ماراتن کاخ سفيد

۲۷ بهمن ۱۳۸۶ | ۱۶:۲۸ کد : ۱۱۱۶۹ نگاه ایرانی
نویسنده خبر: سید محمد صادق خرازی
مقاله اى درباره انتخابات آمريکا
ماراتن کاخ سفيد
در نگاهى به تاريخ دموکراسى امريکا متوجه خواهيم شد که دموکراسى امريکا بعد از دو قرن آن هم بر مبناى مقتضيات متعددى چون وجود صدها سال سرمايه دارى، ايده هاى گرايش به قانون اساسى و سکولاريسم و ... شکل گرفته است که البته هر کدام روند مشقت بار و دشوارى را به همراه خود داشته است. اگرچه امريکا امروز از دستاوردهاى اقتصادى و فناورى و سياسى و بين المللى برخوردار است و پيروزى ها و موفقيت هاى بزرگى را در تاريخ به نام خود ثبت کرده اما اينک با بحران هاى جدى داخلى، امنيت ملى و جهانى روبه رو است.
 
دوتوکويل فيلسوف و جامعه شناس برجسته فرانسوى که مدت ها در امريکا زندگى کرده است، در کتاب «دموکراسى در امريکا» مطلبى بيان مى کند تحت اين عنوان که بروز اعتراضات اجتماعى در اروپا و برخى کشورهاى ديگر به انقلاب هاى اجتماعى تبديل مى شود و در امريکا نيز تمام اعتراضات اجتماعى در انتخابات تجلى پيدا مى کند و اکنون مى توان اين حساسيت و اين اعتراضات را در عرصه جهانى نيز ملاحظه کرد.
 
نکته مهم ديگر اين است که در دو دهه اخير و در پى حوادث مختلفى که رخ داده اين امر مشخص شده است که مردم امريکا به دنبال اصلاح و تحول اساسى در سياست داخلى و خارجى هستند. قبل از اينکه به بررسى لايه هاى مختلف اجتماعى در امريکا بپردازيم و نگاهى بين المللى و بيرونى به امريکا داشته باشيم لازم است که بدانيم 4 نوامبر 2008يکى از سرنوشت ساز ترين روزهاى سياسى هم امريکا و هم جهان است و بايد بدانيم که صندوق هاى راى با چه خواسته هاى داخلى و خارجى روبه رو است.
 
آنچه در بعد داخلى امريکا مهم است مسائلى چون اقتصاد، بهداشت، درمان، اشتغال و امنيت ملى است، اگرچه اولويت هاى هر ايالت با ديگرى متفاوت است.
 
به طور مثال در برخى ايالت ها، مهاجرت و در برخى ديگر که تعداد روشنفکر ها در آنها بيشتر است مسائلى چون سقط جنين و سلول هاى بنيادين مد نظر قرار مى گيرد.
 
سياست خارجى امريکا با مسائلى نظير روابط فراآتلانتيکى، موشک هاى بالستيک، روسيه، توسعه اقتصادى فزاينده چين، بحران دموکراسى در خاورميانه، مسائل عراق، افغانستان، فرآيند صلح اعراب و اسرائيل، لبنان، ايران و پاکستان پيوند خورده است و هر کدام از اين مسائل مى تواند در انتخابات رياست جمهورى امريکا نقش داشته باشد؛ همانگونه که ايران طى سه دهه اخير در تمامى انتخابات هاى رياست جمهورى امريکا يعنى کارتر، ريگان، بوش پدر، کلينتون و بوش پسر تاثير گذار بوده است.
 
من در اينجا در پى اين نيستم که وارد بحث سيستم انتخاباتى امريکا و گزينگرها (و آراى کالج هاى delegate) انتخاباتى شوم بلکه در پى بحث درباره مباحث اقتصادى، سياسى و امنيت ملى و جهانى در امريکا و ارزيابى وضع موجود انتخاباتى هستم.
 
جرج بوش از 8-7 ماه گذشته در پى اين است که بحث هاى جديد اقتصادى را به جاى جنگ عراق و ذکر اين نکته که اقتصاد مهم ترين اولويت امريکا است، مطرح سازد، در حالى که 73 درصد از مردم امريکا معتقدند شرايط اقتصادى امريکا امروزه در وضعيت مناسبى قرار ندارد. نامزدان اصلى انتخابات يعنى کلينتون، اوباما و مک کين بر کاهش ماليات ها و ايجاد اشتغال و پايين آوردن هزينه هاى دولت مثل درگير شدن در جنگ تمرکز دارند.
 
ولى مهم تر از همه اينها وضع موجود انتخابات در امريکا است که مردم امريکا را در يک موقعيت خاص قرار داده است و دو رويداد مهم تاريخى؛ يکى وجود يک زن و ديگرى يک سياهپوست در ميان نامزد ها رخ داده و اين امر مورد استقبال مردم قرار گرفته است.
 
شعارهاى اوباما نزد مردم جايگاه خوبى دارد. وى معتقد است بايستى تحولاتى اساسى و نه فقط ظاهرى در سياست کهنه واشنگتن رخ بدهد و اينکه بايد مردان فرداى اين سرزمين باشند. پيروزى هاى پى درپى وى خصوصاً راى ديروز وى در واشنگتن نکات مهمى را دربر دارد.خانم کلينتون هم در مصاف با اوباما وضعيت خاصى دارد.
 
وى به دليل استفاده از رانت همسرش که از محبوب ترين روساى جمهور امريکا بوده است شانس موفقيت زيادى دارد.از طرف ديگر و در اردوگاه جمهورى خواهان، مک کين، نو محافظه کاران را کنار زده و خود را نماينده بخشى از محافظه کاران مى داند.
 
وى هم راى بالايى کسب کرده است و در ضمن رضايت بوش را هم به دست آورده است که اتفاق کم سابقه يى است.اکنون قصد ندارم بيان کنم که آيا نامزد جمهورى خواه پيروز خواهد بود يا دموکرات، بلکه معتقدم هر دو طرف براى رابطه بهتر با مخاطبين خود ناگزيرند در استراتژى هاى خود تغييرات اساسى ايجاد کنند.
 
وجود شخصيت جوانى چون اوباما با مهارت بالا در سخنرانى، ايجاد ارتباط و هوش سياسى بالا و مخالفت با جنگ بسيارى را بر اين داشته است که وى شانس زيادى در پيروزى در انتخابات دارد. مسيحيان (اونجليست) امريکايى هم اگر بنا باشد ميان کلينتون و اوباما يکى را انتخاب کنند، به اوباما تمايل دارند.
 
اگرچه مک کين هم از سوى ديگر راى نيمى از گزينگر ها را در اختيار دارد اما چون از حاميان جنگ، حقوق هم جنس بازها و قوانين سقط جنين است در درون حزب مخالفانى هم دارد. او را سياستمدار ليبرال محسوب مى کنند و نگرانى ديگرى که راجع به مک کين وجود دارد سابقه نظامى وى و خانواده اش است که گرايشات نظامى امريکا را بيشتر مى کند. نگاه جنگ طلبانه مک کين در موضوعات خاورميانه امکان درگيرى هاى نظامى در اين منطقه را نفى نمى کند.
 
برخى از وى به عنوان رئيس جمهور جنگ طلب نام برده اند و تجربه و سوابق وى را مربوط به دوره ارتش مى دانند. در صورت پيروزى وى در انتخابات اين امکان وجود دارد که تعداد نيروهاى امريکايى در خاورميانه نه تنها کمتر نشده بلکه بيشتر نيز شود.
 
در مورد نمايندگان دموکرات هم همانطور که گفته شد، پيروزى هر يک از دو نامزد منجر به ثبت رکورد جديدى در تاريخ خواهد شد و مردم امريکا نيز با ايجاد تغيير و تحول مخالفتى ندارند. اوباماى تحصيلکرده حقوق هاروارد و وکيل و حقوقدان سابق در زمينه جمع آورى کمک هاى مالى انتخاباتى موفق تر از کلينتون عمل کرده است.
 
در حالى که اوباما و کلينتون هر دو توانستند صد ميليون دلار جمع آورى کنند اما در هفته گذشته اوباما 32ميليون دلار و کلينتون 13ميليون دلار جمع کرد. اوباما شخصيتى کاريزماتيک دارد و مخالف جنگ افغانستان و عراق بوده است و امروز با در دست داشتن برگ برنده مدعى است سياستمداران گذشته موفق عمل نکرده اند و بايست ابتدا جنگ افغانستان پايان يابد و سپس براى حل نگرانى هاى عراق اقدام کرد.
 
وى معتقد است امروزه شاهد ابعاد واقعى و تبعات خطر جنگ هستيم.کلينتون به دليل برخوردارى از محبوبيت همسرش و حمايت لابى هاى يهودى توانسته است حمايت ايالات حامى دموکرات ها نظير کاليفرنيا و نيويورک را نيز به دست آورد.
 
از مجموع آراى اخذ شده، کلينتون 1104راى در13 ايالت و اوباما 1085 راى در 13 ايالت را به دست آورده است. ساير نظر سنجى ها نيز نتايج جالبى را نشان مى دهد. نتايج برخى از آنان بدين شرح است؛ مک کين 44 درصد و کلينتون 47 درصد، مک کين 46 درصد و کلينتون 41 درصد.
 
در نظرسنجى ديگرى که در آن از مردم امريکا سوال شده بود از کدام يک از نامزدها بيشتر خوششان مى آيد، پاسخ ها اين گونه بود؛ اوباما 58 درصد، مک کين 51 درصد، کلينتون 52 درصد و پاسخ هاى بخش ديگر سوال که از کدام يک خوش شان نمى آيد؛ اوباما 31 درصد، مک کين 36 درصد، کلينتون 44 درصد.
 
در نظرسنجى صورت گرفته از سفيدپوست ها اين گونه مشخص شد که مک کين 56 درصد و کلينتون 41 درصد آرا را در اختيار دارد.به طور کلى در نظر سنجى ها وضعيت اوباما بهتر از کلينتون است و کلينتون به دليل سابقه سياسى خود و همسرش نفوذ سياسى بيشترى به دست آورده است.
 
اوباما که مدعى است قادر است مردم را در کنار هم قرار دهد هم در سياست خارجى و هم مسائل اقتصادى دو رقيب ديگر خود را به صورت جدى به چالش کشيده است.
 
شايد يکى از دلايل اقبال مردم به وى نيز همين نکته باشد. در هر صورت رقابت اساسى در ميان سه نامزد دو حزب است؛ يکى مک کين، ديگرى اوباما و سوم کلينتون. ولى هنوز به طور قطعى نمى توان راجع به دو نامزد دموکرات به نتيجه رسيد. جمهورى خواهان از اين بابت خرسندند که راى سفيدپوستان و راى مخالف حضور زنان در رياست جمهورى را از آن خود دارند ولى در هر صورت گرايشات نشان دهنده آن است که حزب دموکرات در شرايط فعلى به دليل سياست جمهورى خواهان از وضعيت بهترى برخوردار است.
 
با توجه به اينکه نامزد جمهورى خواهان تقريباً مشخص شده است و دموکرات ها راه طولانى تا تعيين نامزد خود دارند و در اين مسير دو نامزد دموکرات همديگر را تضعيف مى کنند، جمهورى خواهان زمان بيشترى براى تبليغ نظرات نامزد خود در ميان مردم امريکا دارند. به هر حال هم اينک نمى توان قضاوت صريح ترى داشته باشيم.
-------------------------------------------------------
*اين مطلب با توجه به اطلاعات انتخابات امريکا تا ظهر روز 23 بهمن نوشته شده است.
سید محمد صادق خرازی

نویسنده خبر

سید محمد صادق خرازی سفیر ایران در سازمان ملل متحد (۱۹۸۹ تا ۱۹۹۵) و کشور فرانسه (۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶) و مشاور ارشد

اطلاعات بیشتر


نظر شما :