اعراب در برابر ایران یا ضعف دیپلماسی ما؟

۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۸ | ۱۷:۲۸ کد : ۴۵۵۰ اخبار اصلی
نویسنده خبر: على موسوى خلخالى
نگاهی به جایگاه کنونی ایران در روابط دیپلماتیک با کشورهای عربی
اعراب در برابر ایران یا ضعف دیپلماسی ما؟

این روزها خبرهای ناخوشایندی از روابط ایران با کشورهای عربی به گوش می­رسد. رابطه ایران با عربستان، مصر، بحرین، امارات، مغرب، یمن و غیره در جایگاهی قرار دارد که می­توان گفت دو طرف نه تنها به یکدیگر اعتماد ندارند بلکه یکدیگر را تهدیدی برای امنیت خود نیز قلمداد می­کنند. در این شرایط و در حالی که به سمت پایان دوران چهار ساله ریاست جمهوری محمود احمدی­نژاد و دولت نهم می­رویم، پرسشی که بسیاری از خود می­پرسند این است که ایران در معادلات کنونی خاورمیانه در کجا قرار دارد؟ آیا این بی­اعتمادی و فضای منفی به وجود آمده در روابط ایران و اعراب تنها به نگاه پان­عربیسم اعراب باز می­گردد یا این که ما هم اشتباهاتی در ایران مرتکب شده­ایم که وضعیت را به این جا کشانده است؟

دیروز

قبل از این که وارد این بحث شویم ناگزیریم نگاهی به وضعیت ایران در چهار سال گذشته یعنی تا پایان سال 1384 بیندازیم. ایران در دوران اصلاحات توانسته بود رابطه­ای معقول و حساب شده با کشورهای عربی برقرار کند. رابطه­ای آکنده از اعتماد که کشورهای عربی به ایران نه به یک نگاه رقیب بلکه به نگاه یک سرمایه منطقه­ای که از ظرفیت­ها و پتانسیل­های بسیاری برخوردار است، می­نگریستند. اگر به مقالات و یادداشت­های کارشناسان و تحلیلگران کشورهای عربی در روزنامه های عرب نگاهی بیندازیم به این تحلیل بسیار بر می­کنیم که ایران هسته­ای تهدیدی برای اعراب نیست بلکه افتخار و ظرفیتی برای جهان اسلام است چرا که با وجود ایران هسته­ای توان و قدرت کشورهای اسلامی در برابر تهدیدهای خارجی بیش از پیش افزایش می­یابد. این تحلیل را بسیاری از دولتمردان و دیپلمات­های عرب نیز داشتند.

اگر بخواهیم در روابط ایران با کشورهای عرب دقیق شویم و جزء به جزء به بررسی روابط دیپلماتیک با آنها بپردازیم در می­یابیم که در ارتباط با عربستان سعودی با عنوان قبله دینی و سیاسی کشورهای عربی و محور اتحادیه عرب روابط در عالی­ترین سطح خود قرار داشت. ایران و عربستان به اندازه­ای به یکدیگر نزدیک شده بودند که ریاض حتی حاضر شده بود در برابر برقراری رابطه حسنه با ایران روابط خود را با دیگر کشورهای عربی تیره کند که نمونه آن را در تنش میان عربستان و امارات متحد عربی بر سر ایران دیدیم. مقام­های ارشد ایرانی از جمله سید محمد خاتمی رئیس جمهوری سابق ایران در سفرهای خود به ریاض نه تنها با استقبال گسترده مقام­های ارشد آن کشور رو به رو می­شدند بلکه نظراتشان در سطح یک رهبر یا مقام طراز اول جهانی مورد ارزیابی مقام­های عربستانی قرار می­گرفت.

هنگامی که صحبت از رابطه با عربستان می­کنیم، ناچاریم که به دیدگاه­های مذهبی آن نیز اشاره­ای داشته باشیم. به هر صورت هر دو کشور ایران و عربستان از دو نظام مذهبی تبعیت می­کنند که از لحاظ اعتقاد و تفکر با یکدیگر در تضادند. عربستانی­ها وهابیت صرف را الگوی رفتاری خود قرار داده­اند و ایرانی­ها نیز اعتقاد شیعی شالوده و محور تمام رفتارها، کردارها و گفتارشان است. اما این دو تفاوت فکری در چهار سال پیش به واسطه رفتار دیپلماتیک و موثر ایران به مرحله­ای رسید که تاثیری بر بهبود روابط ایران با جنوبی­ترین همسایه­اش نگذاشت و حتی باعث شد، دیدگاه دولتمردان عربستانی نسبت به شیعیان در خاک خودشان تغییر کند. رفتار عربستانی­ها با اقلیت شیعه به گونه­ای تغییر کرد که برای نخستین بار به آنها اجازه دادند در ایام تاسوعا و عاشورا مراسم عزاداری حسینی خود را برگزار کنند و نقش بیشتری در فعالیت­های اجتماعی داشته باشند.

در مورد مصر با وجود این که هیچ گاه به سمت ترفیع جایگاه در روابط دیپلماتیک حرکت نکردیم و نمایندگی­ها در قاهره و تهران در حد دفاتر حافظ منافع باقی ماند، اما با این حال محمد خاتمی با استقبال خوب رئیس جمهوری مصر مواجه شد و حداقل این بود که از ایران هیچگاه به عنوان تهدید برای امنیت مصر و خاورمیانه نام برده نشد و مصری­ها نیز دائما به دنبال وسیله­ای بودند تا رابطه خود با ایران را ارتقا دهند. ایران خودرو به عنوان مهمترین کارخانه تولید خودروی ایران و خاورمیانه در خاک مصر شعبه­ای احداث کرد که در زمان خود حرکت بسیار مهمی بود.

برای نخستین بار پس از انقلاب روابط دیپلماتیک با کشور پادشاهی مغرب برقرار شد و دفتر حافظ منافع رباط در تهران راه اندازی شد.

تنش با امارات متحد عربی به سمتی پیش رفت که امارات روز به روز حامیان خود را برای ادعا بر سر سه جزیره تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی از دست می­داد به گونه­ای که ناگزیر شد تا مدتی درباره این پرونده صحبتی به میان نیاورد چرا که کشورهای عربی در این رابطه حمایتی از آن نمی­کردند. کشورهای عرب علنا به امارات متحد عربی ابلاغ می­کردند، حاضر نیستند بر سر ادعایی که معلوم نیست منشا آن کجاست، رابطه حسنه خود را با ایران به مخاطره بیندازند. مسافران و اتباع ایرانی هیچ گاه مورد اهانت دولت امارات قرار نگرفتند و همانند امروز از آنها انگشت نگاری به عمل نیامد و توهینی به آنها نشد.

در لبنان که نفوذ و قدرت سیاسی ایران بسیار مشهود است، نوع رابطه به گونه­ای تعریف شد که ایران به عنوان یک قدرت در آن کشور از قدرت بالایی برخوردار بود و مردم لبنان ایران را به نگاه یک کشور آرمانی می­نگریستند. مقام­های ارشد ایرانی از چنان محبوبیتی برخوردار بودند که هنگام سخنرانی محمد خاتمی در بیروت یک صد هزار نفر از مردم لبنان در ورزشگاه بزرگ بیروت به سخنانش گوش دادند و برایش مرتب کف زدند. قدرت دیپلماسی و فرهنگی ایران به سمتی می­رفت که در لبنان نمونه شود. هیچ گاه کسی به یاد ندارد، در آن دوران مقام­های لبنانی و رهبران سیاسی این کشور گفته­ای علیه دولتمردان ایرانی گفته باشد.

در عراق، ایران هیچ گاه به عنوان یک جریان مخرب دیده نشد. برخی مقام­های مهم عراقی گفته بودند، پس از سقوط رژیم بعث امریکا و بریتانیا به ما گوشزد می­کردند روابطتان را با ایران و ترکیه قوی کنید چرا که این دو کشور تنها کشورهای منطقه هستند که از حداقل دموکراسی­ها برخوردارند. عراقی­ها تلاش داشتند الگوی سیاسی خود را ایران قرار دهند چرا که می­دیدند ایران در عین پایبندی به اصول دینی و مذهبی یا به عبارت دیگر حفظ اصولگرایی به مبانی دموکراسی نیز پایبند است و حرکت رو به جلویی را می­پیماید. ایالات متحد ایران را متهم به تخریب در عراق نمی­کرد و هیچ گاه در شبکه­های خبری و تلویزیونی کارشناسان نظامی خود را ننشاند تا بمب­های ادعایی ساخت ایران را که مدعی بود در عراق علیه دولت و نظامیان امریکایی استفاده می­شد، نمایش دهند.

روابط ما با بحرین یکی از کشورهای عربی عضو شورای عالی همکاری خلیج فارس بسیار حسنه بود. دولت بحرین در طول 8 سال دوران اصلاحات هیچ گاه ایران را به دخالت در امور داخلی خود متهم نکرد و هیچ اتهامی را متوجه ایران نساخت.

مشابه این وضعیت را در یمن نیز داشتیم. یمنی­ها هیچ گاه نسبت به ایران احساس دشمنی نکردند.

امروز

اما حال ایران در چه وضعیتی است؟ کشوری که در گذشته­ای نزدیک و نه چندان دور، یعنی همین چهار سال پیش الگوی کشورهای عربی شده بود، اکنون در میان آنان از چه جایگاهی برخوردار است؟

هنری کسینجر در کتاب تاریخ دیپلماسی می­نویسد، اگر کشوری بخواهد نفوذ خود را در جایی گسترش دهد اگر از توسعه دیپلماتیک و گسترش فیزیکی هم­زمان استفاده نکند، حتما در یک جایی ضربه­های سختی خواهد خورد. وی حتی معتقد است توسعه دیپلماسی بر توسعه فیزیکی مقدم­تر است.

ایران در چهار سال گذشته قدرت نفوذی خود را به شدت افزایش داده است. به اعتقاد ماشاءالله شمس الواعظین در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی، "در وهله کنونی قدرت تخریبی ایران از قدرت دیپلماتیکش فراتر رفته است." یعنی این که ایران از لحاظ دیپلماتیک ضعیف شده و از لحاظ تخریبی قدرتمندتر شده است. در خاورمیانه­ای که اکنون با روی کار آمدن دولت افراطی در اسرائیل که بدون هیچ ابایی دائما تهران را تهدید به حمله نظامی می­کند، نبود یک قوه دیپلماتیک قوی برای ایران ضعف به شمار می­رود. ضعف قوه دیپلماتیک ایران در سالیان اخیر سبب شده که:

در رابطه با عربستان، ابرهای تیره بر روابط ریاض و تهران سایه افکند. تیرگی این روابط به اندازه­ای است که اکنون که فرصتی پیش آمده تا ایران و ایالات متحده به سمت رفع کدورت­ها و گفت و گو حرکت کنند، عربستان بی­محابا در این رابطه سنگ اندازی می­کند، علنا می­گوید اگر امریکا می­خواهد با ما رابطه ایجاد کند باید با ما هماهنگ شود، ترکی بن فیصل مشاور امنیت ملی عربستان دائما در امریکا علیه ایران سخنرانی می­کند و لابی­های خود را علیه ایران تحریک می­کند و کار را به جایی می­رسند که بی­محابا به انتقاد از ایالات متحد دوران زمامداری بوش می­پردازد و در اردن در سخنرانی علنی خود می­گوید: «امریکا عراق را در یک بشقاب طلا به ایران هدیه داد.»

این یک طرف ماجرا است. رابطه دولت عربستان با اتباع شیعه خود نیز روز به روز تیره­تر می­شود. در حالی که مدتی است به دستور مستقیم ملک عبدالله پادشاه عربستان اجازه برگزاری مناسک مذهبی شیعیان عربستان داده شده بود، در روز وفات حضرت رسول اکرم (ص) و امام حسن مجتبی (ع) در حالی که دولت عربستان مجوز برگزاری مراسم به شیعیان داده بود، به زوار شیعه حمله بی سابقه­ای می­کند و کشتاری به راه می­اندازد که حداقل در یک دهه اخیر بی­سابقه است. اخیرا هم بارگاه بقیع را حصار کشیده­اند تا قبور ائمه اطهار برای شیعیان و بازدیدکنندگان قابل دیدن نباشد. اقداماتی که دستگاه دیپلماسی ایران تاکنون سکوت اختیار کرده و هیچ واکنشی در برابر آن نداشته است. در کنار این رفتار بی احترامی به زوار ایرانی را نیز باید بیفزاییم که در برخی موارد سوء رفتار پلیس عربستان با زائران ایرانی بیت الله الحرام به شکل دردآوری به اوج می رسد. دستگاه دیپلماسی که حامی حیثیت و آبروی هر ایرانی است در این باره هم به دلایل نامعلوم سکوت اختیار کرده است.

رابطه ایران و مغرب به طور ناگهانی تیره شد. دولت مغرب ادعا کرد ایران با ترویج تشیع در مغرب تلاش دارد دموگرافی عمدتا سنی مذهب کشور را به هم بزند. تیرگی روابط به حد اعلای خود رسید به گونه­ای که مغرب تمام کارکنان حافظ منافع ایران در خاک خود را اخراج کرد و دیپلمات­های خود در تهران را فرا خواند تا هیچ نمایندگی از طرف دو کشور وجود نداشته باشد. دولت مغرب صدها نفر را به جرم این که شیعه هستند و از سوی ایران حمایت می­شوند روانه زندان کرد و بر سر آن جنجال خبری آفرید در حالی که دستگاه دیپلماسی ما هیچ حرکت چندانی نکرد و پس از مدتی گویی اصلا اتفاقی نیفتاده سکوت کرد.

دولت امارات متحد عربی، مدتی است که اقدام به اذیت و آزار اتباع ایرانی می­کند و در یک اقدام دور از حسن هم­جواری به انگشت نگاری از اتباع و مسافران ایرانی می­پردازد. متاسفانه سفارت ایران در ابوظبی تا کنون نتوانسته پاسخ محکمی به بی­اخلاقی دولت امارات بدهد و این کشور همچنان به اذیت و آزار اتباع ایرانی ادامه می­­دهد. دلخوری نمایندگان مجلس شورای اسلامی و اعتراض آنها به این روند با وجود این که رسما ابراز ناخرسندی کرده­اند به دلیل عدم همکاری وزارت امور خارجه در این زمینه راهی از پیش نبرده است.

روابط ایران و مصر در این مدت چهار سال به آن درجه از تیرگی رسیده که عمر سلیمان رئیس سازمان امنیت مصر علنا می­گوید: «امروز هیچ تهدیدی بزرگتر از تهدید ایران برای ما وجود ندارد. تهدید ایران اکنون بدتر از تهدید اسرائیل برای دنیای عرب است.»

فیلم اعدام فرعون که فیلمی علیه انور سادات، رئیس جمهوری اسبق مصر است در حالی در ایران توسط یک شرکت خصوصی ساخته و نمایش داده شد که طرف مصری بدون اعتنا به سازنده آن، فیلم را سیاست رسمی جمهوری اسلامی قلمداد کرد و در حالی که دیپلمات­های ما در برابر آن حالت منفعلانه و سکوت داشتند، از آن علیه ایران نهایت استفاده را کرد. کار به جایی رسیده که عده­ای از پان­عربیست­های مصری در حال ساخت فیلمی علیه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران هستند در حالی که میزان مخالفت­ها با ساخت این فیلم در خود مصر بیشتر از ایران است. شگفتا که دستگاه دیپلماسی ما در برابر این موضوع هم سکوت اختیار کرده است. بر سر حزب الله که یکی از بال­های مهم عربی ایران در منطقه به شمار می­رود، دولت مصر حمله بی­شائبه­ای به راه انداخت و بمب تبلیغاتی وسیعی ایجاد کرد و توسط آن جبهه عربی­ای به نفع خود در برابر ایران به وجود آورد و یک هفته خوراک تبلیغاتی ضد ایرانی فراهم ساخت، در حالی که وزارت امور خارجه سکوت مطلق اختیار کرد و انگار نه انگار که کشوری علیه ما دست به فعالیت زده است، مهر سکوت بر لب زد.  

در رابطه با بحرین، ضعف دیپلماسی به اندازه­ای پیش رفته که کشور کوچک بحرین که در معادلات سیاسی خاورمیانه از درجه سوم برخوردار است، در کمین نشسته تا تنها بهانه­ای کوچک از ایران بگیرد و سریعا علیه ایران وارد عمل شود. واکنش این کشور به سخنان ناطق نوری مشاور عالی مقام معظم رهبری، که یک سابقه تاریخی را در یک محفل غیر سیاسی و غیر دیپلماتیک به عنوان یک فرد غیر سیاسی درباره بحرین نقل کرده و از قضا چه بخواهیم چه نخواهیم صحیح هم است، بهانه­ای بیش نبود جز این که بحرین می­خواست به واسطه آن ایران را تحقیر کند. این اتفاق هیچ چیز جز ضعف دیپلماسی ایران را نشان نداد که ما مجبور شدیم در چهار سال گذشته دو بار به طور رسمی از بحرین عذرخواهی کنیم و برای ابراز این عذرخواهی به طور رسمی نمایندگان ارشد خود را در سطح وزیر به آن کشور اعزام کردیم.

در بحران عراق، در حالی که همه کشورهای دنیا و حتی امریکا می­دانستند عربستان سعودی، امارات، قطر و دیگر متحدانشان در عراق تا چه اندازه به خباثت و تخریب مشغول هستند و به طور نامشروع با حمایت از جریان­های کاملا منحرف همچون القاعده و بعثی­ها قوه تخریبی غیر منطقی را هدایت می­کردند، اما با این حال امریکایی­ها و بریتانیایی­ها دائما ایران را در سیبل قرار می­دادند و تنها ایران را قدرت خارجی اصلی تخریب در عراق به عنوان یک کشور خارجی معرفی می­کردند. در این زمینه هم دیپلمات­های ما کاملا منفعلانه عمل ­کردند.

دولت عراق طی سال­های اخیر چند بار در رابطه با ایران خلل ایجاد کرد. یک بار جلال طالبانی حرف از اختلاف ما با عراق بر سر اروند رود زد. یک بار هوشیار زیباری وزیر امور خارجه عراق گفت، ایران در ترسیم مرزها و رسیدن به راه حل نهایی در این زمینه کوتاهی می­کند. بار دیگر ایران را به دخالت در امور داخلی عراق متهم کرد. موفق الربیعی دبیر شورای عالی امنیت ملی عراق، ایران را به دست داشتن در ناامنی­های عراق متهم کرد. آیا اگر عراق با یک دیپلماسی قوی در برابر خود مواجه بود، هیچ گاه عراقی­ها چنین رویکردی نسبت به ما پیدا می­کردند؟ این در حالی است که روابط تهران – بغداد روزهای طلایی خود را می گذراند.

در جریان مقاومت در برابر اسرائیل رفتار ایران به اندازه­ای در چشمان اعراب غیر خودی آمد که بی­محابا می­گفتند، ایران یک کشور غیرعرب است که دارد در امور داخلی اعراب دخالت می­کند. در حالی که متاسفانه وزارت امور خارجه ما به هیچ عنوان به دنبال متحد و جذب کشورهای عربی نبود و آقای متکی به عنوان وزیر امور خارجه در کل جنگ غزه در تهران بودند و هیچ حرکتی انجام نمی­دادند. پاسخ ایشان به انتقادها و پرسش­هایی که نسبت به این رفتار ابراز می شد، تنها این بود که دیگران هستند کاری کنند ما در صحنه­های دیگر وارد می­شویم....

این نوشته به هیچ عنوان قصد تخریب یا مقایسه برهه های زمانی را نداشت. تنها تحلیلی ارائه شد بر اساس آنچه در واقعیت جاری است. اگر به اخبار کمی دقت کنیم، می­بینیم که بی­راه نگفته­ایم و هر چه گفتیم اخباری است که در همه جا بدون روتوش گفته می شود. حال با این تحلیل اعراب در برابر ما ایستاده­اند یا ضعف دیپلماسی ما، ایران را در جایگاه ضعف قرار داده است؟             

على موسوى خلخالى

نویسنده خبر

مترجم، روزنامه نگار و معاون سردبیر دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر


نظر شما :