سیاست احتمالی رییس جمهور جدید آمریکا در افغانستان و پاکستان

اراده برای تغییر در امریکا با چالش همراه خواهد بود

۰۵ آذر ۱۳۸۷ | ۰۴:۲۲ کد : ۳۲۴۸ گفتگو
گفت‌وگو با بهمن آقارضى مدیر کل سابق آسیای غربی وزارت امور خارجه و سفیر سابق ایران در قبرس
اراده برای تغییر در امریکا با چالش همراه خواهد بود

در مورد تغییر احتمالی سیاست آمریکا در افغانستان با پیروزی نامزد دمکرات ها چطور فکر می کنید؟

رییس جمهور جدید آقای اوباما بعد از دیدار از افغانستان در خلال مبارزات انتخاباتی خود از تغییر سیاست های آمریکا در افغانستان سخن گفت. ایشان این تغییرات را شامل افزایش نیروها و تشدید و گسترش جنگ علیه القاعده و بن لادن اعلام کرد.

به نظرم تا اینجا به ظاهر تغییر جدیدی را نمی بینیم. چراکه این جزء اهداف دور دوم ریاست جمهوری کلینتون و دو دوره آقای بوش هم بود. فکر می کنم برای ورود مناسب به بحث بهتر است به جای اینکه ببینیم رییس جمهور جدید چه می گوید یا چه فکر می کند بررسی کنیم چه گزینه های احتمالی در افغانستان و منطقه در پیش رودارد و چه کار می تواند بکند.

قبلا هم عرض کردم که انحراف سیاست ها و اهداف آمریکا و آقای بوش در افغانستان از آنجا شروع شد که به جای تمرکز روی شبکه های ترور و افراط و حامیان آنها واجرای برنامه های باز سازی در افغانستان و احیای نهاد های تخریب شده در این کشور که با حمایت جامعه جهانی همراه بود، به تعریف جدیدی از حضور نظامی خود در افغانستان و منطقه رسید و نتیجه گسترش نظامیگری و چتر امنیتی در منطقه و رجز خوانی برای همسایگان افغانستان توسط مقامات و دست اندرکاران صاحب نفوذ سیاسی و کمتر نظامیان این کشور بوده است. ایران، روسیه و چین و بعدا اروپا که در ائتلاف اولیه و بازسازی و احیای افغانستان نقش های کوچک و بزرگ و متفاوت ولی مثبتی داشتند کم کم از آمریکا و تک نوازی های آن فاصله گرفتند. به تدریج نگاه مردم منطقه نسبت به نیات و عملکرد آنها منفی شد. با دستور محرمانه آقای بوش ردیابی، تعقیب و دستگیری بن لادن و گروه همراه وی متوقف شد. و لذا برخورد با سران ترور و افراط تا اطلاع ثانوی جای خود را به باج گیری از منطقه و البته تمرکز در عراق داد. با گذر زمان اختلاف در ائتلاف غرب و کشورهایی که در ائتلاف نیروی نظامی، پشتیبانی و امدادی دارند هم گسترش یافت. الان با پیروزی نامزد دمکرات ها جنجال داخلی در درون هیت های حاکمه بر سر اینکه چرا بن لادن تا به حال دستگیر نشده است و یا با پاکستان و سازمان نظامی و اطلاعاتی آن مماشات شده در گرفته است. مقامات حاضر سیاسی و نظامی سعی در توجیه کار دارند. از جمله واشنگتن پست می-نویسد:"اوباما هفته پیش اولین گزارش امنیتی فوق محرمانه را دریافت کرد. اوباما نیز از ادامه عملیات نیروهای آمریکا در خاک پاکستان علیه مواضع جنگجویان طالبان حمایت خواهد کرد. در عین حال مقامات اطلاعاتی و نظامی آمریکا می گویند، همچنان و به شدت به دنبال بن لادن هستند". آقای اوباما در مصاحبه تازه خود مجددا دستگیری بن لادن را حیاتی خوانده است.

عملیات نظامی در خاک دیگران آنهم به مدت طولانی اشتباهات را زیاد می کند و به تدریج افکار عمومی را در مقابل نیرو های اشغالگر به صف می کند. حتی حامیان این عملیات  منزوی می شوند و امکان دفاع از کشور بیگانه را ندارند. اروپا به عنوان متحد طبیعی و بین المللی و انگلیس به عنوان متحد اول و سنتی واشنگتن شامل این قاعده شده اند. آمریکا جنگ با تروریزم را به اهداف توسعه طلبانه و نظامیگری خود تغییر داد. آنها شروع کردند به ایجاد پایگاههای دائم نظامی در افغانستان و مرزهای آن، تسلط بر نهادهای محلی و دخالت در امور روز مره دولت و مردم. خوب نتیجه کار معلوم است. شبیه این روند و ناامنی را در عراق هم شاهد هستیم. در حالی که نیروهای آنها در منطقه  3 برابر و حجم عملیات و بودجه آنها به گفته کارشناسان خودشان از جنگ ویتنام فراتر رفته است امیدی به کنترل و مدیریت اوضاع ندارند. جمع ائتلاف الان نزدیک به 70 هزار نیروی فعال در افغانستان دارد، یعنی کمتر از نصف نیروها در عراق. فرماندهان نظامی آمریکا معتقدند حدود 15 هزار نیروی دیگر هم باید به اینها اضافه شود.

رییس جمهور جدید برای تغییر اوضاع در افغانستان  چه قدم هایی می تواند بردارد؟

به نظرم ایشان  کار نشدنی را باید ممکن سازد. هر چند انتخاب دستیاران و مشاوران معرفی شده چنین عزمی را نشان نمی دهد و معلوم نیست افکار و اراده رییس جمهور چقدر بتواند با انکار سیاست ها و نظرات حزب دمکرات به چالش بنشیند. دمکرات ها در همین مدت کوتاه از ادامه حضور و سیاست های آمریکا و دولت قبلی در افغانستان با لحنی دیگر حرف می زنند. ابتدا  باید صبر کرد و دید. اما یک واقعیت وجود دارد که منطقه جلوی آنها عقب نمی نشیند.

اما اگر اوباما قصد تغییر داشته باشد می تواند فورا با اعلام رئوس سیاست های ضروری باعث امیدواری شود. با توجه به اینکه حضور آمریکا در افغانستان با قطعنامه های سازمان ملل صورت گرفته است، تقویت و سرعت آموزش ارتش افغانستان با کمک جامعه بین الملل، بازگشت به حوزه بازسازی کشور، اقناع پاکستان برای پیوستن جدی به فعالیتهای بازسازی چیزی که پاکستانی ها تا به حال از آن گریزان بوده اند، کنترل طالبان و سایر نیروهای مخالف دولت کابل و حامیان عرب آنها و بالاخره بازسازی روابط مخدوش شده خود با  ایران نشانه های تغییر خواهد بود.

الان معلوم شده که درگیری های ارتش آمریکا با طالبان کاملا کنترل شده و محدود بوده است. در واقع سیاستمداران جمهوریخواه با تبانی متحدین خود در منطقه در طی حکومت 8 ساله شان  نظامیان آمریکا را برای برخورد با ایران تحت فشار گذاشته در حالی که از آنها می خواستند از مقابله همه جانبه با طالبان و القاعده پرهیز کنند. کناره گیری و یا برکناری و جابجایی چندین تن از فرماندهان عالیرتبه آمریکایی در خلیج فارس نتیجه خط مشی جمهوریخواهان و حامیان اسرائیلی آنها در این مسیر تاکنون بوده است.

اگر یک در هزار، آمریکا اراده ای برای تغییر اوضاع در افغانستان نشان بدهد آنگاه چالش های جدی هم خواهد داشت. در واقع این کار برای دیپلماسی جدید کاخ سفید آسان نیست. چرا که نتیجه مبارزه با تروریسم طی هفت سال گذشته، گسترش حوزه عملیاتی گروه های مخالف و مسلح در این مدت بوده است. طالبان منزوی به طالبان تهاجمی و پر سر و صدا تبدیل شده و حامیان قبلی خود را در منطقه نیز مجددا به صحنه آورده است. حامیانی که از متحدان سنتی و جدی واشنگتن محسوب می شوند.

بحث پاکستان و روابط آنها با آمریکا به چه سمتی حرکت می کند؟

در مصاحبه قبل عرض کرده بودم که انعقاد قرارداد امنیتی آمریکا با دولت عراق و دستگیری بن لادن و سایر سران القاعده پیش از انتخابات آمریکا برای آنها حیاتی بود. ساختار عراق جدید اجازه تعجیل به نفع آمریکائی ها را در قرارداد تا حد زیادی کند کرد. در مدت اخیر هم ناامنی ها و حملات و انفجارها که روند نزولی به خود گرفته بود دوباره افزایش  یافت. یعنی دولت و جامعه عراق تحت فشار جدی گذاشته شدند تا قرارداد را نهایی کنند.

طی چند ماه گذشته آنها بخش مهمی از تمرکز خود را از عراق به افغانستان و پاکستان منتقل کردند. در افغانستان بمباران نقاط تجمع طالبان و مرزهای این کشور با پاکستان و در نواحی وزیرستان به شدت آمال هواپیماها و حتی توپخانه نیروهای آمریکا و ناتو قرار گرفته و ادامه دارد. در واقع آمریکایی ها با تشدید حملات خود به نواحی مظنون و دست نخورده قبایلی پاکستان قصد پر کردن خلاء پرویز مشرف و روی کار آمدن دولت غیر نظامی در پاکستان که -معلوم نیست چقدر از حمایت ارتش و سازمان های اطلاعاتی در این کشور برخوردارند- را دارند. آنها تلاش می کنند با این حملات و فشار نظامی اوضاع را تحت کنترل بگیرند. پیش بینی برد دمکرات ها نیز جمهوریخواهان را به تصمیم نهایی برای برخورد با پاکستان سوق داد. در عین حال کمک های مالی و کمک اخیر هفت میلیارد دلاری صندوق بین المللی پول به پاکستان حکایت از تفاهم اولیه طرفین در تحولات جاری دارد. آینده قابل پیش بینی نیست الا وخیم تر شدن اوضاع. همسایگان پاکستان یعنی ایران و هندوستان نیز حیران و نگران تماشاگر تحولات اخیر منطقه هستند. می توان اذعان کرد افق برد دمکرات ها در تغییر تاکتیک نظامیان آمریکا در برابر پاکستان که به طور وسیعی مورد انتقادات آنها در طول مبارزات و مباحث انتخاباتی بود به نحو قابل ملاحظه ای موثر بود. شروع فشار به پاکستان و نظامیان آن با پیروزی دمکرات ها در کنگره آمریکا از سال گذشته آغاز شده بود. جمهوریخواهان با این تغییر تاکتیک قصد تاثیر بر انتخابات و در عین حال جلوگیری از برملا شدن و انتقادات احتمالی رقیب از پنهان کاری های صورت گرفته در قبال دستگیری بن لادن و مماشات با طالبان را داشتند. با دستگیری یا کشته شدن احتمالی بن لادن در واقع افکار عمومی آمریکا و جهان جنگ با ترور را تا حد زیادی پایان یافته تلقی و ائتلاف غرب برای خروج از افغانستان و منطقه تحت فشار قرار می گیرد و آمریکا تاب مقاومت را از دست می دهد. تا اینجای کار آقای اوباما این سیاست و خط مشی را به چالش کشیده و با اظهارات خود و نه دست یارانش نشان داده حداقل در کوتاه مدت تغییر مهمی در افغانستان مورد توجه قرارگرفته است. به هر حال تا مدت ها شاهد  تشدید درگیری ها خواهیم بود. قصد دارند با افغانستان و پاکستان و شاید کشمیر، یکجا بر خورد کنند. ولی اینکه این قدم ها در صورت موفقیت مقدمه خروج از منطقه باشد حرف دیگری است.

پس اوباما سیاست جدیدی را در افغانستان عرضه خواهد کرد؟

سیاستمداران دمکرات با نظرات کارشناسان نظامی آمریکا همراهی نشان می دهند و موافقند که در مرحله جدید اعلامی، سامان دهی و بکار گیری قبایل در افغانستان و پاکستان شبیه تجربه ای که در عراق داشته اند می تواند به کنترل اوضاع و وضع ناهنجار کنونی منجرشود. یعنی تکرار تجربه ناموفقی که انگلیسی ها در قرون 18 و 19 در هند شرقی و افغانستان بکار گرفتند و سعی کردند از طریق قبایل رقیب به تسلط در منطقه و کنترل اوضاع برسند که با جواب رد قبایل که ریشه و اعقاب قبایل فعلی بودند آنها نیز عقب نشسته و تا قبل از حادثه یازدهم سپتامبر از منطقه دور شدند و امکان بازگشت موثر پیدا نکردند. آنها سیاست جدیدی را اعلام نکرده اند اما به دنبال تغییر روش هستند.

 اوباما در افغانستان میراث دار جمهوریخواهان شده است. آمریکایی ها برای تغییر چهره خود در جهان به اوباما رای دادند. شعار اصلی آقای اوباما هم "تغییر" بود. البته برای این  تغییر هزینه زیادی باید بشود که کار آسان و ساد ه ای نخواهد بود. به نظرم کولاپس آمریکا در منطقه به مراحل بحرانی و حساس خود رسیده است. اما اینکه تغییری صورت بگیرد کار دشواری را در پیش دارند.

موضع پاکستان چگونه خواهد بود؟

دولت و احزاب و نظامیان همه مخالف وضع پیش آمده هستند ولی درمانده اند. چه آمریکائیها نظر مقامات حزب مردم را برای بمبارانهای مناطق وزیرستان گرفته باشند و چه یکجانبه به این حملات ادامه بددهند نتیجه فرقی نمی کند. آنها به سرعت به طرف بحرانی کردن اوضاع پاکستان پیش می روند.

پس نقش نظامیان در پاکستان چه خواهد بود؟

به نظرم کنترل تا حد زیادی از دست همه خارج شده است. ادامه حملات دولت و نظامیان را روبروی هم قرار خواهد داد و تمامی احزاب، گروه های مذهبی و قبایل را به ناچار در مقابل آمریکا متحد خواهد ساخت. این وضعیت و ناآرامی ها به منطقه هم سرایت خواهد کرد. فکر نمی کنم رییس جمهور جدید که با فشار فزاینده افکار عمومی خود و بحران مالی و اقتصادی نفس گیر داخلی روبرو است تحمل افزایش تلفات انسانی و نابودی منابع مالی بیشتر را داشته باشد. دو ماه باقیمانده به تغییرات در واشنگتن خیلی مهم است. الان هنوز سیاست های آمریکا گرفتار جنگ طلبان و خشونت پیشگان جمهوری خواه است. آنها عجله دارند مسائل پاکستان و افغانستان، عراق و سوریه را برای باز گذاشتن دست دمکرات ها در برخورد با  ایران و مسائل منطقه به یک جایی برسانند. اما مقامات آمریکا برای فرار از اوضاع به شدت پیچیده موجود به سرعت به طرف آن می دوند.


نظر شما :