گرجستان کوچک و بى‌دفاع؟

۲۵ مرداد ۱۳۸۷ | ۰۴:۴۴ کد : ۲۴۵۶ سرخط اخبار
مقاله‌اى‌ از ميخائيل گورباچف، آخرين رهبر اتحاد جماهير شوروى
گرجستان کوچک و بى‌دفاع؟

حوادث هفته اخير در اوستياى جنوبى هر کسى را در بهت و درد فرو مى‌برد. در طول 5 روز هزاران نفر مردند و ده‌هاهزار نفر بى‌خانمان شدند و از شهرها و دهکده‌هاى فراوانى هم جز ويرانه چيزى نماند. هيچ چيزى نمى‌تواند اين مرگ‌ها و خرابى‌ها را توجيه کند. اين يک هشدار به ماست.ريشه‌هاى اين فاجعه به تصميم رهبران استقلا‌ل‌طلب گرجستان در سال 1991 برمى‌گردد که خودمختارى اوستياى جنوبى را ناديده گرفتند و اين بعدا به يک بمب ساعتى براى تماميت ارضى گرجستان تبديل شد. هرگاه که رهبران بعدى گرجستان تلا‌ش کردند، خواست خود را با زور در اوستياى جنوبى يا آبخاز اعمال کنند - که در مورد خودمختارى مشکلا‌تشان شبيه به هم است- تنها اوضاع بدتر شده است و زخم‌هاى کهنه سر باز کرده‌اند. ‌

با وجود اين، هنوز هم مى‌توان راه‌حلى سياسى براى اين دو مشکل پيدا کرد. براى مدتى، آرامش نسبى در اوستياى جنوبى برقرار بود. نيروهاى صلح‌بان - سربازان روس، گرجى و اوستيايى - به ماموريت خود عمل مى‌کردند و اوستيايى‌ها و گرجى‌هاى معمولى، که نزديک به يکديگر زندگى مى‌کنند، دست‌کم زمينه‌هاى مشترکى يافته بودند و زندگى‌شان را مى‌کردند. در طول اين سال‌ها، روس‌ها هميشه تماميت ارضى گرجستان را به رسميت شناخته‌اند. ‌ بدون شک تنها راه براى پايان دادن به بحران اوستياى جنوبى از طريق ابزارهاى صلح‌آميز است. در يک جهان متمدن چاره‌اى جز اين نداريم.

رهبرى گرجستان اما به اين اصل کليدى توجهى نکرد. ‌ آنچه در شب هفتم آگوست رخ داد، واقعا غيرقابل درک است. ارتش گرجستان با چند راکت‌انداز به تسخينوالى، مرکز اوستياى جنوبى، حمله کرد. حمله طورى طراحى شده بود که مناطق وسيعى را نابود کند؛ و روسيه بايد جواب مى‌داد. روسيه را به تهاجم به <گرجستان کوچک و بى‌دفاع> محکوم کردن نه‌فقط متظاهرانه و رياکارانه است که نشان‌دهنده کمبود حس انسانيت است. حمله نظامى ‌عليه بى‌گناهان يک تصميم بدون ملا‌حظه بود که عواقب فاجعه‌بارى به بار آورد که دامن هزاران نفر از مردم از قوميت‌هاى مختلف را گرفت. دولت گرجستان اين اقدام را بدون شک با حمايت عينى و دلگرمى‌هاى يک نيروى قدرتمند ديگر انجام داد. نيروهاى نظامى ‌گرجستان توسط صدها حرفه‌اى آمريکايى آموزش ديده‌اند و تجهيزات نظامى ‌پيچيده‌شان از کشورهاى مختلفى وارد شده است. اينها، به همراه قول عضويت در ناتو، رهبران گرجستان را به اين نتيجه رساند که مى‌توانند هر کارى در اوستياى جنوبى بکنند و از تبعات <حمله‌اى برق‌آسا> جان سالم به در برند. ‌

به عبارت ديگر ميخائيل ساکاشويلى، رئيس‌جمهور گرجستان، انتظار حمايت بى‌قيد و شرط غرب را داشت، و البته غرب در ايجاد اين توهم کاملا‌ مقصر بود. حالا‌ که عمليات نظامى ‌گرجستان شکست ‌خورده هم سران تفليس و هم هواداران آنها مجبورند در مواضع خود بازنگرى کنند. ‌

اقدامات خصمانه بايد به سرعت به پايان برسد و گام‌هاى فورى براى کمک به قربانيان برداشته شود، رسانه‌هاى غربى متاسفانه اين فاجعه انسانى را بسيار کم پوشش دادند. در همين حال بسيار مهم است که درباره نحوه خروج از وضعيت کنونى فکر بکنيم. اين يکى از دردناک‌ترين و مهم‌ترين مسائل منطقه حساس قفقاز است. ‌

هنگامى ‌که براى اولين‌بار اوضاع اوستياى جنوبى و آبخاز به هم ريخت، فکر مى‌کردم مشکل از طريق تشکيل يک فدراسيون که خودمختارى گسترده اين دو جمهورى را تضمين مى‌کند، قابل‌حل است. گرجى‌ها اين ايده را نپذيرفتند و حالا‌ دستيابى به يک توافق به‌مراتب دشوار‌تر شده است.

در اروپا و نقاط ديگر دهه‌ها طول کشيد تا تنش‌هايى مشابه به پايان برسد و هنوز هم مشکلا‌ت به‌طور کامل حل نشده است. درمان چنين زخم‌هاى کهنه‌اى زمان مى‌برد و البته بايد علا‌وه بر صبر، خرد هم پيشه کنيم. ملت‌هاى کوچک قفقاز پيش‌تر کنار يکديگر زندگى کرده‌اند و اين ثابت مى‌کند که دستيابى به صلحى پايدار امکان‌پذير است. در طول چند روز گذشته چندين کشور غربى مواضعى نامتعادل را در شوراى امنيت سازمان ملل اتخاذ کردند. شايد به همين خاطر بود که شوراى امنيت نتوانست در حل بحران کارساز باشد. وقتى ايالا‌ت متحده منطقه قفقاز را، که هزاران کيلومتر از قاره آمريکا دور است، جزو منافع ملى‌اش قلمداد مى‌کند، اشتباهى بزرگ مرتکب مى‌شود. بدون شک صلح در قفقاز به نفع همه است. اما عقل سليم حکم مى‌کند، بپذيريم روسيه که با جمهورى‌هاى قفقاز جغرافياى مشترک و سده‌ها تاريخ دارد منافع ملى‌اش را در منطقه جستجو کند. روسيه به دنبال گسترش قلمرو‌اش نيست، اما منافع مشروعى در منطقه دارد. هدف بلندمدت جامعه بين‌المللى بايد تشکيل يک سيستم کوچک منطقه‌اى امنيتى و همکارى باشد که هرگونه تحريک به جنگى را غيرممکن سازد. به وجود آوردن چنين سيستمى ‌بسيار دشوار است و بدون همکارى تمامى ‌کشورهاى منطقه امکان‌پذير نيست. کشورهاى خارج از منطقه مى‌توانند به اين روند کمک کنند، البته تنها در صورتى که موضعى عادلا‌نه و واقع‌گرايانه اتخاذ کنند. بازى‌هاى ژئوپليتيک هميشه و در همه‌جا - نه‌فقط در قفقاز - خطرناک‌اند؛ اين مهم‌ترين درس حوادث اخير است. ‌

منبع: واشينگتن پست

‌* آخرين رهبر اتحاد جماهير شوروى و برنده جايزه نوبل صلح در سال 1990


نظر شما :