در بحرین کسی به دنبال دولت شیعی نیست

۲۲ اسفند ۱۳۸۹ | ۱۶:۴۸ کد : ۱۰۶۳۱ گفتگو
گفتگوى اختصاصى ديپلماسى ايرانى با جواد فيروز، نماينده پارلمان بحرين

ديپلماسى ايرانى: بحرين از ديگر کشورهاى منطقه است که در تب و تاب انقلاب مى‌سوزد. مردم براى رسيدن به خواسته‌هاى مشروع خود نزديک به دو ماه است که در ميدان‌هاى مختلف شهر منامه دست به تظاهرات زده‌اند و خواستار آزادى و مساوات هستند. در اين راه هم تا کنون هزينه‌هاى بسيارى را پرداخته‌اند. در اين ميان پوشش رسانه‌اى تحولات بحرين کم‌رنگ‌تر از انقلاب‌هاى ديگر کشورهاى عربى است. به گونه‌اى که در طول روز کمتر شبکه‌اى را مى‌بينيم که اخبار بحرين را به خوبى پوشش دهد و به ما بگويد که در اين کشور چه مى‌گذرد. آخرين تحولات بحرين در گفتگوى اختصاصى ديپلماسى ايرانى با جواد فيروز، نماينده پارلمان بحرين:

آقاى فيروز ممکن است ما را در جريان آخرين تحولات بحرين بگذاريد و به ما بگوييد که امور به کدام سمت پيش مى‌رود؟

به طور بسيار خلاصه بايد بگويم که اپوزسيون و مردم و حاميانشان اصرار دارند که مطالباتشان عادلانه است و لازم است که موازنه‌هاى سابق به نفع ملت تغيير کند. آنها بر اين مطالبات همچنان اصرار دارند و آن را مطالبه‌هايى برخواسته از بطن مردم مى‌دانند. امروز ما فعاليت‌هاى بسيار مجدانه مردم را در اين زمينه شاهديم. وضعيت همانند سابق است. ما به طور روزانه شاهد فعاليت‌هاى مختلفى در مناطق متعدد و مختلف کشور هستيم. تظاهرات گسترده و مردمى که همين امروز دو بار در مناطق مختلف کشور برگزار شد. کثرت جمعيت برادرانمان در ميدان مرواريد و ميدان شهدا همچنان بالا و فعاليت‌هايشان نيز بسيار گسترده است. اکنون تلاش‌هايى براى وساطت بر اساس فکر وليعهد با اين هدف که گفتگوها از سر گرفته شوند، وجود دارد. اپوزسيون عموما با گفتگو موافقند و کليات آن را پذيرفته‌اند ولى مى‌خواهند مطمئن شوند که اين مذاکرات، مذاکراتى جدى مبتنى بر اصول ملى است و فقط براى گذار از بحران نيست. اين اپوزسيون را شش تشکل‌ سياسى تشکيل مى‌دهد که در راس آن تشکل يا جمعيت الوفاق است که تقاضاهاى سياسى خود را براى حل وضعيت موجود از طريق نامه به حکومت و وليعهد داده‌اند. البته مردم تقاضاهاى ديگرى نيز دارند که آنها را ديگر چهره‌هاى سياسى مستقل هدايت مى‌کنند که از جمله آنها مى‌توان به ائتلاف ملى اشاره کرد که آنها نيز مطالبات خود را در همين چارچوب پيگيرى مى‌کنند و قرار است امروز در نامه‌اى اين مطالبات را به اطلاع وليعهد برسانند. طبيعتا موسسه‌هاى جامعه مدنى مثل اتحاديه کارگران بحرين و ديگر موسسه‌هاى غير انتفاعى نيز در اين فعاليت‌ها مشارکت دارند و همين مطالبات را پيگيرى مى‌کنند.

آيا ممکن است به ما بگوييد در حال حاضر مطالبات مردم بحرين چيست؟

همه بر اين نکته توافق دارند که خروج از اين بحران تنها از طريق توافق به يک نظام سياسى مورد خواسته مردم امکان‌پذير است. لازم است که اين نظام سياسى جديد از طريق منتخب مجلس تاسيس شود‌ تا بتواند قانون اساسى جديدى را تدارک ببيند. اکثر مردم قانون اساسى فعلى را قبول ندارند و اکثريت مردم بحرين معتقدند که اين قانون اساسى، قانون اساسى مورد توافق ملت نيست و ممکن نيست که روابط خود را با حکومت از طريق اين دستور بنا کنند. از اين رو به زودى قانون اساسى کشور تغيير خواهد کرد. قانون اساسى که از طريق مجلس منتخب که به طور مستقيم توسط مردم بحرين انتخاب شده، تهيه مى‌شود. بدين ترتيب که مردم نماينده‌هاى خود را انتخاب کرده و به اين مجلس مى‌فرستند تا اين مجلس نماينده مستقيم همين مردم باشد، آنگاه از اين طريق قانون اساسى جديد تدوين مى‌شود. از اين به بعد در قانون اساسى قيد خواهد شد که دولت بايد منتخب مردم باشد. بر اساس آن مردم از طريق قانون اساسى برخى صلاحيت‌ها را به طور مستقيم يا غير مستقيم به دولت مى‌دهند. در حقيقت دولت قانونى فقط و فقط بايد از طريق مجلس نمايندگان تشکيل شود. مجلس نمايندگان بايد مجلسى منتخب بر اساس توزيع عادلانه دواير انتخاباتى باشد و صلاحيت‌هايش بايد کاملا قانونى، تحت مراقبت حقيقى و واقعى بدون مشارکت هر گونه شوراى موازى باشد. قضاياى تکميلى ديگرى نيز وجود دارد که به زودى درباره آنها تصميم‌گيرى خواهد شد از جمله اين که بايد حدود و صلاحيت‌هاى پادشاه و مفهوم پادشاهى صورى تعريف شود بدين ترتيب که برخى صلاحيت‌هاى او حفظ و برخى صلاحيت‌هاى ديگر صلب شود.

آيا مطالبه‌اى براى تغيير پادشاه يا امير وجود دارد؟

بله برخى افراد هستند که شعار تغيير نظام را سر مى‌دهند. آنها آزادى دارند که هر چه مى‌خواهند بگويند. به اعتقاد آنها نظام فعلى در تمامى زمينه‌هاى ايجاد رفاه، تساوى، عزت، کرامت و آزادى انتظارات را بر آورده نکرده از اين رو خواهان تغيير نظام يا سرنگونى آن هستند. برخى ديگر نيز فکر تغيير پادشاه را مطرح کرده‌اند و مى‌گويند که وليعهد به جاى او منصوب شود. با اين حال تا بدين لحظه چنين طرحى از سوى نيروهاى سياسى فعال در بحرين مطرح نشده است.

چه کسانى خواهان تغيير نظامند؟ منظورم اين است که آيا حزب يا جريان خاصى وجود دارد که خواهان تغيير نظام باشد؟

نيروهاى مشهور در جمعيت‌هاى سياسى در راس آنها الوفاق که يک جمعيت سياسى فعال تحت نظارت قواى سياسى کشور است و نماينده ملت بحرين در مجلس نمايندگان با 17 کرسى در سال 2006 بوده و اکنون نيز 18 کرسى از 40 کرسى پارلمان را در اختيار دارد و دو سوم کرسى‌هاى شوراى شهر و استاندارى‌ها را نيز تصاحب کرده و به همين دليل قوى‌ترين گروه پارلمانى و گروه اپوزسيون بحرين محسوب مى‌شود، به دنبال تغيير نظام نيست. نظر وفاق همان طور که گفتم در حدود اصلاح نظام و تبيين مفهوم پادشاهى مشروطه است. اما همان طور که گفتم جريان‌هاى سياسى ديگرى هستند که در هيچ جا از قانون تجمعات ثبت نشده‌اند و نام خاصى هم ندارند و تنها از طريق مردم راهکار سياسى خود را پيش مى‌برند. همچنين جوانان هستند که به جوانان 14 فوريه مشهورند. آنها به رغم اين که از طيف‌هاى مختلف تشکيل شده‌اند برخيشان و نه همه‌شان ممکن است خواهان برکنارى پادشاه يا سرنگونى نظام باشند. اما در نهايت باز هم رويکرد آنها روشن نيست. اما همين شعارها را مى‌دهند که مى‌شنويد. از جمله آنها مى‌توان نام حرکت حق، جريان وفاى اسلامى و جنبش احرار بحرين که خارج از کشورند را نام برد. آنها خودشان شعار تغيير نظام را رد کرده‌اند اما برنامه‌هاى سياسى‌شان را که مطابقت مى‌دهيم، مى‌بينيم که اين شعار را بيان نمى‌کنند ولى به اجرا در آورده‌اند.

برخى از جريان‌ها و کشورهاى خارجى اين اعتراض‌ها و انقلاب را حرکتى طايفه‌اى دانسته‌اند. آيا شما اين ادعاها را تاييد مى‌کنيد؟

اين يک ادعاى بى‌اساس است. همان طور که زين العابدين بن على هم مى‌گفت که کشور به سوى جنگ داخلى يا بهتر بگويم جنگ دينى و لادينى متمايل خواهد شد و ادعا مى‌کرد که شورش کشور را فرا مى‌گيرد يا حسنى مبارک که مى‌گفت اگر بر سر کار نباشد جنگ طايفه‌اى ميان گروه‌هاى مختلف مسلمان پيش خواهد آمد يا اين که اخوان المسلمين بر کشور مسلط خواهند شد. از همين رو الان هم حاکميت و هم نظام مى‌خواهد که شهروندان، شوراى همکارى خليج فارس و برخى قدرت‌هاى بين‌المللى را از اين طريق بترساند و اين گونه القا کند که بحرين حالتى مذهبى دارد و اعطاى هر ضمانت از سوى حکومت به طرف ديگر جنگ طايفه‌اى به وجود مى‌آورد. چنين تحليلى از اساس باطل است. اما با اين حال آنها تلاش مى‌کنند که اين حالت طايفه‌اى را از طريق رسانه‌هاى رسمى القا کنند و بگويند که اگر نظام کوتاه بيايد برخى قوميت‌ها مثلا سنى‌ها حقوقشان را از دست مى‌دهند اگر مثلا شيعيان حکومت را در دست بگيرند. اين ادعاها را به طور کامل و به خصوص جنبش وفاق کاملا رد کرده‌اند. ما خواهان دولت مدنى هستيم و دولت دينى يا شيعى نمى‌خواهيم و نمى‌خواهيم در اين نظام سياسى هيمنه و تسلط کامل از آن شيعيان باشد. ما مساوات بين شهروندان را مى‌خواهيم و خواهان احقاق حقوق همه شهروندان چه اقليت و چه اکثريت هستيم.

فکر مى‌کنيد تا چه اندازه انقلاب بحرين متاثر از انقلاب‌هاى مصر و تونس باشد؟

در بحرين نيز همانند تونس و مصر حالتى از خفقان وجود داشت. دليل آن هم اين بود که چون به مطالبات اپوزسيون در طول اين مدت پاسخ نداده بودند مجبور شدند که فضاى خفقان ايجاد کنند. مدت‌هاى مديدى است که کانال‌هاى گفتگو ميان دولت و اپوزسيون براى ايجاد دستاوردى جديد و حل مشکلات که اجازه ندهد اوضاع به وضعيت فعلى برسد، بسته شده است. اما فضاى عربى به سمتى پيش رفت که اپوزسيون و قدرت مردم همان طور که تونس و مصر و يمن به خواسته‌هايشان رسيدند در اين جا نيز فرصتى به وجود آيد که اوضاع به سمت اين انفجار کشيده شود.

نقش رسانه‌هاى عربى را در پوشش تظاهرات مردمى و حمايت از آن چگونه ارزيابى مى‌کنيد؟

طبعيتا انتظار مى‌رفت که رسانه‌ها به طور روشن تحولات کشور را پوشش دهند. با تاسف بسيار بايد بگويم که رسانه‌ها به واسطه دستورالعمل‌هاى خاصى که برايشان تعريف شده با پوشش خبرى خود به نوعى به جامعه سياسى کشور ضربه مى‌زنند يا تلاش مى‌کنند که چيزى را پوشش ندهند. با تاسف بسيار بايد بگويم که ما احساس مى‌کنيم که رسانه‌هاى بين‌المللى و عربى حمايتى از مردم نمى‌کنند و در پوشش‌هاى خبرى خود جايى براى آن تعريف نکرده‌اند. بحرين حالت خاصى را دارد. اين هم صحيح است که برخى شبکه‌هاى تلويزيونى برنامه‌هاى خاصى درباره بحرين دارند و تحرکات را به طور مستقيم پوشش مى‌دهند اما در حد و اندازه اين حرکت ملى و بزرگى آن پوشش نداده‌اند و به اعتقاد من کاملا کوتاهى کرده‌اند. کوتاهى رسانه‌اى در بعد بين‌المللى و منطقه‌اى کاملا مشهود است. طبيعتا ممکن است برخى شبکه‌ها بخواهند که نيات طايفه‌اى خود را اعمال کنند. اما در نهايت ما مى‌گوييم آن چه در همه اينها مشهود است حرکت ملى است که بايد از طريق رسانه‌ها پوشش داده شود.

فکر مى‌کنيد که سقف انتظار تظاهرکنندگان و انقلابيون تا کجا باشد؟

ملت بحرين تحرکات خود را به صورت مسالمت‌آميز و متمدنانه آغاز کرده است. اين ملت تلاش کرد که روش‌هاى اعتراضى خود را با حفظ اعتراض مسالمت‌آميز به روز کند. اين حرکت تلاش دارد با حفظ مطالبات خود همچنان تا زمان احقاق آن به حرکت خود ادامه دهد. طبيعتا آنچه در دنياى عربى مى‌گذرد با توجه به نفوذ و استمرارش مطالبات بين‌المللى را نيز مد نظر دارد و تلاش مى‌کند به طور گسترده‌اى بحران را مهار کرده يا کاهش دهد. اما مسئله اين است که اپوزسيون همچنان به حرکت خود ادامه مى‌دهد و مى‌گويد که به هيچ وجه کوتاه نمى‌آيد. آنها براى خودشان سقفى را نيز مد نظر گرفته‌اند، اگر به صورت ريشه‌اى مشکلات حل نشود ما شاهد بحران‌هاى بيشترى در سال‌هاى آينده خواهيم بود. بايد يک راه حل ريشه‌اى و هميشگى براى مهار بحران فعلى لحاظ شود. اين بحران خود در حقيقت تکميل کننده بحران‌هاى گذشته است که سال‌هاى مديدى است وجود دارد.

اگر مذاکرات به نتيجه نرسيد و حکومت‌ها توجهى به مطالبات نکردند، آنگاه اپوزسيون چه برنامه‌اى دارد؟

در آن صورت ديگر گفتگوها را ادامه نخواهيم داد و گفتگويى را نيز از سر نخواهيم گرفت. آن گاه به اين نتيجه مى‌رسيم که گفتگوها شکست خورده است. ولى ما مطمئنيم که مى‌توانيم در گفتگوها موفق شويم. ما ضمانت‌هايى داريم که گفتگوها موفقيت‌آميز خواهند بود. به رغم اين که تجربه تلخى داريم و در گذشته ديده‌ايم که گفتگوها غيرموفقيت‌آميز بوده‌اند.‌ در سال‌هاى گذشته هم در بحران‌هاى مشابه به ما وعده مى‌دادند ولى بعدا همه را نقض مى‌کردند. از اين رو اين بار مى‌خواهيم بگوييم که مذاکرات را آغاز نمى‌کنيم تا زمانى که مطمئن شويم گفتگو بر اساس يک پروژه و نظام سياسى کامل که به يک توافقات نهايى براى حل بحران ختم شود، انجام خواهد ‌شد.

تاثير عربستان سعودى را بر اين بحران چگونه مى‌بينيد؟

از لحاظ تاريخى روابط مستقيم و عميقى ميان بحرين و عربستان وجود داشته است. تصور مى‌کنم که عربستان هيمنه خود را بر بسيارى از سياست‌هاى ما به خصوص سياست خارجى مستولى کرده است. کما اين که بخشى از سياست داخلى ما نيز از عربستان متاثر است. اما اين عامل بر اساس واقعيت‌هاى تازه سياسى کشور قدرت و تاثير خود را از دست داده و ارتباطى هم به سياست‌هاى امريکا در منطقه ندارد.

عربستانى‌ها از تحولات بحرين بسيار نگرانند. آيا فکر مى‌کنيد که اين نگرانى باعث شود که دست به يک خطاى بزرگ بزنند؟

در چنين ظرفيت‌ها و در سايه دستاوردهاى فعلى و بر اساس آنچه در دنياى عربى وجود دارد من هر گونه حرکت نسنجيده را از جانب عربستانى‌ها بعيد مى‌دانم. ممکن است عربستان در معادلات سياسى بحرين از طريق تحريک قوه زور و فشار به ارتش دخالت کند که البته به طور کامل هم به اين موضوع توجه دارد. اما اعتقاد دارم که اگر خداى نکرده چنين اتفاقى بيفتد آنگاه اتفاقى بسيار بد حتى بدتر از ليبى رخ خواهد داد. به گونه‌اى که بسيارى از قيد و بندهاى سياسى عليه دولت بحرين وضع خواهد شد. بحرين از سوى جامعه بين‌المللى تحت فشار است. از اين رو اعمال چنين سياستى از هم‌اکنون شکست خورده تلقى مى‌شود. امکان ندارد که از طريق تانک‌ و گلوله و مسلسل و توپ حرکت مردمى را سرکوب کرد.

آيا فکر نمى‌کنيد که موفقيت حرکت در بحرين بر عربستان سعودى تاثير بگذارد؟

حرکت‌هاى مردمى‌اى که در جامعه عربى آغاز شده همگى به هم مرتبطند. حرکت مردمى‌ ليبى در حال حاضر و قبل از آن، در تونس و مصر و همچنين وضعيت فعلى يمن همگى متاثر از يکديگرند. از اين رو عربستان هم از اين وضعيت تاثير خواهد گرفت. بنابر اين اگر بنا باشد که به هر طريقى حرکت‌هاى مردمى در بحرين را سرکوب کنند، با حرکت‌هاى مردمى در يمن يا مصر مى‌خواهند چه کنند. از اين رو ما به اين نتيجه رسيده‌ايم که دموکراسى به زودى دست يافتنى مى‌شود اگر چه از لحاظ تاريخى و سنتى نيز در کشور وجود داشته است. ما معتقديم دموکراسى سنتى الهى است که زمينه‌هاى تحقق کامل آن در کشور وجود دارد. ما در حال حاضر از ديگر ملت‌هاى جهان مستثنى نيستيم. ما به دنبال نظامى عادلانه که حقوق انسان‌ها آزادى و کرامت انسانها را به رسميت بشناسد، هستيم. نشانه‌هاى روشنى وجود دارد مبنى بر اين که اين مرحله به زودى مى‌رسد و فراموش‌شدنى هم نيست.

امريکايى‌ها بر اين اعتقادند که بحرين از مهمترين متحدان آنها در منطقه و خليج فارس است و يک پايگاه نظامى مهم در آن دارند. آنها اکنون از وضعيت پيش آمده در بحرين نگرانند. نظر شما درباره نقش آينده امريکا در تحولات کشورتان چيست؟

طبيعتا ايالات متحده مصالح خاص خود را در خليج ]فارس[ دارد. ناوگان پنجم امريکا در بحرين است و پيمان‌هاى گسترده نظامى با بحرين دارد به گونه‌اى که جايگاه بريتانيا را در کشورمان گرفته‌ است. طبيعى است که آنها در درجه نخست مصالح خود را پيگيرى کنند. گمان نمى‌کنم مصالح آنها به افراد يا حکومت‌هاى مشخصى محدود باشد. امريکايى‌ها اگر لمس کنند که تغيير به ثبات و استقرار منتهى مى‌شود و مصالح آنها را تامين مى‌کند، طبيعى است که با اين تغيير همراه شوند چرا که روشن است همراه شدن با وضعيت قبلى که دموکراسى را در بسيارى از کشورهاى منطقه مورد تهديد قرار مى‌دهد مسئله‌اى داخلى است و باعث عدم استقرار منطقه مى‌شود. آنها در نهايت به اين نتيجه مى‌رسند که تغيير بهتر و بيشتر به صلاحشان است. آنها به فکر توفقيات طولانى مدت و نه کوتاه مدتند. بر خلاف تصور حداقل در ظاهر آنها به دنبال اصلاحات ريشه‌اى در منطقه خليج فارس و به خصوص بحرين هستند. از اين رو در درجه نخست ممکن است به مرحله تغيير سازمانى فکر نکنند اما بر اين باورم که در نهايت به دنبال تغيير و اصلاح سياسى ريشه‌اى هستند. کما اين که اين نگرانى بزرگ نيز وجود دارد که مى‌خواهند همه حکومت‌هاى خليج ]فارس[ را به طور کامل تغيير دهند. آنها از اين نگراند که بدلی  ايرانى يا شيعى کامل در منطقه بر سر کار آيد که مصالح غرب را مورد تهديد قرار دهد. البته آنها فهميده‌اند که اين ادعا ادعاى باطلى بيش نيست و مطالبات ملى اساس بناى نظام‌هاى جديد است، مردم خواهان دموکراسى و آزادى و مشارکت سياسى هستند. از اين دريچه من گمان نمى‌کنم که آنها نسبت به تغيير در منطقه اعتراضى داشته باشند و از مطالبات سياسى مردم حمايت نکنند.

نقش ايران را در منطقه و در بحرين چگونه مى‌بينيد؟ به خصوص اين که اتهام‌هايى وجود دارد مبنى بر اين که يک جريان سياسى به طور مخفى به ايران سفر کرده اگر چه ايران اين ادعا را تکذيب کرد؟

ما مى‌گوييم اين حرکت يک حرکت ملى است که وابسته به هيچ جايى نيست و هيچ ارتباطى به هيچ مکانى خارج از جغرافياى بحرين ندارد. اين حرکت فقط و فقط مى‌خواهد استقلال ميهن را از طريق توافقات محلى ايجاد کند. اما با تاسف بسيار بايد بگويم که اکثريت اپوزسيون چون ترکيبى اکثرا شيعى دارند و مثلا حکومت‌ها در ايران و عراق شيعى هستند، برخى مى‌خواهند از اين وضعيت سوء استفاده کرده و چهره‌ اپوزسيون را خدشه‌دار کنند. بله قطعا ايران مصالحى در منطقه دارد و از طريق رسانه‌هاى خود از جنبش مردمى در بحرين حمايت مى‌کند. برخى به اين بهانه مى‌گويند که ايران در امور داخلى بحرين دخالت مى‌کند. ما به هيچ وجه خواستار دخالت مستقيم نه ايران، نه عربستان و نه امريکايى نيستيم. بله، ما مى‌خواهيم به اين مرحله برسيم که توجه همه جهت‌ها را جلب کنيم و با همه ارتباط داشته باشيم تا آنها نيز نقشى فعال و موثر در بحرين داشته باشند و مطالبات مردم را بر آورده کنند اما نه رغبتى داريم و نه راضى هستيم که شاهد دخالت مستقيم در امور داخلى‌مان از سوى هر کشورى باشيم.

از حکومت ايران در اين لحظات چه انتظارى داريد؟

ايران سياست‌هاى ويژه خود را تعقيب مى‌کند. اما ما نه مى‌خواهيم و نه تاييد مى‌کنيم و نه راضى هستيم که ايران به صورت مستقيم در امور داخلى بحرين دخالت کند و مثلا با برخى از جريان‌هاى اپوزسيون ارتباط برقرار کند. شايد از طريق روابط ديپلماتيک با دستگاه ديپلماتيک کشور بخواهد ديدگاه‌هاى خود را درباره سياست‌هاى کلى منطقه و اهميت ثبات و تلاش براى اصلاح حقيقى منتقل کند که در نتيجه آن مى‌تواند وضعيت بحرين در خليج ]فارس[ نيز بهبود يابد. شايد عده‌اى که خواسته‌هاى ملى دارند خودشان بودن ارتباط را مطرح مى‌کنند ولى خودشان هم آن را تکذيب مى‌کنند. ما مى‌گوييم چنين ادعاهايى به هيچ وجه صحيح نيست. کما اين که مجددا تکرار مى‌کنيم و در تمامى لحن ادبيات و شيوه بيانمان نيز تاکيد مى‌کنيم که ما نه حکومت دينى و نه حکومت شيعى مى‌خواهيم و نه به دنبال هلال شيعى که برخى مى‌گويند هستيم. ما فقط مى‌خواهيم حکومت مدنى‌اى تشکيل دهيم که به حقوق شهروندان احترام بگذارد و مبتنى بر موسسات قانونى شکل بگيرد، حکومتى که به همه از اقليت و اکثريت احترام بگذارد. ما مى‌خواهيم حکومتى داشته باشيم که مبتنى بر مصالح کشور باشد تا بتواند در زمينه‌هاى توسعه محيطى و بشرى سهم داشته باشد.                         


( ۱ )

نظر شما :