در جستجوی انعطاف‌پذیری

چین علیه چین (بخش سوم)

۰۶ آبان ۱۴۰۴ | ۲۰:۰۰ کد : ۲۰۳۵۸۶۲ اخبار اصلی آسیا و آفریقا
شی همچنین سیاست خارجی کم‌اهمیت دنگ مبنی بر «پنهان شو و منتظر بمان» را کنار گذاشته و رویکردی را در پیش گرفته است که می‌توان آن را «نمایش و حرکت» نامید. این تغییر نیز ناشی از شکست‌های محسوس مدل‌های اقتصادی به رهبری غرب در پی بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸ است.
چین علیه چین (بخش سوم)

نویسنده: جاناتان ای. ژین

دیپلماسی ایرانی: تحلیلگران سیاسی از زمان ارسطو متوجه شده‌اند که الیگارشی‌ها تمایل دارند بین کشش نیروهای گریز از مرکز، که در آن قدرت به طور گسترده تقسیم و پخش می‌شود، و نیروهای مرکزگرا، که در آن حکومت متمرکز است، نوسان کنند. در واقع، برای شی و بسیاری از رهبران حزب، پراکندگی قدرت در نظام سیاسی چین، رهبری هو را تضعیف کرده و توانایی حزب را برای حکومت مؤثر تهدید کرده بود. تمرکز قدرت در دستان شی، اصلاح آشکار بود. شی از قدرت متمرکز خود برای دور شدن از سیاست‌هایی که اقتصاد چین را بیشتر آزاد می‌کرد و به سمت تلاش‌هایی برای افزایش انعطاف‌پذیری اقتصادی و سیاسی چین استفاده کرده است.

ارتش و سرویس‌های امنیتی برای تمرکز قدرت و اصلاحات متقابل شی بسیار مهم بوده‌اند. شی از کمپین تهاجمی ضد فساد خود که در سال ۲۰۱۲ آغاز کرد، برای سرکوب ارتش و دستگاه امنیتی و وادار کردن آنها به تسلیم استفاده کرده است. شی مقامات قدرتمند و شبکه‌های آنها را ریشه‌کن کرده و برای از بین بردن هرگونه شک و تردیدی در مورد کنترل کامل خود، اغلب جانشینانی را که برای جایگزینی آنها انتخاب کرده بود، پاکسازی کرده است. این کمپین بخشی از فساد فراگیر در نهادهای حزبی را کاهش داده؛ مهم‌تر از آن، رهبران را مردد و مطیع نگه داشته و تسلط شی را بر آنها افزایش داده است.

علی‌رغم پاکسازی رهبران ارتش و سرویس‌های امنیتی داخلی، شی، مانند اسلاف خود، همچنان به تأمین مالی گسترده این نهادها ادامه داده است. چین از پلیس و نیروهای امنیتی تقریباً در همان سطح ارتش حمایت می‌کند. شی آنها را تشویق کرده است که از فناوری‌های نوظهور برای افزایش سیستماتیک ظرفیت خود برای نظارت و سرکوب استفاده کنند. شی در اولین سال‌های قدرت خود، "سند ۹" را منتشر کرد، یک یادداشت داخلی که در مورد خطرات ارزش‌های غربی هشدار می‌داد. این سند فاش شده، تحمل فزاینده حزب در برابر ایده‌های خارجی را معکوس کرد و دورانی از سرکوب جامعه مدنی را آغاز کرد. شی به روشنی اعلام کرد که به دنبال محافظت از چین است در برابر آنچه او براندازی خارجی می‌داند – و از این طریق یکی از مشکلاتی را که توسط دهه‌های قبل از اصلاحات ایجاد شده بود، حل کند.

اصلاحات و گشایش همچنین وابستگی به اقتصادهای خارجی را به همراه داشت و شی جین پینگ، مصون‌سازی چین از نوسانات اقتصادی جهانی را در اولویت قرار داده است. در سال ۲۰۲۰، شی جین پینگ ایده استراتژی «گردش دوگانه» را مطرح کرد: چین بخش بیشتری از اقتصاد خود را حول بازارهای داخلی – «گردش داخلی» کالاها، خدمات و فناوری – ساختار می‌دهد و در عین حال «گردش خارجی» تجارت و سرمایه‌گذاری بین‌المللی را ترویج می‌دهد. استراتژی شی جین پینگ با بهره‌گیری از بازار داخلی عظیم چین، به دنبال به حداقل رساندن وابستگی به جهان خارج و در عین حال افزایش وابستگی بین‌المللی به اقتصاد چین است. جنگ تجاری کوتاه مدت در آوریل و مه ۲۰۲۵، در آغاز دوره دوم ریاست جمهوری دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده، نشان می‌دهد که چین با موفقیت خود را در برابر تعرفه‌های ایالات متحده مقاوم کرده است. شی جین پینگ توانسته است از ارائه بسته‌های محرک پرهزینه خودداری کند، در عوض حداقل حمایت لازم را برای جلوگیری از بدترین تأثیرات بر اقتصاد و صنایع صادرات‌محور ارائه دهد که متحمل بیشترین تعرفه‌ها شده‌اند. علاوه بر این، پکن دریافته است که چگونه وابستگی واشنگتن به چین را برای مواد مهمی مانند آهنرباهای خاکی کمیاب که بسیاری از تولیدکنندگان آمریکایی برای محصولات خود به آن نیاز دارند، به سلاح تبدیل کند.

شی همچنین با تمرکز صرف سیاست اقتصادی بر ساخت و ساز صنایع پیشرفته چین، به دنبال افزایش تاب‌آوری بوده است. شی با تزریق منابع به بخش‌های فناوری و صنعتی چین، ضمن نادیده گرفتن اقتصاد کلان، آنها را تقویت کرده است. این فرآیند کارآمد نبوده، اما مؤثر بوده است. طبق تحلیل بلومبرگ از ۱۳ فناوری کلیدی، چین در ۱۲ مورد از آنها پیشرو یا در سطح جهانی رقابتی است. در هر صورت، چین در زمینه‌هایی مانند انرژی سبز بسیار موفق بوده، که در آن تکثیر شرکت‌های چینی که از این فناوری‌های نوظهور استفاده می‌کنند، به جنگ‌های قیمتی شدیدی منجر شده که به فشار تورمی بر اقتصاد کمک کرده است.

شی همچنین سیاست خارجی کم‌اهمیت دنگ مبنی بر «پنهان شو و منتظر بمان» را کنار گذاشته و رویکردی را در پیش گرفته است که می‌توان آن را «نمایش و حرکت» نامید. این تغییر نیز ناشی از شکست‌های محسوس مدل‌های اقتصادی به رهبری غرب در پی بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸ است. با توجه به اینکه چین توانست بحران را مؤثرتر از قدرت‌های غربی پشت سر بگذارد، بسیاری از رهبران حزب کمونیست چین معتقد بودند که چین باید نقش جهانی برجسته‌تری ایفا کند. در حالی که هو از درخواست‌ها برای تغییر اساسی در سیاست خارجی طفره می‌رفت و تنها امتیازات جزئی مانند اضافه کردن اینکه چین باید "به طور فعال کاری را انجام دهد" به فرمول "پنهان شو و صبر کن" دنگ می‌داد، شی با به دست گرفتن قدرت، اعتماد به نفس رو به رشد چین را مهار کرد. او در اولین دوره ریاست جمهوری خود با ادعای تهاجمی ادعاهای ارضی چین در امتداد حاشیه آن – که بارزترین آن با بازپس‌گیری بیش از ۳۰۰۰ هکتار زمین در دریای چین جنوبی بود – حسن نیت ملی‌گرایانه خود را تثبیت کرد. این امر به او پوشش سیاسی داد تا رهبران فرماندهی عالی ارتش را پاکسازی کند و در زمانی که الزامات دیپلماسی مستلزم رویکردی آشتی‌جویانه‌تر بود، خود را از انتقادات داخلی مصون نگه دارد. اما همچنین احتمالاً شی واقعاً معتقد بود که زمان آن فرا رسیده است که چین جایگاه خود را به عنوان یک قدرت بزرگ بپذیرد. این نشان دهنده یک تغییر نسلی طبیعی و اصلاح آنچه واقعاً چین را آزار می‌دهد است: شی اولین رهبر چینی است که حرفه سیاسی او در دوران اصلاحات آغاز شد. مسیر شغلی او با رشد اقتصادی نامحدود – و مشکلات رشد – سال‌های پس از مائو هم‌زمان شده است.

منبع: فارن افرز / ترجمه: سید علی موسوی خلخالی

ادامه دارد...

کلید واژه ها: شی جین پینگ چین امریکا چین و امریکا امریکا و چین فارن افرز دونالد ترامپ قدرت اقتصادی چین قدرت چین


نظر شما :