غرب به ترکیه نیازمند است

۱۶ شهریور ۱۳۸۹ | ۱۸:۳۲ کد : ۸۵۷۹ اروپا
ترکیه در صحنه سیاسی، اقتصادی رفتار خود را درمقایسه با چندین دهه گذشته تغییر داده است. ارتباط خود با غرب را نمی‌خواهد از دست بدهد، اما خواسته یا ناخواسته این تغییر رفتار نسبت به شرق ارتباطش را با غرب تحت تاثیر قرار داده است. گفتگو با میرمحمود موسوی کارشناس مسائل بین الملل
غرب به ترکیه نیازمند است

دیپلماسی ایرانی: سیاست خارجی ترکیه را چگونه می‌توان تعریف کرد؟ آیا می‌توان گفت سیاست خارجی این کشور غرب محور است؟

ترکیه تا پیش از سال های اخیر سیاست خارجی خود را در فضای دیگری تعریف کرده بود. شاخصه اصلی این سیاست خارجی عبارت بود از این که ترکیه در معادلات جهان دوقطبی در بلوک غرب قرار داشت. در واقع پس از سر برآوردن شوروی و بلوک شرق پس از جنگ جهانی، ترکیه در بلوک غرب قرار گرفت و عضو ناتو شد. به این ترتیب یک ارتش قوی فراهم کرد، تسلیحات لازم هم از سوی غرب در اختیار این کشور قرار داده می‌شد. بنابراین در آن زمان سیاست خارجی ترکیه در چارچوب رابطه با غرب تعریف می‌شد که به رسمیت شناختن اسرائیل هم در چارچوب این تعریف است که صورت می‌گیرد نه به این دلیل که اسرائیل نزد مردم مسلمان ترکیه مقبولیت داشت.

اما جریانی که این سیاست خارجی را هدایت می‌کرد، جریانی بود که از طرف ملت ترکیه نمایندگی نمی‌کرد. در آن دهه‌ها ما در جهانی زندگی می‌کردیم که در بسیاری از کشورها حکومت‌های دیکتاتوری و کودتایی قدرت را در دست داشتند و قدرت‌های جهانی با این قدرت‌های کودتایی تبانی و تعامل نزدیکی داشتند. در ایران هم وقتی در سال 1332 کودتا شد قدرت‌های جهانی این کودتا را انجام دادند و پس از ان هم از دولت کودتایی شاه حمایت می‌کردند. مشابه همین کودتا، کودتاهایی در ترکیه، پاکستان و بنگلادش در منطقه اطراف ایران و دیگر کشورها می‌بینیم.

آیا همچنان این سیاست خارجی غرب محور ادامه دارد؟ چه تحولاتی در این حوزه رخ داده است؟

البته در طول سال های اخیر شاهد تحولاتی در حوزه سیاست خارجی ترکیه هستیم که از جمله عوامل این تغییر  تحولاتی است که در داخل ترکیه رخ داده است. اگرچه ترکیه بر اساس گفته‌های خود مقامات ان کشور چون اردوغان، عبدالله گل و داوداوغلو معتقد است که تغییر محور نداده است. آنها می‌گویند ما محورمان را عوض نکرده‌ایم، بلکه می‌گویند ما در عین حفظ رابطه خوب با غرب به شرق هم توجه می‌کنیم. آنها می‌خواهند رابطه با غرب و آمریکا را داشته باشند، عضو اتحادیه اروپا باشند، با اسرائیل رابطه خوبی داشته باشند، اما از طرف دیگر به رابطه با شرق که عبارت است از حوزه کشورهای اسلامی ‌و شرق جهان – چین و کره و…- نیز توجه کنند. آنها در پاسخ به انتقاد غرب در مورد روابط این کشور با شرق سوال می‌کنند چرا در حالی که غرب با شرق روابط خود را گسترش می‌دهد ترکیه نباید این کار را بکند؟ اما باید این نکته را مد نظر داشت که رابطه ترکیه با شرق همانند رابطه غرب با شرق نیست.

ترکیه به شکل سختی از شرق بریده بود. ترکیه به دلیل گریزهایی که از اسلام و اسلامیت داشت رابطه خود با جهان اسلام و جهان عرب رابطه‌اش را بسیار کم کرده بود. به نظر می‌رسد ترکیه اکنون به طور جدی و اساسی در حال توجه به این رابطه است.

روابط با جهان اسلام از چه جهت برای ترکیه حائز اهمیت است؟

روابط با جهان اسلام هم از جهت اقتصادی برای ترکیه اهمیت دارد و هم از لحاظ سیاسی. این رابطه از لحاظ اقتصادی هم برای ترکیه اهمیت دارد چرا که جهان اسلام و منطقه خاورمیانه بازار خوبی دارد. از لحاظ اقتصادی انگیزه‌های زیادی برای ترکیه وجود دارد که روابط خود را با کشورهای ثروتمند و نفت‌خیز این منطقه گسترش دهد. این سیاست را در دهه 60 هجری یا 80 میلادی هم تا حدودی از دولت ترکیه شاهد بودیم. در این دوره دولت ترکیه از تجارت با ایران بهره فراوانی برد. اما از ایران چندان فراتر نرفت و با سایر کشورهای منطقه در چارچوب بعضی طرح‌های مقاطعه‌کاری وخدماتی همکاری محدودی داشت. در حال حاضر به نظر می‌رسد ترکیه به لحاظ تجاری و اقتصادی از این دایره بسیار فراتر رفته است.

از جنبه‌های سیاسی هم ترکیه مایل است به عنوان یک عضو قدرتمند در صحنه سیاسی منطقه حاضر باشد. ترکیه در گذشته در مشکلات اساسی این منطقه از جمله خاور میانه و فلسطین هیچ وقت فعال نبود ولی الآن فعال شده است. نمونه این فعالیت را در میانجی‌گری ترکیه در سال گذشته بین اسرائیل و سوریه شاهد بودیم. این یک پدیده جدیدی بود. ترکیه در گذشته هیچ وقت چنین فرصت‌هایی را برای خود ایجاد نکرده بود که در منطقه فعال شود. حضور سیاسی در قفقاز و اسیای مرکزی هم نمونه‌های دیگری‌ است و در نهایت باید گفت ترکیه در صحنه سیاسی، اقتصادی رفتار خود را درمقایسه با چندین دهه گذشته تغییر داده است. ارتباط خود با غرب را نمی‌خواهد از دست بدهد. اما خواسته یا ناخواسته این تغییر رفتار نسبت به شرق ارتباطش را با غرب تحت تاثیر قرار داده است. و این طبیعی است چرا که غرب بدون توجه به تعلق تاریخی-فرهنگی ترکیه به جهان اسلام می‌خواست که ترکیه را به طور کامل در اردوگاه خود ببیند.

به نظر می‌رسد ترکیه تلاش می‌کند به تعادلی بین غرب و جهان اسلام در سیاست خارجی خود دست یابد. این تعادل چگونه ممکن می‌شود؟

ترکیه به دلیل گسترش روابطش با جهان اسلام فشارهایی را از سمت غرب تحمل می‌کند ولی می‌تواند تعادل را حفظ کند، چون جایی که در حال حاضر ترکیه ایستاده، آخرین نقطه‌ای نیست که می‌تواند بایستد. ترکیه به جهان غرب، تکنولوژی و سرمایه غرب و تجارت با آن نیازمند است. اما سوال این است که آیا غرب به ترکیه احتیاجی ندارد؟ در پاسخ باید ببینیم اسرائیل تا چه میزان برای آمریکا ارزش دارد. امینت اسرائیل به یک معنا امنیت آمریکاست. امنیت اسرائیل در مسائل امنیتی ایالات متحده اولویت اول را دارد. حفظ امنیت و موجودیت اسرائیل به معنی حفظ  تمام منافع آمریکا در این منطقه است. این چیزی است که آمریکایی‌ها تعریف کرده‌اند.

حرکات چند ساله ترکیه و نزدیک شدن آن به جهان اسلام و حرکت‌هایی که این کشور در مقابل اسرائیل انجام داده به نوعی موجب ناخشنودی غرب شده است. ولی سوال کلیدی این است که آیا ترکیه نمی‌تواند فراتر از این برود و  در کنار جوامع اسلامی‌ به طور کامل در نقطه مقابل اسرائیل بایستد؟ این برای غرب یک کابوس است و تمام معادلات غرب را در منطقه برهم می‌زند. پس غرب محتاج ترکیه است. من امیدوارم دولت ترکیه متوجه این نیاز غرب به این کشور باشد و این نکته که بیش از آنکه ترکیه محتاج غرب باشد غرب به ترکیه برای حفظ منافعش در خاورمیانه، آسیای مرکزی، قفقاز، ایران و خلیج فارس نیاز دارد. به همین دلیل غرب نمی‌تواند فشار بی‌حدی بر ترکیه وارد کند. اینجاست که تعادل بین ترکیه و غرب برقرار می‌شود. در واقع این تعادل بر اساس نیاز دو طرف است.

یعنی ممکن نیست که روابط ترکیه و غرب رو به تیرگی بگذارد و غرب بخواهد به واسطه اقدامات ترکیه در مقابل اسرائیل این کشور را تنبیه کند؟

تصور کنید اگر غرب تصمیم بگیرد که دیگر با ترکیه رابطه نداشته باشد. در نظر بگیرید که در ارتباط با اسرائیل، ترکیه‌ای که در کنار حماس و حزب الله و دیگران بازیگران مخالف اسرائیل قرار می‌گیرد چه مشکلاتی را می‌تواند برای این کشور ایجاد کند. فقط بحث اسرائیل هم نیست. مسائل مختلفی وجود دارد که در آن آمریکا نیازمند ترکیه است. مثلا خروج نیروهای آمریکایی از عراق مبتنی بر پایگاه اینجرلیک است که در ترکیه واقع است. 70 درصد پشتیبانی نیروهای آمریکایی در منطقه از اینجرلیک صورت می‌گیرد. اینها نیازهای غرب است. جایگاه پیش بینی شده ترکیه در طرح‌های امریکا از قبیل سپر موشکی و یا ایستگاه‌های عظیم شنود و مخابرات را نیز اضافه کنید. از دست دادن ترکیه به عنوان متحد می‌تواند هزینه‌های بسیار زیادی را برای غرب در پی داشته باشد.

 به این ترتیب ما شاهد یک تعامل دوجانبه بین ترکیه و غرب هستیم. این تعامل  بر دو ستون استوار است. منافعی که ترکیه در رابطه با غرب دارد و نیازهایی که غرب به ترکیه دارد.

این حرکت‌هایی که از ترکیه در رابطه با ایران یا در رابطه با اسرائیل شاهد هستیم و برای غرب به تعبیری آزاردهنده است در چارچوب این تعادل رخ می‌دهند و امکان تحقق می‌یابند. مایلم بر این نکته مهم تاکید کنم از آنجایی که معتقدم نیاز غرب به ترکیه بیشتر از نیاز غرب به ترکیه است ترکیه فراتر از این و مستقل‌تر از این هم می‌تواند عمل کند. به نظر من ترکیه به عنوان عضوی از جهان اسلام می‌تواند در این مسیر تحرک بیشتری داشته باشد که در آن صورت به عنوان کشوری که از نظر سیاسی تعادل و ثبات دارد و از نظر اقتصادی در حال توسعه است، مقبولیتش در جهان اسلام افزون خواهد شد. البته این نکته اخر یک شرط دارد و اینکه ترکیه برای سایر بازیکنان سیاسی منطقه‌ای جا را تنگ نکند. به عبارت دیگر به دنبال همکاری باشد ونه رقابت نفس‌گیر.


نظر شما :