به بهانه درگذشت او

یوسف القرضای، جریان سازی که ادعای میانه روی داشت

۱۹ مهر ۱۴۰۱ | ۱۱:۰۰ کد : ۲۰۱۵۱۲۶ اخبار اصلی خاورمیانه
محمدرضا عشوری مقدم در یادداشتی می نویسد: قرضاوی را چه خوب بدانیم و چه بد، واقعیت آن است که وی فقیهی جریان ساز در فقه سیاست بود. انبوه آثار بجا مانده از وی و شاگردانش، و جریان فقاهتی وی حاکی از آن است که او بیش از آنکه یک شخصیت باشد، یک «مکتب» بود.
یوسف القرضای، جریان سازی که ادعای میانه روی داشت

نویسنده: محمدرضا عشورى مقدم، پژوهشگر جریان هاى اسلامى معاصر و جهان عرب، دانشجوی دکتری تاریخ سیاسی و مدیر گروه جریان های اسلام سیاسی در مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه

دیپلماسی ایرانی: نخستین شناخت من از شیخ یوسف قرضاوی به سال‌‌ها قبل و کلاس‌‌های زبان عربی در نخستین سال دانشگاهم بازمی‌‌گردد که یک بار استاد، تصادفاً در ضمن برنامه‌‌‌های ضبط شده‌‌اش از شبکه الجزیره، لحظاتی از برنامه «الشریعة و الحیاة» را پخش کرد که در آن شیخ در حال پاسخگویی به استفتائات مخاطبانش از کشورهای مختلف بود. یادم هست که استاد می گفت این شیخ نگاه جدیدی به فقه دارد و تلاش می کند که متناسب با اقتضائات روز به مسائل، پاسخ های گره‌‌گشا دهد.

یک سال بعد، وقتی باز هم تصادفاً کتاب ارزشمند هرایر دکمجیان (اسلام در انقلاب: بنیادگرایی در جهان عرب) را می خواندم با نام قرضاوی، در ضمن توصیفات مختصر دکمجیان از جریان «الوسطیه» برخورد کردم. 

نخستین آشنائی ام با آثار شیخ اما در ضمن مطالعاتم در فقه مقارن بود که کتاب «فقه الزکاة» را خواندم. گرچه نام کتاب، بیش از همه یادآور رساله‌‌های رایج فقهی بود اما محتوایش از همان نخستین صفحه آنچنان جذبم کرد که دانستم بیش از آنکه کتابی در استنباط حکم شرعی باشد در دنیای دیگری سیر می کند. همین بود که این اثر را که اتفاقا رساله دکتری شیخ هم بود، متمایز یافتم. شاید چیزی شبیه دنیایی که سید محمد باقر صدر در "اقتصادنا" سیر می کرد.

نقطه مهم بعد اما مناظره ای بود که همان سال ها شیخ با آقای هاشمی رفسنجانی در شبکه الجزیره داشت. آن هم در بحبوحه درگیری ها و انفجارهای خونین عراقِ پساصدّام. یادم هست آن زمان، معدود افرادی که چیزی از آن مناظره شنیده بودند می گفتند که آقای هاشمی در مناظره شکست خورده. نمی دانم شاید سوگیری جناحی آن افراد هم بی تاثیر نبود. با این حال معتقدم که همچنان کمتر کسی در ایران، کل محتوای آن مناظره را با دقت خوانده باشد. معتقدم هنوز هم بعد از گذشت ۱۵ سال از آن ماجرا، آن مناظره حرف های زیادی برای تامل دارد.

پنجمین ایستگاه شناخت من از شیخ اما مدیون داوود فیرحی‌‌‌ست، که اگر نبود شاید هیچگاه به اهمیت «فقه مقاصدی» و درک ارتباط تنگاتنگ آن «شِبهِ پراگماتیسم فقهی» با «اسلامگرایی سیاسی» معاصر پی نمی بردم.

شیخ یوسف قرضاوی هر که بود، هر چه در عالم سیاست کرد و هر فراز و نشیبی که گذراند بخصوص این سال‌‌‌های اخیر که ماجراهای عراق و سوریه، او را از ایران دور کرد، در ذهن من اما یک تصویر ثابت داشت، او همیشه برایم نماد اندیشه ای بود که دکمجیان ترسیم کرده بود: فقیه جریان «الوسَطیه». و البته وسطیة و اعتدال قطعا مفهومی نسبی است که کمتر فقیهی ادعا می کند که به دور از اعتدال است. اما وسطیة‌‌‌ی قرضاوی برایم همیشه نمادی از حد وسط علمانیت رایج مفتیان و تکفیرگرایی نجدی بود.

قرضاوی را چه خوب بدانیم و چه بد، واقعیت آن است که وی فقیهی جریان ساز در فقه سیاست بود. انبوه آثار بجا مانده از وی و شاگردانش، و جریان فقاهتی وی حاکی از آن است که او بیش از آنکه یک شخصیت باشد، یک «مکتب» بود.

کلید واژه ها: یوسف القرضاوری شیخ یوسف قرضاوی اخوان المسلمین اسلام میانه رو خاورمیانه میانه روی معتدل فقه


( ۸ )

نظر شما :