نگاهی به فیلم «برادران لیلا»، جدیدترین ساخته سعید روستایی

داستان سقوط یک دژاوو؛ چگونه سیاست خارجی نادرست تجربه زیستی تلخ را به مردم ایران تحمیل کرد؟

۱۸ فروردین ۱۴۰۲ | ۱۰:۰۰ کد : ۲۰۱۸۶۴۱ اخبار اصلی سینما دیپلماسی
نویسنده خبر: عبدالرحمن فتح الهی
اگر چه فیلم برادران لیلا از نظر متن سینمایی یک اثر به شدت ضعیف محسوب می شود، اما در حوزه فرامتن می توان به موضوع تاثیر مستقیم و فوری سیاست خارجی در ایران بر اقتصاد و توان معیشتی اقشار فرودست جامعه اشاره ای داشت. در این فیلم التهابات سیاست خارجی دولت روحانی در ماه ها و هفته های منتهی به خروج دونالد ترامپ از برجام بر معیشت و اقتصاد نشان داده می شود؛ التهاباتی که به راحتی اقشار ضعیف را در بحران فرو برده است و همچنان هم رو به تزاید است. 
داستان سقوط یک دژاوو؛ چگونه سیاست خارجی نادرست تجربه زیستی تلخ را به مردم ایران تحمیل کرد؟

دیپلماسی ایرانی: متن پیش رو نگاهی دارد به متن و فرامتن فیلم برداران لیلا، تازه ترین ساخته سعید روستایی. 

متن

در واپسین روزهای سال 1401 آخرین ساخته سعید روستایی منتشر شد؛ «برادران لیلا» به اثری می‌پردازد که با بوسه یک زوج در مراسم کن 2022 جنجالی و با اتهام تجاوز به دو بازیگر دیگرش تیترِ یک شد. به همین دلیل همه بن مایه، درون مایه و کیفیت اثر به حاشیه رفت. اما اکنون که فیلم را دیدم باید گفت «برادران لیلا»، فیلمی ملال آور، ضعیف و به شدت ناامید کننده، نه از این جهت که «برداران لیلا» مانند دو ساخته قبلی کارگردان (ابد و یک روز و متری شش و نیم) بتواند حس یاس را نصه و نیمه و دست و پا شکسته به مخاطبش القا کند؛ ناامید کننده از این بابت که خروجی کار یک پس رفت تمام عیار و سقوط جدی را برای سعید روستایی رقم زده است و به همین دلیل عملا از او، هم به عنوان نویسنده و هم کارگردان ناامید می شوید. این ناامیدی از سعید روستایی با دیدن «برادران لیلا» تا جایی قوت می گیرد که حتی حس ترحم را برای او بر می انگیزد. اینکه چگونه یک فیلم پوچ می تواند تمام اعتبار گذشته روستایی و حتی پیمان معادی، نوید محمدزاده و سایرین را هم به باد دهد. 

در نگاه اول «برداران لیلا» به شکل آشکاری سعی دارد، هم از لحاظ سناریو و متن و هم چنین کارگردانی تلفیقی از «ابد و یک روز» و «متری شش و نیم» باشد، اما سعید روستایی در این فیلم، نه توانسته است ابد و یک روز را زنده کند و نه متری ششم نیم را؛ این وام گیری بلاهت بار از دو ساخته قبلی صرفا از سر استیصال روستایی برای خلق اثر جدید نشات می گیرد؛ گویی دیگر او یا ذهنی پویا برای نوشتن و کارگردانی یک فیلم جدید را از دست داده است و اصطلاحا چیز جدیدی برای گفتن ندارد و یا آنکه روستایی ذیل ترس از آفرینش اثری تازه در تلاش بوده با «برداران لیلا» دوباره نان «ابد و یک روز» و «متری شش و نیم» را بخورد. 

در یک نگاه کلی فیلم پر از دیالوگ‌های درهم، موقعیت‌های اجتماعی خفقان‌آور و تغییر زاویه دید است. به همین دلیل این فیلم (برداران لیلا) یک دوپارگی جدی را بین «ابد و یک روز» و «متری شش و نیم» به نمایش می گذارد، به نحوی که سایه دو اثر قبلی بر جدیدترین ساخته روستایی سنگینی می کند، در حالی که روستایی می توانست با کسب تجربه لازم از دو فیلم پیشین به سمت ساخت اثری قابل دفاع برود. اگر چه «برداران لیلا» را باید دژاووی «ابد و یک روز» و «متری شش و نیم» دانست، اما  اثر در نهایت «سقوط یک دژاوو» را به نمایش می گذارد.

برای بررسی دقیق تر جدیدترین ساخته سعید روستایی ابتدا به ساکن باید روی سناریو و متن تمرکز کرد. هماهنگونه که عنوان شد «برداران لیلا»، عملا رجعت سطحی روستایی به «ابد و یک روز» و «متری شش و نیم» است. دینامیسم و کوبندگی دو فیلم قبلی (ابد و یک روز و متری شیش و نیم) باعث شده بود تا مشکلات هر دو که عمدتا مربوط به فیلمنامه روستایی می شد چندان جدی تلقی نشوند، اما در این اثر جدید همه ضعف ها به شکل بسیار بزرگی نمود پیدا می کنند. نویسنده در مقام ورود به نگارش درام چیزی را ارائه نمی دهد. یعنی سکانس های فاجعه بار نخست فیلم مربوط به درگیری کارگران کارخانه و نیروهای امنیتی بیشتر در حوزه اجرا و کارگردانی باید تحلیل شود که به جای خود آن بخش ورودی هم به بوته نقد خواهد رفت، ولی عجالتا روستایی در زد و خورد کارخانه نمی تواند موتور فیلمنامه را روش کند و با بازگشت کاراکتر علیرضا به خانه تازه درام بی سر و ته «برداران لیلا»  شروع می شود. 

در تبیین هر چه بیشتر این ضعف باید گفت که درام در دام «این همان گویی» می‌افتد و با تکیه‌ بر عقبه سیاسی - اجتماعی مخاطب از معضلات کارگری خود را بی نیاز از ترسیم این طبقه، مشکلات و چالش های آنها در فیلمنامه و در گام بعدی ترسیم تقابل با نیروهای حراست و اساساً چیستی و چرایی درگیری بین این دو می بیند. روستاییِ به اصطلاح سناریست صرفاً به زد و خوردهای بدون پرداخت دراماتیک بسنده می کند.

چالش بزرگ تر و اساسی تر فیلمنامه «برداران لیلا» ناظر به نبود روایت و داستان پردازی است. برای بررسی دقیق تر آن کافی است به چینش درام نگاه کرد. سناریوی برادارن لیلا بر دو ستون چیده شده است؛ «تقابل دست و پا زدن های لیلا و برادرانش برای خرید مغازه ای در پاساژ با تلاش های پدر خانواده برای رسیدن به مقام بزرگ خاندان.» با اینحال در کل متن به قدری ضعیف است که این تقابل بین لیلا و برادرانش با پدر نمی تواند درام را شکل دهد و به پیش ببرد. 

روستایی همه چیز را آنقدر سطحی می بیند که هیچ کدام از این «دو بُعد تقابل» به دغدغه مخاطب تبدیل نمی شود. نه خرید مغازه ای در پاساژ مهم جلوه می کند و نه بزرگ فامیل شدن پدر. چون کُمیت پرداخت هر دو سر این تقابل در سناریو بدجور لنگ می زند. ضمن اینکه باید از روستایی در مقام سناریست این کار پرسید که اساساً تلاش های یک مرد برای بزرگ فامیل شدن تا چه حد در بستر مشکلات واقعی جامعه و طبقه ای که ادعای نمایش آن را دارد، می تواند پتانسیل ایجاد کشش و تعلیق داشته باشد؟ الکن بودن دراماتیک یک سر این تقابل، کل بار سناریو را به زمین می زند، چه رسد به اینکه هر دو سر این کشمکش بدون پرداخت باشد. 

شاید بتوان اینگونه برداشت کرد که درام اقتباسی غیرمستقیم از دو فیلم ماندگار تاریخ سینما یعنی «روکو و برادرانش»، ساخته لوچینو ویسکونتی و «پدرخوانده»، فرانسیس فورد کوپولا باشد، اما این شبهات های لحنی قطعا به یک «شوخی» می ماند. چون میان برداران لیلا با این دو فیلم فاصله زیادی وجود دارد. حتی ذکر برخی قرابت های این فیلم با آثار مایکل چیمینو، آرتور میلر و یا رمانی چون برادران کارامازوف به خصوص کاراکتر «آلیوشا» هم قیاس مع الفارق است.

از باگ های سناریو که بگذریم، در همان ورود فیلم نیز علاوه بر نبود فیلمنامه، کارگردانیِ به شدت اشتباه روستایی هم ضعف اثر را دو چندان می کند. کات های بی معنی و پی در پی بین درگیری کارگران کارخانه و نیروهای امنیتی با صحنه های حضور لیلا در مطب با هر هدفی که در فیلم کنجانده شده باشد صرفا گیجی، گنگی و سردرگمی روستایی در مقام کارگردان را به مخاطب القا می کند. حتی شدت این کات ها بیننده را عصبانی هم می کند. چرا که هیچ مفهومی را از ارجاع بصری این دو سکانس به همدیگر منتقل نمی کند. 

به واقع گویی که روستایی فقط به دنبال آن بوده مخاطبش راعصبی کند. نه لانگ شات های کارخانه و لولیدن نوید محمدزاده میان آن همه کارگر برای فرار باور پذیر جلوه می کند و نه نگرانی ترانه علیدوستی در مطب دکتر با دیدن درگیری ها از شبکه ایران اینترنشنال به بیننده القا می شود. اگر به شکل جزئی تری روی سکانس های وردی فیلم «برداران لیلا» در کارخانه تمرکز بیشتری داشته باشیم، بدون شک ما را به «متری شش و نیم» ارجاع می دهد. تلاش شکست خورده روستایی برای وام گیری از فیلم قبلی در آغاز «برداران لیلا» کاملا هویدا است. او سعی دارد در حوزه کارگردانی دوباره سراغ لانگ شات ها با حجم انبوهی از سیاهی لشکر برود. 

فارغ از اینکه در «متری ششم و نیم»، سناریو پیش تر چرایی رفتن روستایی به سمت سکانس های شلوغ در نمای لانگ شات را تبیین، تشریح و توجیه کرده بود، ما در «برادران لیلا» فقط با یک کارگردانی گیج مواجهیم که تکلیفیش با هیچ چیزی و با هیچ کسی روشن نیست؛ اینکه در فیلم قبلی (متری ششم و نیم) چرا مامورین باید اقدام به دستگیری حجم گسترده ای از معتادین بکنند با این هدف که به ناصر خاکزاد برسند، برای مخاطب به خوبی جا می افتد. اما در «برادران لیلا» مخاطب در همان ابتدا و بدون هیچ پرداخت فیلمنامه ای با ازدحام بی خود و بی جهت و حجم زیادی از کارگران بیکار شده و درگیری آنها با نیروهای حراست مواجه می شود. بدون آنکه واقعا بیکاری آنها و مهمتر از آن چرایی درگیری دراماتیزه شود. 

در مقام فرامتن باید این نکته را «شرمی» برای روستایی دانست؛ فقط و فقط به این خاطر که او به دنبال موج سواری از برخی معضلات مربوط به مطالبات حوزه گارگری و کارگران در این فیلم بوده است. این در حالی است که روستایی در مجموع هیچ گونه باور و شناختی از مشکلات و دردهای این حوزه ندارد. این نقیصه را می توان از فیلمنامه، کارگردانی و بازی ها هم به خوبی درک کرد. زمانی که یکی از کارگران به علیرضا (نوید محمدزاده) در حین فرار می گوید: «بی شرف و بزدل به اونی می گن که ول می کنه و می ره، چون خیالش راحته رفیقای بدبختش اینجا می مونن و حقوقش زنده می کنن»، صرفا همان مفت خوری و مفت بریِ روستایی از دردهای قشر کارگر است. 

به واقع روستایی هیچ گاه در این فیلم نمی تواند در حد و قواره یک فیلمساز معترض ظاهر شود، چون این کت (فیلمساز معترض) زیادی به تن او زار می زند. شاید فیپرشی همان جایزه مفت بری و موج سواری او از درد طبقه کارگر باشد. اما به عکس روستایی شناختی نسبی را از اعتیاد در دو فیلم قبلی خود نشان داده بود. این شناخت تا جایی قوام یافته بود که حتی روستایی در صحنه های «متری ششم و نیم» به سراغ معتادین و کارتن خواب های واقعی رفته بود و بازی های آنها هم باورپذیر جلوه می کرد. ولی در «برادران لیلا» حجم انبوهای از سیاهی لشکر به عنوان کارگر در هم می لولند بدون آنکه برای مخاطب روشن شود چرا؟! 

در این میان باید به یکی از فرازهای مهم فیلم به عنوان ضعف جدی اثر هم پرداخت؛ سکانس سیلی زدن لیلا به پدرش یک لطمه جدی را به فیلم وارد کرده است. این سیلی به مرحله باور پذیری نمی رسد. به قول اسکار وایلد، شاعر اسکاتلندی که گفته بود «ما کتاب اخلاقی یا غیراخلاقی نداریم؛ آن کتاب یا خوب نوشته شده است یا بد» باید اذعان داشت که این جمله در مورد سینما هم مصداق پیدا می کند. در سینما هم ما فیلم اخلاقی یا غیراخلاقی نداریم، آن فیلم یا خوب ساخته شده است یا بد و چون «برادران لیلا» اساسا نتوانسته است، نه پدر و نه دختر را خلق کند، به همین دلیل بی احترامی و سیلی زدن لیلا نیز هیچگاه ما به ازایی پیدا نمی کند که از آن بار غیراخلاقی یا بی حرمتی به پدر برداشت شود. از آن بدتر لحظه خشم برادر لیلا (فرهاد) به خاطر سیلی است که او هم هیچگاه باورپذیر جلوه نمی کند.

 جالب اینجاست که «برادران لیلا» سعی دارد درام را آنقدر آوانگارد نشان دهد که مرزهای جدیدی را برای امراخلاقی تعریف کند؛ جایی که سیلی زدن لیلا به پدرش، نه به عنوان  امری غیراخلاقی که به مثابه «اخلاق و تربیت» جلوه کند، در صورتی که رسیدن به این نقطه اساساً به یک سناریو عمیق و چند لایه نیاز دارد که اثر به خود اجازه ترسیم مرزهای جدید اخلاق را بدهد تا جایی که بتوان تنبیه فرزند برای پدر را به امری اخلاقی بدل کرد. باید سناریو آنقدر پدر، دختر، رابطه آنها، خانواده و ... را در سیر درام پخته و عمیق پرداخت کند که اثر این جرأت لازم را برای ترسیم نگاه جدید به امراخلاقی در خود بیابد.

سکانس شکستن شیشه کارخانه با کپسول آتش نشانی توسط کارکتر علیرضا (نوید محمدزاده) در اواخر فیلم یکی از فاجعه بارترین نقاط «برادارن لیلا» محسوب می شود. چون روستایی نه در مقام فیلمنامه و دارم توانسته تغییر و دگرگونی شخصیتی را برای پرسناژشش در سیر به اصطلاح درام خود ترسیم کند و نه در اجرا و گارگردانیِ روستایی و بازی محمدزاده این دگردیسی به خوبی منتقل می شود. انتخاب نمای مدیوم لانگ با پرسپکتیوی از عقب و جلو در راهرو کارخانه توسط روستایی و بازی نه چندان دلچسب محمدزاده صرفا لجاجت کودکانه کاراکتر علیرضا را با گفتن بی رمق دیالوگ «من حقم رو می خوام به اندازه ای که کار کردم» و نهایتا شکستن شیشه نشان می دهد. ولی به واقع آیا عبور از شیشه های شکسته یعنی آنکه علیرضا جرات باز کردن یک در بسته را پیدا کرده است؟ چون به هیچ وجه از این سکانس بوی دست یافتن به شجاعت در سایه مواجهه با سیل گسترده ای از مشکلات و درهای خانواده به مشام نمی رسد.         

مرگ پدر هم یک پایان بندی پوچ را برای فیلم رقم زده است. مرگ پدر، آن هم با چشمان باز به معنی «مرگ با حسرت»، نه در فیلمنامه و کارگردانی پرداخت شده و نه در بازی پورصمیمی به خوبی نمایش داده می شود. لذا اصل موضوعیت مرگ پدر به عنوان پایان بندی اثر باورپذیر جلوه نمی کند، چه برسد به مرگ با حسرت؟! به همین دلیل برای مخاطب «مرگ» اهمیتی نداشته و هیچ بار دراماتیکی را به پایان بندی اضافه نمی کند. با این متر نمی توان از عینک ابزورد یا حتی شبه ابزورد به کاراکتر «پدر» و مرگش نگاه کرد. 

در کنار کارنامه ضعیف روستایی به عنوان نویسنده و کارگردان این اثر باید گفت دیگر عوامل هم خروجی قابل قبولی ندارند. به خصوص حجم انبوهی از بازیگران نام آشنا که حس کنجکاوی را برای دیدن اثر به شدت بر می انگیزاند، نمی تواند چیزی به فیلم اضافه کند. همه بازی ها در حد دیالوگ گویی پینگ پنگی خلاصه می شود و دیگر خبری از آن اکت های معادی، محمدزاده و سایرین نیست. در کل برادران لیلا در مقام بازی حرفی برای گفتن ندارد و در مقاطعی شاهد دوئل های کلامی هستیم که باعث گسترش فیلمنامه نمی‌شود. «برادران لیلا»  به‌جای گسترش داستان با ترسیم به زبان تصویر و موقعیت‌سازی در قالب بازی های عمیق، به ایجاد تنش کلامی طی بیش از 2 ساعت اقدام کرده است. از این رو حضور همزمان سعید پورصمیمی، پیمان معادی، نوید محمدزاده، ترانه علیدوستی، فرهاد اصلانی، محمدعلی محمدی، مهدی حسینی نیا و ... یک هدر رفت بود. به موازات آن حتی حضور دیگر کارکشتگانی چون بهرام دهقانی در مقام تدوینگر و نیز هومن بهمنش به عنوان فیلمبردار هم نقطه قوت اثر محسوب نمی شوند. 

فرامتن

اگر چه فیلم برادران لیلا از نظر متن سینمایی یک اثر به شدت ضعیف محسوب می شود، اما در حوزه فرامتن می توان به موضوع تاثیر مستقیم و فوری سیاست خارجی در ایران بر اقتصاد و توان معیشتی اقشار فرودست جامعه اشاره ای داشت. در این فیلم التهابات سیاست خارجی دولت روحانی در ماه ها و هفته های منتهی به خروج دونالد ترامپ از برجام بر معیشت و اقتصاد نشان داده می شود؛ التهاباتی که به راحتی اقشار ضعیف را در بحران فرو برده است و همچنان هم رو به تزاید است. 

از 18 اردیبهشت ماه 1397 و خرج ترامپ از توافق هسته ای تا به امروز موضوع سیاست خارجی پارامتر به شدت تعیین کننده ای در سمت و سودهی به اقتصاد و معیشت در داخل کشور بوده است. شدت این اثر گذاری تا جایی عیان و غیرقابل انکار است که رهبر هم در سخنرانی با مسئولان کشور در 13 ماه رمضان عملا به استفاده از اهرم سیاست خارجی در بهبود وضعیت اقتصادی کشور اذعان داشت. 

شاید تفاوت دیدگاه ها و سلایق در خصوص روند و چند و چون ریل گذاری برای سیاست خارجی بین جریان ها، احزاب و سیاستمداران و نحوه اثر آن بر اقتصاد در 44 سال گذشته مطرح باشد، ولی بر همه مسجل است که یکی از راه های برون رفت کشور از بحران و به قول برخی ابربحران کنونی اقتصادی صرفا اهرم دیپلماسی و سیاست خارجی است. 

 تاثیر سیاست خارجی بر اقتصاد کشور ما امری است که از زوایای مختلف می توان به آن پرداخت، نگاه به شرق، توافق با غرب، برجام، احیای برجام، تحریم و ...، همه و همه در این راستا محل بحث هستند. چرا که به طور مشخص تر از سال‏های بعد از انقلاب، اقتصاد ایران به شکلی جدی متاثر از سیاست خارجی بوده است. 

در نتیجه هر تحول سیاسی و دیپلماتیک منطقه ای و فرامنطقه ای بر اقتصاد کشور ما اثر گذاری فوری و مستقیمی دارد. با وجود  آنکه این فرمول برای همه کشورها صدق می کند، ولی بی شک شدت اثرگذاری دیپلماسی بر اقتصاد و معیشت در ایران پررنگ تر از سایر کشورها است، به نحوی که هر گونه خبری در خصوص احتمال وقوع تنش، توافق، مذاکره، جنگ و هر تحولی در امر سیاست خارجی روی قیمت ارز، طلا، خردرو و ... اثری ملموس دارد.

بررسی تجربه روابط خارجی کشورمان طی دهه‌های گذشته و به طور ویژه تر در دهه 90 شمسی و دولت حسن روحانی نشان می‌دهد بر خلاف مشی قوه مجریه در اغلب موارد روابط سیاسی - امنیتی در اولویت بوده و پس از آن تنها در مواردی محدود، دیپلماسی اقتصادی دغدغه شده است. چالش کلیدی در این حوزه در کشورمان جایی ا‌ست که تصمیم‌هایی با ماهیت «اقتصادی -سیاسی» اتخاذ می‌شود. تفاوت اساسی «ماهیت» فعالیت سیاسی و اقتصادی و در تعاقب آن تفاوت در «ذهنیت و رویکرد» سیاستگذاران حوزه‌های سیاسی و اقتصادی طی سال‌های ماضی نتوانسته است سیاست‌های یکپارچه و متوازنی با در نظر داشتن ابعاد مختلف را تدوین و اجرایی کند. این خلا< کمابیش و به شکل پررنگ در دولت رئیسی هم دیده می شود.

پس از گذشت سال‌ها، اخیرا این مسئله به‌صورت جدی‌تری به‌عنوان یک دغدغه مطرح شده است. اما همه چیز در حد تئوری و تغییر ساختار وزارت امور خارجه بوده است. حلقه مفقوده نبود یک عزم جدی برای پیش بردن مسیر درست در دیپلماسی است. فضای اونگی بین نگاه به شرق و تمایل به غرب، عملا سیات خارجی را دچار یک سردرگمی جدی کرده است. 

براین اساس سوالی که مطرح می شود این است که نفس جهت گیری هر گفتمان در سیاست خارجی دولت ها تا چه حد در حوزه اجرای آن گفتمان در دست روسای جمهور است و مهمتر از آن این سیاست خارجی دولت ها به چه صورت بر توسعه اقتصادی ایران تاثیرگذاشته است؟ به جز دولت جنگ در دولت های خاتمی، احمدی نژاد، روحانی و رئیسی اقتصاد تا چه اندازه تحت تاثیر نوع جهت گیری سیاست خارجی آنها بوده است؟ بی شک هریک از این گفتمان‌ها تاثیرات خاص خود را بر رو ند توسعه اقتصادی ایران داشته است. بدین ترتیب که شاخصه‌های مذکور در دوره خاتمی روند مثبت و در دوره احمدی نژاد روندی منفی و در دوره روحانی تحت تاثیر اجرایی نشدن برجام توسط غرب روندی نوسانی را نشان می دهد. در دولت رئیسی هم که اقتصاد و سیاست خارجی با ابربحران دست و پنجه نرم می کنند. از این رو است که نرمش در دیپلماسی منطقه ای، ذیل بحران 7 ماه پس از 25 شهریور 1401 در دستور کار تهران قرار گرفته است. 

به هر حال استفاده بهینه از ظرفیت‌های دیپلماسی اقتصادی، بسیار مهم و واجد ضرورت است؛ اما حل مشکلات این حوزه با تعریف و تبیین درست مسئله و بررسی سوابق روابط کشورمان و مطالعه تطبیقی تجارب سایر کشورها قابل انجام است. تغییر رویکرد سیاست خارجی از سیاسی - امنیتی به سیاسی - اقتصادی، مستلزم عزم جدی و تصمیم‌گیری در عالی‌ترین سطوح حکمرانی کشور است. 

اگر با این عینک به فیلم «برداران لیلا» نگاه شود در پایان می توان به این جمله بسنده کرد که اتفاقا تماشای ساخته سعید روستایی، برای درک تجربه تلخ مردم ایران در برداشتی واقع گرایانه و نه تقلیل‌گرایانه و در عین حال نگاهی حقیقی و نه انتزاعی از ایجاد «رفُرم» و «تغییر» سیاسی و اجتماعی می‌تواند بسیار مفید و موثر باشد، خاصه به واسطه قرابت فضای نیمه دوم سال گذشته ایران ذکر این نکته اهمیت مضاعف دارد. 

عبدالرحمن فتح الهی

نویسنده خبر

روزنامه نگار و کارشناس ارشد روزنامه نگاری سیاسی و عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: فیلم برادران لیلا سیاست خارجی ایران اقتصاد معیشت دیپلماسی برجام ترامپ تحریم


( ۲۰ )

نظر شما :

یوسف ۱۸ فروردین ۱۴۰۲ | ۱۱:۲۸
این همه از فیلم بد گفتی که اجازه بد گفتن از سیاست خارجی را داشته باشی.بنظرم ارزش نداره
ناشناس ۱۸ فروردین ۱۴۰۲ | ۲۱:۲۵
آقای فتح اللهی همه چیز دان! این بار مفسر سینما و منتقد فیلم شدی؟! مبارک باشه.
سعید هاشمی ۱۹ فروردین ۱۴۰۲ | ۱۳:۰۲
بنظر می رسد: فیلم ماموریت اصلی خود یعنی ارتباط صمیمانه و در مقام امر واقع را با مخاطب (عامه ی مردم ایران) برقرار می کند و حتی بسیاری با آن همزادپنداری می کنند و من خود را در آن می بینند و از سوی دیگر بخش عمده ی زیست تلخ همین جمعیت معنادار را تا حدود زیادی به دور از رویاپردازی، به تصویر می کشد. فیلم به زبان ساده، حذف طبقه متوسط جامعه و زیر خط فلاکت بودن افراد بسیاری از جامعه و خصوصا بحران واقعی بیکاری در جامعه را برای اقشار مختلف تعریف می کند و همچنین گره خوردن سقوط و صعودها در چنین جامعه ای به لطف گره خوردن به هزارات دلیل اقتصادی و سیاسی و ... . و البته تفکرات و منش جامعه ی سنتی و پدرخوانده هایی که فرزندان و میراث خوارانشان هم به نوعی وامدار همان نسل های قبلی خود هستند...