ضربه «ترامپ» به اتحاد تاریخی آمریکا–کلمبیا
سیاست خارجی یکجانبهگرایانه و مداخلهجویانه «دونالد ترامپ» در برابر اندیشههای رهاییبخش «گوستاوو پترو» رئیسجمهوری کلمبیا، بزرگترین بحران دیپلماتیک سال ۲۰۲۵ میان دو کشور را رقم زده است؛ ترامپ نه تنها اتحاد راهبردی و تاریخی دو کشور را هدف گرفته، اعمال فشار سیاسی بر دولت چپگرای کلمبیا و مهار قدرتگیری جنوب جهانی را در سر میپروراند.
به گزارش ایرنا، آمریکا و کلمبیا در آستانه بحرانی قرار گرفتهاند که میتواند یکی از دیرینهترین روابط راهبردی در نیمکره غربی را دگرگون کند. دولت «دونالد ترامپ» اعلام کرده است که بهزودی تعرفههایی علیه واردات کلمبیا وضع میکند، اقدامی که «لیندسی گراهام» سناتور جمهوریخواه، از نزدیکترین متحدان ترامپ، آن را پیشاپیش تایید کرده است. این اقدام، به گفته شخص ترامپ، قرار است امروز دوشنبه اعلام شود و میزان دقیق تعرفهها مشخص گردد.
این تصمیم برای کشوری همچون کلمبیا که یکی از معدود کشورهای آمریکای لاتین است که آمریکا را شریک اصلی تجاری خود میداند، ضربهای شکننده محسوب میشود. این کشور از معدود کشورهای آمریکای لاتین است که هنوز ایالات متحده را شریک اصلی تجاری خود میداند و اقتصادش بهشدت به بازار همسایه شمالی وابسته است.
اعلام گراهام واکنش شدید اتحادیههای تجاری کلمبیا را برانگیخت. «بروس مکمستر» رئیس اتحادیه صنایع «اندی» کلمبیا (ANDI/ Asociación Nacional de Empresarios de Colombia)، به طور مستقیم خطاب به گراهام نوشت: «با وجود اختلافهای سیاسی میان روسای دو کشور، کلمبیا سالهاست در مبارزه با قاچاق مواد مخدر تلاش میکند. ضربه زدن به اقتصاد کشور نه منطقی است و نه راهبردی. کاهش جریان تجارت تنها به اقتصاد واقعی و اشتغال مردم آسیب میزند. زمان آن رسیده که مکانیسمهای دیپلماتیک فعال شوند و روابط میان دو متحد قدیمی تثبیت شود.»
فراتر از تعرفهها، بوگوتا همچنین با تهدید تازهای در زمینه نبرد با قاچاق مواد مخدر روبهروست؛ ترامپ اعلام کرده است که کمکهای مالی آمریکا برای مبارزه با مواد مخدر، به ارزش ۴۱۳ میلیون دلار، به حالت تعلیق درمیآید.
رئیسجمهوری جمهوریخواه در سخنانی تند و بیسابقه، «گوستاوو پترو» همتای کلمبیایی خود را «رهبر قاچاق مواد مخدر» نامیده است. اتهامی که بلافاصله به بزرگترین بحران دیپلماتیک سال ۲۰۲۵ میان واشنگتن و بوگوتا بدل شد.
کلمبیا و آمریکا؛ اتحادی تاریخی
کلمبیا، که سالهاست بزرگترین تولیدکننده کوکائین در جهان به شمار میآید، طی دههها از متحدان اصلی واشنگتن بوده است. در دهه ۹۰ میلادی، این کشور درگیر جنگ داخلی و تهدید شورشیان «فارک» بود. آن زمان، بوگوتا توانست ایالات متحده را متقاعد کند که از طریق برنامهای گسترده به نام «طرح کلمبیا» (Plan Colombia)، کمکهای مالی، نظامی و اطلاعاتی عظیمی در اختیارش قرار دهد. این طرح که از سال ۲۰۰۰ آغاز شد، عملا ساختار نیروهای مسلح کلمبیا را دگرگون کرد؛ از افزایش نیروی انسانی و توان هوایی تا آموزشهای ضدچریکی و تقویت ظرفیت اطلاعاتی. در کنار آن، بودجههایی نیز برای ارتقای حقوق بشر اختصاص یافت تا حمایت آمریکا مشروعیت داخلی و بینالمللی پیدا کند.
این همکاری در دوران «آلوارو اوریبه» (۲۰۰۲–۲۰۱۰) رئیسجمهوری راستگرا به اوج رسید. در این دوره، فارک تضعیف شد و پیمان تجارت آزاد با ایالات متحده امضا شد. پس از او، دولت «خوان مانوئل سانتوس» (۲۰۱۰–۲۰۱۸) با حفظ این حمایت، توانست در سال ۲۰۱۶ توافق صلح تاریخی با شورشیان را امضا کند. با اینحال، اگرچه حمایت آمریکا مسیر جنگ داخلی را به سود دولت تغییر داد، مشکل اصلی، یعنی تولید مواد مخدر، همچنان پابرجا ماند و بنا به برآوردها، اکنون حدود ۴.۲ درصد تولید ناخالص داخلی کلمبیا از این راه تامین میشود.
روابط بوگوتا- واشنگتن در دوره ترامپ؛ عاملی کلیدی در مسیر تغییر معادلات سیاسی داخلی در کلمبیا
ترامپ و پترو، دو رئیسجمهوری از دو سوی متضاد طیف ایدئولوژیک، از ابتدای روی کار آمدن دولت جدید آمریکا بارها درگیر شدهاند. نخستین رویارویی آنها در اوایل سال ۲۰۲۵، بر سر پروازهای بازگرداندن مهاجران کلمبیایی رخ داد که پترو آن را تحقیرآمیز دانست. اگرچه بحران آن زمان در کمتر از ۲۴ ساعت مهار شد، اما نشان داد که روابط دو کشور وارد دورهای پرتنش شده است.
اکنون، ۱۰ ماه پس از آن رویداد، ترامپ در اظهاراتی تازه پترو را به «تشویق تولید انبوه مواد مخدر در مزارع بزرگ و کوچک سراسر کشور» متهم کرده و هشدار داده است که «از امروز، هیچ پرداخت یا یارانهای از سوی آمریکا به کلمبیا انجام نخواهد شد».
این اظهارات در واقع پاسخی به انتقادهای پترو از عملیات نظامی نیروی دریایی آمریکا در کارائیب است. به گفته رئیسجمهوری کلمبیا، یکی از این حملات علیه یک قایق ماهیگیری متعلق به کشورش انجام شده و احتمالا در آبهای کلمبیا رخ داده است. پترو از دولت آمریکا خواست توضیح دهد و تاکید کرد که «مشکل با ترامپ است، نه با ایالات متحده».
کلمبیا برای آمریکا صرفا یک متحد اقتصادی نیست، بلکه پایه اصلی سیاست آمریکا در برابر ونزوئلا محسوب میشود. در زمان «جو بایدن» همتای سلف ترامپ، روابط دو کشور گرچه سرد اما محترمانه بود و واشنگتن از کلمبیا بهعنوان «سنگ بنای سیاست آمریکا در آمریکای لاتین» یاد میکرد. اما اکنون، با بازگشت ترامپ، آن الگو در حال فروپاشی است.
از زمان تصویب طرح کلمبیا در سال ۲۰۰۰، دو حزب جمهوریخواه و دموکرات بهطور مشترک از همکاری با بوگوتا حمایت کردند. امروز، همان اجماع دوحزبی در واشنگتن از هم پاشیده است. در ماه گذشته، دولت ترامپ کلمبیا را بهدلیل «نقض تعهدات خود در مبارزه با مواد مخدر» از فهرست کشورهای همکار خارج کرد؛ اقدامی که آخرینبار در دهه ۹۰ و در دوران «ارنستو سامپر» رئیسجمهوری پیشین کلمبیا رخ داده بود.
دوئل در آمریکای لاتین؛ ضربه «ترامپ» به اتحاد تاریخی آمریکا–کلمبیا
بهدنبال این اقدام، آمریکا روادیدهای مقامهای ارشد کلمبیا از جمله پترو را لغو کرد و وزارت خارجه آن را پاسخی به «رفتارهای خطرناک و تحریکآمیز» رئیسجمهوری این کشور در جریان تظاهرات حمایت از فلسطین در نیویورک دانست. پترو در آن تجمع خطاب به سربازان آمریکایی گفت: «فرمان انسانیت را بر فرمان ترامپ مقدم بدانید.» پس از این واقعه، تعدادی از وزرای او از جمله وزیر خارجه، در همبستگی با او، داوطلبانه از استفاده از روادید خود خودداری کردند.
در نتیجه، روابط دیپلماتیک میان دو کشور عملا فلج شده است. با وجود درخواستهای مکرر برای حفظ کانالهای ارتباطی، ترامپ و پترو در مسیر برخورد مستقیم قرار گرفتهاند؛ برخوردی که نه تنها آینده روابط واشنگتن و بوگوتا، بلکه نقش آمریکا در آمریکای لاتین را به چالش میکشد.
ترامپ اکنون با لغو حمایتها و مسدود کردن بودجه همکاریهای بینالمللی، این اتحاد دیرینه را به چالش کشیده است. تصمیم به اعمال تعرفهها و قطع کمکها، بخشی از روند گستردهتری است که از زمان روی کار آمدن او آغاز شد: یعنی انحلال یا تضعیف نهادهایی مانند آژانس توسعه بینالمللی آمریکا (USAID). کلمبیا که دریافتکننده ۲۶ درصد کل کمکهای آمریکا در نیمکره غربی بود، حالا بیشترین زیان را از این تصمیم خواهد دید. در عین حال، کاهش منابع همکاری از سوی اروپا و تغییر تمرکز نظام بینالملل به بحرانهای دیگر، وضعیت را برای بوگوتا بحرانیتر کرده است.
پیامدهای اقتصادی این بحران دیپلماتیک تنها به مسدودی کمکها محدود نمیشود؛ جنگ تجاری ترامپ از طریق افزایش تعرفهها میتواند برای برای کشوری چون کلمبیا که اقتصادش بر صادرات متکی است، آنهم از سوی اصلیترین شریک تجاری بسیار سنگین باشد. در سال ۲۰۲۳، ۲۷ درصد صادرات کلمبیا به آمریکا رفت و ۲۶ درصد وارداتش از آنجا تامین شد. در مقابل، کلمبیا فقط ۰.۵۵ درصد از واردات و ۰.۸۹ درصد از صادرات آمریکا را تشکیل میدهد. ؛ به بیان دقیقتر، تاثیر اقتصادی بر واشنگتن ناچیز است و قدرت چانهزنی بهطور کامل در دست آمریکا قرار دارد.
در ماه ژانویه (دی- بهمن)، زمانی که هر دو کشور تعرفههای متقابل ۲۵ درصدی اعلام کردند، پترو این بحران را فرصتی برای متنوعسازی صادرات دانست و گفت باید «وابستگی تجاری به آمریکا کاهش یابد». گرچه در عمل این تعرفهها اجرایی نشدند، اما چند ماه بعد، کلمبیا بهطور رسمی به ابتکار کمربند و جاده چین پیوست. این اقدام که از سوی واشنگتن بهمثابه فاصلهگیری از محور سنتی آمریکا تعبیر شد، باعث نارضایتی وزارت خارجه این کشور شد؛ بهویژه در مورد پروژههایی چون مترو بوگوتا که شرکتهای چینی در آن مشارکت دارند.
چنین عدم توازن آشکاری، باعث شده تهدید تعرفهای ترامپ ابزاری کارآمد برای فشار سیاسی باشد و این موضعگیری دستگاه دیپلماسی آمریکا، نشانه تنش عمیق فزایندهای بود که حتی پیش از بحران اخیر نیز وجود داشت و با حملات نظامی آمریکا به کشتیهای مظنون به حمل مواد مخدر در کارائیب به اوج رسید.
اتهام حدود یک ماه گذشته دولت ترامپ مبنی بر «ناکارآمدی کلمبیا» در مبارزه با مواد مخدر، پیشدرآمد این تصمیم جدید بود. کشوری که اکنون با افزایش درگیریهای داخلی و رشد گروههای مسلح روبهروست، از دست دادن این منابع میتواند چالش عظیم اقتصادی برای این کشور باشد. اقتصادی که در بخش اشتغال رشد نشان میدهد، اما با چالشهای مالی روبهروست.
این بحران در آستانه محاکمه آلوارو اوریبه رئیسجمهوری پیشین و چهره برجسته راستگرایان و تنها چند روز پیش از انتخابات درونحزبی جریان چپگرای پترو برای تعیین نامزد ریاستجمهوری آینده رخ میدهد؛ زمانی که عملا کارزار انتخابات سراسری ۲۰۲۶ آغاز شده است.
در چنین شرایطی، برخورد تند ترامپ نهفقط یک اختلاف دیپلماتیک، بلکه عاملی برای تغییر معادلات سیاسی داخلی در کلمبیا است. به این ترتیب، دولت پترو خود را برای ضربهای چندوجهی آماده میکند: کاهش رشد اقتصادی، تنش مالی، و انزوای سیاسی در آستانه انتخابات ۲۰۲۶.
دوئل در آمریکای لاتین؛ ضربه «ترامپ» به اتحاد تاریخی آمریکا–کلمبیا
رویکرد ترامپ در برابر پترو، آینهای از بحران نظم جهانی در سایه هژمونی رو به زوال آمریکا
الگوی رفتاری رئیسجمهوری غیر قابل پیشبینی آمریکا در برابر کلمبیا را نمیتوان منفک از بحران ساختاری در نظم جهانی که نتیجه فروپاشی تدریجی «نظم مبتنی بر قواعد» آمریکایی است و امروز در رفتار ترامپ جلوهای آشکار یافته است، تحلیل کرد.
چنان که او با نادیدهگرفتن منشور سازمان ملل و اصول حقوق بینالملل، عملیات نظامی و سیاسی خود را در کارائیب و علیه ونزوئلا توجیه میکند، اکنون نیز در برابر کلمبیا همان منطق امپریالیستی را بهکار گرفته است: تهدید به تحریم، تعلیق کمکهای ضد مواد مخدر و متهم کردن دولت منتخب بوگوتا به «رهبری کارتلهای مواد مخدر»، در واقع بیانگر تلاش برای بازتولید سلطه از طریق ارعاب و فشار است.
حملههای اخیر ترامپ علیه دولت پترو نه صرفا واکنشی سیاسی، بلکه بخشی از استراتژی گستردهتری است که هدف آن مهار قدرتیابی جنوب جهانی و تنبیه کشورهایی است که دیگر حاضر نیستند در مدار نظم فرسوده و یکجانبه واشنگتن باقی بمانند.
ناهمخوانی میان آنچه نظریهپردازان روابط بینالملل «نظام بینالملل» مینامند (شبکه پیچیدهای از بازیگران دولتی، غیردولتی و فراملی که با روابط متقابل خود به این نظام جان میبخشند) و ابرسازه حقوقی و نهادی که بر آن حاکم است، حتی برای انکارکنندهترین افراد نیز آشکار شده است. این شکاف از آغاز قرن بیستویکم شتاب گرفته، از زمانی که توهم آمریکاییها درباره اینکه قرن جدید «قرن آمریکا» خواهد بود، رنگ باخت؛ توهمی که بخش بزرگی از محافل دانشگاهی و رسانههای آمریکایی و نیز برخی از روشنفکران و بینالمللگرایان آمریکای لاتین، تحت تاثیر نفوذ فکری و فرهنگی آکادمیهای آمریکا، بدان باور داشتند.
در جریان این روند، حملههای ترامپ علیه دولت قانونی کلمبیا نیز نشانه دیگری از بیشمار نشانههایی است که بر اساس آن به نظر میرسد شاید افتخار اعلام رسمی پایان نظم قدیم، نظم مبتنی بر قواعد، به دونالد ترامپ برسد؛ کسی که با اقداماتی عینی و بیپرده، دوران جدیدی را آغاز کرد؛ عصری که اکنون با صدای فروپاشی نظم کهنه و غرقشدنش در هرجومرجی خطرناک شناخته میشود. ترامپ نهتنها قواعد بینالمللی را نقض میکند، بلکه به صورت آشکار بدان میبالد و مشروعیت کل این نظم را زیر سوال میبرد.
مورد دیگر، اظهارات اخیر ترامپ مبنی بر مشروطکردن کمکهای آمریکا به نتیجه انتخابات آرژانتین بوده که نشانهای آشکار از مداخله سیاسی در امور داخلی یک کشور مستقل است. این موضع، از منظر حقوق بینالملل، نقض اصل بنیادین «عدم مداخله در حاکمیت ملی دولتها» بهشمار میآید که در منشور ملل متحد تصریح شده است. مشروطکردن حمایت اقتصادی به پیروزی یک نامزد خاص، عملا اراده ملی را به ابزاری در خدمت منافع سیاسی خارجی بدل میسازد و مشروعیت فرایند دموکراتیک را تضعیف میکند. در این چارچوب، رای شهروندان نه بر پایه منافع ملی، بلکه تحت تاثیر تهدید یا وعده حمایت خارجی شکل میگیرد.
در شرایط شکننده کنونی اقتصاد آرژانتین، چنین سخنانی ماهیتی بهمراتب خطرناکتر مییابد، زیرا با بهرهگیری از آسیبپذیری اقتصادی، زمینه نفوذ سیاسی را فراهم میسازد. در سطح نمادین نیز، این رویکرد بیانگر تضعیف نظم بینالمللی مبتنی بر قواعد و بیاعتنایی به اصول استقلال و احترام متقابل است.
اعلام اخیر ترامپ مبنی بر اینکه به سازمان سیا اجازه داده است «عملیات مرگبار» در ونزوئلا و منطقه کارائیب انجام دهد، (با هدف آشکار ایجاد «تغییر رژیم» در این کشور و حتی احتمال دستگیری یا ترور «نیکلاس مادورو» رئیسجمهوری ونزوئلا) نیز تیر آخر به قامت پوسیده همان «نظم جهانی مبتنی بر قواعد» است که سالها در گفتمان رسمی غربی ستایش میشد.
بنابراین، ترامپ با تهدید به اعمال تعرفهها و قطع کمکهای امنیتی علیه کلمبیا، یکی از قدیمیترین متحدان واشنگتن در منطقه، نهتنها اتحاد راهبردی دو کشور را هدف گرفته، بار دیگر نشان داده است که به دنبال فروپاشی کامل نظم جهانی مبتنی بر قواعد است؛ اقدامی که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری کلمبیا، تلاشی برای اعمال فشار سیاسی بر دولت چپگرای «پترو» و مهار قدرتگیری جنوب جهانی به شمار میرود.
دوئل در آمریکای لاتین؛ ضربه «ترامپ» به اتحاد تاریخی آمریکا–کلمبیا
«پترو»، احیاگر اندیشههای رهاییبخش
در برابر الگوی رفتاری سیاست خارجی ترامپ، که مبتنی بر یکجانبهگرایی، مداخلهجویی و تقویت منطق سلطه آمریکا در آمریکای لاتین بوده است، گوستاوو پترو بهعنوان نخستین رئیسجمهوری چپگرای تاریخ کلمبیا نمایانگر چرخشی اساسی در گفتمان سیاسی و دیپلماتیک منطقه به شمار میآید.
در حالی که ترامپ با تکیه بر سیاستهای فشار حداکثری، تحریم و حمایت از نیروهای محافظهکار محلی تلاش داشت نظم هژمونیک آمریکا را در منطقه بازتولید کند، پترو با تاکید بر استقلال سیاسی، عدالت اجتماعی و همگرایی منطقهای، الگوی متفاوتی از تعامل با جهان را ارائه داد. وی در سیاست خارجی خود به جای وابستگی به واشنگتن، همواره بر دیپلماسی چندجانبه، همکاری جنوب-جنوب و گفتوگو میان ملتها تاکید کرده است.
پترو در این چارچوب نه تنها در برابر میراث سیاستهای نئولیبرال و مداخلهگرایانه آمریکا ایستاده، بلکه کوشیده است اندیشههای رهاییبخش قرن بیستم در آمریکای لاتین را در قالبی نوین بازسازی کند.
وی با پیگیری سیاستهایی چون حمایت از ونزوئلا در برابر تهاجم خارجی (با وجود انتقادهای جدی نسبت به دولت مادورو)، حمایت از روندهای صلح در منطقه و نقد صریح نظام سرمایهداری جهانی، خود را به عنوان صدایی متفاوت در برابر منطق سلطه و تبعیت معرفی کرده است. در نتیجه، پترو نه صرفا یک رئیسجمهوری چپگرا، بلکه احیاگر گفتمان استقلال و خودمختاری در برابر الگوی اقتدارگرای سیاست خارجی ترامپ و همپیمانان راستگرای او در آمریکای لاتین محسوب میشود.
نظر شما :