احزاب سیاسی در کشورهای حوزه خلیج فارس

۱۸ اسفند ۱۳۹۴ | ۱۴:۴۴ کد : ۱۹۵۶۸۲۲ خاورمیانه یادداشت
عبدالمجید البرز، کارشناس مسایل خاورمیانه در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی به بررسی تحزب در کشورهای خلیج فارس پرداخته است.
احزاب سیاسی در کشورهای حوزه خلیج فارس

عبدالمجید البرز، کارشناس مسایل خاورمیانه

دیپلماسی ایرانی: حزب به گروهی از شهروندان جامعه که دارای اهداف و منافع سیاسی مشترک میباشند و برای رسیدن به آن منافع و اهداف مبارزه نموده و برنامه های کادر رهبری حزب و هیات موسس حزب را که عموماً بر پایه خط مشی و اساسنامه حزبی میباشد، را اجرا می نمایند؛ اطلاق می گردد. حزب گروه شهروندان با آرمانهای مشترک و تشکیلات منظم و متکی به پشتیبانی مردم است که برای به دست گرفتن قدرت دولت و یا شرکت در آن مبارزه می کند.

حزب سیاسی عبارتست از بخش پیشرفته و فهمیده یک طبقه اجتماعی که برای تامین منافع طبقاتی و رسیدن به حکومت و اجرای مرام خود با یک نظام معین مبارزه کرده و طبقه ویژه ای را که این حزب نماینده آن است در کشمکش های اجتماعی رهبری می کند. حزب، سازمانی سیاسی است که هدف و برنامه سیاسی روشنی دارد و معمولاً در پی کسب قدرت سیاسی در کشور است.

عراق

الف: احزاب عراقی خارج از منطقه خودمختار کردستان

  1. ائتلاف دولت قانون

ائتلاف دولت قانون یک ائتلاف سیاسی انتخاباتی است که نوری المالکی نخست وزیر عراق و حزب الدعوه در سال ۲۰۰۹ برای شرکت در انتخابات ایالتی تشکیل دادند. در این ائتلاف علاوه بر حزب نوری المالکی، گروه های دیگری همچون برخی از سران قبایل اعراب، کرد های شیعه، مسیحیان و افراد مستقل حضور دارند. شعار این حزب «امنیت، خدمات و حکومت مرکزی مقتدر» است. نام این ائتلاف اشارتی بر بهبود وضعیت امنیتی عراق در دوران حکومت نوری المالکی داشت که پس از نبرد بصره (۲۰۰۸) و دیگر عملیات های نیروهای مسلح عراق حاصل شد. این ائتلاف در انتخابات پارلمانی ۲۰۱۰ نیز پس از عدم توافق حزب الدعوه با مجلس اعلای اسلامی عراق و جنبش صدر شرکت داشت. در این انتخابات ائتلاف دولت قانون با کسب ۸۹ کرسی از مجموع ۳۲۵ کرسی مجلس در جایگاه دوم پس از ائتلاف العراقیه قرار گرفت. در انتخابات ایالتی ۲۰۰۹ این ائتلاف با کسب 8/ 28 درصد آرا موفق به تصاحب ۱۲۶کرسی از مجموع ۴۴۰ کرسی شد و موفق ترین فهرست انتخاباتی بود. گرچه هسته اصلی این فهرست را سیاستمداران اسلام گرای شیعه و در راس آنها حزب الدعوه تشکیل می دهند، اما این ائتلاف به طور رسمی سکولار و فرا قومی است و تعداد زیادی از سیاستمداران مستقل و احزاب کوچک سنی، مسیحی، کرد، ترکمن و فیلی نیز در آن حضور دارند.

  1. جبهه توافق عراق

جبهه توافق عراق (به عربی: جبهه التوافق العراقیه) از احزاب سنی مذهب میانه رو در عراق است. پیش از انتخابات مجلس عراق (دسامبر ۲۰۰۵) این حزب مهم ترین ائتلاف سنی در عراق بود؛ اما بعد از انتخابات مزبور، این ائتلاف به مرور از هم گسست و از قدرتش کاسته شد. هم اکنون این جبهه تنها متشکل از حزب اسلامی عراق و برخی سران قبایل است. رهبریت این حزب بر عهده ایاد سامرائی، از نمایندگان مجلس نمایندگان عراق است.

ائتلاف میهنی عراق

ائتلاف میهنی عراق (به عربی: الحرکه الوطنیه العراقیه) موسوم به ائتلاف العراقیه یک ائتلاف سیاسی انتخاباتی در عراق به رهبری ایاد علاوی است که در انتخابات پارلمانی ۲۰۱۰ به پیروزی دست یافت. این ائتلاف که خود را جریانی سکولار و فرا قومی معرفی می کند با اتحاد سه گانه ایاد علاوی، نخست وزیر سابق و سیاست مدار شیعه سکولار، صالح مطلک، سیاستمدار سنی ملی گرا و طارق الهاشمی، معاون رئیس جمهور وقت عراق شکل گرفته است. محمود المشهدانی، عدنان باجه جی و جبهه ترکمنی عراق از دیگر سیاستمداران و احزاب مهمی بودند که به این ائتلاف پیوستند. از مهم ترین وعده های تبلیغاتی این ائتلاف پایان بخشیدن به دخالت کشورهای خارجی در امور داخلی عراق بود. مهم ترین انتقادی که از این ائتلاف صورت می گرفت نیز به ارتباط آنها با اعضای حزب منحل شده بعث مربوط می شد. ایاد علاوی و صالح مطلک هر دو در گذشته سابقه عضویت در حزب بعث را داشته اند. با این حال رهبران این ائتلاف بر این نکته تاکید می کردند که آشتی ملی در عراق باید بعثی هایی را که دست شان به خون آلوده نیست هم شامل شود. البته کمیسیون انتخابات عراق صلاحیت صالح مطلک را برای شرکت در انتخابات رد کرد.

ائتلاف ملی عراق

ائتلاف ملی عراق (به عربی: الائتلاف الوطنی العراقی) یا ائتلاف عراق یکپارچه بزرگترین ائتلاف شیعیان عراق است که در سال ۲۰۰۵ به فرمان آیت الله سیستانی شکل گرفت. در این ائتلاف گروه ها و افراد مختلفی همچون مجلس اعلای اسلامی عراق، جنبش صدر، حزب الدعوه، ابراهیم جعفری و برخی سران سنی مذهب عراق را گرد هم آورده است. این ائتلاف مهم ترین رقیب ائتلاف نوری مالکی در سیاست عراق به حساب می آید. این ائتلاف سعی دارد بتواند محبوبیت ائتلاف دولت قانون نزد مردم عراق را صاحب شود. رهبری سیاسی این حزب را ابراهیم جعفری عهده دار است. این حزب موفق شد در انتخابات مجلس عراق (دسامبر ۲۰۰۵) حزب غالب باشد و اقدام به تشکیل دولت کند. بیش از 30 جریان سیاسی در این ائتلاف حضور دارند. رهبری این ائتلاف را سه گروه شیعی، مجلس اعلای اسلامی عراق، تشکیلات بدر و جریان صدر برعهده دارند. این ائتلاف را می توان استمرار «ائتلاف عراق یکپارچه» که در انتخابات گذشته نماینده اکثریت شیعیان عراق را عهده دار بود، دانست. در این ائتلاف افرادی از قبیل سید عمار حکیم رهبر مجلس اعلای عراق، مقتدا صدر رهبر جریان صدر، ابراهیم الجعفری نخست وزیر سابق عراق، احمد چلبی دبیرکل کنگره ملی عراق، تشکیلات بدر و فراکسیون همبستگی و مجمع عراق مستقل وجود دارند. البته گروهی از شخصیت های سیاسی اهل سنت مانند رئیس گروه علمای اهل سنت جنوب عراق و «حمید الهایس» رئیس مجلس اسناد استان الانبار برای شرکت در انتخابات آتی این کشور به ائتلاف ملی که اکثریت آن از اهل شیعه تشکیل شده است پیوسته اند. مهم ترین شخصیت های این ائتلاف عادل عبدالمهدی، مرحوم احمد چلبی، شیخ همام حمودی از رهبران ائتلاف عراق یکپارچه و عضو برجسته فراکسیون اکثریت، حمید الساعدی رئیس شرکت دولتی نفت شمال عراق و حسن الساری نماینده جنبش حزب الله عراق می باشند.

حزب دعوت اسلامی عراق

حزب دعوت اسلامی (به عربی: حزب الدعوه الإسلامیه) (به اختصار: حزب الدَعوه) سازمان سیاسی اسلام گرای شیعه ای در عراق است که در سال ۱۹۵۷ توسط علامه سیدمرتضی عسکری و شاگردان و پیروان محمدباقر صدر تاسیس شد. این حزب ابتدا در قامت یک جنبش مذهبی اصلاح طلب پدیدار شد که به ترویج ارزش های اسلامی، افزایش آگاهی سیاسی و مقابله با سکولاریسم می پرداخت. در دهه ۱۹۷۰ با افزایش نفوذ این حزب در میان جوانان و شخصیت های مذهبی و سرکوب آن از سوی حکومت حزب بعث، الدعوه به یک جریان انقلابی تبدیل شد که به مقاومت مسلحانه در برابر حکومت می پرداخت. دشمنی حزب الدعوه و حکومت صدام حسین پس از قتل محمدباقر صدر رهبر معنوی این جنبش در سال ۱۹۸۰ به اوج خود رسید. این حزب پس از براندازی حکومت صدام در سال ۲۰۰۳ توسط ائتلاف ضد ترور به یکی از مهم ترین احزاب سیاسی عراق تبدیل شد. نخست وزیر سابق عراق ابراهیم الجعفری و نوری المالکی هر دو از اعضای این حزب بوده اند. حزب الدعوه از پشتیبانان مخالفان اسلام گرای حکومت شاهنشاهی ایران بود و پس از وقوع انقلاب در این کشور مورد حمایت حکومت ایران قرار گرفت و در جریان جنگ ایران و عراق به انجام عملیات های مسلحانه علیه حکومت صدام اقدام می کرد. حمایت ایران از این حزب و روابط نزدیک آنان با یکدیگر تاکنون نیز ادامه یافته است؛ هرچند در برخی موارد اختلافاتی نیز با یکدیگر دارند. این حزب از دهه ۱۹۹۰ به این سو گرایش هایی از ملی گرایی عراقی را نیز نشان داده است.

مجلس اعلای اسلامی عراق

مجلس اعلای اسلامی عراق که پیش تر مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق نام داشت یک حزب سیاسی عراقی است. مجلس اعلا در سال ۱۳۶۱ با هدف سرنگونی حکومت صدام حسین توسط سیاستمداران و روحانیون عراقی مقیم ایران تاسیس شد و پس از سرنگونی این حکومت توسط ائتلاف ضد ترور در سال ۱۳۸۲ به عنوان مهم ترین حزب در عراق پس از صدام مطرح شد، در سال های اخیر هرچند نفوذ آن به تدریج کاهش یافته اما هنوز بزرگ ترین حزب در مجلس نمایندگان عراق است و کنترل وزارتخانه های حساسی را در اختیار دارد. مجلس اعلاسازمان های خیریه، مدارس و کتابخانه هایی را نیز در کشور اداره می کند. خانواده حکیم نقش محوری در تاسیس مجلس اعلاایفا کرده اند. محمدباقر حکیم از جمله نخستین روسای این مجلس بود و پس از ترور او در سال ۱۳۸۲ عبدالعزیز حکیم برادرش به ریاست این مجلس رسید. با مرگ وی در سال ۱۳۸۸ ریاست مجلس اعلا به عمار حکیم واگذار شده است.

ب:  احزاب سیاسی در کردستان عراق

پس از آنکه در سال ۱۹۹۱ حکومت خودمختار کردستان عراق در استان های شمال آن کشور شکل گرفت، قدرت و حاکمیت سیاسی بین دو حزب عمده، یعنی اتحادیه میهنی کردستان به رهبری جلال طالبانی و دموکرات کردستان به زعامت مسعود بارزانی تقسیم می شد که در همان اوایل کار مصادف با جنگ داخلی کرد ها شد که بعد ها از آن بعنوان «جنگ برادرکشی» یاد می شد که در سال۱۹۹۶ با درایت و پادرمیانی بخشی از احزاب و شخصیت های اسلامگرای میانه رو و دیگر میهن دوستان به پایان رسید. اما با سقوط رژیم صدام حسین، قطار دموکراسی در کردستان عراق با سرعت بیشتری به حرکت در آمد و احزاب تازه ای پا به صحنه ی سیاسی کردستان نهادند و پارلمان کردستان تشکیل شد و سیر تحولات سیاسی همانگونه که در جامعه ای درحال توسعه انتظار می رود، به پیش رفت.

پس از سقوط رژیم بعث در بهار ۲۰۰۳، احزاب اسلامی شکل تازه ای به خود گرفتند و در همان اولین انتخابات ها بود که به پارلمان رسیدند تا دو حزب حاکم نیز به خود بیایند اما هم پیمانی استراتژیک دو حزب حاکم سایه سنگینی را بر فضای سیاسی کردستان انداخته بود تا اینکه در سال ۲۰۰۹ و قبل از انتخابات پارلمانی در حزب اتحادیه میهنی که تا آن زمان کرسی های بیشتری را در اختیار داشت انشقاق بزرگی به وجود آمد و حرکت گوران (تغییر) که بخشی از سران ناراضی اتحادیه میهنی آن را رهبری می کردند متولد شد و در همان سال، فصلی نو را در صحنه ی سیاسی کردستان رقم زد و با کسب ۲۵ کرسی از ۱۱۱ کرسی پارلمان به وزنه ای سنگین تبدیل شد. این روند، سبب تضعیف دو حزب حاکم و مخصوصاً اتحادیه میهنی شد. از سویی دیگر احزاب اسلامی نیز بر کرسی های خود افزودند و با این تحولات بود که اصلاحات عمده ای در زمینه های سیاسی و اقتصادی روی داد. احزاب عمده عبارتند از:

حزب دموکرات کردستان

حزب دموکرات کردستان عراق (پارتی دموکراتی کوردستان PDK، معروف به «پارتی») از احزاب سیاسی کردستان عراق است. بنیان گذار آن مصطفی بارزانی بود که از رهبران جنبش ملی گرایی کردی به شمار می رود. حزب دموکرات کردستان عراق در سال ۱۹۴۶ در بغداد تشکیل شد و مصطفی بارزانی که از سال ها قبل دست به قیام زده بود و در این زمان در مهاباد بود به رهبری این حزب برگزیده شد. بعد از فروریختن جمهوری مهاباد و رفتن بارزانی به شوروی، این حزب مشغول سازماندهی مخفی در عراق شد و بعد از بازگشت بارزانی به عراق بعد از کودتای عبدالکریم قاسم در سال ۱۹۵۸ این حزب در عراق به رسمیت شناخته شد و به دفاع از حقوق کردهای عراقی پرداخت، تا توانست در سال ۱۹۷۰ خودمختاری را از حکومت وقت عراق بگیرد، در سال ۱۹۷۵ در پی قرارداد الجزایر بین شاه ایران و صدام این حزب و بارزانی مجبور شدند به ایران عقب نشینی کنند. در سال ۱۹۷۹ ملامصطفی بارزانی وفات کرد. بعد از ایشان مسعود بارزانی در یک انتخابات در کنکره حزب به رهبری این حزب انتخاب شد و حزب دموکرات کردستان عراق به مبارزاتش علیه حکومت دیکتاتور عراق ادامه داد تا توانست در سال ۱۹۹۱ در پی یک قیام مردمی و حمله منظم حزب به پایگاه های حکومت عراق، خاک کردستان عراق را آزاد سازد و یک حکومت کردی در این منطقه برپا سازد. نام روزنامه رسمی حزب دموکرات کردستان عراق در کردستان عراق «خبات» است.

اتحادیه میهنی کردستان

این حزب ۳۸ ساله ، رقیب سرسخت سالهای نه چندان دور و هم پیمان استراتژیک سالهای اخیر حزب دموکرات که پیش از سال ۲۰۰۹ از رقیبش هم، پیشی می گرفت اما از انتخابات ۲۰۰۹ به بعد بود که دیگر قدرت قبلی خود را از دست داد، چون در آن سال بود که انشعاب درون حزبی اش منجر به تضعیف آن حزب، در فضای سیاسی کردستان و حتی عراق شد. رهبرش یعنی جلال طالبانی که سالها رییس جمهور عراق نیز محسوب می شد، اکنون تحت درمان است.

حرکت تغییر

زمان زیادی از به وجود آمدن آن نمی گذرد سال ۲۰۰۹ بود که در کشمکش قدرت این حزب به وجود آمد. آن ها در همان سال با شعار تغییر وضع موجود به انتخابات آمدند شعاری که هم شمار شرکت کنندگان در انتخابات را افزایش داد، هم باعث تضعیف اتحادیه ی میهنی کردستان شد. رهبریت گوران را انوشیروان مصطفی، یار دیرین جلال طالبانی بر عهده دارد.

اتحاد اسلامی کردستان

اسلامگرایان میانه رو در کردستان عراق که از حیث فکری متأثر از مدرسه ی جهانی اخوان المسلمین اند، و از سالهای ۱۹۴۰ به صورت غیر رسمی در کردستان و عراق حضور داشته اند، ولی پس از تصویب قانون فعالیت رسمی احزاب در پارلمان کردستان، در قالب اتحاد اسلامی کردستان در سال ۱۹۹۴ رسماً وارد فعالیت های سیاسی کردستان و عراق شدند. این حزب که با اقدامات تربیتی و خدمت رسانی به مردم کرد فعالیت های خود را آغاز کرده بود، بدون داشتن پیشینهی خشونت آمیز و تنها حزب فاقد نیروی شبه نظامی در کردستان دهه ۹۰ که آبستن جنگ و خشونت بود، توانست در میان مردم کردستان جایگاه مناسبی پیدا کند. این حزب اسلامگرا با میا نجیگری در جنگ داخلی کردستان، بیش از پیش چهره میانه رو خود را به نمایش گذارد و روز به روز پایگاه مردمی خود را بین اقشار مختلف مردم تقویت کرد. رهبری این حزب محمد فرج می باشد. این حزب حتی در دهوک که هیچ یک از احزاب به جز دموکرات موفق به کسب کرسی نمی شوند، ۳۰ درصد از کرسی های خود را از دهوک کسب کرده و به رقیبی برای حزب دموکرات در این منطقه ، تبدیل شده است.

جماعت اسلامی کردستان

پیش از جنگ داخلی، تنها یک حزب اسلامی در کردستان عراق به صورت رسمی فعالیت می کرد که همان حرکت اسلامی به رهبری مرحوم ماموستا عثمان عبدالعزیز بود اما به دنبال شکل گیری اتحادیه اسلامی که میانه رو محسوب می شد، بخش میانه حرکت اسلامی نیز به رهبری علی باپیر، جدا شدن خود را اعلام کرد و حزبی اسلامی دیگر تحت عنوان جماعت اسلامی به فضای سیاسی کردستان اضافه شد و بعد از گذشت چند سال اینک یکی از پنج وزنهی میدان سیاسی کردستان محسوب می شود. هم اکنون نیز علی باپیر امیر بلامنازع این حزب است.

ایران

الف: قبل از انقلاب اسلامی

دوره اول احزاب در ایران

سابقه پیدایش احزاب و گروههای سیاسی در ایران به بعد از دوران نهضت مشروطه بازمی گردد. درواقع در دومین دوره مجلس شورای ملی، افرادی نظیر تقی زاده و دهخدا تحت تاثیر مشاهدات خود در کشورهای دیگر به فکر ایجاد احزاب سیاسی افتادند و با تقلید از عنوان«سوسیال دموکرات» حزب «اجتماعیون، عامیون» را به عنوان اولین حزب رسمی در ایران برپا ساختند.

دوره دوم احزاب در ایران

به طورکلی احزاب این دوران در قالب سه جریان چپ(کمونیست)، جریان راست(ناسیونالیسم و لیبرالیسم) و جریان مذهبی تقسیم بندی می شوند.

  • مهمترین احزاب جریان چپ(کمونیست) در این دوران عبارتند از:

حزب توده

  • مهمترین احزاب جریان راست(ناسیونالیسم و لیبرالیسم) در این دوران عبارتند از:

جبهه ملی، حزب ایران، حزب عدالت، حزب ملت ایران، حزب آریا، حزب اراده ملی، حزب دموکرات ایران، حزب جنگل، حزب وطن، حزب استقلال ، حزب میهن پرستان، حزب مردم، حزب وحدت ایران، حزب آزادی، حزب افق آسیا، حزب پیکار، حزب اتحاد ، حزب زحمتکشان ملت ایران(نیروی سوم).

  • مهمترین احزاب جریان جریانهای مذهبی در این دوران عبارتند از:

فداییان اسلام: اقدامات این جمعیت عبارت بودند از: قتل احمد کسروی در 20 اسفند 1324، تظاهرات علیه دستگیری کاشانی در سال 1325، شرکت در ائتلاف جبهه ملی اول، قتل عبد الحسین هژیر، قتل رزم ارا، طرح ترور حسین اعلاء(نخست وزیر وقت). هدف فداییان اسلام بر پایی حکومت اسلامی بود که آن را به صورت آشکار بیان می کردند.

فکر ایجاد حزب دولتی در عصر پهلوی دوم، پس از کودتای 28 مرداد 1332ش و ایجاد حکومت مطلقه محمدرضا شاه در ایران شکل گرفت. قصد حکومت از تشکیل چنین احزابی، در دست گرفتن نبض فعالیت‏های سیاسی جامعه و پر کردن خلاء ناشی از نبودن احزاب آزاد بود. اما این فکر تا سال 1335ش همچنان در اذهان باقی ماند. تا اینکه به دستور شاه اسدالله علم یار دیرینه‏ اش مسئول تأسیس حزب مردم گشت.

  • حزب مردم؛ در اردیبهشت 1336ش موجودیت خود را اعلام کرد. سران این حزب غالباً چهره ‏های علمی و دانشگاهی و شخصیت‏های سیاسی و حکومتی بودند. رهبر عملی این حزب تا پایان حیات سیاسی آن اسدالله علم بود. از دیگر بنیانگذاران این حزب می‏توان از پرفسور یحیی عدل، دکتر پرویز ناتل خانلری، دکتر موسی عمید، دکتر حسن ستوده تهرانی و دکتر احمد فرهاد نام برد.
  • حزب ملیون؛ یک سال بعد دومین حزب دولتی توسط نخست‏وزیر وقت منوچهر اقبال تأسیس شد (1337ش).  اعضای این حزب بیشتر از میان وزرا، نمایندگان مجلس، مقامات وقت و رجال سیاسی اداری رژیم بودند. هیئت مؤسسه حزب از آقایان محمود جم، عزالممالک اردلان، حاج سید اسدالله موسوی، دکتر محمدعلی هدایتی، حسام دولت‏ آبادی، محمد حجازی و دکتر شاهکار تشکیل می‏شد. این هیئت ریاست و دبیرکلی حزب ملیون را به نخست‏ وزیر وقت و مؤسس حزب دکتر منوچهر اقبال واگذار کردند. دکتر اقبال در اولین جلسة حزبی خود عنوان کرد: در دنیای امروز حکومت دموکراسی بدون احزاب و تشکیلات اجتماعی معنی ندارد. شاهنشاه دستور فرموده ‏اند که سیستم دو حزب در مملکت برقرار شود. پس حزب ملیون در مقابل حزب مردم تأسیس می‏گردد. اوج فعالیت حزبی احزاب مردم و ملیون در سال 1339 مقارن با انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی متجلی می‏شود. در این دوره از انتخابات تقلب های فراوان و زد و بند بسیاری صورت گرفت. با آشکار شدن اسناد تقلبات انتخاباتی و زد و بند حزب مردم به عنوان اقلیت و حزب ملیون به عنوان حزب اکثریت، انتخابات باطل اعلام شد و هر دو حزب اعتبار خود را از دست دادند. بدین ترتیب دکتر اقبال نخست‏وزیر وقت از سویی و اسدالله علم از سویی دیگر از دبیرکلی حزب ملیون و مردم استعفا دادند. و حزب ملیون عملاً با برکناری نخست‏وزیر از میان رفت. اما حزب مردم به صورتی کمرنگ با رهبری دکتر یحیی عدل و سپس علینقی کنی، ناصر عاملی و محمد فضائلی تا سال 1353 در صحنه بود و در دوره 21 مجلس در سال 1342 و 22 در سال 1346 و بیست و سه در سال 1350 در رقابت با حزب ایران نوین همچنان به ایفای نقش اقلیت پرداخت. حزب مردم در دوران حیات خود با جناح‏بندیها و اختلافات بسیاری روبه‏رو بود و سرانجام در سال 1353با برقراری نظام تک حزبی از میان رفت.
  • کانون مترقی؛ این تشکیلات نه به عنوان حزب بلکه به صورت جمعیت در سال 1340ش توسط گروهی از جوانان طرفدار اصلاحات امریکایی و پاره‏ای از وزرا و رجال دولتی چون حسنعلی منصور و امیرعباس هویدا تشکیل گشت. و با از میان رفتن حزب ملیون در نقش حزبی در مقابل حزب مردم ظاهر شد و در انتخابات 21 مجلس شورای ملی در سال 1342ش شرکت جست. تأسیس این کانون در واقع پیش درآمد حزب ایران نوین بود که یک سال و اندی بعد از این کانون توسط همین اعضا ایجاد گشت. شایان ذکر است که نمایندگان اکثریت حزب ایران نوین در مجلس اکثریت را در دست داشتند.
  • حزب ایران نوین؛ این جزب در واقع با تغییر نام کانون مترقی در آذر سال 1342ش به وجود آمد. حزب ایران نوین بزرگ‏ترین و ماندگارترین حزب دولتی در عصر پهلوی بود که همواره تا تأسیس نظام تک حزبی، اکثریت را در دست داشت و بیش از یک دهه در فضای خالی از فعالیت‏های حزبی به حیات خود ادامه داد. نخستین دبیرکل این حزب حسنعلی منصور بود که در اسفند 1342ش به نخست‏وزیری رسید. با قتل منصور معاون دبیرکل حزب ایران نوین، امیرعباس هویدا نخست‏وزیر و دبیرکل حزب شد. حزب ایران نوین در انتخابات دوره 22 و 23 مجلس شورای ملی در سالهای 1346 و 1350 اکثریت را در مجلس داشت و در سال 1353 بزرگترین و پرطرفدارترین حزبی بود که در حزب رستاخیز ادغام شد. فعالیت حزب ایران نوین بسیار وسیع بود و کمیته‏های متعددی را علاوه بر کمیته مرکزی دربرمی‏گرفت. این کمیته‏ها شامل: کمیته اجرایی و دفتر سیاسی، سازمان جوانان، زنان، کشاورزان، کارگران، بازرگانان، سندیکاهای کارگری، اتحادیه‏های اصناف و تشکیلات وابسته دیگر بود. حزب نشریاتی نیز در سراسر کشور منتشر می‏ساخت و روزنامه ندای ایران نوین ارگان آن محسوب می‏شد. حزب ایران نوین برای آموزش کادر خود اقدام به تأسیس مدرسه عالی علوم سیاسی و امور حزبی نمود که پس از ادغام آن در حزب رستاخیز، به آن حزب متعلق گشت.

دوره سوم احزاب در ایران؛ ایجاد نظام تک حزبی

فکر ایجاد حزب واحد و فراگیر از سوی ایرانیان تحصیل‏کرده در خارج کشور به ویژه طرفداران ساموئل هانتینگتون (استاد علوم سیاسی دانشگاه هاروارد) مطرح شد. هدف از ایجاد چنین حزبی جلوگیری از بی ‏تفاوتی سیاسی اکثریت مردم کشور بود تا از طریق علاقمند کردن آنان به امور سیاسی مطلوب و عاملی مؤثر در جهت پیوند دولت و مردم ایجاد گردد. بدین ترتیب تلاشهایی در جهت کسب موافقت محمدرضاشاه صورت گرفت و او را با این عنوان که از این پس با اجرای طرح نظام حزب واحد شاه رهبریت کل فعالیتهای سیاسی را برعهده خواهد گرفت، با خود هم‏آهنگ نمود. شاه در کتاب خود (پاسخ به تاریخ) در این مورد می‏گوید: « ما معتقد هستیم همه مردم ایران باید برای رسیده به هدفهای ملی که سعادت و آسایش فرد فرد ما را تامین خواهد کرد متحد باشند و در یک جهت حرکت کنند، همه کوششها باید در راه پیشرفت کشور باشد نه خنثی کردن تلاشهای یکدیگر. در نظام چند حزبی امکان تفرقه و تشتت بسیار است. هر گروه که در حزبی هستند با دیگران بر سر کسب قدرت و به دست گرفتن حکومت ستیز و دعوا دارند. هر گروه می‏خواهد حرفهای خودش را به کرسی بنشاند و در نتیجه اختلافات به وجود می‏آید. در حالی که در حزب رستاخیز از جنگ گروهی خبری نیست.»

بنابر این حزب رستاخیز ملی ایران به دستور شاه در یازده اسفند 1353ش تشکیل شد و کلیه احزاب منجمله حزب ایران نوین، حزب مردم، پان ایرانیست و ایرانیان در آن ادغام شدند. اندکی بعد کار به جایی رسید که شرکت در این حزب سیاسی، اجباری اعلام شد و شاه در سخنان خود گفت: “ هر کسی باید جزو این حزب بشود و تکلیف خود را روشن بکند. اگر نشد از ایران خارج شود. اگر نخواستند خارج شوند، جایشان در زندان است، و دولت اعلام نمود برای هر ایرانی که خواستار شرکت در حزب نیست پاسپورت صادر و به خارج فرستاده خواهد شد.“

بدین گونه حزب رستاخیز نیز حربه‏ای در دست دولت و دیکتاتوری شد و شاه رکن چهارمی به سه رکن دیکتاتوری خود افزود و حزب دولتی به جای آنکه از قدرت و استقلال بیشتری بهره ‏مند باشد و در فعالیتهای سیاسی نقشی چشمگیر داشته باشد عملاً به صورت یکی از ابزار اعمال قدرت حکومتی درآمد. دبیرکلی حزب جدید در ابتدا به عهده امیرعباس هویدا نخست ‏وزیر وقت و رئیس حزب ایران نوین نهاده شد و البته قصد شاه این بود که فعالیتهای سیاسی نخست‏ وزیرش را نیز تحت اختیار خود بگیرد. بعدها رهبری این حزب به عهده جمشید آموزگار گذارده شد و اندکی بعد به نخست ‏وزیری برگزیده شد. اما عملکرد جمشید آموزگار در حزب که به ایجاد جناح پیشرو انجامید خود از موانع ضعف حزب گشت و به جای آنکه حزب باعث اتحاد و یکرنگی و ثبات در جامعه گردد، خود از عوامل اصلی تشتت آرا و ایجاد اختلاف بین رجال دولتی و دولتمردان سیاسی گشت. در این بین درگیری جناحهای پیشرو، سازنده و لیبرال بر شدت این جریان افزود. حزب رستاخیز ملت ایران سه سال بعد از تشکیل به عنوان یکی از پایه ‏های رژیم مورد حملات مخالفین رژیم قرار گرفت و عملکرد آن باعث تشدید نارضایتی‏ها گشت. به طوری که در اهداف خود از جمله تحکیم رژیم و نهادی کردن سلطنت و تثبیت دولت موفق نشد

 

ب: بعد از انقلاب اسلامی

احزاب اصلی اصلاح طلب:

حزب جبهه مشارکت ایران اسلامی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، حزب کارگزاران سازندگی، حزب اعتماد ملی، مجمع روحانیون مبارز، حزب اسلامی کار، حزب مردم سالاری، حزب همبستگی ایران اسلامی

احزاب جناح راست

حزب موتلفه اسلامی، جامعه روحانیت مبارز، جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، حزب نواندیشان ایران اسلامی، احزاب نزدیک به اصلاح طلبان، حزب اعتدال و توسعه، حزب اسلامی رفاه کارگران

 

احزاب اصلی اصلاح طلب راست گرا

حزب کارگزاران سازندگی، حزب جامعه مدنی همدان

احزاب اصلی اصلاح طلب چپ گرا

حزب اعتماد ملی، مجمع روحانیون مبارز، مجمع نیروهای خط امام، حزب اسلامی کار، مجمع اسلامی بانوان، حزب مردم سالاری، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، جبهه مشارکت ایران اسلامی، سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی، حزب اراده ملت ایران، حزب اتحاد ملت ایران اسلامی، حزب ندای ایرانیان

جبهه متحد اصولگرایان : یکی از اصلی ترین لیست های انتخاباتی را در انتخابات اخیر ارائه داده است.

 جبهه پایداری انقلاب اسلامی: یکی از گروه های اصولگراست که برخی از اطرافیان آیت الله مصباح یزدی و تعدادی از دولتمردان سابق در مرداد ماه سالجاری آن را تشکیل دادند و پس از آن که نتوانستند مواضع سهم خواهانه خود را به جبهه متحد تحمیل کنند به ارائه لیست جدا پرداختند. این گروه که در میان سیاستمداران به اتخاذ رویکرد رادیکالی معروف هستند.

 
   
   
 

حزب مؤتلفه اسلامی: (نام های پیشین: جمعیّت مؤتلفه اسلامی و هیأت های مؤتلفه اسلامی) یک حزب سیاسی مذهبی مهم و سابقه دار در ایران است که در سال ۱۳۴۲ از ائتلاف ۳ هیأت مذهبی هیأت مسجد امین الدوله، هیأت مسجد شیخ علی و هیأت اصفهانی ها پیرو آیت الله روح الله خمینی در منزل وی شکل گرفت. این تشکل که به جناح راست و اصول گرایان سنتی تعلق دارد، قشر بازاری های مذهبی را نمایندگی می کند. این جمعیت همچنین در امور خیریه و تأسیس نهادهایی نظیر مدرسه اسلامی و صندوق قرض الحسنه فعال بوده است. هیأت های مؤتلفه که در زمان ایجاد به شدت تحت تأثیر اندیشه های آیت الله روح الله خمینی بودند، نقش برجسته ای در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و ترور حسنعلی منصور ایفا نمودند و با شرکت در انقلاب اسلامی، بدنه مذهبی سنتی جامعه را علیه حکومت پهلوی بسیج کردند. پس از پیروزی انقلاب و تشکیل نظام جمهوری اسلامی، به سازمان یافته ترین و منسجم ترین نیروی سیاسی جناح راست بدل شدند و دستِ کم تا پایان دهه نخست انقلاب این جایگاه را حفظ نمودند. از اواسط دهه ۱۳۷۰ و با تغییر فضای سیاست ایران، جمعیت مؤتلفه از دیگر نیروهای راست گرا عقب ماند و نفوذش کم شد. با انتخاب محمود احمدی نژاد به عنوان ششمین رئیس جمهور ایران در سال ۱۳۸۴، کم کم نیروهای جوان اصول گرا آن ها را از صحنه سیاسی ایران کنار زدند. در حال حاضر حزب مؤتلفه در مقایسه با معیارهای نسل اول خود نقشی در سیاست ایران ندارد.

جامعه روحانیت مبارز: نهادی است دینی و روحانی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعیِ که با انگیزه ای دینی و با شعار حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران شکل گرفت. در سال های اخیر جامعه روحانیت مبارز در کنار تشکل های همسوی خود (از جمله حزب مؤتلفه اسلامی، جامعه اسلامی مدرسین، انصار حزب الله، جامعه اسلامی دانشگاهیان، و انجمن های اسلامی اصناف بازار تهران) نقش مهمی در تحولات سیاسی ایران داشته است. تا سال 1393، محمد رضا مهدوی کنی دبیرکل جامعه روحانیت مبارز بود اما با درگذشت وی گزینه هایی همچون محمدعلی موحدی کرمانی، اکبر هاشمی رفسنجانی، علی اکبر ناطق نوری و حسن روحانی برای دبیرکلی این نهاد مطرح شدند. در نهایت در جلسه ای که در تاریخ ١١ آذر ١٣٩٣ با حضور اعضای جامعه برگزار شد، محمدعلی موحدی کرمانی به اتفاق آراء دبیرکل جامعه روحانیت مبارز شد.

مجمع روحانیون مبارز: از تشکل های مطرح سیاسی مذهبی در ایران است که از گروههای اصلاح طلب و چپ گرای مذهبی به شمار می رود. این تشکل با انشعاب از جامعه روحانیت مبارز و با موافقت روح الله خمینی در سال ۱۳۶۶ تشکیل شد. رهبری آن را از ابتدا تا سال ۱۳۸۴ مهدی کروبی بر عهده داشت. هم اکنون محمد خاتمی رئیس شورای مرکزی این تشکل است و محمد موسوی خوئینی ها دبیرکلی آن را بر عهده دارد.

بحرین

در بحرین گرایش های سیاسی متعددی وجود دارد که هر یک از آنها بنا بر نزدیکی یا دوری خود از ساختار حاکم آزادی عمل بیشتر یا کمتری دارد. به عبارت بهتر تکثر احزاب در بحرین به معنای وجود آزادی در این کشور نیست و پادشاه این کشور نیز به دلیل فرمانبری از آل سعود نقش بسزایی در محدود کردن فعالیت های سیاسی در این کشور کوچک دارد.

حزب الله بحرین؛ حزب الله بحرین از سال 1978 وارد فعالیت گردیده و دولت بحرین بارها ادعا کرده است که گروهی به نام حزب الله بحرین، خواهان سرنگونی نظام اند. دولت بحرین مدعی شده، که این گروه 3 هزار نفری، تماماً نظامی اند و از لبنان تغذیه می شوند و مورد حمایت ایران اند. در 6 نوامبر 1989 دادگاه امنیت ملی بحرین 9 نفر از جوانان این کشور را به اتهام وابستگی به حزب الله بحرین محاکمه و به 10 سال حبس محکوم کرد. در ژوئن 1996 دولت بحرین اعلام کرد که گروهی 56 نفره از افراد و ابسته به حزب الله بحرین را دستگیر و بازداشت کرده است. بعضی از این افراد با ظاهر شدن بر صفحه تلویزیون به عضویت حزب الله در بحرین و ارتباط با ایران اعتراف کردند. دولت ایران این ادعا را به شدت رد کرد. حزب الله لبنان از وجود چنین گروهی اظهار بی اطلاعی و هرگونه ارتباط با آن را رد نمود. در سال 1997 شاهد بیشترین محاکمه های مخالفان در بحرین بودیم. در این سال 81 نفر محاکمه شدند؛ 59 نفر حضوری و 22 نفر غیابی، اکثر این افراد به 5 تا 15 سال محکوم شدند. 23 نفر آنان تبرئه شدند. در آوریل 1997 دولت کویت اعلام کرد تعدادی از اتباع دولت بحرین را به اتهام عضویت در «حزب الله خلیج» بازداشت کرده است. روزنامه الایام نیز در دوم آوریل نوشت که این افراد از اعضای حزب الله خلیج اند و شیعی اند که از طرف ایران حمایت می شود. از این افراد نوارهای ویدئویی و بیانیه هایی بر ضد حکومت های عرب به دست آمده بود.

حرکت هسته های انقلابی؛ حرکت هسته های انقلابی، از جمله حرکت های سری و زیرزمینی شیعی بحرین بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تحت تأثیر آن در بحرین تشکیل شد. در ژانویه 1981 حکومت دولت بحرین یکی از عالمان دینی به نام شیخ ناصر الحداد و در حدود 20 نفر از جوانان بحرینی را به اتهام اقدام علیه امنیت ملی بازداشت کرد. این افراد، متهم بودند که در تشکیلات الخلایا الثوریه به رهبری شیخ ناصر الحداد عضویت داشته اند. در دهم آوریل طی محاکمه ای شیخ ناصر الحداد به هفت سال و بقیه افراد به یک تا چهار سال حبس محکوم شدند.

حرکت اسلامی انصار الشهدا؛ حرکت اسلامی انصار الشهدا، حرکتی مخفی و سری بود که در اوایل دهه 1980 و تحت تأثیر انقلاب اسلامی به وجود آمد. رهبری این تشکل بر عهده شیخ جمال علی العصفور بود. این گروه را دولت نیز کشف کرد. شیخ عصفور نیز در سال 1980 دستگیر شد و تا سال 1981 در بازداشت به سر می برد که در همین سال و در بازداشت ظاهراً بر اثر مسموم شدن از دنیا رفت.

حزب الدعوة: تشکل حزب الدعوة در سال 1965 و تحت تأثیر حزب الدعوه عراق به وجود آمد و خواستار حل مسأله فلسطین شد. این حزب، ریشه در جمعیت بیدارگر اسلامی دارد. در سال 1983 اعضای این گروه، تحت تعقیب قرار گرفتند و در اوایل سال 1984، 50 نفر به اتهام عضویت در این تشکل دستگیر و طی محاکمه ای در 24 دسامبر به یک تا هفت سال حبس محکوم شدند.

حزب بعث؛  در دهه 1970 از جبهه مردمی برای آزادی عمان و خلیج فارس منشعب شد و خواهان جامعه غیر استعمارگر و مساوات طلب بود. این گروه را بغداد حمایت می کرد و به طور عمده، از افراد روشنفکر تشکیل شده بود. حزب بعث هیچ گونه همکاری با جبهه آزادی بخش ملی بحرین نداشت. حزب بعث از این که جزئی از مخالفان باشد، دست کشید، زیرا با توجه به اعضای اندک خود، پیوستن به دستگاه حکومتی و استخدام در موقعیت های عالی شغلی را بر مخالفت و پایبندی به اصول ترجیح داد.

جنبش اتحادیه کارگری؛ جنبش اتحادیه کارگری در درگیری های دهه 1950 نقش مهمی را بازی کرد. به طور کلی، از لحظه ای که در بحرین طبقه کارگر و کارمند به وجود آمد، یعنی از زمان اکتشاف نفت و تشکیل شرکت نفت از یک سو و اصلاحات اداری و استخدام مردم در بخش های اداری، از سوی دیگر، جنبش کارگری نیز فعال بوده است. تا امروز هم به خاطر مشکلاتی چون بیکاری، دستمزد پایین، عدم امنیت شغلی و فقدان یا نارسا بودن قانون کار، این جنش در ناآرامی ها دست دارد. حربه اصلی جنبش اتحادیه کارگری، راهپیمایی ها و به ویژه اعتصاب ها است.

حرکت ستمدیدگان بحرین؛ در دسامبر 1994 و پس از بازداشت شیخ علی سلمان ایجاد شد و در حوادث خونین سال های 1944 تا 1997 بیانیه های زیادی صادر کرد. این تشکل کاملاً مخالف استمرار حکومت آل خلیفه است و استبداد داخلی را هدف مبارزات خود قرار داده است. اما به دلیل نداشتن برنامه و سازمان منسجم، راه به جایی نبرده و نتوانسته است اقدام مؤثری در مسیرهای جنبش های سیاسی-اجتماعی بحرین صورت دهد.

حرکت ملی دانشجویان؛ در سال 1970 هیئت اتحاد ملی دانشجویان بحرین، تأسیس شد. این تشکل را دانشجویان بحرینی مقیم کشورهایی چون سوریه، عراق، لبنان، مصر و... به وجود آوردند و هدف آن، ایجاد هماهنگی میان دانشجویان خارج و داخل در جهت استمرار حرکت دموکراتیک مردم بحرین بود. حرکت موازی دیگری که دارای صبغه دانشجویی امت و در سال های اخیر، فعالیت نسبتاً زیادی داشته، حرکة الطلبة البحرین الجامعیین است. این گروه با صدور بیانیه ها و اطلاعیه های خود، حرکت مردمی بحرین را همراهی و حمایت کرده است. تجمع اتحادیه ملی دانشجویان در بحرین ممنوع است. حتی کمیته های دانشجویی ساخته خود دولت نیز از برپایی تجمعات منع شده اند. با وجود این، دانشجویان تجمعات زیادی داشته اند. کسانی که با این تجمعات همکاری داشته اند، از دانشگاه اخراج یا از مقام خود عزل شده اند. دکتر علی فخرو، دکتر منیره فخرو و دکتر ابراهیم هاشمی، رئیس دانشگاه بحرین، از این دسته افرادند که به دلیل شرکت در تجمعات و حرکت مردمی، از مقام خود برکنار شده اند. در حال حاضر نیز تعدادی از دانشجویان و دانش آموزان در بازداشت به سر می برند.

جنبش زنان بحرین؛ زنان در حرکت های مردمی سابق بحرین، نقش زیادی نداشتند. حداکثر فعالیت آنان، شرکت در راهپیمایی ها بود. طی حوادث سال های 1952-1956 زنان بحرینی کم کم فعالیت های خود را گسترش دادند. که از جمله آن ها نوشتن مطلب در مطبوعات و شرکت در اعتصابات دانشجویی و نیز راهپیمایی ها بود و مهم ترین فعالیت آنان عضویت در هیأت عالی اجرایی (اتحاد ملی) در سال 1955 به شمار می رود. این امر به بالا رفتن تعداد زنان با سواد و برگشت تعداد زیادی از زنان دانشجو از دانشگاه های خارجی و پیوستن آنان به گروه ها و احزاب سیاسی ارتباط پیدا می کرد. نخستین جمعیتی که زنان در منطقه خلیج فارس تشکیل دادند، نهضت دختران بحرین بود که در سال 1995 شکل گرفت. در دهه 1970 با توجه به تشکیل مجلس ملی و ممنوعیت نمایندگی زنان و دختران در آن، زنان بحرینی طومارهای زیادی را برای امیر نوشتند که طی آن ها خواستار مشارکت سیاسی و اعطای حق نمایندگی به آنان شدند. حکومت به شدت با امضا کنندگان این طومار برخورد کرد و همه آن ها را وادار به عذرخواهی و اظهار ندامت از این اقدام کرد.

حرکت دفاع از حقوق بشر؛ سازمان غیر دولتی حقوق بشر بحرین در سال 1989 تأسیس شد و از جمله سازمان های مخالف دولت به حساب می آید. تلاش این سازمان افشای موارد نقض حقوق بشر دولت بحرین و تلاش برای برقراری دموکراسی است. مقر «سازمان حقوق بشر بحرین» دانمارک است. سازمان دیگر، «کمیته ی دفاع از حقوق بشر بحرین» است که مقر آن نیز در دانمارک است. این دو سازمان، ضمن صدور بیانیه ها و کارنامه سالانه اوضاع حقوق بشر در بحرین، از حرکت دموکراتیک مردم حمایت و اقدامات دولت را محکوم و حمایت های بین المللی را برای جنبش های مردمی بحرین جلب کرده اند.

جمعیت وفاق ملی اسلامی (به عربی: جمعیة الوفاق الوطنی الإسلامیة):  

بزرگترین حزب بحرین است که در سال ۲۰۰۱ توسط اسلام گرایان شیعه تأسیس شد. دبیر کل این جمعیت شیخ علی سلمان است. جمعیت وفاق توانست تمام ۱۸ کرسی مجلس بحرین در انتخابات ۲۰۱۰ که به شیعیان اختصاص داده شده بود را بدست بیارد. اهداف این جمعیت عبارتند از:

الإسهام فی تمثیل المواطنین سیاسیًّا، والمشارکة فی صناعة القرار، وإدارة الشّأن العامّ.

ترسیخ الهویّة العربیّة الإسلامیّة للبلاد، والمحافظة علیها من الطّمس والتّشویه، والدّفاع عنها أمام کلّ أشکال الغزو الثّقافیّ والفکریّ.

الحفاظ علی مکتسبات الوطن ومنجزاته التّاریخیة والحضاریّة، ودعم مشروعات الإصلاح، والسّعی من أجل تبنِّی مبدأ التّداول السِّلمی للسُّلطة.

تنمیة الوعی الوطنیّ بالشّأن العامّ، وحقوق الإنسـان، ودولة القانون، والحیاة الدّیمقراطیّة، وتأکید مبادئ التّکافل والتّضامن الاجتماعیّین، والقِیم الإنسانیّة بین مختلف الفئات.

العمل علی إشاعة الفضیلة، والعدالة، والمساواة فی المجتمع، وتطهیره من الفساد الأخلاقیّ، والإداریّ والمالیّ.

تعمیق الوعی علی مستوی الفرد والمجتمع بالقضایا والمشکلات، علی المسـتویین الداخلیّ والخارجیّ، وتکوین مواقف إیجابیّة إزاءها وفق منظور حضاریّ إسلامیّ.

تعزیز السِّلم الأهلیّ والوحدة الوطنیّة، وترسیخ الحوار الفکریّ والحضاریّ، ونبذ کافّة أشکال التّفرقة والتّمییز بین المواطنین.

الإسهام فی توفیر الحیاة الکریمة، والأمن والاستقرار لکافّة أبناء الوطن، وتحسین مستوی المعیشة، ومکافحة الجهل والفقر والمرض.

ضمان التّوزیع العادل للثّروة.

الإسهام فی خلق مناخ اقتصادیّ یتیح فرص عمل متکافئة لکلّ فئات المجتمع، ویستثمر کلّ الطّاقات، والإمکانات المادیّة والبشریّة، ویشجّع علی جذب الاستثمار بما یتوافق مع قِیم المجتمع ومعتقداته، ویخدم الاقتصاد الوطنیّ.

دعم الحرکة العمالیّة والنّقابیّة.

تعزیز جهود التّأهیل والتّدریب، وتنمیة الموارد البشریّة.

تعزیز دور المرأة، وتمکینها من ممارسة کافّة حقوقها السیاسیّة، والاقتصادیّة، والاجتماعیّة، وإطلاق طاقاتها للمساهمة الفعّالة فی بناء المجـتمع، وتطویره وفقًا لأحکام الشّریعة الإسلامیّة.

إیلاء الأهمیة للشّباب، ووضع سیاسات وإستراتیجیّات؛ لتنمیتهم، وتأهیلهم؛ لتحمّل مسؤولیّات بناء الوطن ونهضته.

مساندة کلّ الجهود المبذولة؛ لتحریر کامل التّراب الفلسطینیّ، ومکافحة کلّ أشکال التّطبیع مع العدو الصهیونیّ.

دعم التّضامن العربیّ، والإسلامیّ، وتقویة أواصر الأخوّة، والتّعاون بین أبناء الأمّتین العربیّة والإسلامیّة، ومناصرة قضایا الشّعوب العادلة، فی الحریّة، والاستقلال، وتقریر المصیر.

عربستان سعودی

گروه های مخالف در پادشاهی عربستان سعودی را می توان به دو دسته تقسیم بندی نمود:

  • سازمان های چپ گرا و ناسیونالسیت که شامل:

اتحادیه خلق شبه جزیره عربستان ( ناصریست)

جبهه ملی برای آزادی عربستان ( کمونیست)

حزب بعث ( سوسیالیست عرب)

اتحادیه دموکراتیک خلق ( مارکسیست و طرفدار فلسطینی ها)

جبهه دموکراتیک خلق برای آزادی شبه جزیره ( سوسیالیست رادیکال)

جبهه آزادی بخش عرب ( ناسیونالیست عرب)

حزب کارگر سوسیالیست عرب ( ناسیونالیست سوسیالیست)

  • سازمان های اسلام گرا:

شیعیان که سازمان انقلاب اسلامی شبه جزیره عربستان ( حرکه الاصلاحیه)، حزب آزادی بخش شبه جزیره و حزب الله حجاز را شامل می شود.

اهل تسنن که جامعه تبلیغات (جماعه الدعوه)، جنبش اخوان و سلفیون را در بر می گیرد.

کلید واژه ها: خلیج فارس احزاب عبدالمجید البرز


( ۴ )

نظر شما :