مذاکره با آمریکا در مورد افغانستان یک فرصت است

۱۳ شهریور ۱۳۸۹ | ۱۸:۳۴ کد : ۸۳۵۳ گفتگو
گفتگو با دکتر داوود هرمیداس باوند، استاد دانشگاه و تحلیل‌گر مسائل ایران و امریکا.
مذاکره با آمریکا در مورد افغانستان یک فرصت است

ديپلماسى ايرانى: این روزها بحث مذاکره ایران با جامعه جهانی و آمریکا بحث روز رسانه‌ها و سیاستمداران است. اوباما و هیلاری کلینتون از طرف آمریکا هفته گذشته بر مذاکره خصوصا در مورد افغانستان تاکید کردند. محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور جمهوری اسلامی‌ نیز از اوباما خواسته که در مقابل رسانه‌ها رودررو مذاکره کنند. به نظر شما این‌ها نشان دهنده یک خواست واقعی برای مذاکره است یا دو طرف برای افکار عمومی ‌و ژست سیاسی این حرف‌ها را بیان می‌کنند؟

به نظر من از سوی طرف‌های غربی مذاکره و گفتگو ژست سیاسی نیست و بیشتر یک راه و واقعیت است همچنان که تحریم‌ها یک واقعیت است. هم تحریم‌های سازمان ملل و هم تحریم‌های یکجانبه آمریکا و اروپا. این‌ها ژست سیاسی و مانور نیست، واقعیت است. در مورد مذاکره نیز چنین است. چرا که در قطعنامه‌های شورای امنیت هم به طور مداوم تصریح کردند که باب مذاکره باز است و از ایران هم خواسته شده که به مذاکره با 1+5 بپردازد. قبلا هم آمریکا پیشنهاد گفتگوهای دوجانبه را داده بود. اتحادیه اروپا هم کاترین اشتون را به پیگیری مذاکره با جلیلی مسئول مذاکره از سوی ایران موظف کرد. بنابراین مسئله مذاکره در 4 قطعنامه سازمان ملل آمده و غربی‌ها به عنوان یک راه برای حل مسئله نگاه می‌کنند. لذا این دیگر به جمهوری اسلامی‌ برمی‌گردد که وارد مذاکره شود یا نشود.

در طرف ایران چقدر اراده برای گفتگو و مذاکره هست؟ آیا ممکن است ما به زودی شاهد گفتگوهای دوجانبه ایران و آمریکا باشیم؟

به نظر می‌رسد در جمهوری اسلامی‌ استراتژی واحدی در مورد مذاکره وجود ندارد. اظهارنظرهای متناقضی از سوی مقامات مختلف صورت می‌گیرد که گاه 180 درجه  با هم دیگر متفاوت است. در حالی که آقای احمدی نژاد بحث گفتگوی رودررو با اوباما را طرح می‌کند سخنگوی وزارت خارجه می‌گوید ایران بنا ندارد وارد مذاکرات دو جانبه با آمريکا شود. در هر حال یک نابسامانی در این مورد وجود دارد.

شاید به این جهت که ایران موضوع و شرایط گفتگو را مناسب نمی‌داند. مثلا ایران خواسته است که برزیل و ترکیه نیز در مذاکرات باشند و این اتفاق نیفتاده است. این نمی‌تواند دلیل تردید و تعلل ایران باشد؟

من بعید می‌دانم این ممکن باشد. ایران این پیشنهاد را داد ولی از سوی غرب چندان مورد استقبال قرار نگرفت. حتی به نظر می‌رسد موضع ترکیه و برزیل نیز تغییر کرده است. حتی به نظر من پیشنهادی که رئیس جمهور برزیل برای اعطای پناهندگی به سکینه محمدی آشتیانی، که توسط نظام قضایی ایران به سنگسار و اعدام محکوم شده بود، ارائه کرد با توجه به این که ایران این موضوع را نمی‌پذیرد نشانه‌ای از این موضوع است. این پیشنهاد برزیل در حقیقت بهانه‌ای بود که بعد از عملی نشدن آن برزیل کمی ‌از ایران فاصله بگیرد و پای خود را از موضوع بیرون بکشد.

آمریکا در موضوع هسته‌ای پیشنهاد مذاکره دوجانبه را مطرح کرد ولی به هر دلیلی از سوی ایران از آن استقبالی نشد و بعد آمریکا و سپس شورای امنیت1+5 را مطرح کردند. و الان قالب گفتگو همان است و من بعید می‌دانم که حضور برزیل و ترکیه در مذاکرات اتفاق بیفتد.

شما گفتگوی دو جانبه را چقدر محتمل می‌دانید. با توجه به فضای نسبتا خصمانه‌ای که بر روابط دو طرف حاکم شده؟

آمریکایی‌ها به افغانستان اشاره کردند و این که در این حوزه مذاکره صورت گیرد. این به عنوان یک فرصت است که مشکل طوری هست که هر دو طرف ذی‌نفع هستند در آینده افغانستان و خصوصا این که طالبان مجددا به عنوان قدرت مسلم ظاهر نشوند. بنابراین این موضوع فرصتی است که اگر در این عرصه به تفاهمی ‌برسند این اثر مثبت خواهد داشت در عرصه‌های مشکل‌تر مثل بحث هسته‌ای. به نظر من این یک فرصتی است که باید از آن استفاده کرد. که اگر به تفاهم منتهی شود روی مواضع دو طرف اثر تعدیل کننده خواهد داشت و  زمینه گفتگو را ایجاد می‌کند.

یعنی شما معتقدید که گفتگوهای ایران و آمریکا باید در موضوع افغانستان صورت گیرد؟

شرایط و وضعیتی که در حال حاضر ایران و آمریکا قرار گرفته‌اند اگر درموضوعی که میل مذاکره و امکان نیل به تفاهم هست. این می‌تواند فضای سردی که بر روابط دوجانبه ایجاد شده را تغییر دهد و یخ را بشکند و در عرصه‌های دیگر و مسائل بغرنج‌تر تاثیر مثبت و سازنده خواهد داشت. بنابراین این بحث که مذاکره نمی‌کنیم وقتی در یک عرصه‌ای مذاکره شد و به نتیجه مرضی الطرفین و قابل قبول برای هر دو طرف منتهی شد فضای جدیدی باز می‌شود و این بر مسائل و مشکلاتی که هست خصوصا بحث هسته‌ای تاثیرگذار است.

تا چه حد گفتگوی ایران و آمریکا بر سر افغانستان می‌تواند به نتیجه برسد؟

در مورد افغانستان اعتقاد بر این است که ایران در دو زمینه منافع مشترکی با امریکا دارد؛ اول از اینکه طالبان یا سلفی‌ها مجددا در افغانستان حاکم شوند، زیان خواهند دید و دوم مساله مواد مخدر است که از افغانستان سرازیر می‌شود، بنابراین دو کشور در زمینه افغانستان می‌توانند نوعی همکاری با یکدیگر داشته باشند.

با این حال موضوع این نیست که پس از این مذاکرات مسئله افغانستان فورا حل شود. عوامل گوناگونی در مسئله افغانستان دخالت دارند. ولی به هرحال این همکاری و گفتگوهایی که قبلا در بن و قبرس صورت گرفته بود در اینجا نیز اگر گفتگو شکل بگیرد، دنبال شود و به تفاهمی‌ نائل شود گریزناپذیر در عرصه‌های دیگر نیز اثر مثبت می‌گذارد و بن‌بستی که در مسئله هسته‌ای ایجاد شده را تعدیل خواهد کرد. یعنی این گفتگو زمینه و سابقه‌ای می‌شود که در زمینه‌های دیگر هم گفتگو صورت بگیرد.

یعنی معتقد نیستید اولویت گفتگوها باید بر سر مسئله هسته‌ای باشد؟

منظور من این است که اگر اولویت گفت و گوها مساله افغانستان باشد و تفاهماتی در این زمینه‌ها حاصل شود، این تفاهمات فضای جدیدی را برای گفت و گو در زمینه مساله انرژی هسته‌ای ایران فراهم خواهد ساخت اما اگر اولویت مذاکرات به مساله هسته‌ای اختصاص یابد، احتمالا با مشکلات بیشتری همراه خواهد شد.


نظر شما :