انسجام ملی و آینده تغییرات اجتماعی در جامعه ایران

۱۷ تیر ۱۴۰۴ | ۱۴:۴۹ کد : ۲۰۳۳۸۲۸ سرخط اخبار

جنگ تحمیلی 12 روزه، جامعه ایران را در شرایط تازه‌ای قرار داده و انسجام مدنی بالا، به‌رغم وجود شکاف‌های اجتماعی و نهادی، فرصت نادری برای تحول در روند حکمرانی پدید آورده است. اما آیا این انسجام، پایه‌ای برای مشارکت پایدار ایجاد می‌کند یا تنها واکنش موقتی به یک بحران است؟ نشست «انسجام ملی؛ بیم‌ها و امیدها» با حضور کارشناسان برجسته، به بررسی ابعاد این پرسش پرداخت.

به گزارش خبرنگار اقتصادی ایرنا، وقوع جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه مردم ایران، موجی از واکنش‌های اجتماعی و سیاسی در لایه های مختلف اجتماعی به همراه داشت؛ جامعه ایران بی‌آنکه تجربه‌ای مشابه در حافظه معاصر خود ثبت کرده باشد، با سطحی از انسجام ملی و احساس تعلق جمعی روبه‌رو شد که پیش‌بینی‌ آن شاید در ماهها و سال های قبل دشوار بود. البته، این انسجام، اگرچه در پاسخ به یک خطر بیرونی شکل گرفت، بلافاصله شکاف‌های مفهومی و رویکردی را نیز پررنگ‌تر کرد؛ گویی وحدت در یک سو پررنگ می‌شود اما اختلافات و زاویه دیدها در سوی دیگر، صریح‌تر و برجسته‌تر از همیشه خود را نشان می‌دهد.

این تجربه جمعی، پرسش‌های بنیادی درباره ماهیت، دوام و ظرفیت این نوع همبستگی در ایران را به میان کشید: آیا جامعه شاهد ظهور پدیده‌ای پایدار و جریان‌ساز است یا با واکنشی گذرا به یک بحران روبه‌رو شده است؟ آیا کافی است این انسجام را نشانه عبور از بحران بدانیم یا باید نگرانی‌های جدیدی را جدی بگیریم؟

در نشست تخصصی «انسجام ملی؛ بیم‌ها و امیدها» که به همت مرکز پژوهش‌های توسعه و آینده‌نگری برگزار شد، جمعی از نظریه‌پردازان و صاحب‌نظران گرد هم آمدند تا ابعاد چندلایه این اتفاق اجتماعی را از زوایای گوناگون تحلیل و راهکارهای عبور هوشمندانه از شرایط پیش رو را مرور کنند.

هشدار درباره انسجام کاذب و ضرورت تغییر پارادایم

مقصود فراستخواه، جامعه‌شناس و عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی آغازگر بحث با تأکید بر آسیب‌پذیری انسجام ملی بود. او معتقد است تا زمانی که سیاست ملی بر بنیان واقع‌گرایانه فنی و تخصصی استوار نشده باشد و به‌جای نگاهی ایدئولوژیک، واقعیت اجتماعی و روندهای زمینی را در اولویت قرار ندهد، انسجام ملی هر لحظه در معرض فروپاشی است.

وی گفت: آنچه امروز به‌عنوان همبستگی می‌بینیم، بیش از آنکه ارگانیک باشد، اغلب نمایشی و سطحی است و برخی اوقات فاصله زیادی با واقعیت‌های زندگی مردم دارد. اگر از این حد همبستگی مراقبت نشود و تغییرات لازم در لایه‌های سیاست‌گذاری و نگرش ملی پدید نیاید، آینده‌ای دشوارتر پیش رو خواهیم داشت.

این جامعه شناس راه پیش‌رو را نه در راه‌حل‌های جزئی، بلکه در «تغییر پارادایمی سیاست ملی» دانست و گفت: همبستگی اجتماعی نیازمند تعریف نهادی، حقوقی و ارگانیک است و بدون اصلاحات ساختاری و ایجاد گفت‌وگوی واقعی میان دولت و ملت، تداوم نخواهد یافت.

فراستخواه سه سناریو برای عبور از بحران و دستیابی به همبستگی پایدار مطرح کرد:

اصلاحات ساختاری از بالا: یعنی آغاز تغییر از بطن ساختار حکومتی، با پذیرش واقعیت‌ها و تجدیدنظر در سیاست‌های کلان؛ امری که وی تحقق فوری آن را دور از دسترس می‌داند.

خرد جمعی و عقلانیت اجتماعی از پایین: حرکت اصلاحی از بطن جامعه و آحاد ملت؛ حرکتی که هرچند به‌صورت ضمنی وجود دارد اما به‌تن‌هایی فاقد ثبات و امکان تحقق پایدار است.

فضای میانی و گفت‌وگوی مشترک: موثرترین راهکار برای ترکیب عامل اصلاحات بالادستی و تغییرات پایینی، باز کردن منافذ میان نهادهای مدنی و حاکمیت در بستر اصلاحات ساختاری است.

پنجره‌ای تاریخی برای اصلاح حکمرانی

مصطفی زمانیان عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی، دیگر سخنران این نشست، فرصت ایجادشده پس از بحران را یک «پنجره تاریخی» برای بازنگری در ساختار حکمرانی کشور دانست.

وی با اشاره به آمادگی عمومی مردم پس از این بحران برای مشارکت مؤثر در اصلاحات، گفت: با وجود تمام شکاف‌ها و بیم‌هایی که مطرح می‌شود، امروز فرصت بی‌نظیری داریم تا اصلاحات اقتصادی، حکمرانی و نهادی را که سال‌ها به تعویق افتاده است، به سرانجام برسانیم. اعتماد و همبستگی حداقلی جامعه، این امکان را فراهم می‌کند که تغییرات راهبردی در ساختارهای حکمرانی کشور تحقق پیدا کند.

زمانیان برای ملموس‌تر کردن این اصلاحات، راه‌حل‌های مشخصی ارائه داد: اصلاح ناترازی‌های اقتصادی و بودجه‌ای: عبور از بحران انرژی، اصلاح ساختاری بودجه، و کاهش تصدی‌گری دولت از طریق مشارکت بخش خصوصی و اجرای درست اصل ۴۴ قانون اساسی.

گذار از حکمرانی عرضه‌محور به مشارکتی

این استاد دانشگاه «حاکمیت عرضه‌محور» را به رستورانی تشبیه کرد که مردم را تنها به عنوان «مشتری» می‌پذیرد، اما مشارکت جدی در تصمیم‌گیری‌ها و اداره امور برایشان فراهم نمی‌کند و پیشنهاد کرد که «پلتفرم‌های تعاملی» همچون تجربیات فناوری محور (مانند اسنپ) برای حل مشکلات ملی مورد استفاده قرار گیرد.

زمانیان از نیاز ضروری کشور به نوسازی نهادهای مردم‌نهاد (NGO ها) و تقویت شبکه مشارکتی سخن گفت و از ایده راه‌اندازی «پویش ملی بازگشت به مردم» دفاع کرد، طرحی که می‌تواند اعتماد ازدست‌رفته را بازسازی کند.

وی با اشاره به مسئولیت تاریخی نخبگان در قبال نسل‌های آینده تاکید کرد: اگر امروز اصلاحات جدی اجرایی نشود، نه‌تنها فرصت فعلی از دست خواهد رفت، بلکه ما مجبور به پاسخگویی به نسل‌های آینده خواهیم بود.

از ملی‌گرایی تا بازتعریف جایگاه حکومت

بهاره آروین، جامعه‌شناس و عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس در بخش دیگری از این نشست تحلیل خود را با تاکید بر دوگانه انسجام مدنی و واگرایی اجتماعی آغاز کرد.

وی معتقد است که در طول جنگ اخیر، مرزهای رویکردها و اختلافات فکری عمیق‌تر از همیشه آشکار شد و آنچه اکنون با آن مواجه هستیم، یک دوگانگی بی‌بدیل است؛ انسجامی مدنی و اعتماد بین‌فردی از یک سو و واگرایی مرزبندی‌شده فکری و سیاسی از سوی دیگر.

آروین به ماهیت سلبی انسجام اخیر و تداوم آن اشاره کرد و افزود: انسجامی که در این بحران شکل گرفت، بیشتر بر این اساس بود که آنچه پیش‌بینی می‌کردیم، رخ نداد. مردم نه در حمایت از حکومت، بلکه به‌خاطر نگرانی از هرج‌ومرج و دلسوزی برای آینده کشور، نسبت به شرایط واکنش نشان دادند.

این جامعه شناس بر نقطه اساسی این پدیده تاکید و اضافه کرد: اعتماد بین‌فردی در میان مردم افزایش یافت اما هم‌چنان شکاف اعتماد نهادی میان مردم و ساختار قدرت پابرجاست.

وی همچنین خیزش اخیر ملی‌گرایی در جامعه ایران را پدیده‌ای دانست که سویه‌های روشن و تاریکی دارد و توضیح داد که در کنار تقویت حس تعلق ملی، امواجی از مهاجرستیزی و رویکردهای انحصارگرایانه نیز پدید آمده که می‌تواند پیامدهای خطرناکی برای انسجام آینده کشور ایجاد کند.

فرصتی سرنوشت‌ساز برای اعتمادسازی و همبستگی پایدار

نشست «انسجام ملی؛ بیم‌ها و امیدها» تصویری چندوجهی و پیچیده از وضعیت اجتماعی و سیاسی ایران ارائه داد، از یک سو، بحران اخیر نشان داد که ایران دارای ذخایر بی‌نظیر فرهنگی و مدنی است که در شرایط سخت می‌تواند یکپارچگی و انسجامی فراتر از انتظار ایجاد کند و از سوی دیگر، روشن شد که شکاف‌های اجتماعی، سیاسی و نهادی همچنان جدی هستند و ظرفیت تبدیل‌شدن به بحران را حفظ کرده‌اند.

آنچه امروز به‌عنوان فرصت در برابر ایران قرار دارد، نه فقط عبور از بحران، بلکه ایجاد تغییرات ساختاری اساسی در حکمرانی، سیاست‌گذاری و تقویت اعتماد نهادی است.

صحبت‌های مطرح شده در این جلسه نشان داد که در حالی که جامعه ایران همچنان با پیچیدگی‌های بی‌سابقه‌ای روبه‌روست، همبستگی حداقلی موجود فرصتی استثنایی برای عبور از بحران و حرکت به سمت همبستگی پایدار فراهم کرده است.

کلید موفقیت در این مسیر، ایجاد صداقت در گفتمان، شجاعت در پذیرش اشتباهات و فراهم‌کردن مشارکت واقعی مردم در تصمیم‌گیری‌های ملی خواهد بود.


نظر شما :