ماجرای رشوه صدام حسین به کوفی عنان
احمد چلبی میگوید:دو بار با کوفی عنان ملاقات کردم. از قضیه نفت مقابل غذایی که کشف کردیم که در آمد فساد بزرگی در آن در جریان است، ترسیده بود.
ادامه مطلباحمد چلبی میگوید:دو بار با کوفی عنان ملاقات کردم. از قضیه نفت مقابل غذایی که کشف کردیم که در آمد فساد بزرگی در آن در جریان است، ترسیده بود.
ادامه مطلباحمد چلبی می گوید: کنگره ملی عراق از سال 1992 بعد از کنفرانس صلاح الدین، برای اداره عملیات در کردستان و همچنین روابط بین المللی شروع کرد از سی آی ای پول می گرفت.
ادامه مطلباحمد چلبی می گوید: اطلاعاتی نزد من رسید که نشان می داد تلاش ما شکست می خورد، و درباره آن هشدار دادم. همراه من برادرم حسن بود، یک ماه بعد از آن که از تهران به بیروت برگشتیم، تلاش ما فاش شد. و ده ها نفر اعدام شدند.
ادامه مطلباحمد چلبی می گوید: من در دوران پادشاهی وضعیت عراق را خیلی تحسین می کردم و به آن خوش بین بودم. در آن دوران آبادانی و پروژه های بسیاری بود.
ادامه مطلباحمد چلبی می گوید: مسعود بارزانی گفت: تا زمانی که کاری از دست ما بر می آید به دشمنان جمهوری اسلامی اجازه نمی دهیم به مرزهای عراق – ایران برسند.
ادامه مطلباحمد چلبی میگوید: معتقد بودم که کار ما برای سقوط صدام موفق نمیشد اگر نوعی تفاهم ضمنی برای موفقیت آن میان امریکا و ایران به دست نمی آمد.
ادامه مطلباحمد چلبی می گوید: یک چیز را درباره بریمر یادآور می شوم. او می گوید که از میان افرادی که با آنها در عراق دیدار کرده است من تنها فردی هستم که از اقتصاد می فهمم.
ادامه مطلباحمد چلبی می گوید: اولین مسئول مشکلات عراق رئیس جمهور بوش بود که در آخر حرف کسانی که گفتند عراقی ها نمی توانند بر خودشان حکومت کنند را شنید.
ادامه مطلباحمد چلبی می گوید: کلینتون قبل از امضای قانون "رای کنگره" متحیر شد، اما قبل از آن درباره سوالی که از او در مورد استفاده از گاز «وی ایکس» پرسیده بودند، جواب مثبت داد، در آخر قانون را امضا کرد. صدام دیوانه شد و بازرس ها را بیرون کرد.
ادامه مطلباحمد چلبی: در همان روز چهار شبکه تلویزیونی امریکایی شهادت من در برابر مجلس نمایندگان را خبر یک خود قرار دادند و پخش کردند. این کار صدام را دیوانه کرد. این گونه برداشت کرد که امریکایی ها او را به بازی گرفته اند.
ادامه مطلباحمد چلبی گفت: امریکایی ها قصد داشتند با صدام به تفاهم برسند، اما بر سر او شک داشتند، می خواستیم به شیوه ای رفتار کنم که نشان دهم امریکایی ها با او صادق نیستند.
ادامه مطلباحمد چلبی می گوید: بعد از این که امریکایی ها به ملا مصطفی بارزانی خیانت کردند، از کسینجر پرسیدند چگونه کردها را رها کردید؟ جواب داد در کار سری کمک های انسانی در کار نیست. معنایش این است که هیچ پایبندی اخلاقی وجود ندارد.
ادامه مطلباحمد چلبی می گوید: صدام گفت: دردسری به اسم احمد چلبی دارم مرا از دست او خلاص کن.
ادامه مطلباحمد چلبی می گوید: 12روز مقاومت کردیم و این مساله نگرانی جدی برای امریکایی ها به وجود آورد. آنها شروع کردند شایعه پراکنی کردن، و به صدام ابلاغ کردند که توطئه ای برای ترور او وجود دارد.
ادامه مطلباحمد چلبی می گوید: ایرانی ها میان خودشان پیام رد و بدل می کردند بدون این که رمزگذاری شده باشد. امریکایی ها از تماس ها باخبر شدند.
ادامه مطلباحمد چلبی می گوید: «سی آی ای» هیئتی را به کردستان فرستاد. مدت کوتاهی در آن جا ماند سپس در مدت عید شکرگزاری به امریکا برگشت، و بعد از کمتر از یک ماه دوباره جنگ میان حزب دموکراتیک و اتحاد میهنی کردستان از سر گرفته شد.
ادامه مطلباحمد چلبی می گوید: روزی از روزها بیانیه ای صادر کردیم که خبرگزاری رویترز آن را منتشر کرد در آن گفتیم که صدام به سمت کویت پیش می رود و نیروهای زرهی گارد جمهوری به 30 کیلومتری مرز کویت رسیده اند.
ادامه مطلباحمد چلبی می گوید: به وقتش افسر مسئولی از «سی آی ای» با من تماس گرفت. از من پرسید: چه کار می کنی؟ جواب دادم: بر روی توقف جنگ کار می کنم. گفت: این به طور مربوط نیست. به او گفتم: به من مربوط است.
ادامه مطلباحمد چلبی می گوید: از دولت امریکا خواستیم که کار ارتباط با کشورهای عربی را برای ما تسهیل کند، برای همین با سفیر عربستان در واشنگتن، امیر بندر بن سلطان، تشکیل جلسه دادیم، که جلسه واقعا خوبی بود.
ادامه مطلباحمد چلبی می گوید: کلینتون معتقد بود که مشکلات عراق به ارث رسیده از زمان ریاست جمهوری بوش پدر است و می خواست که از آن خلاص شود.
ادامه مطلباحمد چلبی می گوید: پیامی را زرقاوی به الظواهری فرستاد که در آن آمده تنها امیدشان در عراق این است که موفق به زیاده روی در کشتار شیعیان شوند تا به انتقام از سنی ها برخیزند تا سنی ها به القاعده پناه ببرند تا در برابر شیعیان از آنها حمایت کنند.
ادامه مطلباحمد چلبی می گوید: دیدگاهی در ایران بود که می گفت باید کار امریکایی ها را برای سرنگونی صدام آسان کنیم، اما ایران عملا کار را آسان کرد.
ادامه مطلباحمد چلبی می نویسد: کسانی که عراق را غارت کردند مفسدان عراقی ای بودند که با خارجی ها همکاری می کردند اما بخشی از امریکایی ها هم فاسد بودند. که به دیگران اجازه می دادند که آنها هم فساد کنند.
ادامه مطلباحمد چلبی می گوید: ما اطلاعات دقیقی از اتفاقاتی که افتاده داریم اما این اتفاقات محدود است، به گونه ای که می توانیم بگوییم در حجم کشتاری که آنها انجام دادند و هر کس را که از او می ترسیدند، کشتند، انتقامی از بعثی ها صورت نگرفته است.
ادامه مطلباحمد چلبی می گوید: پل بریمر به محض این که رسید، بدون این که حتی به هیچ وجه از کسی چیزی بپرسد تصمیم به انحلال ارتش گرفت، حتی با ما هم مشورت نکرد، در حالی که ما مخالف انحلال ارتش بودیم.
ادامه مطلباحمد چلبی می گوید: خلیل زاد رفت و بعد از 10 روز بریمر آمد، در اولین جلسه با او گفتم که سفیر زاد این گونه گفت، جواب داد: خلیلزاد رفت و سیاستش هم با او رفت، من مسئول اول و آخر در عراق هستم و باید با من همکاری کنید.
ادامه مطلباحمد چلبی گفت: به نظر من کسانی که اشغال را می خواستند افراد سی آی ای و وزارت امور خارجه امریکا و دولت بریتانیا بودند.
ادامه مطلباحمد چلبی می گوید: بسیاری از عراقی ها احساس کردند با اعدام صدام به حقشان رسیده اند. قطعا نه همه عراقی ها اما بیشتر آنها این احساس را داشتند.
ادامه مطلباحمد چلبی می گوید: وقتی که خارج شدیم صدام ترسید، و او در آخر خواست که با آقای چلبی و دکتر پاچه چی صحبت کند. نزد او ایستادم و وقتی خواستم خارج شوم گفت: یعنی تمام شد، همه اش همین؟
ادامه مطلباحمد چلبی گفت: کسرت رسول با من تماس گرفت، گفت که امریکایی ها صدام را دستگیر کردند. به او گفتم مطمئنی؟ گفت: بله.
ادامه مطلب