اصلاحات، نوش داروی آمریکا برای متحدان عرب

۲۳ اسفند ۱۳۸۹ | ۱۹:۱۲ کد : ۱۰۶۸۶ اخبار اصلی
داستان حمايت امريکا از دیکتاتورهای منطقه روایتی قديمى است. در طول سال‌هاى اخير اين حمايت‌ها خشم فروخورده مردم را سرکوب کرده اما چندى است که مردم ديگر نه به امريکا اهميت مى‌دهند و نه ترسى از سرکوب دارند. گفت و گوى ديپلماسى ايرانى با علی بیگدلی استاد دانشگاه و کارشناس سیاست خارجی
اصلاحات، نوش داروی آمریکا برای متحدان عرب

ديپلماسى ايرانى: داستان حمايت امريکا از دیکتاتورهای منطقه روایتی قديمى است. در طول سال‌هاى اخير اين حمايت‌ها خشم فروخورده مردم را سرکوب کرده اما چندى است که مردم ديگر نه به امريکا اهميت مى‌دهند و نه ترسى از سرکوب دارند. استانداردهای دوگانه واشنگتن در قبال دوستان قدیمی در روزهای تب و تاب خاورمیانه این روزها بیش از گذشته به چشم آمده است. در مصر حسنی مبارک در چشم بر هم زدنی از کرسی محبوبیت به پایین کشیده می‌شود و در کشوری مانند اردن ملک عبدالله مورد حمایت صدر در صدی کاخ سفید قرار می‌گیرد. علی بیگدلی استاد دانشگاه و کارشناس سیاست خارجی در گفتگو با دیپلماسی ایرانی چرایی این مقوله را به چالش کشید:

تحليل شما درباره سفر گيتس به بحرين چيست و دليل حمايت آشکار امريکا از پادشاه بحرين را در چه مى‌دانيد؟

پس از حادثه يازده سپتامبر امريکايى‌ها راه نظامى خود را از دبى برداشتند به دليل اينکه بعضى از اعضاى القاعده اهل دبى بودند. و آن را به بحرين انتقال دادند. در نتيجه امريکا در بحرين دو هدف عمده دارد:

1.     هم اکنون پايگاه پنجم هوايى امريکا در بحرين است. يعنى پايگاه نظامى امريکا در اين کشور است

2.     . و امريکايى‌ها در بخش نفتى بحرين سرمايه گذارى کردند

بنابراين دليل حمایت امريکا از پادشاه بحرين را مى‌توان در اين دو مورد خلاصه کرد. البته اين شيوه را امريکا براى عربستان نه به صورت آشکار اما در پنهان هم اجرا مى‌کند.

اگر اين اعتراض‌هاى مردمى بيشتر شود باز هم به سياست حمايتى خودش از پادشاهان برخى از کشورهاى حوزه خليج فارس ادامه خواهد داد؟

شايد تا حدى بتوان گفت شبيه مصر است. البته شرايط در مصر کاملا متفاوت بود چرا که منافع اقتصادى براى امريکا نداشت و حتى امريکا سالى يک ميليارد و سيصد ميليون دلار به مصر کمک مى‌کرد. اما به دليل اينکه مصر به عنوان همپيمان اسراييل در منطقه بود و با اسراييل قرارداد صلح داشت براى امريکا مهم بود و همچنان هم مصر را رها نکرده است. اما درباره اين موضوع که بحرين چطور با شورش‌ها مبارزه خواهد کرد و کمرنکش کند بايد گفت که با مشاوره‌هاى امريکا دست به اصلاحات زودهنگامى خواهد زد و هنوز هم در تظاهرات عليه خليفه اظهارات تندى نشده و هنوز هم خشن نشده است. به همين دليل شورش‌هاى مردم همانند مصر يا ليبى نشده و تا حدى آرام پيش مى‌رود. ولى انتظار مى‌رود که در صورت اوج گرفتن قيا‌م‌ها امريکا هم سياست خود را عوض کند. اما در حال حاضر به دليل اهميتى که بحرين هم از نظر اقتصادى و هم از نظر نظامى براى اين کشور دارد، به سياست حمايت خود ادامه خواهد داد.

تحليل شما از اعتراض‌هاى متفاوت‌ و آرام‌تر در بحرين چيست؟

اين موجى است که آغاز شده اما بحرين از نظر رفاهى يکى از کشورهاى برجسته در سطح منطقه است. به عنوان مثال برخى آمار نشان مى‌دهند که در اين کشور هر هزار نفر يک بيمارستان داشتند و هر تخت بيمارستانى ده پزشک در اختيار داشتند. همچنين بالاترين درامد سرانه ملى را در دنيا داشته که حدود 38 تا 40 هزار دلار درامد سرانه اين کشور است. بنابراين کشور بحرين داراى امتيازاتى است، اما شيعيان بحرينى از امتيازات کمى برخوردارند. با اينکه از نظر جمعيتى تعداد زيادى را در بر مى‌گيرد اما حقوق آنها متفاوت است. به نظر مى‌رسد که اختلاف اصلى هم در اين سرزمين همين است و خليفه بحرين هم به اين امر واقف و نگران است که اگر امتيازات مشابه به شيعيان داده شود، شايد پايگاه خود را از دست بدهد. به دليل اينکه نظام اين کشور قبيله‌اى است وممکن است حتى قبايل هم خيلى رضايتى به امرنداشته باشند.  

با توجه به اين امر که شيعيان درصد زيادى را از جمعيت بحرين به خود اختصاص داده‌‌اند، ايا مى‌توان دليل نگرانى و حمايت آشکار امريکا از پادشاه بحرين را تاثير کشور شيعى ايران بر بحرين دانست؟

بله مسلما اين امر وجود دارد. ممکن است ايران مستقيما بر بحرين تاثيرگذار نباشد، درگذشته (پيش از انقلاب اسلامى)هم احساسى وجود داشته که بحرين استان چهاردهم ايران است. به همين دليل بحرين هميشه اين نگرانى را نسبت به ايران داشته است. اما اکثريت شيعه در اين کشور قدرت را در دست ندارند و به همين دليل هم شورش کردند.اين تحليل هم مى‌تواند درست باشد که امريکايى‌ها از حمايت مستقيم يا غيرمستقيم جمهورى اسلامى از شيعيان بحرين احساس نگرانى کنند.

آيا مى‌توان گفت که ممکن است با حمايت امريکا بحرين الگويى براى ديگر کشورهاى حوزه خليج فارس شود؟

امروزه در اين تحولات ليبى الگوست. به اين معنا که اگر قذافى در اين روند پيروز شود، تمام منطقه دچار آشوب خواهد شد. و وهمه کشورها دست به همين روش خواهند زد که اين امر بسيار مرارت آور خواهدبود. از طرف ديگر اتحاديه اروپا هم خيلى تصميم جدى نگرفته است. به نظر مى‌رسد اتحاديه اروپا هم از اين واقعه مى‌ترسد که اگر قذافى برسرکار باقى بماند، ممکن است دوباره مبارک و بن على هم به مسند قدرت برگردند. بنابراين الگوى ليبى از همه کشورهاى منطقه برجسته‌تر است که امريکايى‌ها و غربى‌ها هم در برابر تحولات اين کشور سردرگم هستند. همانطور که مى‌دانيد وزيرخارجه عربستان نيز گفته است که ما هم مثل ليبى تا اخرين لحظه مبارزه خواهيم کرد.

در پايان بايد اضافه کرد که رفتار قذافى در منطقه بسيار خطرناک است و مى‌تواند بر ديگر کشورها تاثيرگذار باشد. تا امروز هم هيچ راه حل مناسبى براى مبارزه با قذافى پيدا نشده است.


نظر شما :