تحولات ساختاری روابط بین الملل و تاثیر آن در خاورمیانه

۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۰ | ۱۵:۵۷ کد : ۱۲۶۶۴ گفتگو
دکتر حسین سلیمی، استاد دانشگاه و تحلیل‌گر مسائل بین المللی در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی معتقد است این اولین بار است که در تاریخ جهان امکان شکل گرفتن یک دولت مستقل فلسطینی به وجود آمده است
تحولات ساختاری روابط بین الملل و تاثیر آن در خاورمیانه

دیپلماسی ایرانی: نقش عوامل بین المللی را در دستیابی فتح و حماس به توافق آشتی ملی چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 

یک تحول ساختاری در روابط بین الملل دیده می‌شود که این تحول ساختاری در مناطق مختلف دنیا به گونه‌های متفاوت خود را نشان داده است. تحولی که در ساختار نظام بین الملل به وجود آمده، از بین رفتن قطب به معنای کلاسیک کلمه ، یعنی کشورهای قدرتمند مرکزی که تعیین کننده همه چیز در عرصه روابط بین الملل باشد است.

شکل گرفتن لایه‌های مختلفی از روابط میان بازیگران متعدد بین المللی بعد دیگری از این تحول است. یعنی قواعد متفاوتی از رفتار در حوزه اقتصادی وجود دارد، در حوزه فرهنگ، جنبش‌های اجتماعی و ... نیز به همین شکل است. علاوه بر این بازیگران متعددی ظهور یافته اند که در تعاریف کلاسیک و ساختار‌های کلاسیک روابط بین الملل سخنی از آن‌ها در میان نیست. مانند جنبش‌های اجتماعی، گروه‌های اجتماعی، شبکه‌های جهانی اطلاعاتی و ارتباطاتی که به شکل بازیگران متفاوتی در عرصه روابط بین الملل خود را نشان داده اند.

بر اساس این تحول ساختاری شاهد آن هستیم که در نقاط مختلف دنیا مانند خاورمیانه، تحولات متفاوتی در عرصه‌های سیاسی به وجود می‌آید. مثلا در بسیاری از کشورهای خاورمیانه شاهد شکل گیری جنبش‌هایی هستیم که از شکاف‌های ایجاد شده در اثر تحولات ساختاری جهانی سر بر آورده اند.

تحولاتی از این قبیل باعث شده که در سرزمین فلسطین دیگر تنها دولت‌های بزرگ، اتحادیه‌های بین المللی میان دولت‌ها و همین طور نشست‌ها و تصمیم گیران دولتی در عرصه‌های جهانی تصمیم گیرنده نباشند، بلکه فضایی برای حیات مستقل گروه‌های متفاوت اجتماعی از جمله گروه‌های فلسطینی ایجاد شود. گروه‌ها و بازیگران فلسطینی احساس کرده اند که در جهان جدید فضایی برای آن‌ها ایجاد شده که در آن می‌توانند مستقل از بسیاری از قطب بندی‌ها و بلوک بندی‌های داخلی عمل کنند.

علاوه بر این تغییراتی هم در نوع آگاهی‌ها و نوع گفتار‌های جهانی درباره فلسطین به وجود آمده است. در گفتارها و گفتمان دوران کلاسیک در عرصه دولت‌ها و در دیپلماسی بین المللی، ماجرای فلسطین بیشتر به شکل رابطه میان گروه‌های شورشی و یک دولت قانونی مستقر را به خود گرفته بود. انگار اسرائیل یک دولت مستقر است که با معیار‌های دموکراتیک اداره می‌شود و گروه‌های فلسطینی، گروه‌های شورشی هستند که می‌خواهند نظم مستقر در این منطقه را از بین ببرند. این گفتاری بود که در محیط کلاسیک روابط بین الملل به شکل گفتمان غالب درباره مسئله فلسطین خودنمایی می‌کرد.

اما به نظر می‌رسد در سال‌های اخیر با تغییرات بنیادینی که در جهان ایجاد شده است و با اهمیتی که شبکه‌های ارتباطات و اطلاعات و بازیگران غیر دولتی پیدا کرده اند به تدریج این تصویر و این گفتار در عرصه جهانی دگرگون شده است. مخصوصا بعد از جنگ غزه و بعد از بحرانی که کشتی‌های حامل کمک‌های انسان دوستانه به غزه برای اسرائیل ایجاد کرد، به نوعی فضای جهانی و تصویری که جهان امروز ما از مسئله فلسطین دارد و همین طور گفتمان جاری در عرصه‌های رسمی‌بین المللی در مورد مسئله فلسطین دگرگون شد.

به تدریج چهره واقعی اسرائیل به عنوان یک دولت خشونت گرا که بی رحمانه و بعضا بدون دلیل اقدام به ریختن خون افراد بی گناه می‌کند، در عرصه جهانی خود را نشان داد. نشان داد که جوامع فلسطینی بدون گناه و بدون مرتکب شدن هیچ عمل غیرقانونی قربانی جنایت‌های یک دولت قرار می‌گیرند.

این به تدریج گفتمان جاری در عرصه بین الملل و تفسیر موجود درباره اسرائیل را دگرگون کرد و به همین دلیل در دو سه سال گذشته برای اولین بار در تاریخ پیدایش اسرائیل شاهد آن هستیم که دولت این کشور تحت فشار جهانی به گونه‌های مختلف قرار گرفته و حتی به ایجاد شکاف‌های ناگزیری میان دولت اسرائیل و دولت امریکا منجر شده است. که حتی گاهی تنش‌های سیاسی میان طرفین را به وجود آورد.

از این جهت به نظر می‌رسد تغییر فضای جهانی به تغییر گفتمان جاری در عرصه جهانی منجر شده و این یک فرصت جدید برای گروه‌های فلسطینی به وجود آورده است.

 

برخی یکی از دلایل به توافق رسیدن فتح و حماس را از دست دادن متحدان منطقه ای هر کدام از این گروه‌ها می‌دانند. از طرفی فتح، رژیم مبارک را از دست داده است و از طرف دیگر حماس، ثبات داخلی در سوریه را در معرض خطر می‌بیند. این عامل را در حصول این توافق چه قدر موثر می‌دانید؟

 

همان طور که گفتم تغییر در ساختار نظام بین الملل در منطقه خاورمیانه خود را در قالب دگرگونی‌ها در کشورهای متفاوت منطقه خاورمیانه نشان داده است. همان طور که شما اشاره کردید یک نوع تغییر نظام سیاسی و رهبران سیاسی در مصر و همین طور ایجاد بحران‌های سیاسی در سوریه نتیجه آن است.

طبیعی است که این تغییر بر متحدین منطقه ای این کشور‌ها تاثیرگذار است. مثلا تمام گروه‌ها و جنبش‌هایی که به نوعی با سوریه ارتباط داشتند، به گونه ای از بحران داخلی در سوریه تاثیر می‌پذیرند و همین طور گروه‌هایی که تحت تاثیر سیاست خارجی حسنی مبارک در مصر بودند.

اما به نظر من به تنهایی نمی‌توان این مسئله را عامل اصلی دانست. چون اگر فتح و حماس می‌خواستند بر مواضع قبلی خودشان پافشاری کنند، عامل و فشار بین المللی برای به توافق رسیدن آن‌ها وجود نداشت. بنابراین نمی‌توان صرفا دگرگونی در مصر یا بحران در سوریه را عامل تغییر موضع این گروه‌ها دانست. به دلیل این که هیچ جنبش اجتماعی یا گروه سیاسی وابستگی مطلق به حامیان خود ندارد. یعنی نمی‌توان جنبش حماس را کاملا به برخی کشورهای منطقه وابسته دانست که اگر کوچکترین تزلزل یا مشکلی در آن متحدان ایجاد شود، موضع این‌ها در قبال مسائل کشورشان دگرگون خواهد شد. یا فتح را فقط ابزار دست حسنی مبارک بدانیم که وقتی حسنی مبارک می‌رود آن‌ها هم موضع خود را تغییر می‌دهند.

البته قطعا تحول در حامیان منطقه ای موثر است اما نمی‌توان آن را عامل اصلی تلقی کرد. به نظر من عامل اصلی نوع آگاهی و ذهنیت متفاوتی است که این گروه‌های پیدا کرده اند. به نظر من آن‌ها دگرگونی فضای جهانی را درک کرده اند و می‌دانند که با این فضای جهانی برای اولیین بار حمایت جهانی و بین المللی در مورد شکل گیری کشور مستقل فلسطینی به وجود آمده است.

 

قرار است در ماه‌های آینده مسئله تشکیل دولت مستقل فلسطینی در مجمع عمومی‌سازمان ملل مطرح شود. بسیاری از کشورها هم فلسطین را به رسمیت شناخته اند و این سیر ادامه دارد. به نظر شما شکل گیری دولت فلسطینی و به رسمیت شناخته شدن آن توسط دولت‌های مختلف تا چه حد محتمل است؟

 

به هر حال این اولین بار است که در تاریخ جهان امکان شکل گرفتن یک دولت مستقل فلسطینی به وجود آمده است. همان طور که می‌دانید فلسطین از زمان انبیاء بنی اسرائیل تا کنون هرگز دولت مستقلی را به خود ندیده است و این اولین بار است که شرایط بین المللی و مبارزات و مقاومتی که در درون فلسطین صورت گرفت، زمینه تشکیل دولت و به رسمیت شناخته شدن کشور مستقل فلسطینی را گرچه ناقص و در بخش کوچکی از سرزمینی که متعلق به آن‌هاست، پیدا شده است.

به نظر من این آگاهی در گروه‌های فلسطینی به وجود آمده که اتحاد در داخل می‌تواند شرایط بین المللی را برای آن‌ها مساعد کند و به همین دلیل آن‌ها به سمت اتحاد رفته اند. اما در این که شرایط بین المللی و وضعیت داخلی تا چه حد امکان تحقق واقعی دولت فلسطینی را به وجود آورد هنوز ابهامات زیادی وجود دارد.

 

چه عواملی ممکن است مانع تحقق این ایده شود؟

 

در عرصه بین المللی مقاومت‌های زیادی در مقابل این ماجرا صورت خواهد گرفت. حتی در بین کشورهای اسلامی‌ممکن است برخی کشورها در به رسمیت شناختن این دولت مستقل فلسطینی تردیدهایی داشته باشند و آن‌ها را به عنوان یک دولت مستقل به رسمیت نشناسند.

البته اگر کشورهای محوری جهان اسلام مانند مصر، ایران، عربستان و سوریه این دولت را به رسمیت بشناسند به نظر می‌رسد که زمینه برای این که حداقل پنجاه کشور دنیا این کشور را به رسمیت بشناسند فراهم می‌شود. به نظر می‌رسد در کشورهای اتحادیه اروپا، در بسیاری از کشورهای شرق آسیا و حتی یک جریان در خود ایالات متحده امریکا گرایش‌هایی نسبت به به رسمیت شناختن دولت مستقل فلسطینی وجود دارد و این زمینه را برای به رسمیت شناخته شدن بین المللی کشور مستقل فلسطینی فراهم خواهد کرد.

اما تحقق این شناسایی در جهان واقع مشکلات جدی خواهد داشت. به این دلیل که هنوز سرزمین معینی که این دولت بخواهد در درون آن تشکیل شود،‌مشخصا در دست این دولت نیست. مثلا در کرانه باختری، آن چه واقعا در دست دولت فلسطین است پاره پاره‌هایی از سرزمین است و بخش‌هایی از آن هم چنان در اختیار اسرائیلی‌ها است و آن‌ها با شهرک سازی و ساکن کردن یهودیان تابع خودشان به نوعی نفوذ خود را در این مناطق پایدار می‌کنند. کرانه باختری هم چنان به دریای آزاد راه ندارد و غزه هم به جز از طریق منطقه رفح هیچ گذرگاه دائمی‌به جهان خارج در دست ندارد. تا زمانی که این مشکلات سرزمینی حل نشود و تا زمانی که تکلیف بیت المقدس، خصوصا بیت المقدس شرقی روشن نشود و تا زمانی که تکلیف شهروندان فلسطینی که در خارج این سرزمین زندگی می‌کنند روشن نشود،‌ تحقق واقعی دولت مستقل فلسطینی با چالش‌های جدی مواجه است و احتمالا فشار‌های اسرائیل هم به سرزمین فلسطین افزایش خواهد یافت.

اما به هر حال به نظر می‌رسد در ماه‌های آینده احتمال این که طیف وسیعی از کشورها، البته نه همه آن‌ها بلکه شاید حدود نیمی‌از آن‌ها این دولت مستقل را به رسمیت بشناسند و زمینه شناسایی بین المللی را برای تحقق دولت فلسطینی فراهم کنند بسیار زیاد است.



( ۱ )

نظر شما :