
جنگ سرد خاورمیانه
حسین صالحی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: آیا این همکاریها میتواند به اتحاد استراتژیک منجر شود یا تضادهای اساسی آنها باعث بروز بحرانهای بیشتر در منطقه خواهد شد؟
ادامه مطلبحسین صالحی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: آیا این همکاریها میتواند به اتحاد استراتژیک منجر شود یا تضادهای اساسی آنها باعث بروز بحرانهای بیشتر در منطقه خواهد شد؟
ادامه مطلبیکی از بزرگترین چالشهای معرفتشناسی روابط بینالملل، پیچیدگی ذاتی موضوع مورد مطالعه آن است. برخلاف علوم طبیعی که در آن آزمایشها قابل تکرار هستند، روابط بینالملل با موجودیتهایی سروکار دارد که دائماً در حال تغییرند: دولتها، سازمانهای بینالمللی و بازیگران غیردولتی. این پویایی، پیشبینی دقیق رویدادها را دشوار میکند و نظریهها را در معرض آزمونهای تجربی محدود قرار میدهد.
ادامه مطلباسلام ذوالقدرپور در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: برآمدن فناوریهای نوین و افزایش شبکههای اجتماعی و رسانهای بر پایه فضای مجازی، سبب شد جهان بار دیگر در ستیز ایدئولوژیک جدید فرو رود که انسان را به شهروندان مطیع خود یا همان نتوندان تبدیل ساخته است.
ادامه مطلبعیسی محمدحسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: "گرگ و میش ایدئولوژی" عبارتی است که به وضعیتی اشاره دارد که در آن دولتها و نهادهای حکومتی از روابط بینالمللی تنشآور، دوستانهترین تدابیر را به گردن میشها و خطرناکترین تدابیر را به گردن گرگها انداختهاند. این مفهوم به وضوح در روابط بین کشورها، به خصوص در زمانهایی که تنشهای سیاسی، نظامی یا اقتصادی وجود دارد، قابل مشاهده است.
ادامه مطلبعبدالناصر نورزاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: وقتی نظام های ایدئولوژیکی همانند طالبان، موفق به رسیدن به قدرت سیاسی می شوند و صاحب اختیارمی شوند، اصل نسخه ایدئولوژیک خود را کنار گذاشته و شکل مسخ شده ی آن را برای حفظ خود در قدرت، پیروی می کنند. این استحاله در طرز فکر یک جنبش به شدت ایدئولوژیک، نشان از اضمحلال آن دارد.
ادامه مطلبمحمد جواد علامرضاکاشی در یادداشتی می نویسد: خیمه داران قدیم اگر میخواهند دوباره میدانشان رونقی پیدا کند، باید به اصل زندگی قطع نظر از جهت و غایتش تسلیم شوند. همه چیز را از بنیاد اقتضائات زندگی جمعی بیاغازند. تن زندگی هیچ لباسی به تن نمیکند. باید همین طور که هست تسلیم آن شوی تا معلوم شود اساسا چه میگویی. رفاه، شادی، امنیت و آشتی جوهرهای زندگی جمعی است و سیاست در وهله نخست وظیفهای جز تامین آنها را ندارد. هر تمنای دگری اگر در صحنه سیاسی هست، پس از انجام این وظیفه آغازین شنیدنی است.
ادامه مطلبادامه مطلب
ادامه مطلب
محمود سریع القلم در یادداشتی می نویسد: تنها راهِ اثبات شدۀ تولیدِ ثروت به معنای توانایی و مازاد (Surplus)، ارتباط و یادگیری جهانی است. در این رابطه، متونِ بسیار غنی مربوط به مبادله (Trade)، ادلۀ فراوان تاریخی عرضه می کند. منابعِ قدرت و ثروت در جهانِ امروز بسیار متکثر شده اند و کشورهای کوچک و بزرگ فرصت دارند تا در این بازار متنوع و بزرگ، توانایی های خود را به نمایش بگذارند. بدون ثروت و مازاد نه فرهنگِ بومی حفظ می شود و نه امنیت ملی تأمین می گردد. ایدئولوژی عدمِ تعامل مجبور می شود امنیت الیگارشی را بر تولید ثروت اولویت دهد. ثروت و مازاد، ثبات سیاسی نیز به همراه می آورد. در مقابل، ایدئولوژی عدمِ تعامل، سیاست و زندگی را سینوسی و بی ثبات می کند.
ادامه مطلبمهدی تدینی در یادداشتی می نویسد: تنها منجنیقِ یک جنبش سیاسی میتواند یک لیسانسه کشاورزی را به فرمانده کل اساس مسلح، رئیس کل اداره اطلاعات، وزیر کشور و رئیس پلیس یک کشور تبدیل کند و از او «هاینریش هیملری» بسازد که دهها اردوگاه را زیر نظر دارد و نیروهایش گریبان هر کسی را هر گوشه اروپا میتوانستند بگیرند. منجنیق یک جنبش سیاسی میتوانست فرد درسنخوانده و بیتخصصی مانند استالین را به رسته اول کشور پرتاب کند و فرمانروای بزرگترین امپراتوری تاریخ کند. و باز چنین منجنیقی میتوانست جامعه را بجنباند و بجنباند و به غلیان درآورد تا خبرچین اداره اطلاعات ارتش بشود پیشوای آلمان!
ادامه مطلبمحمد مهدی بندرچی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: ایدئولوژی یا فلسفه می تواند مبنای تئوری باشد اما به قول طباطبایی باید جای سفت بنا شود. این هشدار به خود دکتر جواد طباطبایی نیز قابل تسری است.
ادامه مطلباقدام نظامی تنها بخشی از راه حل است. صلح پایدار نیاز به سه عنصر دیگر هم دارد: پیروزی در نبرد ایده ها، به روز رسانی حکومت های ضعیف و حمایت از توسعه انسانی مردمی.
ادامه مطلب