نباید می شد، آنچه شد
اتش بس و عبرت جنگ

دیپلماسی ایرانی: خط قرمز من در انتخاب نهایی فقط و فقط ایران است و بس. اما واشنگتن و تلاویو نه نظام حکومتی بلکه ایران را هدف قرار داده بودند که به همت مردم و نیروهای مسلح ایران اگرچه زخمی اما همچنان استوار ایستاده است.
خوشحال و شاکرم که فعلا ایران و ایرانیان از مهمترین خطر تاریخ معاصر خود عبور کردهاند و نگرانم که درس لازم گرفته نشده باشد.
در داوزدهم روز جنگ با شلیک آخرین موشکهای ایران به اسرائیل آتش بس میان تهران و تلاویو بر قرار شد و منطقه از جنگی فراگیر و ویرانگر رهایی یافت.
جنگی که اگر درایت بود، می توانست رخ ندهد.
از این ساعات و امروز که فردای جنگ است، بازنگری و باز تعریفی در بسیاری از عرصه های سیاسی، نظامی و امنیتی و ادبیات مرتبط با شکست و پیروزی، دوست و دشمن و....یک ضرورت اجتناب ناپذیر است و باید در دستور کار نظام حکمرانی قرار گیرد.
با شهادت سرداران، فرماندهان، دانشمندان هستهای، صدمات امنیتی، اطلاعاتی، نظامی، اقتصادی و کشتار مردم، ویرانی فردو، نطنز جشن پیروزی نباید گرفت و ادبیات پیروزی و شکست و..... را نباید مصادره به مطلوب کرد. مقاومت مردم و عدم ترک تهران و ایستادگی نیروهای مسلح ضربه خورده که دل در گرو ایران و ایرانیان داشتند، سبب شد کشور با آسیبی کمتر از این جنگ دور شود.
حضور مردم در صحنه جنگ آمریکا و اسرائیل را مجبور کرد بهجای مدل سوریه به مدل لبنان در مورد ایران تن دهد.
اگر عقلانیت جمعی و آشتی ملی بهکار گرفته شود میتوان ققنوس ایران را از مدل لبنان دوباره به پرواز در آورد. لازمه تحقق این هدف آن است که پس از این، درس لازم گرفته شود و به ایران و ایرانیان اندیشید. به امید اینکه با اهمیت و اولویت دادن به دانش در همه سطوح و مداقه و تعقل بتوانیم بسترساز تغییرات وسیع در ساختارها و راهبردهایی شویم که کشور را به این نقطه رساند. باید نظام حکمرانی پس از جنگ را درک کند و به این باور برسد که نقش مردم در این گذر تاریخی بیش از همه بوده و برای آنان ثابت شود که مهمترین تکیهگاه اصلی قدرت آنان هستند.
حال مردم خوب نیست چون حال ایران خوب نیست. بیاییم و بیایند با همبستگی و وحدت در چارچوب منافع ملی حال ایران و ایرانیان را پس دهه ها خوب کنیم.
نظر شما :