چند توجیه برای تغییر ماهیت شورای همکاری

۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ | ۱۸:۳۶ کد : ۱۲۷۱۴ اخبار اصلی
با انضمام اردن و تقاضا برای انضمام مغرب ماهیت شورای همکاری خلیج فارس رسما عوض شد. اکنون دیگر همه بیش از هر چیز اصرار دارند که نام این سازمان تغییر کند چرا که دیگر مفهوم کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را در خود ندارد و معنای دیگری به خود گرفته است
چند توجیه برای تغییر ماهیت شورای همکاری
دیپلماسی ایرانی: با انضمام اردن و تقاضا برای انضمام مغرب ماهیت شورای همکاری خلیج فارس رسما عوض شد. اکنون دیگر همه بیش از هر چیز اصرار دارند که نام این سازمان تغییر کند چرا که دیگر مفهوم کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را در خود ندارد و معنای دیگری به خود گرفته است. اگر کمی دقیق شویم در می‌یابیم که با انضمام این دو کشور در حقیقت تمامی کشورهای عرب پادشاهی، صاحب یک سازمان اتحادیه شده‌اند. سازمانی که یک جمهوری در آن نیست و همگی پادشاهی‌اند.

روزنامه الشرق الاوسط، در یادداشتی به قلم طارق حمید، دبیر تحریریه این روزنامه تلاش کرده به نمایندگی از عربستان که روزنامه متبوعش به آن کشور وابسته است به توجیه این موضوع پرداخته و می‌نویسد: نخستین واکنش‌ها به نشست اخیر شورای همکاری خلیج فارس در ریاض با استقبال از کشور پادشاهی اردن برای عضویت در مجلس و هم‌زمان ارسال دعوت به مغرب برای انضمام به این شورا همراه شد که این پرسش به وجود آمد: آیا شورای همکاری هم‌پیمانی پادشاهی‌ها شده است؟ نه می‌توان گفت نه و نه می‌توان جوابی صحیح داد، اما پر بیراه هم نیست اگر بگوییم این شورا به اتحادیه پادشاهی تبدیل شده است، بنا به گفته یک مقام سابق عربی این سازمان پادشاهی عربی از حمایت قانونی برخوردار است و مشروعیت دارد چرا که در هیچ کدام از مطالبات مردمی برای انجام اصلاحات کسی خواهان سرنگونی یا تغییر نظام نشده است. اما این قوانین و مشروعیت‌ها چیستند.

نویسنده به جای آن که به این پرسشی که خود طرح کرده پاسخ دهد، پاسخ آن را با پرسشی دیگر می‌دهد و می‌نویسد: در این جا این پرسش به وجود می‌آید که آیا جمهوری‌های عربی ما واقعا جمهوری هستند؟ در همین جمهوری‌های عربی است که روسا طولانی‌تر از پادشاهان و امرای عرب بر سر کار می‌مانند و حتی موروثی شدن مناصب در موسسات دولتی جریان دارد و فقط محصور به راس هرم قدرت هم نمی‌ماند، تاملی در وضعیت لیبی و نقشی که فرزندان قذافی دارند، این حقیقت را به خوبی نشان می‌دهد.

حمید بدون اشاره به وضعیتی که در بحرین گذشته و خونریزی‌هایی که نه تنها خاندان آل خلیفه مرتکب شده‌اند بلکه خاندان آل سعود نیز در سرکوب هر چه بدتر به آنها کمک کرده‌اند، در ادامه می‌نویسد: چیزی که امروزه ثابت شده این است که بر اساس زلزله‌های سیاسی که کل منطقه را در بر گرفته، نظام پادشاهی کمر همت به کشتن ملت نبسته است (!)، بلکه بیشتر از آنها در احقاق مطالبات مردم نرمش از خود نشان داده است و حتی بیشتر از جمهوری‌های عربی تلاش کرده خود را به مردم نزدیک کرده و ارتباط برقرار کند (!)، همچنین نظام‌های پادشاهی عربی بیش از نظام‌های جمهوری به عربیت خود وفادار مانده آن را نه خریده و نه می‌فروشد. اما آیا این همه داستان است؟ قطعا نه.

وی سپس به ذکر برخی دلایل انضمام اردن و مغرب به جمع کشورهای شورای همکاری اشاره می‌کند و می‌نویسد: پذیرش درخواست اردن برای انضمام به شورای همکاری دلایل و فواید بسیاری برای همه طرف‌ها دارد. انضمام اردن یعنی تثبیب ثبات برای همه که در اولویت سیاست‌های امنیتی همه کشورهای عضو قرار دارد. ایمن‌ترین راه برای تامین امنیت قطع راه‌هایی است که زمینه‌های مهاجرت برای شهروندان به دلیل بی‌امنی را بگیرد. قطعا برخی می‌گویند که دولت اردن در مواجهه با اسرائیل به سر می‌برد و این بدان معنا است که کل شورای همکاری با اسرائیل درگیر خواهد شد. ولی در پاسخ به این ادعا باید گفت که اردن هم‌زمان روابط صلح‌آمیزی با اسرائیل دارد که از این ناحیه می‌تواند نگرانی‌های امنیتی را رفع کند. همان طور که کشورهای شورای همکاری نزدیک به شش دهه است که به طور دائمی و از همه راه‌های ممکن از جامعه عربی در درگیری‌ها و مبارزه‌هایش با اسرائیل حمایت کرده است. از این رو انضمام اردن در کنار انضمام مغرب بدین معنا است که شورای همکاری بر روی سازمان‌های معلق سیاسی متمرکز شده و برای دفع مخاطرات منطقه‌ای می‌خواهد از توانایی‌های امنیتی همه کشورهای عرب منطقه همچون اردن و مغرب کمک بگیرد.

نویسنده این یادداشت بدون اشاره به این که کویت و قطر به عنوان دو عضو موثر شورای همکاری با عضویت اردن و مغرب مخالفند و آن را اتفاقی نامیمون می‌دانند، می‌نویسد: عضویت این دو کشور همچنین باعث می‌شود از لحاظ روانی القای این فکر که شورای همکاری شورای ثروتمندان است را خنثی کند. همچنین این پیام را به جهانیان می‌دهد که شورای همکاری به علاوه اردن و مغرب که هر دو پادشاهی مشروطه همانند کویت و بحرین هستند مانعی برای انجام اصلاحات سیاسی ندارد و هم‌زمان این پیام را می‌دهد که زمان اصلاحات در شورای همکاری بدون استثنا فرا رسیده و هیچ راه فراری وجود ندارد.

وی در نهایت می‌نویسد: با انضمام اردن و مغرب می‌توانیم بگوییم که تاثیری پذیری شورای همکاری در برابر جامعه جهانی افزایش خواهد یافت و این مسئله می‌تواند دستور کار جدیدی در همکاری‌های عربی منطقه رقم بزند. طبیعتا پرسش‌های بسیاری وجود دارد که افکار عمومی به دنبال یافتن پاسخی مناسب برای آنها است که بی‌شک از وظایف اعضای شورا است که پاسخی قانع کننده به آنها بدهند ولی مهم این است که همه پاسخ‌ها جامع و بر اساس وحدت عمل باشد و بهترین نوع پاسخ‌دهی محسوب شود.

 

نظر شما :