یک مکالمه تلفنی که هزار روایت را برانگیخت

عبور ایران و آمریکا از ناز و نیاز

۰۷ مهر ۱۳۹۲ | ۱۹:۵۹ کد : ۱۹۲۲۱۵۱ اخبار اصلی خاورمیانه
نویسنده خبر: وحید عابدینی
تماس تلفنی کوتاه میان اوباما و روحانی بمب خبری بود که توجه تمام رسانه ها را به خود جلب کرد. ولی این تماس تلفنی تا چه اندازه اهمیت دارد و در فضای عینی روابط ایران و آمریکا چه تاثیری می تواند بگذارد؟ این سوالی است که دیپلماسی ایرانی در گفتگو با کارشناسان سیاست خارجی مورد بررسی قرار داده است.
عبور ایران و آمریکا از ناز و نیاز

دیپلماسی ایرانی: شاید هیچ کدام از دانشجویان خط امام که در 13 آبان 58 از دیوار سفارت آمریکا بالا رفتند نمی دانستند قفل بر در سفارتی می زنند که تا 35 سال بعد بسته خواهد بود و رابطه ای را به هم می زنند که برقراری آن به یکی از مسائل پیچیده و بغرنج، نه تنها در سیاست خارجی دو کشور که در عرصه بین المللی تبدیل می شود. حالا سی و چهار سال است که دولت هایی در دو کشور بر سرکار می آیند که همت خود را صرف برقراری این رابطه می کنند ولی کلید در قفل نمی چرخد. رونالد ریگان، رئیس جمهور آمریکا، مک فارلین، مشاور امنیت ملی خود را با کیک و کلت و کتاب مقدس به تهران فرستاد تا رابطه دوباره برقرار شود. هرچند مذاکرات اولیه مخفی ماند ولی کسانی هم در ایران بودند که از برقراری رابطه ایران و آمریکا نگران بودند و رابطه پنهانی را برملا کردند تا برای ریگان رسوایی ایران- کنترا رقم بخورد و دیگر کسی جرات نکند برای برقراری رابطه پنهانی اقدام کند.

سالها بعد ولی سید محمد خاتمی، که روزگاری به لحاظ فکری با دانشجویان خط امام همفکر بود، به ریاست جمهوری ایران رسید و در مصاحبه با شبکه سی ان ان با مردم آمریکا از دیوار بی اعتمادی بین دو کشور گفت و برای از بین بردن این دیوار تلاش کرد؛ هرچند نگرانی خاتمی از مخالفان رابطه در تهران او را از دست دادن با کلینتون برحذر داشت. وقتی بوش آمد و حملات یازده سپتامبر رخ داد ایران، در میان هلهله شادی اعراب، آغوشش را گشود تا آمریکای ضربه خورده را تسلی دهد. همین بود که اولین تماس های دیپلماتیک ایران و آمریکا را رقم زد که ظریف به عنوان سرپرست هیئت ایرانی با آمریکاییها در مورد موضوع افغانستان با آمریکاییها سر یک میز نشست. مذاکراتی که به دور پاریس مشهور شد و کمک های ایران به آمریکا در حمله به افغانستان را رقم زد. ولی این آغوش گشوده با «محور شرارت» نامیدن ایران از سوی جرج بوش پسر به دلخوری انجامید. بوش که خود را حاکم دنیا می دید دست دراز شده ایران را پس زد. چنین شد که چندی بعد محمود احمدی نژاد با مشت های گره کرده و ادبیاتی تند در ایران بر سر کار آمد تا آمریکاییها بفهمند در همیشه بر یک پایه نمی چرخد.

اما این بار نوبت آمریکاییها بود که رئیس جمهوری را برگزینند که سخن از تعامل با ایران به زبان بیاورد. باراک اوباما، با شعار تغییر در سیاست خارجی بر سر کار آمد و مسئله ایران یکی از پرونده هایی بود که باید بوی تغییر را می شنید. دو نامه اوباما به رهبری ایران، اولین تلاش های او برای این تغییر بود؛ هرچند نامه اول جوابی سرد داشت و نامه دوم بی جواب ماند.

پیروزی حسن روحانی، کاندیدای میانه روی تحت حمایت اصلاح طلبان، باز امیدها را برای رابطه تقویت کرد. اینک همه چشم ها به راهروهای نیویورک بود که ببینند حسن و حسین، دو رئیس جمهور میانه روی دو کشور همدیگر را در آغوش می گیرند؟ این اتفاق نیفتاد و در حالی که همه از تحولی در رابطه ایران و آمریکا دلسرد بودند در دقیقه نود و زمانی که حسن روحانی در حال ترک کشور اوباما بود، باراک اوباما گوشی تلفن را در دست گرفت و تلفن موبایل روحانی را گرفت. خطوط پیام اینک پیغامبر دوستی بودند که سی و پنج سال با دشمنی جایگزین شده بود. خبر صحبت تلفنی کوتاه روحانی و اوباما همچون بمب در فضای رسانه ای منتشر شد و فردای آن روز جوانان خوشحال ایرانی را برای استقبال حسن روحانی به فرودگاه تهران کشاند. ولی واقعا این تماس تلفنی چقدر مهم است؟ آیا واقعا می توان گفت این گفتگوی کوتاه تلفنی بر روابط دو جانبه تاثیر گذار است؟ آثار این گفتگوی تلفنی چه می تواند باشد؟ این موضوع را با چند کارشناس سیاست خارجی در میان گذاشتیم.

جاوید قربان اوغلی، کارشناس سیاست خارجی ایران در مورد اهمیت این تماس تلفنی در گفتگو با دیپلماسی ایرانی می گوید: «این تماس تلفنی اگر هیچ نتیجه ای جز شکستن تابوی 35 ساله بر روابط ایران و آمریکا نداشته باشد باز مهم است. به تعبیر آقای خاتمی دیوار بی اعتمادی که در این 35 سال بین ایران و آمریکا ایجاد شده به انباشت مسائل و مشکلات میان دو طرف منجر شده و نباید انتظار حل یک ساعته همه این مشکلات را داشت. باید سیاست صبر و تانی را در پیش گرفت و منتظر گام های بعدی بود. این صحبت تلفنی گام اول است و در این مکالمه وزرای خارجه دو کشور مسئول ادامه پیگیری روابط شده اند. به نظر من در صورت پیگیری امور توسط دو وزیر خارجه این اتفاق تاثیری جدی بر روند حل مسئله هسته ای ایران خواهد داشت.»

سید محمد صدر، معاون اسبق وزارت خارجه  کشورمان نیز گفتگوی تلفنی اوباما و روحانی را گام مهم و ارزشمندی می داند که می تواند مسیری برای حل  وفصل تنش ها ایجاد کند. او در گفتگو با دیپلماسی ایرانی می گوید: « مطرح شدن بحث پرونده هسته ای در این گفتگو حائز اهمیت است. البته در کنار این مکالمه تلفنی، ملاقات وزرای خارجه دو کشور نیز امیدهایی برای حل مسائل فی مابین دو کشور به خصوص در حوزه مسئله هسته ای ایران ایجاد کرده است. سخنرانی مقام معظم رهبری و تاکید ایشان بر نرمش قهرمانانه در دیپلماسی و همچنین فتوای ایشان در مورد حرمت ساخت و کاربرد سلاح های هسته ای که از سوی جامعه جهانی مورد توجه قرار گرفته است، فضای مثبتی برای دیپلماسی ایران ایجاد کرد. دیپلماسی مقتدرانه دکتر روحانی و لحن مثبتی که ایشان در مواجهه با جامعه جهانی به کار گرفت، دریچه ای برای حل مسائل ایران به خصوص پرونده هسته ای ایران ایجاد کرده است»

 فراموش نکنیم که دشمنان این تعامل و توسعه گفتگوها در سطح جهان و به ویژه منطقه زیادند و منتظرند که از هر اشتباه کوچکی سوء استفاده نموده و وضعیت را به حالت سابق برگردانند.» شاید لنگه کفش پرت شده به سوی روحانی در فرودگاه نمادی است از مخالفانی که از برقراری رابطه ایران و آمریکا نگرانند.

دکتر عبدالرضا فرجی راد، نایب رئیس انجمن ژئوپلیتیک ایران در گفتگو با دیپلماسی ایرانی اهمیت مکالمه تلفنی آقای اوباما و رئیس جمهور اسلامی ایران را در این می داند که این اتفاق بعد از سی و چند سال رخ می دهد. او می گوید:  «در این سی وچند سال، قبل از این مکالمه، دنیای سیاست چندین بار منتظر  تعاملی بین ایران و امریکا بود که در بزنگاه ها به رغم تلاش ها و تبلیغات اولیه به انجام نمی رسید. از جریان مک فارلین گرفته تا دیدار جناب آقای خاتمی از نیویورک و تلاش کلینتون رئیس جمهور وقت امریکا برای تماس با اقای خاتمی که همگی در نهایت بی نتیجه ماند. حتی در آن زمان آقای کلینتون در سخنرانی اقای خاتمی در جلسه حضور پیدا کرد. بر اساس تجربیات قبلی خیلی ها فکر می کردند که این بار نیز این تعامل بر قرار نشود بویژه انکه برغم تبلیغات رسانه ای جهانی گفته می شد که دو رئیس جمهور در سر میز ناهار به احتمال زیاد با یکدیگر دست خواهند داد که با انجام نشدن آن این ظن و گمانها باقی ماند. ولی با این مکالمه تلفنی و اعلام خبر ناگهانی ان یخ ها باز شد و امیدواری های زیادی برای حل و فصل مسائل دو جانبه و منطقه ای بوجود امده است.»

فرجی راد که سابقه سفارت ایران در نروژ را در کارنامه خود دارد، این اتفاق را در رابطه کلی ایران با دنیای غرب به خصوص اروپا مثبت تلقی می کند و می گوید: «از آنجاییکه رابطه دولت اوباما با اروپا، بر خلاف دوران بوش، خوب است لذا اروپا و آمریکا تا حدود زیادی مسائل را با هم هماهنگ می کنند لذا اگر اعتمادسازی بین ایران و آمریکا صورت گیرد، اروپائیان منافع خود را اصل قرار می دهند.»

محمدحسن آصفری، نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز با تاکید بر این که مکالمه تلفنی بین اوباما و روحانی تابوی مذاکره میان روسای جمهور دو کشور را شکسته می گوید: «این اتفاق می تواند گام موثری در جهت ایجاد اعتماد بین دو طرف باشد. البته توقع ما این است که آمریکایی ها حسن نیت خود را نشان دهند و تحریم هایی که به گفته خودشان در راستای فعالیت های هسته ای غیرصلح آمیز است را کنار بگذارند، چرا که اکنون صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای را پذیرفته اند، لذا آمریکا باید برای ایجاد اعتمادی بیشتر و برداشتن دیوار بی اعتمادی اقدام عملی در این خصوص انجام دهد.»

صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران نیز ضمن مهم قلمداد کردن مکالمه تلفنی روسای جمهوری ایران و آمریکا معتقد است این اتفاق به دلیل تحولاتی است که در ایران رخ داده و نگاه جدیدی بر سیاست خارجی ایران حاکم شده است. او در مصاحبه با دیپلماسی ایرانی می گوید: «اهمیت این مکالمه تلفنی از این جهت است که برای نخستین بار در طول عمر جمهوری اسلامی دو طرف حسن نیت یکدیگر را باور کرده اند و توانستند با یکدیگر بر سر منافع مشترک حرف بزنند. این هنر دیپلماتیک آقای روحانی و تیم او بود که توانستند غرب را مجاب کنند که ایران به دنبال ساخت سلاح هسته ای نیست. لذا فعلا باید گفت که مرحله اول قفل هسته ای باز شده است ولی باز شدن کامل آن نیازمند پیشرفت در مراحل بعد و توافق بر سر جزئیات است که نیازمند تداوم ابتکارات دیپلماتیک است.»

 دکتر محمودرضا گلشن پژوه، کارشناس سیاست خارجی ایران نیز در گفتگو با دیپلماسی ایرانی به اهمیت مکالمه تلفنی روحانی و اوباما بر روابط دو جانبه تاکید می کند و می گوید: «این مکالمه، یکی از معدود موضوعاتی در روابط خارجی است که در آن فرم بر محتوا ارجحیت دارد. یعنی صرف انجام این مکالمه، از محتوای صحبت دو رییس جمهور مهم تر می باشد. ضمن آن که نباید فراموش کرد بستری که برای این ابتکار فراهم شد، تا چه اندازه به این اقدام ارزش بخشیده است. این که اوباما در سخنرانی چند روز قبل خود، برای نخستین بار واقعیت هایی را از نظام ایران پذیرا می شود؛ سپس آقای روحانی در سخنان خود در مجمع عمومی، ضمن پافشاری بر اصول همیشگی انقلاب، آمادگی خود برای حل مشکلات فی مابین را در یک چهارچوب منطقی و مبتنی بر احترام دوجانبه اعلام می دارند؛ این که علی رغم هیاهوهای رسانه ای، دو طرف برای دیداری شتابزده از خود خویشتنداری نشان می دهند؛ این که بعد از سی و چند سال، وزرای خارجه دو کشور با هم عمومی و خصوصی گفتگو می کنند؛ این که دیدارهای رییس جمهور ایران با همتایان غربی، همگی با استقبال روبرو می شود و در نهایت، بستری شکل می گیرد که انجام این مکالمه تلفنی، با حفظ شئون، احترام و منزلت دوطرف رخ می دهد. با این بسترسازی هوشمندانه، هیچ کس نمی تواند مدعی ناز از یکسو و نیاز از سوی دیگر شود. این که این مکالمه رخ می دهد و هم نیروهای معتدل و منطقی داخل کشور و هم نیروهای معتدل و منطقی آمریکایی از آن استقبال می کنند، نشان از ارزشمندی خاص آن دارد.»

این پژوهشگر حوزه سیاست خارجی ایران اظهار امیدواری می کند که تابوی این مکالمات شکسته شود و می گوید: « مهم، تداوم این رویکرد است. اگر فرضا چند روز دیگر در اخبار بخوانیم که اوباما در مکالمه ای تلفنی با رییس جمهور ایران خواستار ایفای نقش موثر ایران در بحران سوریه شده، می توان گفت چرخ این تداوم به راه افتاده است.»

حالا کلید روحانی در قفل رابطه ایران و آمریکا چرخیده است ولی بازشدن آن نیازمند صبر و تلاش است. کسانی هستند که باز شدن این قفل را به مصلحت و منعفت خود نمی بینند لذا حاضرند برای باز نشدن آن دست به هر کاری بزنند. دکتر عبدالرضا فرجی راد در این ارتباط می گوید: « فراموش نکنیم که دشمنان این تعامل و توسعه گفتگوها در سطح جهان و به ویژه منطقه زیادند و منتظرند که از هر اشتباه کوچکی سوء استفاده نموده و وضعیت را به حالت سابق برگردانند.» شاید لنگه کفش پرت شده به سوی روحانی در فرودگاه نمادی است از مخالفانی که از برقراری رابطه ایران و آمریکا نگرانند./ 16

وحید عابدینی

نویسنده خبر

کلید واژه ها: ایران و آمریکا


نظر شما :