثل همیشه نسبت به این اتفاق بی تفاوت بود و بان کی مون نیز فقط ابراز تاسف می کرد.  

رسیدگی به افراد مسلح توبه کرده «اکناف» کار چندان ساده ای نیست. در بخش فلسطینی اردوگاه حماسی ها خود را از رسانه ها و خبرنگاران دور می کنند. ابو همام، دوست همراه موسی ابو مرزوق، یکی از رهبران حماس می گوید: «الآن نمی خواهم صحبت کنم. انشاء الله به زودی صحبت می کنم. همچنان زمان طولانی برای مبارزه پیش رو داریم.» نام اصلی ابو همام ابو العلا است که یکی از فرماندهان اکناف محسوب می شود.  

محمد الزغموط، ملقب به مشیر، یکی از همراهان ابو الولید، رئیس دفتر خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی حماس است که بعد از آن که تصمیم گرفت خودش را تسلیم ارتش سوریه کند و با داعش بجنگد به دست یکی از همراهانش مورد اصابت گلوله قرار گرفت. گلوله ها به پهلو و پایش اصابت کردند اما او از مرگ نجات یافت و اکنون دوباره به جبهه نبرد بازگشته است.

سرهنگ خالد الحسن، یکی دیگر از افسرهای ارتش آزادیبخش فلسطی بود که در جنگ با داعش کشته شد. ابو حسن، مسئول فرماندهی مرکزی در بخش فلسطین خاطره خوبی از او دارد. او می گوید: «حسن به همراه مجموعه تحت فرماندهی اش از فلسطینی ها از جمله سرگرد سلیمان، خود را تسلیم ارتش سوریه کرد و به جبهه جنگ با داعش پیوست. خالد قهرمانانه شهید شد. در خندق فلسطین مرد. و با داعشی ها پنجره به پنجره جنگید. به خدا خودش و پسرش قهرمانند. من خودم دیدم که پسرش همه جا با او بود و با تفنگ می جنگید. خدا بیامرزدش. به ما می گفت به ابو جهاد (جبریل) بگویید که من دلم می خواهد شهید شوم.»

منبع: الاخبار / ترجمه: سید علی موسوی خلخالی

انتشار اولیه: سه شنبه 25 فروردین 1394 / انتشار مجدد: دوشنبه 31 فروردین 1394

کلید واژه ها: حماس ارتش سوریه یرموک


( ۳ )

نظر شما :